❌ خطر اسپویل فیلم وجود دارد ❌ |
سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان عزیز
امیر مهدی(رائفی پور) هستم مجری برنامه مستر هفت
با قسمت اول این برنامه با شما هستیم
موضوع برنامه در مورد نقد و بررسی فیلم هاست و برنامه امروزمون از دو قسمت تشکیل شده
قسمت اول: نقد و بررسی فیلم بعد از ظهر سگی
قسمت دوم: نقد و بررسی فیلم متری شیش و نیم
سه منتقد داریم که باهاشون فیلم ها رو بررسی میکنیم
بریم به قسمت اول.....
نظر کلی تون رو درباره فیلم بگین
(کیان)
فیلم از جذابیت های زیادی برخوردار هست ، بازی زیبای آل پاچینو ، داستان جذاب و....
فیلم بر محوریت برتری دزد بر پلیس که در بسیاری از فیلم های هالیوودی مشاهده میکنیم می چرخه و پایانی جذاب و البته قابل پیش بینی داره
برای بار اول دیدن فیلم طوری هست که مخاطب رو مجذوب میکنه و از المان های یه فیلم خوب و سطح بالا برخوردار هست |
(نترو پری)
فیلمی خوش ساخت ، جذاب ، با کارگردانی سیدنی لومت و بازی مجذوب کننده ی جان کازال و ال پاچینو
این فیلم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است ، به خوبی نیز توانسته است داستان واقعی را پوشش بدهد و اطلاعات دقیق راجب آن واقعه به مخاطب بدهد
به شخصه وقتی برای اولین بار این فیلم را دیدم ، برایم پایان غیر قابل پیشبینی ای و جذابی داشت. |
با توجه به اینکه سکانس های فیلم در یک مکان هستند
به نظرتون به ساختار کلی فیلم آسیبی رسیده؟
(کیان)
نه
فیلم ها و سریال ها بسته به داستان لوکیشن های مختلف یا ثابت انتخاب میکنن
اگه داستان قوی باشه و بازی ها خوب ، لوکیشن به فیلم آسیبی نمیزنه
مثلا فیلم perfect strangers کل داستان تو یه خونه اتفاق میفته و تمامی صحبت ها در یه خونه هست
اما در طول فیلم ، هیچ زمانی حس تکراری بودن یا کسل کننده بودن رو حس نمیکنیم
این فیلم هم به این صورته
فیلمنامه میطلبه که افراد در یک مکان محبوس باشن و دنبال راهکاری برای فرار کردن از این مشکل باشن |
(نترو پری)
نه
در اکثر فیلم ها این موضوع هست که داخل یک مکان فیلمبرداری شود و کمی فیلم خسته کننده بشود ، اما این فیلم دیالوگ های جالبی داشت و میتوانم بگویم دیالوگ ها و بازی خوب بازیگران باعث شدن که به ساختار کلی فیلم این موضوع اسیب نزند در کل دارای فیلمنامه ی خوبی بود. |
نظرتون درباره پایان فیلم!
(کیان)
از زمانی که سوار ماشین میشن قضیه واضحه بنظرم
مسلما نمیزارن این آدم به راحتی به هدفش برسه
هرچی جلوتر میره آدم مطمئن تر میشه راجب این قضیه
پایان مناسبی داشت و تخیلی نبود
مثلا سری فیلم ها اوشن (۱۱ یار ، ۱۲ یار و ۱۳ یار) همه غیر ممکن ها ممکن میشه و کاملا تخیلیه قضیه
ولی اینجا طرف تو یه بانک گیر افتاده و هیچ راه فراری نداره و تا آخر مسائل غیر ممکن رخ نمیده و داستان کاملا منطقیه |
(نترو پری)
پایان این فیلم کمی غیر قابل پیشبینی و غم انگیز بود. با توجه به مرگ شخصیت سال (جان کازال) و دستگیری سانی (ال پاچینو) .
یک مورد خیلی جالبی داشت پایان این فیلم این بود که به ما رسوند که برای یک دولت ابرو بسیار مهم است و از هرچیز دیگری مهم تر هست و برای حفظ ابرو حاضر است هر کاری کند! |
نقد کلی تون درباره فیلم
(نترو پری)
همانطور که در بخش های قبلی عرض کردم، این فیلم به موضوعات مختلفی اشاره میکند اما از محور اصلی داستان خارج نمیشود.
به یکی از موضوعاتی که اشاره میکند و در بخش قبلی هم عرض کردم این بود که ابروی یک دولت برای خودش بسیار مهم است و برای حفظ ابرویش حاضر است همه کاری کند.
در زمینه ی فیلمنامه هم فیلمنامه ی فوق العاده ای داشت ، به قلم فرانک پیرسون به طوری که یک لحظه هم از دیدن فیلم خسته نمیشید حتی با اینکه در یک محیط ( بانک ) فیلمبرداری شده است و فیلمنامه ی این فیلم در همان سال برنده ی جایزه ی اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال شد.
