میهمان این برنامه تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران، مجید جلالی است. سرمربی سابق تیم های پاس، صبا باتری، فولاد، تراکتور، نساجی و بسیاری دیگر از تیم های لیگ برتری. به مانند سایر رأی دهندگان در پروژه تیم منتخب قرن طرفداری، سامان خدائی از جلالی نیز در خصوص معیارهایش برای انتخاب تیم منتخب قرن پرسید. پاسخ جلال این بود که افرادی می توانند در ترکیب تیم منتخب قرن فوتبال ایران قرار بگیرند که به لحاظ عمرفوتبالی در کنار فاکتور مهمی به نام ثبات، همواره موفقیت داشته باشند. در بخش انتخاب دروازه بان اما جلالی دلایل جالبی را برای انتخاب ناصر حجازی عنوان کرد. همچنین خاطرات او از پرویز قلیچ خانی و علی پروین نیز بسیار شنیدنی بود. جلالی از روزی گفت که همراه با پرویز قلیچ خانی به دیدار علی پروین در نمایشگاهش رفتند. همچنین از زمان هایی که حشمت مهاجرانی اردوی تیم ملی را به قلیچ خانی می سپرد و اردو برای بازیکنان تیم ملی سخت تر می شد. شرح ماجرای دعوت نشدن پروین به تیم ملی محمود بیاتی نیز در نوع خود جالب بود.
پیشنهاد می کنیم این مرور تاریخ فوتبال ایران را حتما ببینید و بخوانید:
سلام و درود به مخاطبان عزیز رسانه طرفداری؛ با یکی دیگر از برنامه های تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران در خدمت شما هستیم. امروز در کنار من آقای مجید جلالی نشسته اند. هیچ نیازی به معرفی ندارند و قطعا امروز یکی از کارشناسی ترین نظرات را خواهیم داشت. آقای جلالی سلام و ممنون که مهمان طرفداری هستید.
سلام به شما و همه همکاران شما و همه بینندگان.
قبل از اینکه برویم سراغ ترکیب، می خواستم بپرسم که به این تیم فکر کردید که کدام بازیکنان می توانند حضور داشته باشند و اصلا چه ویژگی باید داشته باشند؟
از نظر من طول دوره ای که بازی می کنند، خیلی مهم است. که همواره این بازیکن 10 ساله بازی کرده، 14 سال بازی کرده، در تمام آن سال ها توانسته است این روند خوب خود را حفظ کند. مثلا در پست دروازه بان، می بینیم که آقای رشیدی در یک مقطعی از همه بهتر بوده است. اما خب ایشان 16-17 سال بازی کرده است و باید آن نوسان را در نظر بگیریم. ما فوتبالیست های خوب در تاریخ فوتبال کشورمان خیلی بوده اند. از دهه 20 که به جلو بیایید، خیلی ها بوده اند. نسل اولی ها را که ندیده ام ولی بعدی ها را خیلی یادم است. در مورد این تیم نیز فکر کرده ام و امیدوارم که بتوانیم نظرات خوبی بدهیم.
پس برویم سراغ تیم منتخب و در ابتدا پست دروازه بان.
وقتی من فکر می کنم، در تاریخ فوتبال ایران گلرهای خوب زیادی داشتیم. کسانی مثل عزیز اصلی، طاووسی، بهرام مودت، رشیدی، حجازی، عابدزاده، غلامپور، ... این ها همه گلرهایی بودند که می توانند در این تیم باشند اما دو نفر از این ها ویژه تر هستند. یکی مرحوم حجازی و دیگری احمدرضا عابدزاده. در این پست من واقعا تردید دارم که کدام یکی را انتخاب کنم. از نظر فنی یک مقدار احمدرضا عابدزاده جتبه های بهتری دارد، از نظر ذهنی روانی قوی بود. منتهی از نظر کاریزما و رهبری داخل زمین حجازی بهتر بود. در نهایت من ناصر حجازی را انتخاب می کنم.
