اکبر محمدی در پروژه برترین های قرن رسانه طرفداری شرکت کرد.
به گزارش طرفداری، پروژه تیم منتخب قرن رسانه طرفداری هر هفته از شنبه تا چهارشنبه با حضور کاپیتان ها و سرمربیان لیگ برتری، ملی پوشان فعلی و سابق، کارشناسان، اصحاب رسانه و داوران تقدیم تان می شود.
اکبر محمدی به عنوان مدیرعامل تیم پیکان مقابل دوربین طرفداری قرار گرفته و برترین های قرن خود را برگزید. در پایان مطلب هم فرم تکمیل شده اکبر محمدی قابل مشاهده است. پیشنهاد می شود حتما برترین های قرن با اکبر محمدی را تماشا کنید...
سلام و درود می گویم به مخاطبان عزیز رسانه طرفداری؛ با یکی از برنامه های تیم منتخب و برترین های قرن وورزش ایران همراه شما عزیزان هستیم. امروز در این برنامه جناب آقای اکبر محمدی، مدیرعامل باشگاه پیکان، البته در باشگاه پیکان میزبان ما هستند. آقای محمدی، خیلی ممنون که در این برنامه مهمان طرفداری هستید.
درود بر شما، با عرض سلام و ادب خدمت شما و بینندگان خوب برنامه، خیلی خوشحالم که خدمت شما هستم و ممنون که تشریف آوردید.
البته این را خدمت بینندگان بگویم که شما نه تنها به عنوان مدیرعامل باشگاه پیکان، بلکه به عنوان یکی از سرمربیان تیم های ملی پایه ما در این پروژه حق رای دارید. قبلا هم یک بار به باشگاه پیکان آمدیم، آن موقع شما در باشگاه بودید و در کمیته فنی فدراسیون فوتبال نیز حضور داشتید. امروز این فرصت پیش آمد که در خدمت شما باشیم. می خواستم قبلش این را بپرسم که خود اکبر محمدی دوست دارد چگونه معرفی شود. سرمربی تیم های ملی پایه، به عنوان حضور در کمیته فنی یا به عنوان مدیر فوتبال.
خیلی سوال خوبی است.الان نزدیک 20 سال است که در حوزه فوتبال به صورت حرفه ای کار می کنم. تقریبا تمامی سمت های فوتبال را داشتم. از آنالیزور بگیرید تا کارشناس مجری در تلویزیون، تا مربی در تیم های باشگاهی و ملی، سرمربی در تیم های ملی و باشگاهی، رئیس کمیته جوانان و عضو کمیته فنی و الان هم مدیرعامل باشگاه پیکان هستم.
شما بعد از فوتبالتان ان مصدومیت پیش آمد، مربیگری را داشتید و حالا هم مدیریت. از معدود مدیران فوتبالی ما هستید. چرا فوتبالی های ما نمی روند به سمت مدیریت؟ اکثرا بعد از فوتبال به سمت مربیگری می روند؟ در حالی که ما به مدیر بیشتر نیاز داریم. مگر کل لیگ برتر و فوتبال آزادگان ما چقدر مربی می خواهد که همه به سمت مربیگری می روند؟ در حالی که در مدیریت به آن ها بیشتر نیاز است.
