میدونم،حتما با خودت میگی:
"حاجی الان دارن فصل ۱۵ رو میسازن،بعد تو میای درباره ی اپیزود فصل ۱۳ مطلب مینویسی؟"
خب حقیقتش بعد شروع فیلمبرداری فصل ۱۵،گفتم مروری به اپیزودهای موردعلاقه ام از محبوبترین سیتکام عمرم داشته باشم.
خیلی زودتر از چیزی که فکر میکردم با این اپیزود یعنی "Mac Finds His Pride" مواجه شدم.
شاید قوی ترین اپیزود کل سیتکام.
اپیزودی که همه رو شوکه کرد.
IASIP،تا قبل این اپیزود همیشه جزو سیتکامای منحصر به فرد و خلاق بود،اما هیچوقت به این حجم از تراژدی نرسیده بود،تو هیچ اپیزودی.
بعید میدونم هیچ سیتکام دیگه ای(حالا بماند که فیلا انتی سیتکامه یجورایی)،بدون اینکه از سانتی مانتالیسم استفاده کنه،تونسته باشه اپیزودی این حجم لطیف و غمناک و قابل لمس خلق کنه.
خالق سریال راب مک الهنی به کمک نویسنده ها،همیشه سعی کرده شخصیت خودش در این سریال یعنی "مک" رو عجیب و مجهول نگه داره.
اما تلاش خودش جهت تاثیرگذاری این شخصیت خیلی بیشتر از نویسنده ها و باقی بازیگرا واسه نقشهای خودشونه.(با احترام به همه شون)
یادمون نمیره که تو فصل ۷،وزن خودش رو تا چه حدی افزایش داد.
و یادمون نمیره تو اپیزود ابتدایی همین فصل ۱۳،وقتی عضلات و هیکلش رو دیدیم،چقدر تعجب کردیم.
از خودگذشتگی راب شگفت انگیزه،چون به گفته ی شاهدان اصلا اهل ورزش نیست و فقط به خاطر مک ورزش رو شروع کرد.
[پلات]
فرانک میخواد مک رو راضی به حضور تو رژه افتخار همجنسبازها بکنه،اما مک درباره ی گرایش جنسیش مردده.
فرانک صادقانه به مک میگه اگه حقیقت رو به پدرش که تو زندانه نگه هیچوقت نمیتونه درباره ی هویت جنسیش در امان باشه.
فرانک به مک قول میده که تو این راه کمکش کنه.
مک نمیتونه با کلمات حقیقت رو به پدرش بگه،پس از راه استعاره و نمایش استفاده میکنه.
اون ایده اش رو برای فرانک توضیح میده:
"طوفانی در درون من وجود دارد و تمام زندگی من را درگیر خود کرده است،من از پا افتاده ام و روی زمین نشسته ام، و من به دنبال پاسخ هستم،و سپس خدا به سراغ من می آید.اویک دختر زیبا است،او مرا بلند می کند و ما شروع به رقصیدن می کنیم."
فرانک اول ایده رو رد میکنه ولی چون قول داده بود همه چی رو عملی میکنه.
نمایش تو زندان اجرا میشه،همونطور که مک میخواست.
پدر وسط نمایش سالن رو ترک میکنه،مک نقش بر زمین میشه،گریه های مک رو میبینیم،برای اولین بار تو کل سریال...
رقص باله ی مک و دختر زیبا زیر بارش باران،چه صحنه ی خارق العاده ای.
در نهایت جمعیت مک رو تشویق میکنه و فرانک،بالاخره مک رو درک میکنه.
[چجوری ایده این اپیزود شکل گرفت؟]
خود راب گفته مدتها قصد تغییر شخصیت مک رو داشته:
"من تو تلویزیون بارها آدمهایی رو دیدم که دیوانه وار پیراهنشون رو پاره میکنن تا عضلاتشون رو نشون بدن.
منظورم ابرقهرمانای مارول نیست،مردم عادیه.
این بازیگرا چهار ماه هیچی نمیخورن و وقتشون رو تو باشگاه میگذرونن تا شاید بهشون یه صحنه ی جنسی برسه.
من فکر میکنم این یکی از جنبه های جذاب فرهنگ امروزه"(نقل به مضمون)
ایده ی رقص اوایل شروع فیلمبرداری فصل ۱۳ پدیدار شد.
بعد مشخص شدن هویت جنسی مک در فصل ۱۲،خالقان سریال دنبال راهی برای کشف بیشتر این شخصیت بودن.
راب از ایده ی رقص استقبال کرد:
"من پاسخ عاطفی جامعه LGBT رو دریافت کردم و این رو جدی گرفتم.
