⭐ مسی احمدی (مهاجم INTP) و محمد مهدی عبدی (مدافع و ENTP) ⭐
موضوع: آزادی باید مطلق باشد
🔵 موافق: محمد مهدی عبدی 🔵
🔴 مخالف: مسی احمدی 🔴
...
از هر مناظره کننده خواسته شد که ضمن معرفی خود، به سه سوال زیر هم پاسخی کوتاه بدهند:
1) تعریف شما از آزادی چیست؟
2) هدف از آزادی (در بعد فردی و اجتماعی) چیست؟
3) آیا امکان رسیدن به آزادی مورد نظر شما در دنیا وجود دارد؟
>>> محمد مهدی عبدی، 22 ساله، دانشجوی کارشناس ارشد رشته نرم افزار - چند شغله <<<
1) اگه آزادی مطلق رو تعریف و محدود کنیم، دیگه اون آزادی مطلق نمی شه؛ میشه محدودیت نسبی. تعریف کردن، یعنی محدود کردن و در یک چارچوب مشخص قراردادن. با این کار، ما آزادی رو محدود، زنجیر و اسیر کردیم. آزادی و محدودیت نمیتونن در یک ظرف باهم قرار بگیرن. مثل اینه که بگیم، آتش سرده. همون طور که خاصیت آتش سرماست و نمی تونه سرد بشه، خاصیت آزادی هم مطلق بودنشه و نمی تونه محدود باشه. در ادامه توضیح میدم.
2) در یک جمله؟ رسیدن به حقیقت انسانی. در یک جمله دیگه؟ ریشه کن کردن هر نوع ظلم، فساد و برتریجویی. پذیرش هر نوع محدودیت در آزادی انسانها به دیکتاتوری و استبداد ختم میشه و استقرار عدالت حقیقی و ریشهکنی ظلم که مستلزم حضور و اراده عمومیه هم، فقط در سایه برقراری آزادی کامل برای همه انسانها امکان پذیره.
3) اگه امکان دستیابی به چنین مفهوم ریشهای، اساسی و مهمی وجود نداره، چرا ما داریم راجع بهش بحث میکنیم؟ من هم یک معاملهگر هستم و هم مهندس. در دنیای معاملهگرها و مهندس، مفاهیم دست نیافتنی و انتزاعی محض جایی ندارن. مفهوم آزادی مطلق، قطعاً قابل دستیابیه، قطعاً در زندگی واقعی عملیه و قطعاً سیر حرکتی جامعه به سمت این نوع آزادی در حرکته. ما فقط داریم این روند رو تسریع میبخشیم.
>>> حامد احمدی، 18 ساله، دانش آموز <<<
1) آزادی یعنی نبود محدودیت.
2) هدف از آزادی گاهی اوقات عقده گشایی و گاهی اوقات تن ندادن به ظلم و ذلت.
3) 100 درصد.
-----------------------------------
مناظره راس ساعت 8:10 آغاز خواهد شد.
درود ویژه خدمت تک تک دوستان.
عذرخواهی از همگی بابت تاخیر.
اول از همه بگم جناب عبدی عزیز دل بنده هست استاد بنده هست بنده بشدت به ایشون ارادت دارم و در اکثر زمینه ها هم نظر هستیم ولی با این یکی بشدت مخالفم.
چیزی وجود داره به نام تجربه.وقتی یکنفر مرگ موش خورد و مرد یعنی مرگ موش کشنده هست.شخص آزادی نداره تا بخواد امتحان کنه خوردن مرگ موش رو.محدودیت داره.اولین سوال بنده از آقای عبدی اینه آیا محدودیت لزوما چیز بدیه؟بچه محدودیت داره که به بخاری دست نزنه.و هزاران مثال دیگه.بنظرم اگر با این سوال شروع کنیم خیلی عالیه.