این هم سوال خوبی است. شاید مدیریت خیلی سخت تر از کار مربیگری باشد. معمولا بازیکنان بزرگ فوتبال ما که دوران بازیگری درخشانی داشتند، فکر می کنند که برای حضور در دوران مربیگری آن شرط لازم را دارند که در واقع بازی کردن است و همین کفایت می کند. در حالی که باید خودشان را به علم مربیگری مجهز کنند که البته خیلی پیچیده و زمان بر است. به جز بحث آموزشی که برایشان لازم است. شاید مربیگری 3 دهه است. دهه اول آموزش است، دهه دوم تجربه کردن است و تازه دهه سوم است که شما می توانی فلسفه داشته باشی و کار مربیگری کنی. متاسفانه بازیکنان ما از ابتدای کار به دهه سوم می روند. این اشکالی است که در کارشان ایجاد می شود. من هم مستثنا نبودم. از سال 87 وقتی که 24 سالم بود کار مربیگری را شروع کردم. تمام دوره ها را شرکت کردم و الان هم مدرک حرفه ای دارم. تحصیلات آکادمیک هم دانش آموخته مقطع دکترای تربیت مدرس هستم. با یک امتیاز بسیار بالا و رتبه 2 رقمی کنکور دکترا را داشتم. در حوزه های مختلف مدیریت فوتبال هم کار کردم و احساس کردم در این حوزه شاید به وجود من نیاز بیشتری احساس شود و برای همین فعلا کار مربیگری را کامل رها کردم. البته به این معنا نیست که تدریس را انجام ندهم. هم اکنون مدیرفنی یکی از گروه های مدرسین کمیته آموزش هستم و آن جا هم کار خودم را انجام می دهم و توصیه ام همانطور که شما اشاره کردید به همه مربیان و البته بازیکنان بزرگ فوتبال مان کسانی که در سطوح بالا بازی کردند و جام جهانی بازی کردند، این است که فوتبال ما جا برای هر پوزیشنی دارد و اینکه شما لزوما حتما باید سرمربی باشی، انتخاب اول و آخر نیست. بعضی ها کمک خوبی هستند، بعضی ها سرپرست خوبی هستند، بعضی ها مفسر خوبی هستند. بعضی ها هم طبیعتا مدیر خوبی می توانند باشند. برای همین من فکر می کنم هرکسی بداند که توانایی هایش، ظرفیت هایش و قابلیت هایش به چه پستی می خورد و وقتی که انتخاب کرد، سعی کند خودش را تقویت کند برای اینکه بهترین اثرگذاری را داشته باشد.
دقیقا در فوتبال روز دنیا هم همین است. مثلا آنری و گری نویل کارشناسی می کنند در تلویزیون، باشگاه هایی هست مثل بایرن مونیخ تمام کارمندان و مدیرانش بازیکنان سابق آن باشگاه هستند.
اشکالی که وجود دارد این است که ما برای بقیه حوزه های فوتبال، مزایای مالی که برای یک سرمربی قائل هستیم را قائل نیستیم. الان یکی از جذابیت های سرمربیگری همین پولی است که برای قراردادش پرداخت می شود. متاسفانه برای کارشناسی، برای مدیریت و برای حوزه های دیگر این را قائل نیستند و همین باعث چالش می شود. نگاه می کنند که سرمربی چقدر پول می گیرد و علاوه بر توانایی هایش دارد پول مسئولیتش را می گیرد و باید پاسخگو باشد. اینکه پول زیادی می گیرد و تشخصی وجود ندارد و باعث دردسرهای زیادی می شود و خیلی ها می آیند و خودشان را در این حوزه خرج می کنند و از آن بهره مند نمی شوند. و همین باعث می شود که خیلی از مربیان ما در همین ابتدای کار از مدار خارج می شوند و آن طور که باید و شاید رشد نکنند و این باعث آسیب جدی به خودشان می شود و به فوتبال و به سرمایه هایی که در این چند وقت در فوتبال ما ایجاد شده است. هم در بحث بازیگری و هم در بحث مربیگری.
درست است. این بحثی است که کمتر به آن پرداخت شده است. اینکه یک بازیکن برود به سراغ کارشناسی شاید حتی آن نیاز زندگی اش را نتواند برآورده کند. اگر موافق باشید برویم سراغ تیم منتخب اما قبل از آن می خواهم بپرسم که یک بازیکن باید چه ویژگی و چه معیاری داشته باشد که لقب برترین قرن را بگیرد.
