لیگ بیست و یکم از اواخر مهر ماه آغاز خواهد شد. اگر می خواهیم یک لیگ با کیفیت داشته باشیم باید از برگزاری 20 دوره قبلی این رقابت ها درس بگیریم و درس ها و دستاورد های لیگ بیستم را بررسی کنیم. طرفداری برای این کار پرونده لیگ بیستم را روی میز کارشناسی قرار داده است. همکارمان علی کلهری به اتفاق امیر میرزاییان، کارشناس مهمان در میز کارشناس طرفداری به بررسی کامل لیگ بیستم از زوایای مختلف می پردازد و حسین باقرشاهی نیز آمار های جالبی از این رقابت ها به شما ارائه می کند. اگر دوست دارید لیگ را از دریچه تحلیل، فنی تر و دقیق تر دنبال کنید این برنامه که در 6 قسمت تقدیم شما می شود را دنبال کنید.
به گزارش طرفداری، در قسمت سوم بررسی لیگ بیستم به بررسی موضوعات زیر پرداخته ایم:
- تعداد گل های لیگ
- کم گل بودن بازی های لیگ
- نتایج پرتکرار لیگ
- سیستم های 3 دفاعه
- بررسی تیم های مدعی
کم گل بودن بازی ها
این کم گل بودن لیگ به نظرتان تحت تاثیر چه عاملی است؟ یعنی ما شاهد نبرد ماورایی تاکتیکی هستیم که سیستم ها گره می خورند یا نه، الگوهای هجومی مان مشکل دارند
این خیلی موضوع مهمی است. سرفصل های زیادی در این مبحث باز می شوند. اول باید ببینیم کم یا زیاد گل زدن کدامش بهتر است. بحث ساختار دفاعی بهتر است یا هجومی. این سوالاتی است که در دنیا اتفاق می افتد. ما باید قبول کنیم. وقتی به جداول تمام لیگ ها در سه چهار سال گذشته و لیگ خودمان نگاه می کنیم، متوجه می شویم تیم هایی که گل خورده کمی دارند قهرمان و موفق شده اند. چه اتفاقی افتاده که این رویکرد مربیان جواب داده و در دنیا بهتر می شود؟ دنیا دارد از فوتبال ستاره خالی می شود و ایران نیز از این قضیه مستثنی نیست. دیگر مثل علی کریمی نداریم دریبل بزند و بازی را عوض کند. الان تکنیک جای خود را به تاکتیک داده است. وقتی تاکتیک این شرایط را به وجود می آورد، نقش مربیان پررنگ می شود. شاید الان بیشتر مربیان را نسبت به 20 سال پیش می شناسیم چرا که تاکتیک آمده و شکل بهتری گرفته است. شما دارید به نتایج پرتکرار در لیگ نگاه می کنید. گفتید 1-0. ما باید به درون خودمان نگاه کنیم. یک چیزهایی درون جامعه مان است. وقتی راجع به اقتصاد جامعه صحبت می کنیم، فوتبال نیز در آن بخش است. نتایج اقتصادی هستند. تیم ها اقتصادی حمله می کنند ولی اثربخش. یعنی 1-0 یک نتیجه بسیار هدفمند در این فوتبال است که مربیان در آن نقش ویژه ای دارند. شما وقتی می گویید 1-0 تکرار زیادی داشته، چون تیم ها بحث ساختار دفاع را داشته اند. ساختار دفاع می گوید دو آیتم نیاز است برای بازیکن به وجود بیاورد. یک آموزش. یعنی به بازیکن آموزش می دهیم که آقا این کار را بکن و دفع کن. دفاع اسمش رویش است، دفع کننده. شما موقعی که خطر می کنی و می خواهی موقعیت خطرناک به حریف ندهی، تمام 5400 متر زمین، دروازه تو می شود و می توانی دفع می کنی. پس نازک کاری نمی خواهد و کار بزرگ می خواهد. می زنی دفع می کنی و کار ساختر دفاعی ات شکل می گیرد. ولی حالا می خواهی وارد ساختار حمله شوی. یک آیتم نیاز نیست. دو آیتم نیاز است. یک آموزش مربی و دو خلاقیت بازیکن. چون ستاره مانند علی کریمی نداریم و خلاقیت کمتر شده است، پس زمان بر