اگر بخواهیم کمترین توپ به سمت دروازه بیاید، کدام مدافعان را باید انتخاب کنیم؟
برای دفاع وسط من خیلی فکر کردم. اینجا جایی بوده است که اگر بخواهیم متمرکز بشویم، بازیکنانی مثل گازرانی خوب بوده است، نصرالله عبداللهی، خود اکبر کارگرجم وقتی دفاع وسط بازی می کرد خوب بوده است. ولی من یادم است وقتی بازی های جعفر کاشانی را می دیدم، آن موقع بهش می گفتند عمو جعفر. شاید من 13-14 سالم بود. می رفتم امجدیه و بازی هایش را نگاه می کردم. یا خود مرحوم حمید جاسمیان واقعا خوب بود. من اینجا آقای جعفر کاشانی را انتخاب می کنم و آقای حسن حبیبی. حسن حبیبی هم در دوره خودش یکی از بهترین دفاع وسط ها بود و من فکر می کنم در تاریخ فوتبال هم یک اسمی است که از کنارش راحت نمی شود گذشت.
دو دفاع راست و چپ می خواهیم.
در سمت راست ما بعدها دفاع کناری ها را که نگاه می کردیم و با قبل مقایسه می کردیم، بعضی ها هستند که خودشان تاریخ ساز می شوند و سبکی را میاورند که تا قبل نبوده است. ابراهیم آشتیانی اینطوری بوده است. برای اولین بار بود که تعریف جدیدی از دفاع راست می دیدی. رفت و آمد خیلی زیادی داشت و مهارت خوبی هم داشتو مثلا زوج او با علی پروین در سمت راست، چه در پرسپولیس چه در تیم ملی، یک زوج بی نظیر بود. ما در دفاع راست حسن نظری را هم داریم. منتها مقطعی که حسن نظری بازی کرد کوتاه بود. منتها ابراهیم آشتیانی نزدیک 10 سال بود. مثلا جواد زرینچه هم بوده اما من به دلایلی که گفتم آقای ابراهیم آشتیانی را انتخاب می کنم.
دفاع چپ؟
ما دفاع چپ هایی مثل مهراب شاهرخی داشتیم، مثل مصطفی عرب داشتیم، این ها خوب بودند. منتهی وقتی که من این ها را جمع بندی می کردم، می دیدم که خیلی حیف است ما بخواهیم از کنار اکبر کارگرجم در این لیست بگذریم. کارگرجم دفاع وسط بود و خیلی هم خوب بود. یک مقطعی در تیم ملی دفاع چپ بازی کرد که آن جا هم اولین باری بود که دفاع چپ رفت و به سوریه گل زد. بنابراین من فکر می کنم که این حق را دارد که ایشان را انتخاب کنیم.
یک خط برویم جلوتر و هافبک دفاعی.
هافبک دفاعی در طول این سال ها کریم باقری وقتی اینجا بازی می کرد واقعا بی بدیل بود. طول دوره ای هم که بازی کرد خیلی خوب بود. ضیا عربشاهی هم در این پست خوب بازی می کرد. علی جباری اینجا خیلی خوب بازی می کرد. اما یک اسم است که وقتی روی آن می روی دیگر نمی توانی کسی را پیدا کنی. واقعا پرویز قلیچ خانی یک استثنا بود در تاریخ فوتبال ما. پرویز قلیچ خانی کسی بود که من یادم است در تیم ملی، در تمام پست ها بازی کرد. از دفاع بگیر تا حتی یک بازی من یادم است که او را گذاشتند مهاجم. و هر جا هم که بازی می کرد به بهترین شکل بازی می کرد. این خوب بودنش یک سال و دو سال و 5 سال نبود. تمام دوره ای که پرویز خان بازی کرد جزو بهترین ها بود. خودش یک نفری می توانست یک تیم را از ته جدول به صدر جدول بیاورد. زمانی که در دارایی بازی می کرد، در جام تخت جمشید آقای جلال طالبی مربی دارایی بود. یک سری جوان بااستعداد و خوب جمع کرده بود و یک پرویز قلیچ گذاشت آن جا و این تیم همه را می برد و آمد بالاهای جدول. واقعا به نظر من یک بازیکن استثنایی بود. من یادم است بچه بودم، حدود 11-12 سالم بود، دوچرخه داشتم. پرویز قلیچ خانی می آمد در ورزشگاه شماره 3، خودش کاپشن بادگیر می پوشید و شروع می کرد به دوید. من دوست داشتم که بروم بنشینم و دویدن او را تماشا کنم. با چرخ می رفتم ورزشگاه شماره سه، خانه ما در احمدیه بود، پشت عارف. از آنجا با چرخ می آمدم ورزشگاه شماره سه در خیابان 17 شهریور. آن جا من می نشستم و او اینقدر می دوید دیگر من خسته می شدم. بعد برف بارید و او در برف می دوید. واقعا یک بازیکنی بود که از نظر شخصیتی در تاریخ فوتبال ما بی نظیر بود. من یادم است یک روز با علی پروین صحبت می کردیم و او می گفت وقتی که اردو دست حشمت خان بود، ما آن شب عشق و حال می کردیم. می نشستیم برای خودمان بازی می کردیم و هر موقع که دوست داشتیم می خوابیدیم. می گفت بعضی وقت ها حشمت خان می رفت و اردو را می داد دست قلیچ خانی و می گفت وقتی که او بود، ما ساعت 9 باید می خوابیدیم. کسی جرئت نمی کرد. اینقدر از نظر شخصیتی قوی بود. تمام سال هایی که بازی می کرد، سعی می کرد هر کاری که از دستش بر می آید برای بازیکنان و دوستان و هم محلی ها انجام بدهد. یک شخصیت استثنایی بود. من ایشان را انتخاب می کنم.