سلام و عرض ادب دارم خدمت رفیقم، حامد احمدی گرامی و متفکر، کسایی که دارن الان این مناظره رو میخونن، یا در آینده از طریق سرچ گوگل و به طور اتفاقی به این مناظره رسیدن و همچنین ناظر عزیز که این بستر رو برای تبادل نظر ما فراهم میکنه.
قبل از اینکه به این سوال پاسخ بدم، باید بپرسم محدودیت یعنی چی؟ اینکه محدودیت بد یا خوبه، معناش چیه؟
محدودیت یعنی نداشتن آزادی عمل:)
خیلی خب. با توجه به این تعریف، برای پاسخ به این سوال، باید برگردیم به ریشه خلقت انسان. انسان تنها موجودی در جهانه (حداقل تا این تاریخ) که دارای قدرت اندیشه، تصمیم گیری و اختیاره و این موجود، تنها موجودیه که در کارهاش آزادی کامل رو داره. بقیه موجودات در یک سیکل ثابت و غریزی از پیش تعریف شده در حرکتن و آزادی عمل ندارن. یک شیر، همیشه مشغول شکار و خوردن و برطرف کردن نیازهای غریزیشه.
یک پشه، چندهزار سال و یا شاید هم بیشتره که در سرزمین های گرم به مکیدن خون موجودات مشغوله. اصلاً هیچ کار دیگه ای نمی کنه و همیشه کارش همین بوده و خواهد بود. نه پسرفت و نه پیشرفت. گیاهان هم همین طور هستن و آزادی عمل ندارن.
حالا، حامد بهم بگو، آیا محدود کردن انسان، همون تقلیل دادنش به سطح حیوانات و گیاهان نیست؟ آیا محدود کردن انسان، اون رو به درجه حیوان و گیاه نمی رسونه و فرق اساسی که بین انسان و گیاه و حیوان وجود داره رو از بین نمی بره؟
100 درصد خیر.محدودیت میتونه سازنده باشه میتونه سازنده نباشه.قطعا نباید به یه بچه آزادی عمل داد تا بتونه به بخاری دست بزنه.همون طور که نباید به یه عده تروریست آزادی عمل داد تا بتونن کارشون رو انجام بدن.آزادی در معنای غیر مطلق هم غیر منطقیه.حالا میخواد اسمش استبداد باشه یا هرچی.قطعا حاکمی که مثل پدر دلسوز جامعه اش باشد با تبر ریشه اعتیاد را میزند.حالا شاید این وسط یه عده معترض شن ولی هیچ اهمیتی نداره درست مثل معترض شدن بچه هنگامی هست که پدرش نمیذاره به بخاری دست بزنه.درسته که تشخیص درست از غلط همیشه مثل قضیه اعتیاد ساده نیست.اما اون هم راه حل های خاص خودشو داره.جدای از این مسائل جامعه به بشر آزادی عمل نمی ده.جامعه اجازه نمی ده یه نفر دزدی کنه.جامعه اجازه نمی ده یه نفر آدم بکشه.همش مربوط به حکومت هم نمی شه.100 درصد محدودیت در مسیر درست باعث پیشرفت و تعالیه انسانه.قطعا اجازه تجربه دوباره خوردن مرگ موش به بشر کشنده هست.آزادی مطلق به طور قطع مضر و حتی کشنده هست.اجازه تجربه دوباره درباره مسائلی که هزاران بار تجربه شده رو هیچکس نداره.چون با این کار به خودش و جامعه ضرر میزنه.ولی عبدی جان شما بحث رو پیچوندی.سوال رو جواب بده.محدود کردن بچه از دست زدن به بخاری یا محدود کردن آدم بالغ از کشیدن دخانیات غلطه؟همیشه محدودیت غلطه؟
بچه که خارچ از بجث ماست. بچه ای که تازه داره راه رفتن یاد می گیره، بحثش جداست. اون رو بذار کنار. اما جلوگیری با زور و اعمال محدودیت برای کسی که سمت دخانیات رفته یا قراره بره، بله کار غلطیه. به شکل واضح، صریح و روشن میگم که محدود کردن انسانها، به هر نحوی و به هر بهانهای اشتباهه. اتفاقاً، راه تعالی و رشد انسانها نه از سمت محدودیت، بلکه از سمت آزادی مطلق میاد.