در بخش هایی از فیلم هم میشه عناصری از وجود صحنه های کمدی با بازی ال پاچینو را حس کرد برای مثال آن بخشی که اقدام به پرتاب پول های تقلبی میکند و به پیک پیتزا ها پول تقلبی میدهد . |
(کیان)
نکته قابل توجه تو فیلم اینه که آل پاچینو تا لحظه آخر هیچ نقشه ای نداره
تمام کار ها و تصمیماتش لحظه ای هست و فکری پشتش نیست
نکته جالب دیگه هم برخورد خوبش با گروگان ها و نردمی که بیرون هستن عه
مثلا پرت کردن پول برای اونا ، اجازه تماس دادن به گرگان ها و آزادکردنشون و...
.
از این فیلم بعد ها در ساخت بسیاری از فیلم ها اقتباس شد و الگو برداری های زیادی کردند |
(علی پاتر)
به نظرم فیلم نشون میده که هر کسی به خودش و در جناح خودش کارمیکنه.با کیان موافقم که سانی هیچ نقشهای نداشت.بانکدار زن در حالیکه میدونست میتونه فرار کنه ولی فرار نکرد.سال از اینکه تو رسانه ها همجنسگرا معرفی شده بود داشت کارشو رها میکرد.دولت کاملا به خودش فکر میکرد و فقط میپرسید کسی مرده یا نه.مریضی کسی براش مهم نبود |
بریم سراغ قسمت دوم.......
نظر کلی تون درباره فیلم؟
(نترو پری)
برخلاف بیشتر فیلم های ایرانی این فیلم خوب و جذاب و دیدنی بود و همانند فیلم قبلی کارگردانش فیلمی قابل تحسین بود. |
(کیان)
فیلم داستانی داره که به معضلی میپردازه که ابد و یک روز هم پرداخته بود ، ولی این فیلم نسبت به اون فیلم حرفه ای تر هست و داستان کامل تری داره
بازی خوب قاضی ، متهم و پلیس فیلم رو جذاب کرده
متهمی که تا وسط فیلم فکر میکنه این دفعه هم مثل دفعات قبل با آشنا و پول آزاد میشه
پلیسی که درگیر مشکلات پرونده قبلیش هست و با زنش هم دچار مشکل شده
خانواده ای که تنها پشتوانه شون ناصر پاکزاد هست و قاضی که براش مهم نیست طرف مقابلش کی هست و دنبال عدالته
وکیلی که به زیباترین وجه ممکن ، پول پرستی یه وکیل رو نشون میده
تو ملاقات آخر فیلم که وکیل با ناصر پاکزاد داره ، وکیل با بی میلی در حال مکالمه با نوید محمدزاده هست و پاسخ بعضی سوالات اون رو با جمله حالا اهمیتی نداره میده
و مشخصه صرفا پول این پرونده براش اهمیت داشته
دوست دختر سابق که به پولی که میخواسته رسیده و حوصله دردسر های ناصر رو نداره
همکار هاش که پشتشو خالی میکنن و....
نقش های فیلم بخوبی تو داستان قرار گرفته اند و بازی خوبی رو هم به نمایش گذاشتند |
نظرتون در مورد پایان عجیبش؟
نترو پری
از سکانسی که صمد (پیمان معادی) تظاهر کرد که ناصرخاکزاد (نوید محمد زاده) را ازاد کرده است و سپس دوباره دستگیرش کرد تمام امید های ناصر خاکزاد (نوید محمد زاده ) از بین رفت و دیگر امیدی به ازادی و بازگگشت به زندگی قبلی خود نداشت و میشد که پایان را پیشبینی کرد. اما در اخر ما میمانیم با ترس و لرز و صحنه ی اعدام ناصر خاکزاد در رابطه با پایان فیلم تیوری های زیادی هست که بعضی از تیوری مبنی بر این است که افرادی کارگردان را مجبور کرده اند که چنین پایانی بنویسد و اجرا کند برای عبرت دادن به مخاطبان! |
(کیان)
پایانش جالب و دردناک بود
مرگش دور از ذهن نبود ولی دردناک بود
بازگشت خانوادهش به خونه قدیمیشون ، بازگشت به اصلشون بود و نشون داد پول نمیتونه شخصیت آدم رو عوض کنه |
نقد کلی تون درباره فیلم
(علی پاتر)
فیلم قطعا یکی از بهترین تقابل های مثبت و منفی سینمای ایران رو نشون میده ولی با اینحال در تلاشه تا تمام شخصیت هاشو(پلیس، خلافکار و ...) خاکستری نشون بده.این موضوع تا جایی فیلم رو سر پا نگه میداره ولی آخر سر فیلمو نابود میکنه.