یادم است که یک روز شاید 25-24 سالم بود. ما در عارف شمالی بودیم، مغازه آقای پروین در عارف جنوبی بود.یک بنگاه ماشین داشتند. یک روز پرویز خان آمد به من گفت که مجید بیا می خواهیم برویم پیش علی. آن موقع علی پروین را با یک واژه ای صدا می کردند. پرویز خان هم موتور بزرگ داشت. اگر اشتباه نکنم این برای سال 58-59 است. ما آن موقع در زمین خاکی ها تیمی بودیم که علی پروین هم با ما بود. در یک تیم دیگر هم پرویز قلیچ خانی هم با ما بود. دیگر دور های آخرش بود. ما رفتیم آنجا در مغازه آقای پروین، یک چیزی حدود 10 دقیقه ما آنجا بودیم، عین این 10 دقیقه علی پروین همینطور ایستاده بود. چندین بار پرویز خان به او گفت که علی بشین و می گفت که نه. اصلا وقتی که او بود، من هم نشسته بودم کنار ایشان و علی پروین تمام مدت ایستاده بود. من هم جوان بودم و بازی می کردم، خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. پرویز قلیچ خانی یک آدم بزرگ بود.
در هافبک های دیگر، ما یک مجموعه ای از بازیکنانی داریم که این ها در دوره خودشان سرآمد بودند و بهترین بازیکنان آسیا شدند. وقتی که نگاه می کنیم، در تاریخ هم بی نظیر بودند. مثل خداداد عزیزی از نظر فن بازی. خداداد در طول دوره ای که در تیم ملی بازی کرد کم بود. یک سری مشکلات و مسائلی که بعضی از وقت ها به وجود می آمد، در تیم ملی کمتر بازی کرد اما هر موقع که بازی می کرد، تاثیرات خودش را می گذاشت. من به عنوان هافبک طراح از نظر فنی خداداد را خیلی ویژه می بینم. چون به هر حال بازیکنی هم هست که با او کار کردم.
سمت چپ به نظر من علی کریمی باید باشد. البته وقتی آدم فکر می کند، بازیکنان زیادی هستند که می توانستند باشند. حالا آخر سر یک تعداد بازیکن را می گویم که در این لیست می توانستند باشند. ولی شما مثلا علی کریمی را نمی توانی در این لیست جا ندهی. بازیکن سرآمدی بوده است در حوزه فنی، از نظر بازی.
سمت راست من واقعا بین دو تا بازیکن خیلی تردید دارم. یکی علی پروین است، یکی هم مهدی مهدوی کیا. منتهی به خاطر اینکه مهدوی کیا خودش یک بازیکن بین المللی شد و رفت، بعد در تیم ملی هم دوره خیلی زیادی بازی کرد، بالای صد بازی. البته خب در دهه 50 تیم ملی این همه بازی و تورنمنت مختلف نداشت. طبیعی است که آن موقع بازیکنان کم بازی می کردند. مثلا حمید درخشان می تواند اینجا باشد. منتهی مهدی مهدوی کیا در هافبک راست یا خود علی پروین جدا می کنند خودشان را از بقیه. به نظر من با توجه به آن طول دوره ای که بازی کرده و آن تجربیات بین المللی که داشته، من مهدی مهدوی کیا را انتخاب می کنم.