است. باید بازیکن داشته باشی که آن خلاقیت را کنار آموزش بگذارد و با آن نازک کاری به هفت متر دروازه ضربه بزند. در آن بحث چون آن را نداری، این بحث نتیجه پرتکرار 1-0 در حال حاضر برای فوتبال ما عالی است و مربیان نیز به این نتیجه رسیده اند که این نتیجه خوب است. پس خروجی ما در این بخش را زیاد درک کرده که چه شکل بازی کنند. این یک قسمت از همان بخش فوتبال اقتصادی است. حالا به سراغ بحث 1-1 بیاییم. یعنی همه در آن ساختار حمله مشکل دارند ولی واکنش نشان می دهند. یعنی گل که می خورند، واکنش نشان می دهند. واکنش شان این است که چون ساختار دفاعی داشتند که گل نخورند، انرژی نهفته دارند. ایستاده اند و در منطقه کمتر و فشرده، کار دفاعی کرده اند. تیم حریف حمله کرده و انرژی اش را از دست داده و حالا آسیب پذیر است. حالا آن ها حمله می کنند. واکنش هایمان به بازی ها خوب بوده است. یعنی توانسته اند گل خورده را جبران کنند. پس نشان داده اگر شما ساختار حمله خوبی نداری، پس آن فونداسیون و انرژی نهفته را باید پیاده کنی. اگر چیزی نداری، باید چیزی اضافه کنی. چرا آقای کی روش در جام جهانی 2014 آمد و خواست میزان دوندگی ها را بالا ببرد؟ چون دید ما در آن نازک کاری مشکل داشتیم ولی در 2018 خیلی به آن توجه نکرد چون بازیکنانی مانند آزمون و طارمی دیگر باتجربه شده بودند. می توانستند نازک کاری کنند و در حمله ساختار شکل دهند ولی نیازی نداشتند. شما وقتی چیزی نداری، در آیتم های دیگر خودت را قوی می کنی. الان ببینید در فوتبال دنیا دو عامل برای گل زدن نیاز است. فضا و زمان. وقتی بیشتر آمادگی جسمانی داشته باشی، بیشتر در فضاها می دوی و فضای بیشتری اشغال می کنی و این باعث می شود بهتر گل بزنی. این بحث 1-1. حالا بحث 0-0 چطور است؟ باز همان ساختار دفاعی است که بازیکنان و مربیان احتیاط در تفکرشان دارند. مثلا می گویند بازی 6 امتیازی است. یعنی اگر امتیازی نگرفتیم، به حریف هم امتیازی ندهیم. اگر شکل و ساختار حمله مان خوب نیست، شکل و ساختار حمله آن ها را خراب کنیم. این ها نشان می دهد در فوتبال ما موضوعاتی است که خیلی طوطی وار به آن ها پرداخته ایم و عمیق به آن ها نپرداخته ایم. بازیکن از یک مربی بپرسد چرا 0-0 خوب است چرا 1-1؟ ما باید برای بازیکنان مان دلیل قانع کننده داشته باشیم. وقتی توضیح کامل داشته باشی، تماشاگر نمی گوید بازی 0-0 بازی خوبی نبود. این بازی طوری بود که حریف نمی خواست با اشتباهاتش به حریف امتیاز دهد. یکی از فاکتورهای گلزنی، اشتباهات حریف است. نوع بازی ات اصلا این است که حریف اشتباه کند. ما خوشحال می شویم در یک بازی 10 گل زده شده است. این خوشحال کننده نیست. شاید برای تماشاگر خوب باشد ولی برای مربی ناراحت کننده است. یک سری بازیکن در فوتبالمان داریم می گویند مربی پسند بازی می کنند. یک سری بازیکن تماشاگر پسند بازی می کنند. این ها چیزهایی است که در فوتبال ما به آن پرداخته نشده است. وقتی شما به 0-0 نگاه می کنید، راجع به ان توضیح می دهید که تفکر عمیقی پشت آن است. خدا را شکر جوانان ما تفکرشان عمیق است. می بینند که راست می گوید باید راجع به آن بیشتر فکر کنم. وقتی تحقیق می کنند متوجه می شود چقدر از آن موضوع در می آید. وقتی جوانان و تماشاگران ما ببینید نتیجه 0-0 نتیجه هدفمندی است و چیزهایی نداشته اند که ساختار حمله را شکل دهند، قانع خواهند شد. به مربی وقت می دهند و احترام می گذارند که با داشته هایش بهترین شرایط را شکل داده است. شما نمی توانید بدون بازیکن خلاق، ساختار حمله شکل دهی. چرا مثلا مهدی تارتار در پیکان یا مجتبی حسینی در ذوب آهن می آیند و با یک شرایط بازی می کنند؟ این بضاعت شان است. نمی توانند ساختار حمله شان را شکل دهند ولی می توانند در بخش آموزش که ساختار دفاعی است، آن را سر و سامان دهند. حتی در تیم ملی ببینید وقتی کارلوس کی روش آمد، دید نمی تواند از طارمی، جهانبخش، آزمون و انصاری فرد که ساختار حمله هستند، به سادگی بگذرد. بازیکنان بین المللی بودند. به آن ها کار دفاعی و پشت توپ آمدن را یاد داد. پس کار ساختار دفاعی راحت است. شما به بازیکنی که خلاقیت و تکنیک دارد، راحت است بگویی کجا بدو کجا ندو. یکی از نکاتی که راجع به ساختار دفاع مهم است، مربیان باید بدانند کوچ کردن چه زمانی است. زمانی که شما توپ دارید و در حمله هستید، مربیان کوچ می کنند ولی نباید این کار را بکنند. 90 درصد انرژی و مغز بازیکن معطوف به توپ است. وقتی شما کوچ می کنی، خلاقیت و تفکر بازیکن را گرفتی ولی باید بدانی 90 درصد کوچ کردن در ساختار دفاع است. سپس در اینجا نقش مربی پررنگ می شود. آقای کی روش آمد و گفت این بضاعتم است و در همان ساختار دفاع آموزش می دهم. ساختار دفاع را سر و سامان می دهم و شکل بهتری درست می کنم. ما وقتی راجع به یک بازی صحبت می کنیم، باید گل ها را کنار گذاشته و تحلیل درستی داشته باشیم. سپس راجع به گل ها می توانیم یک سری موضوعات داشته باشیم که چه عواملی در گلزنی تاثیر داشته اند. همین تعداد گل هایی که گفتید در لیگ بیستم به ثمر رسیده، من به نظرم بالای 60 درصد آن ها اشتباه حریف بوده که تیم حریف به تیم مقابل گل زده است؛ نه برنامه های تاکتیکی در ساختار حمله. این را می توانم به جرات بگویم. آمار یک چیز کمک آموزشی است که به ما می گوید. اگر کنار آمار تحلیل نباشد، نمی تواند خروجی خوبی داشته باشد. در تیم هایمان نیز مشکل همین آمار وجود دارد. آنچلوتی می گوید خائن ترین نفر در فوتبال می تواند آمارت باشد. آمار مثلا می گوید این قدر دویده ای. یک چیز جالب بگویم. یک آمار جالب دارم از لیگ 95 در منطقه هایی که گل زده شده است. یعنی گل های به ثمر رسیده را منطقه بندی کرده ایم. یعنی از پشت شش قدم تا نزدیک به قوس، نزدیک به 80 درصد گل ها زده شده است. این می شود منطقه پراهمیت. نیم درصد از سمت چپ زده شده، یک درصد از سمت راست. 17 درصد هم از مناطق مختلف برای شوت زنی. بعد اگر ما به بازیکنان این مناطق را آموزش دهیم که عین تیر دروازه های متحرک باشند، ساختار دفاعی مان شکل می گیرد و کمتر گل زده می شود. پس باید به این مسائل و مناطق پراهمیت در فوتبال ما پرداخته شود. الان این گل هایی که گفتیم، باید اطلاعات بیشتری داشته باشیم که کدام منطقه ها بیشترین گل را داشته است. سپس روی آن مناطق زوم کنیم. در آن فشردگی که ایجاد می کنیم چه اتفاقی می افتد و چه کارهایی باید بکنیم. بازیکنان مان در کدام پست ها ارزشیابی شان بیشتر است.
