از دیدگاه بسیاری از منتقدین، فیلم درخشش یکی از ماندگارترین آثار ژانر وحشت روانشناختی تاریخ سینماست. اما چه خصوصیاتی این فیلم را تبدیل به یک اثر بزرگ کرده؟
اول مروری داشته باشیم بر خلاصه داستان فیلم. داستان از این قرار است که خانواده ای سه نفره قرار است به هتلی ساخته شده در کوهستانی پوشیده از برف و محصور با سرمای شدید اقامت داشته باشند. آب و هوای سرد و برف شدید سبب شده کمتر کسی تمایل داشته باشد از زیر سقف هتل خارج شود. هتل بزرگ در کوهستان ساخته شده و خانواده تورنس که قرار شده برای مدتی صاحب آن هتل باشند باید مدتی را در فضای سرشار از احساس تنهایی هتل سپری کنند. احساس تنهایی که می تواند انسان را عصبی کرده و در نهایت به جنون و دیوانگی و توهمات بکشد و پدر خانواده را به یک قاتل تبدیل کند.
هتل بر روی یک مقبره سرخپوستان ساخته شده و شما می توانید آثار سرخپوستان را روی نقش و نگار هتل ببینید. در اینجا فیلم در حال فرستادن سیگنالی به مخاطب خود است به این معنا که قرار است خانواده ی تورنس به سرنوشت سرخپوستان دچار شوند. نقش های مربوط به سرخپوستان را می توانید در تصویر زیر ببینید.
ویژگی بارز درخشش به ممتد، پایدار بودن و تدریجی بودن حس ترس و دل شوره آن است. برخلاف بسیاری از فیلم های ژانر وحشت که لحظاتی را به ایجاد ترس و دلهره اختصاص می دهند، حس دل شوره این فیلم تدریجی و ممتد است و از تمام عناصر(توضیح بیشتر در ادامه) برای ایجاد این حس استفاده شده. جنون جک تورنس به تدریج افزایش پیدا می کند و ابتدا با پرتاب توپ تنیس به نقش و نگار سرخپوستان شروع می شود.
رفتار جک تورنس با فرزندش به مرور خشن تر می شود.
استفاده از رنگ بندی قرمز(رنگ به شدت گرم) برای ایجاد حس ناآرامی و تشویش ذهن.
رنگ قرمز را می توانید سر بسیاری از صحنه های فیلم ببینید. از لحظه ورود به هتل رنگ قرمز کاشی های زمین، برخی بخش های دیوار و در ها و به مرور زمان بعضی لباس ها را شامل شده.
در بخش های ابتدایی فیلم می توانید ببینید که لباس جک تورنس در شرایطی که هنوز به جنون کشیده نشده و آرام است به رنگ سرد تری است و به مرور که به جنون و خشونت کشیده می شود ژاکت قرمز رنگ را به پیراهن سبز رنگش(رنگ سرد) به تن می کند که حکایت از خشونتی (قرمز) دارد که بر آرامش او (سبز) چیره شده.
در تصاویر زیر بهتر می توانید ببینید.
استفاده از اشکال هندسی
تصویر برداری فیلم به نحوی است که سعی می کند مکعبی بودن فضا را برجسته کند و به این طریق در ذهن مخاطب با ترکیب رنگ و هندسه ی فضا ناآرامی ایجاد کند. فضایی مکعبی و زندان گونه که کاراکترهای فیلم را به دام انداخته. زمین هتل نیز پر از اشکال چند ضلعی ست.
نمایی باریک از راهرو که حس خفقان دنی تورنس در توهماتش را القا می کند. توهماتی که در نتیجه تنهایی دیوانه وار هتل به سراغ تمام اعضای خانواده تورنس می آید.
مانند تصویر زیر که اگر از هر یک از چهار زاویه تصویر زیر خطی را امتداد دهید خطوط در وسط تصویر یکدیگر را قطع می کنند. رنگ قرمز در پس زمینه با رنگ لباس های کاراکترها در تضاد بوده و بعد را ایجاد می کند. این تضاد رنگ ها بین ابعاد نوسان ایجاد می کند.
حالت هزارتوگانه ی خانه و همچنین هزارتویی که در پایان فیلم می بینیم سعی در انتقال حس پیچیدگی ذهن ها و خروجشان از سادگی دارد. البته فرضیات دیگری هم وجود دارد.
در تصویر بالا رنگ ها سرد هستند و زاویه دوربین به نحوی ست که فضا حالت مکعبی ندارد.
تصاویر مرموز
در ابتدای فیلم و بعدتر در ادامه فیلم دائما تصاویری از توهمات کاراکترهای فیلم می بینیم. مثل جاری شدن خون از در که در ابتدای فیلم در تصورات دنی تورنس وجود دارد و حس تعلیق را در بیننده ایجاد می کند و جلوتر دوباره تکرار می شود.
از موزیک متن فوق العاده فیلم هم نباید چشم پوشی کرد.
نمایش به یاد ماندنی نیکلسون
جک نیکلسون همواره به بازیگری که نقش افراد دیوانه و خشن را به بهترین شکل ایفا می کند مشهور بود. زبان بدن و حرکات صورت او به خوبی بیانگر فردی است که کنترل ذهن خود را از دست داده و به دیوانگی و خشونت کشیده شده.
جدا از بحث کیفیت و بی نقص یا کامل بودن فیلم، The shining اثری تاثیرگذار تلقی می شود.
امیدوارم استفاده کرده باشید.