حس میکردم این پایان میتونه کاملا احساسی و غیرقابل انتظار باشه.
چون شما فکر میکنید مک قراره در پایان مسخره بشه اما وقتی میفهمید قصد واقعی ما چی بوده شگفت زده میشید."(نقل به مضمون)
اما مانعی واسه عملی کردن این ایده وجود داشت:
راب بلد نبود برقصه،یعنی اینطوری فکر میکرد.
کارگردان اپیزود پایانی تاد بیرمن(دوست دوران کودکی راب)
در رابطه با این موضوع گفته:
"اون همیشه سعی میکنه خودش رو به نحوی به چالش بکشه،فکر نکنم اکثر مردم همچین کاری بکنن.
هر دومون واقعا سرگرم شدیم و من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم."
[تمرین]
تو فصل هفتم راب ۵۰ پوند(چیزی حدود ۲۲ کیلوگرم) به وزن خودش و مک اضافه کرد.
به کمک ۵ وعده غذایی در روز که حاوی ۱۰۰۰ کالری بود.
اون در مدت ۵ ماه به هدفش رسید.
اما این یکی چالش سخت تری به نظر میرسید.
یعنی ساخت عضلات و سیکس پک.
راب شش روز در هفته وزنه میزد،روزی ۳ مایل میدوید،لب به الکل نمیزد و...اینجوری به هدفش رسید و همزمان رقص باله رو هم یاد گرفت.
[سکانس رقص]
راب اول در اینباره یخورده بلاتکلیف بود:
"ما نمیدونستیم رقص باید خنده دار باشه؟جذاب باشه؟هیپ هاپ باشه؟"
اما این مهم نبود،چون موضوع اصلی این نبود.
اونا میخواستن یه فضای گیج کننده ایجاد کنن.
راب گفته:
"ما به این نتیجه رسیدیم اگه توضیحاتش مجهوله مهم نیست،مهم اینه اون به یکی امیدواره،خواه اون خدا،مادر،پدر،یا حتی فرانک باشه.
این درسته که همون چیزی که احساس میکنم هستم باشم."
با دیدن گریه های مک،همه هنگام ضبط صحنه تحت تاثیر قرار گرفتن و ناراحت شدن.
راب میگفت من فقط دارم بازی میکنم،اما فاولک گفت همینم زیاده.
کایلی شی که تو این اپیزود به عنوان شریک رقص مک درخشید،به مدت دو ماه برای اندینگ این اپیزود با راب لحظات هیجان انگیزی رو تجربه کرد.
اون درباره ی تجربه ی همکاری با راب گفته:
"شما باید این اعتماد رو ایجاد کنید و باید بدونید که شریک شما اونجاست و تمام تلاش خودش رو برای محافظت از شما انجام میده.
زیرا ممکنه مجروح بشید و کارتون تموم شه.
اما واقعیت اینه که راب به طور غریزی تمام ویژگی های یک شریک رقص باور نکردنی رو داره.اون فردیه که خودش رو روی زمین میندازه تا شما آسیبی نبینید."
[سرانجام]
همونطور که ابتدای مطلب گفتم اپیزود همه ی مردم و منتقدان رو شگفت زده کرد،و سازندگان سریال به هدفشون رسیدن.
اپیزودی رو خلق کردن که نمونه اش تو هیچ سیتکام دیگه ای پیدا نمیشه،و احتمالا نخواهد شد.
آلیسون فاولک که یکی از مربیهای رقص راب بوده درباره ی پایان این اپیزود و یا کاملتر بگم سیزن گفته:
"همه ما استعاره طوفان درون مک و بعد بیرون اومدن خورشید و روشنایی رو دوست داشتیم.
از نظر بصری،تماشاش هیجان انگیزه."
جناب دنی دویتو،بازیگر نقش فرانک تنها شخصیت محوری سریاله که تو این اپیزود(به جز مک) نقش پررنگی داشت.
آقای دویتو درباره ی این اپیزود گفته:
"جالبه که مک چقدر از هوش خودش اطلاع داره.اون متضاد ترین فردیه که تو زندگیم ملاقات کردم.
من فکر کردم این کار شجاعانه ای برای رابه که این داستان رو به این شکل مطرح کنه.
من از تماشای صحنه ی رقص بسیار متاثر شدم.درود به اون زن،اون درخشان بود! می تونستم تمام روز اون رو تماشا کنم.من فکر میکنم واقعاً،واقعاً شیرینه مرد."
منابع:
https://www.reddit.com/r/IASIP/comme...
https://www.vulture.com/2018/11/its-...