[Verse 1]
A boy of anguish, now he's a man of soul
یک پسر با غمو اندوه،که حالا روحِ یک مردِ
Traded in his misery for the lonely life of the road
توی جاده به تنهایی زندگی میکنه و بدبختیهاشو میگذرونه
The years were cruel to him, no he won't let them go
سال ها با او بی رحم بودند، و اجازه رفتن هم به او نمیدادند
Lays awake tryina find the man inside to pack his bags and escape this world
بیدار شوید و مَرد درون خودتونو پیدا کنید کولهتونو جمع کنید و از این دنیا فرار کنید
[Chorus]
I've never been so torn up in all of my life
هیچوقت تو زندگیم انقدر شکسته نشده بودم
I should have seen this coming
من باید اومدن (رسیدن این وقایع)رو میدیدم
I've never felt so hopeless than I do tonight
من از کاری که امشب انجام میدهم هرگز احساس ناامیدی نخواهم کرد
I don't want to do this anymore, I'm moving on
من دیگه نمیخوام این کارها رو انجام بدم(اینجوری زندگی کنم)،ازش میگذرم
[Verse 2]
He wanted to change the world, to make it all worthwhile
اون میخواست دنیارو تغییر بده و ازش یک چیز با ارزش بسازه
So he put his pen to paper and poured out everything inside
بنابراین اون قلم خودش رو روی کاغذ برد و هرچیزی که درونش بود رو بیرون ریخت(عقاید و افکارش رو نوشت)
His red eyes tearing up at the man that he'd became
چشمای سرخش به مردی دوخته شده بود که داشت به او تبدیل میشد(اینکه توی آیینه به خودت زل بزنی و ببینی داری به چی تبدیل میشی)
Slowly but surely on the fast track to falling into his grave
به آرومی ولی تو مسیری که سریع ترین راه(میانبر) برای افتادن توی قبرش بود
[Chorus]
I've never been so torn up in all of my life
هیچوقت تو زندگیم انقدر شکسته نشده بودم
I should have seen this coming
من باید اومدن (رسیدن این وقایع)رو میدیدم
I've never felt so hopeless than I do tonight
من از کاری که امشب انجام میدهم هرگز احساس ناامیدی نخواهم کرد
I don't want to do this anymore, I'm moving on
من دیگه نمیخوام این کارهارو انجام بدم(اینجوری زندگی کنم)،ازش میگذرم
[Bridge]
I can't believe I've come so far in such short time
نمیتونم باور کنم که تو این زمان کوتاه انقدر دور شده باشم
And I'm still fighting on my own
و هنوز در درون خودم درحال جنگیدنم
If I stop to catch my breath I might never breathe again
اگر من نفس کشیدنم را متوقف کنم(دست از عقایدم و کاری که میخوام انجام بدم بردارم) ممکنه دیگه هرگز نتونم نفس بکشم(ممکنه دیگه زندگی نکنم)
So just know this
پی فقط این رو بدونین
I've never been so torn up in all of my life
من هیچوقت توی زندگیم انقدر شکسته نشده بودم
I can't believe I let myself break down
نمیتونم باور کنم که به خودم اجازه شکست خوردن دادم
[Chorus]
I've never been so torn up in all of my life
هیچوقت تو زندگیم انقدر شکسته نشده بودم
I should have seen this coming
من باید اومدن(رسیدن این وقایع)رو میدیدم
I've never felt so hopeless than I do tonight
من از کاری که امشب انجام میدهم هرگز احساس ناامیدی نخواهم کرد
I don't want to do this anymore
من دیگه نمیخوام این کارهارو انجام بدم(اینجوری زندگی کنم)
I've never been so torn up in all of my life
هیچوقت تو زندگیم انقدر شکسته نشده بودم
I should have seen this coming
من باید اومدن (رسیدن این وقایع رو میدیدم
I've never felt so hopeless than I do tonight
من از کاری که امشب انجام میدهم هرگز احساس ناامیدی نخواهم
I don't want to do this anymore, I'm moving on
من دیگه نمیخوام این کارها رو انجام بدم(اینجوری زندگی کنم)، ازش میگذرم
[Outro]
A boy of anguish, now he's a man of soul
یک پسر با غم و اندوه، که حالا روحِ یک مردِ
Traded in his misery for the lonely life of the road
توی جاده به تنهایی زندگی میکنه و بدبختیهاشو میگذرونه