سیستم سه دفاعه
اینکه بخش زیادی از گل هایمان روی اشتباهات به ثمر می رسد درست است. حتی تیم های مدعی را می بینیم وقتی جلوی یک تیم پایین جدولی بازی می کنند در امر گلزنی به مشکل می خورند. یعنی اسیر چیدمان دفاعی حریف می شوند. یکی از چیزهایی هم که در فوتبالمان مد شده، روی آوردن به عرض 5 نفره در عقب زمین است. مثلا تیم کوچکتر و مربی اش می بینند تیم روبرویش الگوهای هجومی متنوعی ندارند. چندتا الگوی هجومی دارند و اگر یک نفر از جلوی زمین کم کنم و عرض 5 نفره را شکل دهم، حملات حریف به بن بست می خورد. به نظر شما این سیستم 5 دفاع عرضی یا 5-4-1 چقدر حساب شده و چقدر مدرن دارد در فوتبالمان اجرا می شود؟
برمی گردیم سراغ همان ساختار دفاعی. اول این 5 دفاعه کردن، اهمیت ساختار دفاعی را نشان می دهد. دوم اینکه شما مدافعان مرکزی را در ایران می بینید با فیزیک بالا. مرکز ثقل بالا، چرخش های زودهنگام ندارند، کند هستند و آن فشردگی که باید ایجاد کنند و عمل پاس و حمایت انجام شود، اتفاق نمی افتد. پس به خاطر اینکه جلو بازی کنند، یک پوشش و عمق می گذارند. یعنی سعی می کنند یک نفر پوشش دهنده پشت دو دفاع باشد که بتواند عمق دهد. اینکه بگویم ژرار هولیه راجع به فوتبال می گوید همه می توانند راجع به فوتبال خوب بگویند زیرا فوتبال پر از ایده و نظر است. این چیزی که می خواهم بگویم نیز ایده من است. وقتی تیمی با سه دفاع مرکزی بازی می کند، این به ساختار دفاعی ما کمک می کند که نداشته ایم. قسمتی از آن را در یکی دو سال گذشته آقای استراماچونی به وجود آورد که بیشتر مانند ایتالیایی ها با سه دفاع بازی می کرد. ساختار دفاعی ایتالیایی ها همه راجع به آن صحبت می کنند. ما باید یک جاهایی الگو بگیریم ولی با فوتبال خودمان درستش کنیم. نمی توانیم عین آن را اجرا کنیم. الان تیم ها یک سری جاها موفق ظاهر شده اند ولی 2-3 تا بازی در لیگ ما هستند که باید متفاوت بازی کنی. تیم هایی که کیفیت شان از شما بالاتر است. همین سیستمی که شما گفتید، اکثر تیم ها فقط جلوی پرسپولیس، استقلال و سپاهان این کار را کرده اند. گل گهر، پیکان و نفت مسجدسلیمان جلوی این سه تیم به خاطر اینکه بیشتر با دو مهاجم بازی می کردند، این سیستم را پیاده کردند. اگر اشتباه نکنم آقای پراندلی با سیستم سه دفاعه و 2 مهاجم در ایتالیا بازی می کرد. آقای یواخیم لوو برای اینکه دو مهاجم او را کنترل کند، یک بازی فقط تیمش را سه دفاعه کرد. شما نمی توانی تمام فصل را با یک شکل بازی کنی. اگر دو مهاجم در 2-5-3 باشند خوب است. اگر دو وینگر داشته باشند چه اتفاقی می افتد؟ اگر یک مهاجم فقط داشته باشند، سه مدافع مرکزی را معطوف فقط به یک بازیکن می کنی؟ من می گویم در فوتبال ما الان سیستم مهم نیست. بلکه تبدیل سیستم مهم است. شما با یک سیستم بیس وارد می شوی، نگاه می کنی ببینی زمان حمله و دفاع تیم حریف چطوری می شود. حالا وسط زمین هستی چه کار باید بکنی. آن شرح وظیفه بازیکنان است که کمک می کند. الان در فوتبال ما بازیکنانی دارند ارزش پیدا می کنند که احساس مسئولیت بالایی دارند. چرا هرکجا می رویم راجع به وحید امیری صحبت می شود؟ در تیم ملی هرکجا شده دفاع، هافبک و حمله بازی اش می دهند. اول به خاطر اینکه این بازیکن احساس مسئولیت بالایی دارد. دوم اینکه خوب پشت توپ برمی گردد. الان بازیکنانی که خوب جلو می روند قیمت ندارند؛ بازیکنانی که برمی گردند قیمت دارند. الان مثلا ریگی بازیکن معمولی ای است ولی چرا همه راجع به او صحبت می کنند؟ آن احساس مسئولیت بالا و اینکه خوب پشت توپ برمی گردد. احمد نوراللهی را به خاطر همین موضوع نام می برند. چرا سرلک را گفتند بلافاصله جا افتاد و آقای اسکوچیچ گفت به جام ملت ها بیاید؟ با اینکه کم تمرین کرده بود. دلیلش همین موضوع بود. پس ما باید ببینیم انتخاب های مربی تیم ملی و مربیان باشگاهی مان بر اساس چه اصولی است. همه شان می گویند داریم کار دیگری می کنیم ولی ناخواسته دارند همین کار را می کنند. همان ساختار دفاعی. شاید یک سری هایشان بخواهند چنین کاری کنند ولی یک سری دیگر ناخواسته فوتبال به آن ها آلارم می دهد که باید این کار را انجام دهید. مثلا بازیکنانی مانند وحید محمدزاده یا طاهرخانی، مخصوص دفاع سه نفره هستند. چون نمی توانی روی سانتر آن ها بیاوری. این ها بازیکنان بلند قد و بالای یک و نود هستند. مربی هم نمی تواند از آن ها چشم پوشی کند. نمی تواند چشم پوشی کند پس یک بازیکن کنارشان می گذارد که هم عمق بدهد هم از بازیکن استفاده کند. مثلا پس از 90 ایتالیا، گفتند شاید دیگر 2-5-3 بازی نکنیم. بکن باوئر، قیصر فوتبال گفت ما دیگر این سیستم را بازی نمی کنیم. گفتند چرا. گفت چون آندریاس برمه می خواهد از فوتبال خداحافظی کند. یعنی نقش یک بازیکن این قدر مهم است. اگر تیم های ما رو به سیستم سه دفاعه می آورند، باید دوتا پیستون هم داشته باشند. اشکال سیستم 2-5-3 همین است که سر خط جلو و عقب آن خالی می ماند. پس بازیکن با هوازی بالا باید داشته باشی. متاسفانه می روند و الگوبرداری می کنند. می گویند این تیم 2-5-3 بازی کرد ما هم برویم سه دفاعه کنیم. غافل از اینکه یک قسمتی را دارند و یک قسمتی را ندارند. مثلا ذوب آهن منصوریان آمد جلوی پرسپولیس با سه دفاع خطی بازی کرد. مگر می شود با سه دفاع خطی 75 عرض را بازی کنی؟ این ها اشتباهاتی است که نمی خواهند بپذیرند. مگر می شود هر بازیکن 25 متر را پوشش دهد؟ 4 دفاعش مشکل است و می آیند 5 دفاعه می کنند، پس چطور شما سه دفاع خطی می کنی عمق هم نمی دهی؟ همان بازی از پرسپولیس 3-4 گل خوردند. این اتفاقات می افتند. شما اگر بازیکن کند داری، محل استقرارت مشخص است. سه دفاع باید با چه بازی کنی؟ پیستون داری؟ اگر داری، چه کاری انجام دهی؟ تبدیل سیستم می شود انجام داد؟ می توان به عقب برگشت؟ چقدر توانایی رفتن دارند؟ فقط اگر یک بازیکن در این سیستم ها لنگ بزند، آن تیم ها دچار مشکل می شوند. این نکته خیلی خوبی بود که اشاره کردید. سه دفاعه مدرن است و باید بازی کنند چون اکثر تیم ها دو مهاجمه شده اند؛ تیم هایی که از همان ابتدا دو نفر را در باکس دارند. شما همیشه یک بازیکن آزاد باید در دفاع وسط داشته باشی. اگر فرهاد مجیدی در بازی های اواخر فصل آمد نتیجه گرفت، دلیلش این بود به دفاع سه نفره روی آورد. همین کار درصد اشتباهش را پایین آورد. وقتی می بینید دفاع ها هماهنگ نیستند، باید یک کمک کننده بگذاری. باید فیلتر جلویش بگذاری. یک لوزی درست کنی. همیشه مثلث در فوتبال جواب نمی دهد. خیلی جالب است. کسانی در فوتبال موفق هستند که ریاضیات خوبی بلد باشند. ما راجع به آن صحبت می کنیم. یک در مقابل یک. لوزی، مثلث، 4 مقابل 2، 1 مقابل 3. ما قسمتی از این ها را می بینیم و قسمتی دیگر را نه. این ها همه کنار همدیگر یک شکل خوب تشکیل می دهند. شما یک قطعه از پازل نداری، مثلا یک پیستون نداری، پس این شکل درست نمی شود. این ها چیزی است که تیم های ما با آن بازی کردند. مثلا بگویم تیمی مانند پرسپولیس کیفیت لازم را داشت. پس نیامد سه دفاعه بازی کند. پرسپولیس گفت چون در حمله خوب هستیم، با سیستم 4 دفاعه مشکلی پیش نمی آید. حریف ها هم در حمله جلوی آن ها پرتعداد بازی نمی کردند. پس می گفت 4 دفاعه کافی است. تیم سپاهان هم همینطور بود. پرسپولیس 4 دفاع از جلو بازی می کرد، سپاهان از عقب این کار را می کرد. چون بازیکنان سرعتی مثل حسینی، میرزایی، شهباززاده و محبی را داشت. بازیکنان استارتر، بازیکنانی که طول گام داشتند و پشت دفاع را خوب می دیدند. پرسپولیس از جلو بازی می کرد، پرس هم می کردند کسی نبود که جلوی دروازه اش بیاید. اما سپاهان چون بازیکنان حریف می آمدند، محل استقرار را عقب تر برد. پورقاز، ولسیانی، نژاد مهدی و ... بازیکنان کُندی بودند ولی محل استقرارشان عقب بود. پس دفاع و ضد حمله داشتند. چون بازیکن سرعتی داشتند. مثلا شهریار مغانلو سرعت شهباززاده را ندارد ولی قدرتش بیشتر است. چرا ترابی در این فصل تاثیرگذار بود. چون کمک کرد یعنی می توانست محل استقرار هم جلو هم عقب بیاورد. احسان پهلوان بازیکن تکنیکی است ولی مثل ترابی حمل توپ ندارد. چرا یک بار بازی پرسپولیس گره خورد و عالیشاه را به جای پهلوان آوردند؟ پهلوان تکنیکی تر است ولی عالیشاه به عمق می رود و پشت فضای مدافعان حرکت می کند. احسان پهلوان ولی این سمت فضا است. بازیکن بین خطوط داریم بازیکن لب خط هم داریم. مربی ای که باهوش است می داند چه بازیکنی نیاز دارد. می داند چطور از او استفاده کند. بازیکنان از نظر تماشاگر یکی هستند ولی نگاه می کنی که مربی در بحث نوع حرکت هایشان تغییر ایجاد می کند که گره تیم حریف را به راحتی باز کند.
پایان قسمت سوم...
قسمت های قبلی:
پرونده لیگ بیستم روی میز کارشناس طرفداری | قسمت اول؛ از زمان بندی تا بدنسازی
پرونده لیگ بیستم روی میز کارشناس طرفداری | قسمت دوم؛ از بررسی قانون منع ورود خارجی ها تا مبحث زمان