از نظر من حتما باید در سطوح بالای فوتبال حضور مستمر داشته باشد. حتما یکی از تورنمنت های جهانی را پشت سر گذاشته باشد. البته وقتی اسمش برده می شود، تداعی در ذهن ایجاد شود صحنه هایی که خلق کرده است و موفقیت ها و دستاوردهایی که برای فوتبال ما، برای خودش و تیمش به دست آورده است. همه ما به ذهن متبادر می شود و بعد شما به عنوان چهره ای که از همه برجسته تر است، در ذهنت می آید و به نظر من این دلایل باعث می شود که شما یک نفر را در یک پست ماندگار تر از بقیه ببینی. با احترام به همه کسانی که زحمت کشیده اند. فوتبال ما الان نزدیک به یک قرن سابقه دارد و برای همین یک قرن هم می شود نمونه ها و مثال های زیادی را آورد. البته نمی شود حق مطلب را در همین صفحه ادا کرد و به هرحال چیزهایی که در ذهن من بوده است که کامل نیست. بخشی برمی گردد به خاطرات من در دوران نوجوانی و جوانی و بخشی هم به شناخت الانم برمی گردد که در انتخاب من موثر است.
پس به سراغ ترکیب برویم و اولین پست، پست دروازه بان.
در این پست به نظر من رسید که مرحوم حجازی شاید نمره بالایی بگیرند، یا خود احمدرضا عابدزاده. ولی با احترام به هر دو عزیز، با توجه به عملکردی که بیرانوند در جام جهانی روسیه داشت و پنالتی که از رونالدو گرفت، من فکر می کنم که این ماندگار باشد. بعضی از این انتخاب ها هم ممکن است فقط مسائل و دلایل فنی در آن دخیل نباشد. من چون دیدگاهم فنی است، اینجا علیرضا بیرانوند را انتخاب می کنم.
دو مدافع وسط.
من همیشه یادم است که در این بخش در واقع تا حدودی متاثر از نام آقای قلیچ خانی بودم. یادم است می گفتند که همه جا می تواند بازی کند. با توجه به فیزیکی که داشت، تقریبا خیلی بالاتر از سطح خودش و زمان خودش بازی می کرد، اگر بخواهم بنویسم یکی از مدافعان آقای قلیچ خانی است، با احترام به محمد پنجعلی که او هم دوران زیادی از فوتبالش را در سطح بالا بازی کرد. کاپیتان تیم منتخب آسیا بود. و کس دیگری که یادداشت کردم با احترام به یحیی گل محمدی و سهراب بختیاری زاده که هر دو در جام جهانی گل زدند، به نظرم رسید که استمراری که سیدجلال حسینی داشت، در واقع می توانم این پست را برای آقای قلیچ خانی و سیدجلال حسینی در نظر بگیرم.
برای پست دفاع راست، من دو سه اسم در ذهنم است. یکی شان جواد زرینچه است. جام جهانی 98 آن ارسالی که داشتند، بعد از آن مهدی مهدوی کیا در این پست ظهور داشتند و سالیان سال در سطح بالای تیم ملی در تورنمت ها بازی کردند. در آلمان هم تداوم داشت. و البته نعیم سهداوی که ایشان هم به نظرم جزو مدافعان راست خوب ما بود. بنابراین این پست را فکر می کنم باید بین این سه نفر تقسیم کند و طبیعتا نظرم روی مهدی مهدوی کیا است.
مدافع چپ؟
روح مهرداد میناوند شاد. مهرداد در دوره ای این پست را از آن خودش کرد. البته با خوش شانسی که برایش ایجاد شد. رضا شاهرودی هم جزو مدافعان چپی بود که من بازی اش را دوست داشتم. ولی هرقدر که فکر می کنم، می بینم آنقدر که مجتبی محرمی در ذهنم تاثیرگذار بود، آن دو عزیز نبودند. بنابراین فکر می کنم این پست را باید بدهم به مجتبی محرمی. بخاطر قابلیت هایی که داشت و مدل فوتبالی که به دلمان می چسبید. جالبه که خیلی از خصوصیاتش شبیه به آندریاس برمه بود. چپ پا نبود اما مدافع چپ بازی می کرد.