موضوع نحوه تفکره.متری شیش و نیم چندین قلم جلوتر از ابد و یک روز بود تا جایی که من تو سینما فهمیدم عدهای برای مرگ بحق ناصر خاکزاد گریه کردن.اینجا مشکل فیلم شروع میشه
خیلیا گفتن این فیلم نقدی به شرایط جامعهست.پس ما باید ابد و یک روز رو نادیده بگیریم.تلاش فیلم برای خاکستری جلوه دادن ناصر خاکزاد مثل این میمونه که میخواد مارو وادار کنه تا دوستش داشته باشیم.
واقعا هیچ عبرتی در کار نیست.توی ابد و یک روز ما برای محسن گریه میکنیم.اون قربانیه.به هر چی مواد و موادفروش فحش و ناسزا میدیم.در حالیکه اینجا مرتبه بزرگتری شکل میگیره و به هرچی فاثله طبقاتیه فحش و ناسزا میدیم.ای کاش دوز ترحم به ناصر خاکزاد زیاد نمیشد.
ولی فارغ از پایان بدش.میخوام به سکانسی اشاره کنم که واقعا به دلم نشست.سکانس فرار ناصر خاکزاد.ناصر خاکزاد اسیر زندان وجدان خودشه'و نمیتونه'فرار کنه.کجا فرار کنه؟ باز از وجدانش در عذابه.این سکانس بلاشک بهترین سکانس فیلم بود
و گندترین سکانس هم، سکانس دیدار با خانواده که فاجعه.مردی دلسوز، خانواده دوست.حالا واقعا میشه این رو کنار ویژگی های محسن ابد و یک روز گذاشت؟
مشکل بعدی فیلم که خیلی تو چشم میزد.اختلاف بی دلیل پلیس ها بود.چرا؟ واقعا چرا؟ چرا صمد حمید رو وادار میکرد که وارد سلول بازداشتگاه بشه؟ |
کیان
با نظر علی تا حدی موافقم ولی این هدف فیلم این نبوده که شخص رو مثبت نشون بده یا بخواد کاری کنه که مخاطب ناصر رو خاکستری ببینه و مظلوم
اگه بخوایم بهتر نگاه کنیم ، سکانس های پایانی در نفی عمل اعدام هم میتونه باشه
اعدام یعنی گرفتم جون یک نفر بخاطر کاری که انجام داده در حالی که اکثر جوامع به این نتیجه رسیدن که اعدام کاری اشتباهه
این قضیه رو هم میشه در نظر گرفت |
علی پاتر
کیان به نظرت الهام کار درستی کرد و ناصر رو لو داد؟
این حس به کسی دست داد گه کار اشتباهی کرد و اون رو لو داد |
کیان
مسلما موقع لو دادن فردی که دوست داری خیلی وضعیت سختی رو تحمل میکنی
ولی کار درستی کرد
ناصر کسی بوده که افراد زیادی رو معتاد کرده و زندگی خیلیا رو نابود کرده |
علی پاتر
.حس لطافت ناصر، عشق پاکش به الهام و ناراحتی از اینکه بهش وفادار نبود.این جا یک دوگانگی میده.ناصر مرد خشنی بود.طماع بود و درعین حال هیچوقت اقرار نکرد پشیمونه.با افتخار به پسر خواهرو برادراش نگاه میکرد.بهشون خدمت کرده با پول حروم.هیچ ضمانتی نبود اگه واقعا آزاد میشد دوباره برنمیگشت.ناصر تو سکانس فرار واقعا فهمید هیج جا نمیتونه بره.اینجا امیدی دیده می.شد که فیلم مسیر درستش رو دنبال کنه.اما هنگام انفجار مقر رضا ژاپنی باز تصمیم به فرار میگیره.اعدام موصوع اشتباهیه ولی فیلم داستان اشتباهی برای نشون دادن این مقوله داشت |
کیان
فیلم یه دیالوگ قشنگ داره
ناصر میگه من که خودم داشتم خودمو میکشتم ، اینا منو زنده کردن که خودشون منو بکشن
ناصر به ته خط رسیده بود
به اون حجم از ثروت که ارضاش کنه رسیده بود
خانوادش در رفاه بودن
ولی دستگیری قضیه رو تغییر داد
و لجاجت های پلیس و ناصر دوئل های جالبی رو در طول فیلم نمایش میده
اما یچیزی تو کل فیلم مشهوده ، ناصر حاصل وضع جامعه هست
کسی که در باطن آدم هارو دوست داره ، بچه ها رو نمیکشه ، خانوادش براش اهمیت داره
ولی نداشتن پول و وضع اقتصادی بد آدم رو عوض میکنه
مشابه این موضوع تو سریال برکینگ بد هست
والتر وایت از یک معلم خوب و مقرراتی تبدیل به یک هیولایی میشه که آدم میکشه
پول شرایط رو تغییر میده و پوله که تعیین میکنه انسان ها چطور رفتار کنن |
علی پاتر
والتر وایت یه چیزی مثل جوکره.شخصیت منفی دوست داشتنی.ولی واقعا والتر وایت رو نمی شه با ناصر مقایسه کرد.کاملا با حرف فیلم موافقم ولی شخصیت منفی اونجا می گیره که ما طرفدارش باشیم چون می خوایم پیروز میدان باشه نه اینکه دلمون بسوزه.من دلم برا ناصر نسوخت ولی فهمیدم خیلیا براش گریه کردن و بعد از وارسی فهمیدم فیلمنامه و کارگردان هم به این موضوع فک کرده بودن.
