فکرش را بکنید شما رییس یک دپارتمان در دانشگاه MIT (مؤسسه فناوری ماساچوست) یکی از سه دانشگاه برتر جهان باشی ولی آن را رها کنی. چرا؟ چون فکر میکنی که این مدل از دانشگاه به درد نمیخورد! کریستین ارتیز وقتی دانشگاه آرمانی خود را تصویر میکند، جایی بدون سخنرانی، بدون کلاس و بدون رشته را تصویر میکند. دانشجویان در فضایی بزرگ و باز روی مشکلاتی سخت و عملی کار میکنند. اگر به مطالعهای نیاز باشد به اینترنت مراجعه میکنند و نه استاد. این تصور، با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما بهزودی به یک واقعیت تبدیل خواهد شد: او کارش در بهترین دانشگاه جهان را رها کرده تا دانشگاهی جدید ایجاد کند.
در بیست سال گذشته دهها نمونه از این گونه موسسات در شیلی تا چین افتتاح شده. اگرچه حوزههای کاری آنها متفاوت است، اما یک حرف مشترک دارند: مخالفت با روش سنتی آموزش. دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش میکنند مسائل واقعی را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند.
شعار دانشگاه زپلین که در سال ۲۰۰۳ در آلمان تاسیس شد این است: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور». دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی در سال ۲۰۱۷ در انگلستان افتتاح شد. این دانشگاه، استادان را بر اساس مهارت استخدام میکند و نه تعداد آثار چاپ شده. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما ضروری نیست که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند.
چند نکتۀ مهم:
۱- بهترین دانشگاههای دنیا زیر سوال هستند و به مراتب دانشگاههای ایرانی بیشتر. به عنوان کسی که ۱۲ سال در دانشگاه درس خواندم و ۱۲ سال هم در دانشگاهها تدریس کردهام، صادقانه میگویم نمیتوانم از عملکرد دانشگاههای ایرانی دفاع کنم. به نظرم بیشتر (و نه همه) دانشگاهها شدهاند کارخانه تولید انبوه «مدرک داران بی ادراک!» و جالب اینجاست که ارادهای هم برای تغییر وضعیت موجود نمیبینيم. به ویژه آنکه بسیاری نیز از طریق همین دانشگاهها، به عناوین مهندس و دکتر و حتی برخی به کرسی استادی رسیدهاند!
۲- بیست سال پیش در رشته مهندسی فارغ التحصیل شدم. امروز رفتم مجدد دروس دوره کارشناسی را مرور کردم و تاسف خوردم انگار زمان در دانشگاههای ما متوقف شده. برخی دروس که مطمئنم که به درد هیچ کس نمیخورد باز هم تدریس میشود. یعنی در طول این بیست سال امکان نداشت که یک نظرسنجی انجام شود که واقعا در دنیای واقعی کدام دروس به درد شما خورده و کدام نخورده؟ وقتی درسی در طول بیست سال به درد کسی نمیخورد چرا نباید حذف شود؟ عجیب نیست؟
۳- آیا میشود کاری کرد؟ بله. یک تصویر ارایه میکنم که نشان دهم میشود جور دیگری هم به مساله نگاه کرد: این جهان را تصور کنید: من نه کارشناسی دارم و نه در جستجوی کارشناسی ارشد و دکترا هستم. میگردم متناسب با نیاز شغلی و آیندهام از بین تمام موسسات و دانشگاهها دنیا دروسی را انتخاب میکنم و در آنها شرکت میکنم و به جای مدرک کارشناسی، گواهینامه علمی یا فنی (Certificate) دریافت میکنم. مثلا امروز با تکنولوژی واقعیت مجازی در کلاس استراتژی پروفسور مایکل پورتر در دانشگاه هاروارد حاضر میشوم. فردا صبح برای یک درس کاملا بومی در کلاس «اقتصاد ایران» دکتر مسعود نیلی و پس فردا هم در یک پلتفرم آموزش مجازی مبتنی بر بازی (بدون استاد مشخص) در زمینه مذاکره شرکت میکنم و از همه اینها هم گواهینامه میگیرم. همچنین از همه مهم تر ۵۰٪ اطلاعات مورد نیازم را از اینترنت بدست میآورم.
در این جهان دیگر ما با دکترهای قلابی بیسواد سر وکار نداریم! مجبور نیستیم چهار سال وقت مان را صرف دروسی کنیم که ۳۰ سال پیش دیگران به غلط برای ما تشخیص داده اند. لازم نیست برای تحصیلات به یک کشور یا شهر دیگر برویم. دیگر کنکور بی معنا خواهد شد. تحصیلات من مساله محور است و نه مدرک محور. موسسات ارایه دهنده آموزش در یک محیط رقابتی مجبورند هر روز بهتر شوند و دانشگاه های مزخرف، ورشکسته و حذف خواهند شد.
این تنها راه است؟ نه. یک مثال بود برای باز شدن باب گفتگو
امکان پذیر است؟ بله. ولی نه یک شبه.
برای همه رشتهها این کار لازم است؟ در مورد برخی رشته ها مثلا علوم پایه و پزشکی باید مسیر دیگری رفت.
دانشگاهها هیچ فایدهای نداشته اند؟ قطعا فایده داشتهاند.
دانشگاههای ما حاصل کپی هستند. یک کپی قدیمی و ناقص! آنچه ما میخواهیم دانشگاههایی است که مسائل واقعی از دنیای واقعی را حل کنند. نه اینکه کارخانه تولید مدرک باشند. جهان و بویژه ایران نیاز به دانشگاههای واقعی بدردبخور دارد.
کاری از حزب دارک