خودش هم در این برنامه گفت که الگوی من برمه است. الگوی داخلی اش هم آندرانیک اسکندریان است.
من فوتبال آقای اسکندریان را خیلی یادم نیست.
هافبک دفاعی؟
در بخش هافبک دفاعی چند نفری در ذهن من هستند. در واقع از کسانی که بیشتر یادم است، به طور طبیعی سه اسم را می توانم در این پست بیاورم. یکی آندرانیک تیموریان است، یکی جواد نکونام و یکی هم کریم باقری. فکر می کنم فوتبال کریم باقری خیلی برای این پست مناسب بود. با توجه به قدرتی که داشت. اسمش که می آید یاد قدرتش می افتیم. بنابراین اینجا را به کریم باقری اختصاص می دهیم. فکر می کنم شایستگی این را داشته باشد. یادم است اولین بار به عنوان دفاع چپ بازی های انتخابی 94 توسط علی کریمی به کار گرفته شد و اصلا تجربه خوبی نبود و به پست اصلی اش برگشت.
هافبک راست؟
برای این پست دو نفر بیشتر در ذهن من هستند. اولینش مجید نامجو مطلق است. یادگار دوران بازی و فوتبال خودم، زمانی که یادم می آید در تیم ملی و بازی های خوبی که خصوصا جلوی الجزایر انجام داد اما با احترام به ایشان که همکارمان نیز است، این پست را به علیرضا جهانبخش می دهم به هر حال در شکل گیری فوتبالش نیز یک نقش کوچکی داشتم و قابلیت هایش را می دانم. خیلی سخت است در هلند آقای گل بشوی و سه سال در لیگ انگلیس بازی کنی. امیدوارم این روندی که در فاینورد دارد را ادامه بدهد. پسر با شخصیت فوتبال ما است.
هافبک چپ؟
در این پست یادداشت های من برای دو نفر است. آن موقع که فوتبال بازی می کردم و نوجوانان وحدت بودم، می رفتم در تیم بزرگسالان وحدت تمرین می کردم. همیشه آقا سید مهدی ابطحی در ذهنم بود. الگوی من به لحاظ فوتبالی ایشان بود. اخلاق خوبی هم داشت. فکر می کنم که این پست را باید به وحید امیری بدهم. با توجه به شخصیت خوبی که دارد، بازی خوبی که در جام جهانی کرده است. صحنه فوق العاده ای که یادمان است جلوی اسپانیا، به نظرم این صحنه ها ماندگار است. اینکه یک بازیکن از کجا به چه سطحی از فوتبال می رسد، به نظرم ارزشمند است. توانایی های زیادی دارد، در جام جهانی هم بازی کرده و خیلی هم خوش اخلاق است.
هافبک هجومی؟
در این پست سه چهار اسم برای این پست می توانند باشند. اولی علی پروین است. تا حدودی من بازی های او را یادم است. ایشان فوق العاده بازی می کرد، تصمیم گیری هایش، مهارتش، مجتبی جباری در ذهنم است. البته محرم نویدکیا هم خیلی خوب بود. ولی به نظرم اینجا را باید به علی کریمی بدهم. با توجه به شعوری که داشت در بازی و البته پیشرفت خیلی خوبی که داشت. در بایرن مونیخ هم بازی کرد. به نظرم اینجا را باید تما به علی کریمی بدهم.
