کمیته ملی المپیک ساعاتی پیش آیین رونمایی از سردیس پنج ورزشکار و مدال آور المپیکی ایران را برگزار کرد. زهرا جوانمرد که در المپیک لندن به مدال برنز رشته تیراندازی با کمان رسید، یکی از این 5 ورزشکار بود که از او تقدیر و تجلیل به عمل آمد. در حاشیه این مراسم، گفتگوی کوتاهی با بانوی مدال آور المپیکی ایران داشتیم.
به گزارش طرفداری، زهرا جوانمرد افتخارآفرینی برای ایران را وظیفه خود به مانند یک سرباز دانست.
در خدمت خانم زهرا جوانمرد هستیم، دارنده مدال برنز المپیک لندن، سال 2012. خانم جوانمرد می خواهم بپرسم بعد از گذشت 9 سال از مدالی که آوردید این مراسم یعنی تقدیر و رونمایی از سردیس چه حسی دارد؟
به هرحال من وظیفه ورزشکاری ام را انجام دادم. مثل یک سرباز برای کشورم این پرچم را به اهتزاز درآوردم. الان هم خوشحال هستم که حداقل فراموش نشدم. افتخار می کنم سردیس من در کنار پهلوانانی مثل غلامرضا تختی است یا اینکه مدالم کنار مدال ایشان قرار می گیرد. واقعا باعث افتخار است.
این از لطف شما است. مدال شما هم به مانند مدال دیگر پهلوانان کشور ما ارزشمند بوده است. درخصوص ورزش جانبازان و معلولان می خواستم بپرسم. مشکل اصلی این ورزش را چه می بینید و فکر می کنید چه در دوران ورزش حرفه ای و چه بعد از دوران حرفه ای، چه حمایت هایی را نیاز دارند؟
ببینید کسی که می خواهد یک ورزشکار حرفه ای باشد باید خیلی زحمت بکشد. زندگی، کار همه چیز را کنار بگذارد و فقط تمرکزش را روی ورزش بگذارد. کسی که مشکل جسمی دارد، این موضوع دوچندان می شود. از رفتن به سر تمرین بگیرید که نمی تواند یک ماشین بگیرد یا مثل منی که کماندار بودم، کمانم را پشتم بیاندازم و بروم. آژانس می خواهد، باشگاه نیاز است، کسی را می خواهد که تیر را بیاورد. تمام اینها مستلزم هزینه های دوچندان است. شاید هزینه به 10 برابر هزینه های یک ورزشکار سالم برسد. درست است که بعد از المپیک لندن حمایت هایی صورت گرفت اما از ما که گذشت، ای کاش برای کسانی که جوان تر هستند و پا به عرصه ورزش قهرمانی می گذارند، پشتیبانی مالی از ابتدا باشد و دغدغه شغل و زندگی و هزینه هایش را نداشته باشند. همانطور که گفتم به نسبت الان خیلی بهتر شده است و من خوشحالم که این اتفاقات رخ داده و مشکلات در حال حل شدن است. امیدوارم مسئولان بیشتر در این راستا تلاش کنند.
و سوال آخرم، دختر شما امروز در این مراسم کنار شما حضور داشتند. می خواهم بپرسم برای خانواده چطور بود این ورزش حرفه ای و قهرمانی، چه حمایت هایی کردند؟ آیا سخت بود؟ کلا سختی ها و لذت هایش چه بود؟
سخت است دیگر، در ورزش حرفه ای باید از زمانی که برای خانواده ات می گذاری، بگذری. اینجا از پدرم که حالا دیگر در جمع ما نیست تشکر می کنم. ای کاش بودند و می دیدند افتخار آفرینی هایی که من داشتم را، کاش روی سکو رفتن مرا می دیدند. این همیشه یک غم برای من مانده و همینطور از مادرم که دستانش را می بوسم. انشاالله همیشه سایه اش روی سرم باشد، دخترم که همیشه گفته ام پاهای من بوده که نداشتم.
آرزوی سلامتی داریم برای مادرتان و همینطور دخترتان، خدا حفظ شان کند. روح پدرتان شاد، خیلی ممنون از این فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.