در آن دوره هم بازی ها کم بوده، هم چند جام جهانی و المپیک هم نرفتند و بدشانسی پشت سر هم آوردند.
آره. یک زمانی بود که من یادم است، آقای بیاتی سرمربی تیم ملی بود. اصلا علی پروین را دعوت نکرد. بهم همان موقع ها، من شاید 17-18 سالم بود. مثلا می گفتم چرا ایشان را دعوت نکرده، نگاه می کردم تلویزیون را، آقای بیاتی آمد و گفت که من می خواستم بازیکن در زمین خیلی بدود و کار دفاعی کند و روی توپ ها دعوا کند. قشنگ با همین ادبیات می گفت. و علی پروین این کارها را نمی کند. علی پروین فقط زمانی که توپ دستش است و این استادیوم در اوچ التهاب است و توپ دست او می آید، التهاب استادیوم را هم می خواباند. اینقدر که با توپ مهارت دارد اما بدون توپ نه و به همین دلیل او را دعوت نکردند.
اسم آقای بیاتی آمد و ایشان هم حرف شما را زدند. آن موقع در سال 5 بازی ملی می کردند و هر 5 تا خوب بودند و الان بازیکن 20 تا بازی ملی می کند و فقط 10 تا خوب است و اینگونه انتخاب سخت است.
کاملا درست است. در بخش حمله، ما در طول تاریخ بازیکنان بزرگی داشتیم. از حمید شیرزادگان، جدیکار، همایون بهزادی، ... این ها بازیکنان بزرگی بودند. منتهی من علی دایی که سرآمد و بی بدیل است و حتما یکی از مهاجمان ایشان است.
فکر کنم انتخاب برای مهاجم خیلی سخت است.
بله. مثلا جلال طالبی یک مهاجم همه چی تمام بود. آن زمان من یادم است که روزنامه های می نوشتند که باشگاه های انگلیسی او را می خواستند. من در جریان نیستم که چرا نشد و نرفت. ولی یادم است که آن موقع ها در موردش صحبت می کردند. چون واقعا وقتی که در دارایی بازی می کرد، آن موقع شاهین و دارایی تیم های بزرگ بودند. آن موقع تاج و پرسپولیسی وجود نداشت. تاج و پرسپولیس موقعی به وجود آمد که شاهین و دارایی را منحل کردند و کلا هم اهداف سیاسی پشتش بود. یعنی یک گروهی از انگلیس طرحی آوردند تحت عنوان طرح امنیت اجتماعی. این را دادند به دربار، در آن طرح جنبه های خیلی زیادی را دیده بودند. در حوزه تامین امنیت اجتماعی. مثلا یکی شان انقلاب شاه و مردم بود. که یک لوایحی داشت و اصولی داشت که آن ها را خود شاه راسا انجام می داد. یک بخشی مربوط به فوتبال بود. آن بخشی که مربوط به فوتبال بود، این هایی که من می گویم در کتاب آقای غلامحسین رائین است. به آن ها می گویند که شما بهتر است در کشورتان تیم قرمز و آبی درست کنید. و این کار را در تمام شهرهای ایران هم انجام دادند و همان موقع بهشان می گویند که ما هم در انگلیس این کار را کردیم. آن موقع شاه این را ارجاع می دهد به ساواک، آن ها هم برای این کار آبی را می دهد به کسی که خیلی نزدیک به شاه بوده مثل تیمسار خسروانی و ماموریت می دهد به آن و قرمز را هم چون تیمسار خسروانی یک آدم نظامی بود، قرمز را می دهند به آدم غیرنظامی و آن هم کاملا از منصوبین دربار بود. حتی از اقوام دربار بود. مثل آقای علی عبده. اینجا مردم گرایش