مهاجم؟
بدون شک یک نفر علی دایی است. کاری نبوده است که در فوتبال نکند. این همه گل در این تعداد بازی فقط از افراد خاص بر می آید و البته حضور مداومی که در فوتبال اروپا داشتند. اصلا فوتبال ما را در سطح اول معرفی کردند و بنابراین یک نفر حتما علی دایی است. به جز علی دایی ناصر محمدخانی در ذهن من به عنوان مهاجم است. وحید هاشمیان هم همینطور. با توجه به استمراری که داشتند. من ولی اجازه بدهید که یک رای خودم را به یکی از شاگردانم بدهم. چون به نظر من حقش است که در این تیم قرار بگیرد، با آن همه استعدادی که من از او سراغ دارم. البته خیلی هایش مکشوف نشده است و من فکر می کنم حتما باید سردار آزمون کنار علی دایی باشد. فراموش نکنیم که سردار هم یکی دیگر از آقای گل های فوتبال ما است، به صورت بین المللی و این در تاریخ ما کم نظیر نیست. الان در این تیم سه تیم آقای گل داریم. علی دایی آقای گل دنیا، سردار آزمون آقای گل روسیه و علیرضا جهانبخش آقای گل هلند.
شما نقش زیادی در کشف آزمون داشتید. الان شرایط سردار آزمون انتقالش به لیون منتفی شد و در زنیت ماند. مردم دوست دارند که سردار را در لیگ های بزرگ ببینند. شما چطور فکر می کنید؟
من هم انتظار داشتم که حداقل دو سال قبل این اتفاق برای سردار رخ بدهد. البته در روسیه هم سختی های زیادی کشید. اولین به روبین کازان رفت و آنجا زیرنظر قربان بردیف بود. دو سالی رفت به روستوف، من خودم هم چند وقتی رفتم. آنجا هم زیر نظر قربان بردیف بود و مجددا به کازان برگشت و الان چند سالی هست که به زنیت آمده. در زنیت بازیکنان باکیفیت بهتری هستند. تازه الان سردار پاس های بهتری دریافت می کند، بازیکنان بهتری کنارش هستند. دارد خودش را بهتر نشان می دهد. من فکر می کنم که الان وقتش است. در این سن سردار آزمون یک انتخاب متفاوتی را داشته باشد. ولی خب فوتبال حرفه ای فرمول های خودش را دارد. اگر سردار الان می رفت در اروپا، ممکن بود بیشترین مبلغ از این انتقال به زنیت برسد ولی با توجه به اینکه یک فصل دیگر قرارداد دارد، با توجه به مشاورینی که دور و برش هستند، از جمله خود آقای بردیف و پدرش، احتمالا خواسته که قراردادش تمام شود و بعدش خودش آزادانه انتخاب کند برای اینکه سود بیشتری از این انتقال ببرد. من فکر می کنم شاید این مهم ترین دلیلش باشد. همه ما منتظریم تا سردار یک انتخاب دیگر از یک لیگ بهتر داشته باشد.
انتخاب بعدی سه بازیکن برتر قرن است.
من حتما علی دایی را انتخاب می کنم. با توجه به کار برجسته ای که کرده است. دومین نفر را آقای پرویز قلیچ خانی می نویسم با توجه به کیفیت هایی که از ایشان یادم است و توانایی هایی که در آن دوره داشتند و نفر سوم هم باز با توجه به استعداد درخشانش، سردار آزمون را می نویسم که در سن پایین بدون اینکه بازیکن استقلال یا پرسپولیس باشد یا بازیکن تیم ملی باشد، به اروپا لژیونر شد. این به نظر من شایسته حضور در این لیست است.
انتخاب بعدی بهترین مربی قرن. یک مربی ایرانی می خواهیم و یک مربی خارجی که سابقه کار در ایران را داشته است.
خیلی سوال سختی است. به نظرم می آید که بهترین مربی خارجی که به ایران آمده است، با فاصله کارلوس کی روش است. چون از نزدیک با ایشان کار کردم و اصلا ایشان مرا انتخاب کرد برای تیم ملی جوانان و خیلی استاندارد خوبی داشت و وارد ایران کرد. متد جدیدی از مربیگری را به ما معرفی کرد.