اگه تو کسی رو محدود کنی، اون طرف رشد می کنه؟ اگه تو با زور و اجبار، یک شخصی رو از اعتیاد دور کنی، اون شخص می فهمه که اعتیاد بده؟ تنها کاری که می تونی بکنی، اینه که راهنمایش کنی. بهش بگی پسرم یا دخترم؛ اعتیاد به این دلیل برات مضره. اما من تو رو با زنجیر نمی بندم که سمت اعتیاد نری. میل خودته و آزادی که انتخاب کنی، چون آزاد آفریده شدی. تو آزادی یا خودت اشتباه کنی، یا با درس گرفتن از اشتباه دیگران رشد کنی. هیچ کس با محدودیت رشد نمی کنه. خوب و بد رو، خود شخص باید بفهمه و نه اینکه کسی بهش زور کنه. این چیزهایی هم که گفتی، در مسائل فردیه و بهتره بریم سمت مسائل اجتماعی که مهم تر از مسائل فردیه. وقت هم کمه.
اگر اون جوان بالغ نفهمید چی؟بهش اجازه میدیم دستی دستی خودشو نابود کنه؟اتفاقا همین اعتیاد اجتماعی هم هست.یک جوان با اعتیاد خانواده خودش رو بیچاره میکنه.پول تو جیب ساقی میکنه و باعث اتفاقات وحشتناکی میشه.به طور کلی هر اشتباه فردی نهایتا به جامعه هم آسیب میزنه.شما میفرمایید با محدود کردن انسان به تعالی نمی رسه در حالی که حقایق میدانی و شواهد عینی چیز دیگه ای رو میگن.هر جا قاطعانه تر با دزدی و مواد مخدر برخورد شد جامعه بیشتر از این دو مصون موند.
خب ببینید، اول باید نظریه ام رو توضیح بدم چون یک سری سو تفاهم پیش اومده. سعی می کنم خلاصه باشه.
وقتی می گم آزادی مطلق، یعنی مردم خودشون قوانین فردی و اجتماعی رو انتخاب کنن. ملت آزاد مطلق باشن که خودشون و کشورشون رو با آزادی و اختیار بگردونن. مهمترین رکن دموکراسی حقیقی، موضوع مشارکت آزادانه همه مردم در امور جهان، ولو با انتخاب ظاهراً اشتباهه. عموم مردم، بلا استثنا، همگی باید در تصمیمات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور سهیم باشن و به صورت فعال، برای اصلاح جامعه تلاش کنن. هیچ شخص یا گروهی حق نداره، حق تعیین سرنوشت رو از یک ملتی بگیره؛ حتی اگه اون ملت به اشتباهترین راه ممکن بره.هر شخصی، آزاده هر کاری بکنه و هر ملتی آزاده سرنوشت خودش رو خودش انتخاب کنه، حتی اگه اشتباه باشه. دقت کنید به این جمله، هر ملتی می تونه سرنوشت خودش رو، خودش رقم بزنه و خودش انتخاب کنه حتی اگه سرنوشتش به تباهی ختم بشه. این آزادی مطلقیه که باعث پیشرفت می شه.