فقط به شاهین و دارایی داشتند. تیم پرسپولیس قبلش فکر کنم اسمش قصر یخ بود. اصلا کسی نمی شناخت. یا تاج آن موقع اسمش دوچرخه سواران بود. این دوتا یکی شان می شود تاج و یکی هم می شود پرسپولیس. دیدند این ها پشتوانه مردمی ندارند و همه سمت شاهین و دارایی هستند. یک بهانه هایی از شاهین گرفتند و شاهین و دارایی را منحل کردند. بازیکنان دارایی رفتند تاج و بازیکنان شاهین هم رفتند پرسپولیس. در این فاصله هم بازیکنان شاهین یک دوره پیکان هم رفتند. بعد آمدند پرسپولیس و دیگر به واسطه این بازیکنان این حمایت های مردمی شروع شد. این علائق و اقبال عمومی شروع شد و بعدش هم رویش تبلیغات کردند و بعدش هم که انقلاب شد اول گفتند که این ها استعماری است ولی بعدش دیدند خیلی خوب است و حجم تبلیغات چندین برابر شد. البته جامعه به این دوقطبی ها لازم دارد. در تمام دنیا است. در تمام کشورهای دنیا که فوتبال دارند اینگونه است. ولی در مورد آن یک مهاجم دیگر، من به نظرم می رسد که چنگیز بوده، حمید علیدوستی بوده، ناصر محمدخانی بوده است. این ها بازیکنانی بوده اند که می توانند اینجا باشند. جلال طالبی، همایون بهزادی، حمید شیرزادگان، بیوک جدیکار ... ولی به نظر من حسن روشن یک چیز استثنایی بود. یک بازیکن ویژه بود. من یادم است آن موقع می گفتند توپ را به روشن بدهید و منتظر صحنه باشید. از هر جایی که این توپ را می گرفت، روی دروازه حریف می ریخت به هم. اما در حساس ترین مرحله زندگی فوتبالش، فکر می کنم یک بازی با مجارستان بود، زدن او را و از ناحیه زانو آسیب دید. آن موقع مرحوم دکتر زرکش را گذاشتند کنارش که او را به جام جهانی برساند. یک پزشک اختصاصی کنار این بود و من یادم است آن موقع ها هر روز صبح ساعت 8 و ربع که من اخبار را با یک رادیو کوچیک گوش می کردم، هی می خواستم بدانم که در مورد حسن روشن چه می گویند. بالاخره به جام جهانی می رسد یا نه. هر روز اخبار بهبودی او را می گفتند. مثلا امروز پشت یک ماشین پیکان 20 کیلومتر دویده است. و ما خوشحال می شدیم. حسن روشن وقتی که بازی می کرد واقعا خوب بود و من ایشان را می نویسم.
تازگی هم زانویشان را عمل کردند و می گفتند که دکتر گفته چیزی از زانویت نمانده است.
آره. من تمریناتش را می رفتم و نگاه می کردم. در زمین دیهیم در نظام آباد. می رفتم تنها روی سکوها تماشا می کردم. حدود 17-18 سال داشتم. می رفتم نگاه می کردم و خیلی وقت ها رایکوف با او کار می کرد. واقعا فوتبالش را دوست داشتم. مثلا در این ها علی جباری می توانست باشد. علی جباری در زمان خودش خوب بود. در هافبک ها جواد قراب واقعا خوب بود. منتهی به نظر من این 11 نفر بهتر بودند.
ما یک انتخاب دیگر نیز از این ترکیب داریم و سه بازیکن برتر قرن.
من بدون تردید اول پرویز قلیچ خانی را انتخاب می کنم. بعد علی دایی را انتخاب می کنم و بعد هم علی کریمی.
دو مربی قرن می خواهیم. یکی ایرانی و یک خارجی.