در مورد مربیان ایرانی هم با احترام به همه شان، فکر می کنم بهترین مربی که داشتیم از قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و کسی که در سطوح بالا رفت و در کشورهای دیگر هم کار کرد، حشمت خان مهاجرانی بود. من ایشان را می نویسم با توجه به عملکردشان در جام جهانی و اینکه خودشان تیم را بردند به جام جهانی و کارلوس کی روش به دلیل حضور موثرش در 8 سال فوتبال ایران و دو بار ما را در جام جهانی رهبری کرد.
برترین داور قرن؟
دیگر همه می دانند که آقای علیرضا فغانی است. یادش بخیر من اولین مسابقاتی که به عنوان سرمربی تیم ملی نوجوانان رفتم، علیرضا فغانی هم در اردن آمد و ما آنجا تیم مان قهرمان غرب آسیا شد و خوشبختانه فغانی برای فینال نیامد قضاوت کند. اما دو مسابقه دیگر رفتیم که متاسفانه فغانی به فینال رفت. و ما نتوانستیم به فینال برسیم. یکیش تیم ملی نوجوانان بود و یکی هم تیم ملی جوانان بود. آقای فغانی دعا می کرد که تیم ما ببازد تا خودش به فینال برود.
بهترین تیم قرن؟
به نظر من تیم ملی 98 و 2018 با فاصله می توانند بهترین تیم های ملی باشند ولی چون ما نوستالژی ایران و استرالیا را داریم و البته بازی قرن که با آمریکا بود، فکر می کنم که باید این عنوان را به تیم ملی 98 بدهیم. تقریبا مردم ایران همه بازیکنان را از خاطرات خود فراموش نمی کنند.
انتخاب پایانی، برترین ورزشکاران قرن که هیچ محدودیتی نداریم.
همیشه از عبدالله موحد به عنوان شخصیت برجسته و ورزشکا توانمند در ذهنم یاد می کنم. ایشان هر ورزشی را در حد ایده آل خودش انجام می داد. یعنی اگر کشتی گیر نمی شد قطعا فوتبالیست خوبی می شود و والیبالیست خوبی می شود. حتما عبدالله موحد با توجه به مدال هایی که دارد باید اینجا باشد. دومین حمید سوریان است. او هم مدال های خیلی زیادی داشت. در مسابقات جهانی و المپیک. من می خواهم نفر سوم را به آقای تختی اختصاص بدهم. با توجه به منش اخلاقی و پهلوانی که دارند، حقشان است که اسم شان اینجا قرار بگیرد. بنابراین اسم آقای تختی را اینجا می نویسم.
جناب آقای اکبر محمدی، خیلی ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. هر صحبتی که در پایان دارید، بفرمایید.
من خیلی تشکر می کنم از حضور شما، زحماتی که کشیدید و وقتی که برای این کار اختصاص دادید. از دوستانی که باعث و بانی این برنامه شدند. آقای مهدی هژبری، آقای حدادپور عزیز. همه کسانی که در سازماندهی این برنامه چه فکری و چه عملی کار کردند، تشکر می کنم. امیدوارم که این به صورت یک تاریخ شفاهی در ورزش ما ماندگار باشد. همه این اسم ها، تداعی گر خاطرات و اتفاقات بسیار مهم و با اهمیت در ورزش ما بوده است. باید یاد و خاطره همه این اسطوره ها را گرامی بداریم. البته نباید فراموش کنیم که به تولید نیروی انسانی در این سطح فکر کنیم. قرار نیست ورزش ما تمام شود و فقط خاطره ای از این ها باقی بماند. انشاالله بتوانیم نفراتی که بتوانند جای پای این دوستان بگذارند به فوتبال معرفی کنیم. الان خوشحالیم که سردار آزمون را داریم که می تواند جای پای علی دایی بگذارد و نفراتی که اضافه می شوند. به شرطی که این ها در همه ابعاد رشد کنند، چه شخصیتی، چه رفتاری و البته علمی.
فرم تکمیل شده اکبر محمدی