و سوال اینجاست ناصر که اینقدر از زندگی خسته شده، چرا فقط دنبال فراره و این خودش نصف فیلمو پر می کنه.بخوام مثالی بزنم بر اینکه فیلم واقعا داشت مخاطب رو احساساتی می کرد موضوع بچه تو بازداشتگاه بود.حالا واقعا می تونیم خودمون رو جای پدر اون بچه تصور کنیم؟من فک نمی کنم فیلم بد باشه ولی واقعا با اینجاش مشکل دارم |
کیان
راجب اون حرفت که ناصر چرا دنبال فراره
انسان ذاتا دوست داره اختیارش دست خودش باشه
تو جایی که همه چیز آزاد باشه ، افراط کمتره
ولی تو جایی که محدودیت زیاد باشه ، افراد به هر دری میزنن تا محدودیت رو بشکنن
ناصر حاضر بود خود کشی کنه ولی نمیخواست تسلیم پلیس بشه و در دوئل با پیمان معادی کم بیاره و شکست بخوره |
علی پاتر
من خودم یکی از موافقای حرفتم و دلیل حرفمم همینه.ناصر جایی که صمد ولش کرد می تونست فرار کنه.ولی فهمید که درگیر زندان خودشه.ممکنه این استدلال باشه که نمی خواست خود صمد آزادش کنه که در برابر اختیار داشتن؛ دلیل کمیه و من هیچوقت اختیار خودم رو به دست دگیری نمی دم.فقط سر اینکه تو دوئل باهاش کم آوردم. |
کلام اخر......
علی پاتر
فیلم داگ دی، با شخصیت پردازی منسجم، داستان واقعی، کارگردانی درست، نشون دادن واقعیت های جامعه و حقیقت های گریزناپذیر، فیلم ماندگاری بود که در صدر فیلم های سیدنی لومت جای میگیره
متری شیش با بهترین کارگردانی، دیالوگ نویسی، تزریق هیجان در سطح سینمای ایران فیلم عالی بود.اما شخصیت پردازی و پایان بدی داشت.هیجاناتش کاذب بود و فکر میکنم به خاطر همین سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران رو به دست آورد.چون اونا از نظر هیجانی و احساسی ارضا کرد ولی اگه میخواستیم منطقی تر فکر کنیم سرخپوست شایسته تر بود |
کیان
فیلم هایی که آل پاچینو در گذشته بازی کرده ، الگو بسیاری از فیلم های امروزی هست
برای مخاطب امروزی شاید اون فیلم ها شاهکار بحساب نیاد چون از بسیاری جهات دارای ضعف هست (بخاطر امکانات کمتر )
ولی مولد بسیاری از فیلم ها بوده و هست
فیلم بعد از ظهر سگی برای اینکه متوجه بشید بازی زیبای بازیگرا و فضا سازی هارو ، میتونید نسخه ایرانی ساخته شده رو ببینید
اون فیلم با اینکه ۳۰ یا شاید ۴۰ سال زودتر از نسخه ایرانی ساخته شده ولی کاملا سرتره
.
متری شیش و نیم جز معدود فیلم های ایرانی هست که ارزش وقت گذاشتن داره
چندین فیلم نوید محمد زاده در این سال ها بازی کرده که قابلیت بررسی و نقد و ارزش وقت گذاشتن دارن
دیدنش رو توصیه میکنم |
نترو پری
فیلم بعد از ظهر سگی ، شخصیت پردازی جالب و دیدنی و نشان دادن موضوعات مختلف و جالب ، در کل ارزش چند بار دیدن را دارد چه برسد یک بار !
متری شیش و نیم ، نشان دادن استعداد کارگردانی و طرز فیلمنامه نویسی جذاب ، اما پایان غم انگیزی داشت و تا حدودی میتوان گفت پایان فیلم دستکاری شده بود. |
قسمت اول برنامه به اتمام رسید
حتما انتقادات و پیشنهادات تون رو با ما در میون بگذارید
تا قسمت دوم خدا نگهدار........