از نظر من مربی ای که توانایی ساختن داشته باشد، مربی بزرگی است. حتی اگر جام نگرفته است. مثلا از دید من دهداری مربی بزرگی است. جلال طالبی مربی بزرگی است. ولی شما نمی توانی از اسم حشمت مهاجرانی بگذری. او هیچ وقت در رده باشگاهی کار نکرد و همیشه در حوزه ملی بود. آن موقع هم دوره طلایی فوتبال ما بود. از همه نظر. از نظر ساختار، امکانات، ابعاد مالی، ساختار AFC، آن موقع دست ما بود. حشمت خان هم به بهترین شکل انجام داد. تجریباتی که در کنار مربیان خارجی بود به دست آورده بود، به بهترین شکل ممکن ایفای نقش کرد. منتهی زمانی که جلال طالبی می آمد و یک تیم درست می کرد، بچه و جوان از محله های مختلف جمع می کرد و تیم بزرگ درست می کرد. مثلا منصور امیر آصفی همچین مربی بوده. من خیلی دوست دارم برنامه های باشد که در مورد تاریخ مربیگری ایران صحبت شد. بعد در مورد تک تک این مربیان ساعت ها باید صحبت کرد. ولی من در مجموع اگر بخواهم بهترین مربی قرن را انتخاب کنم، بین دهداری و جلال طالبی یکی را انتخاب می کنم.چون واقعا هر دوی این ها مربیان سازنده ای بودند. مربیانی که از نظر سازندگی تاثیرگذار بودند. هر جا که کار می کردند، یک عده جوان می آوردند و شما می دیدی که بهترین بازیکنان را می آوردند و تیم بهترین تیم می شد. من آقای دهداری را انتخاب می کنم.
اما یک مربی خارجی.
مربیان خارجی زیادی به ایران آمدند، مثلا آقای اوفارل وقتی به ایران آمد یا مثلا راجرز این ها اولین مربیانی بودند که سیستم به ایران آوردند. تا قبل از آن یا ما خیلی سر در نمی آوردیم یا اینکه مثلا سیستم های به خصوصی نمی دیدیم ولی خب مثلا راجرز برای اولین بار 442 را آورد. یا مثلا اوفارل کسی بود که وقتی آمد سازدمان دهی را یاد تیم داد. بعدها مربی خارجی زیادی آمدند مثل برانکو موفقیت های زیادی هم آورد. ولی من یک نفر را براساس دیدگاه خودم انتخاب می کنم، آدم هایی که می توانند بسازند. تیم بسازند. از هیچ بازیکن بسازند. می توانند علم و ثروت بسازند. از دید من آن ها خوب هستند و من رایکوف را ترجیح می دهم. واقعا رایکوف نزدیک 10 سال در تاج بود و هر سال هم شما می دیدی که می رفت از محلات از تیم های پایه بازیکن می آورد و می دیدی که آن سرآمد می شد. ایشان وقتی آمد تیم ملی را گرفت، اصلا یک سری بچه بودند. حجازی و این ها اصلا سنی نداشتند. همه را رایکوف به تیم ملی آوردند. اولین بازی رفت ترکیه و 5 گل خورد و برش داشتند. منتهی همه آن هایی که رایکوف آورده بود بعدها این ها اسکلت تیم ملی را ساختند. مثل کاری که مایلی کهن و دهداری کردند. وقتی هم آمد تاج همینطور. مثلا روزی که حسن روشن را آورد در زمین، گزارشگر گفت حسن گلشن. من قشنگ یادم است. گفت یک بازیکن رایکوف رو کرده به نام حسن گلشن. بعدها آمد و گفت که اسمش حسن روشن است. بنابراین من به خاطر آن اوج توانایی اش در سازندگی، رایکوف را انتخاب می کنم.
بهترین داور قرن؟
چند داور بودند که واقعا خوب هستند. مثلا نصیری، جعفر نامدار، محمد فنایی که فینال جام جهانی رفت و فغانی. این 4 تا به نظر من از بقیه بهتر بودند. محمد صالحی هم خیلی خوب بود. یادش بخیر. محمد صالحی واقعا در هر بازی که داور بود به بهترین شکل بازی را اداره می کرد و سوت می زد. من یادم است وقتی که استقلال و پرسپولیس بازی می کرد، هیچکس جرئت نداشت که سوت بزند. ولی صالحی وقتی در زمین بود یک بازیکن جیک نمی توانست بزند. هم قدرت مدیریتش بالا بود، هم واقعا داور بسیار کم اشتباه و قوی ای بود. اما من فکر می کنم روی هم رفته بین جعفر نامدار، محمد صالحی و علیرضا فغانی باید یکی را انتخاب کنم. من جعفر نامدار را انتخاب می کنم.
انتخاب بعدی برترین تیم قرن است.
به نظر من پاس. در مجموع و روی هم رفته می گویم. تاج هم افتخارات زیادی داشته، پرسپولیس هم همینطور. این دوتا مزیت هایی داشتند که پاس نداشته اما پاس تقریبا به اندازه آن ها افتخار آورده است بنابراین من پاس را انتخاب می کنم.
انتخاب پایانی برترین ورزشکاران قرن است و هیچ محدودیتی ندارد از همه رشته ها می تواند باشد.
من همیشه یادم است آن موقع ها دوتا روزنامه بود. کیهان ورزشی و دنیای ورزش. این ها شنبه چاپ می شدند. ما صبح شنبه می رفتم کیوسک روزنامه فروشی. از بچگی دوست داشتم. من همیشه دنبال این بودم که یک مصاحبه از قلیچ خانی ببینم. یک مصاحبه از عبدالله موحد ببینم. خیلی قبل تر ها که روزنامه نبود، اوایل دهه 40، مصاحبه ها را می آمدند توی کوچه ها یک قران می فروختند. مثلا آن موقع ها تصنیف خواننده ها را هم می فروختند. توی آن ها مثلا می گفتند آخرین مصاحبه تختی. مثلا من آن روزی که تختی فوت کرد، از طریق همین تصنیف فروش ها مطلع شدیم. توی کوچه داشت داد می زد و ما دویدیم و خریدیم که ماجرا چه بوده. من آن موقع ها صحبت هایی که عبدالله موحد می کرد یا چیزهایی که در موردش می نوشتند را خیلی دوست داشتم. بعد هم که شما دیدید یک ورزشکار استثنایی بود. تا همین اواخر هم که کشی می گرفت، بی بدیل بود. من نفر اول را آقای عبدلله موحد می دانم. نفر دوم را آقای محمد نامجو که ایشان در تاریخ وزنه برداری ما هستند، البته محمد نصیری هم بود. و از نظر من نفر سوم می تواند تختی باشد.
خیلی ممنون از حضور شما در این برنامه. خیلی برنامه ارزشمندی بود. هم بعد تاریخی و هم بعد کارشناسی. من دیگر سوالی ندارم و هر صحبتی که دارید بفرمایید.
من تا الان این همه سالی که صحبت و مصاحبه می کنم، یک همچین قالب و مصاحبه ای نداشتم. می توانم بگویم که اینکه رجوع کردم به بایگانی ذهنم و این خاطرات را از دوران کودکی که با این ها داشتم و آوردم، خیلی لذت بردم. شاید مثلا در نظر شما بگویی این چه کاری است. ولی از نظر من خیلی لذت بخش بود. دقایقی که دوباره آمدیم در مورد این اسم ها و شخصیت ها صحبت کردیم. خیلی هایشان اصلا بین ما نیستند. ولی خیلی خوب است که در مورد این ها بیشتر صحبت شود. به نظر من صدا و سیما باید برنامه ای بگذارد که افراد مختلف بیایند در مورد این ها حرف بزنند. جامعه باید این ها را بشناسد. جامعه باید بداند که دهداری چه بود، جدیکار که بود، امیرآصفی که بود. نسل الان ما نمی داند. نسل الان ما فقط نگاه می کند که توپ گل شود و همه چی خوب است و اگر گل نشود هرچه فحش که بخواهد می دهد. اگر بخواهیم این ها را تربیت کنیم، باید بخشی از تاریخ مان را بیاوریم و برای این ها تعریف کنیم. مثلا دهداری یک دفعه 14 تا بازی گذاشتند و رفتند و این چیکار کرد. بعد مثلا رفته در کویت بازی کند، چیکار کرد. چطور مثلا در مورد تختی می گوییم که وقتی یک کشتی می خواسته بگیرد، دیده است که حریفش پایش درد می کند و نرفته سراغش. خب این را چقدر می خواهیم بگوییم؟ مطمئن باشید که افراد دیگری هستند که سجایای اخلاقی و فنی و مهارتی داشتند که کسی نمی داند. مثلا الان آقای کارگرجم می آید در جمع پیشکسوتان و نگاهش می کنند، مردم نمی دانند که بوده. نمی دانند حسن حبیبی که بوده، علی جباری که بوده. نسل الان ما اگر بدانند، خیلی از رفتارهایشان بهینه سازی می شود. این ها را تکریم و احترام می کنند. من از شما ممنونم که فضایی فراهم کردید که بتوانیم در مورد این شخصیت ها بیشتر صحبت کنیم.
فرم نظرخواهی تکمیل شده مجید جلالی