گفتم که یک وجه شاخص آزادی، حق تعیین سرنوشته؛ اشخاصی که در قدرت هستن، کی بهشون صلاحیت حکومت داده؟ اصلاً من با لفظ حکومت مشکل دارم. حکومت بدون وجود مردم معنی نداره. حکومت یعنی یک عده ای حاکم باشن و به مردم حکومت کنن. یعنی مردم کشک و ما می فهمیم و مردم نمی فهمن. حکومت اصلا بی معنیه، چون هر انسانی خودش باید تصمیم بگیره که چطور میخواد زندگی کنه، چه شغلی داشته باشه، کجا بره، با چه کسی ازدواج کنه، چه خونه ای داشته باشه، آیندش چجوری باشه و از همه مهمتر، چطوری بیندیشه. اصل تعیین حق سرنوشت و حقوق اساسی انسان با این تعریف میشه و نمیشه آزادی و اختیار رو از انسانها گرفت و براشون حقوق اساسی انسانی تعریف کرد. هیچ حکومتی به تنهایی و بدون مردم اصالت نداره و باید در راستای خواست و اراده ملت و تامین حقوق اساسی اون ها حرکت کنه.
بذار با مثال در مورد کشور خودمون جلو بریم. اگه همه مردم با هم اتفاق نظر داشتن که حجاب اجباری نباشه، هیچ احدی حق نداره جلوشون رو بگیره. اگه کل کشور خواست که با اسرائیل رابطه داشته باشیم (که خود شخص من مخالف این کار هستم)، نه تو، نه من، نه حکومت و نه هیچ احد دیگه ای حق نداره جلوی این کار رو بگیره. حتی اگه کل کشور خواست به داعش بپیونده و کشور در اختیار داعش قرار بگیره، هیچ احدی حق نداره با زور و اجبار جلوی این کار رو بگیره. تنها کاری که از دست ما بر میاد، روشنگری و راهنماییه. اگه تونستیم ملت رو راهنمایی و روشن کنیم که داعش گروهک خطرناک و باطلیه، که اوکیه و کارمون درسته.
اما یک موضوع مهم دیگه. آزادی مطلق با بی قانونی فرق داره. وقتی میگم آزادی باید مطلق باشه، یعنی همه افراد و انسان ها در جامعه، به صورت مطلق آزاد باشن. خود ظلم به دیگران، پایمال کردن حقوق دیگران یا تجاوز به حقوق دیگران دقیقا نقطه عکس آزادی مطلقه. آزادی مطلق یعنی آزادی از همه چیز. آزادی از همه قید و بندها.
آزادی مطلق به معنای این نیست که هر کسی خواست هر کاری بکنه. آزادی مطلق یعنی تجاوز به حقوق دیگران ممنوع. تجاوز و تعدی و هرج و مرج مخالف آزادیه. این ممنوعیتی که میگم، محدودیت نیست. وقتی قراره آزادی مطلق در جامعه برقرار باشه، یعنی همه باید آزاد مطلق باشن و اگه کسی در یک جامعه ای به حقوق دیگران تجاوز کرد، با توجه به توصیف من از آزادی مطلق، به دو دلیل اون جامعه آزاد نیست:
1. اول بحث فردی. اگه شخصی به کس دیگه ظلم کنه، یعنی اسیر شده. اسیر چی؟ اسیر ظلم، خودبرتربینی، برتری جویی. ظلم یعنی زنجیر شدن به غریزه برتری جویی. غریزه برتری جویی انسان رو در قید و بند ظلم کردن و خود برتر بینی زندانی می کنه و آزادیش رو ازش می گیره. این یعنی خود شخصی که به حقوق دیگران تجاوز کرده، خودش هم اسیره و آزاد مطلق نیست.
2. واضحه که تجاوز به حقوق دیگران، آزادی مطلق دیگران رو ازشون می گیره. پس اگه کسی به حقوق کس دیگه تجاوز کنه، این یعنی اون جامعه آزاد مطلق نیست.
بعضی مناسبات اجتماعی برای تامین آزادیه. مثل چراغ راهنمایی رانندگی. تو باید برای سفر کردن آزاد باشی. اما نباید حقوق دیگران رو زیرپا بذاری.
یا در آزادی مطبوعات و ازادی بیان، تهمت و توهین به دیگران نباید باشه. این آزادی نیست، بلکه تجاوز به حقوق و ظلم به دیگرانه. ظلم یعنی زنجیر شدن به غریزه برتری جویی. غریزه برتری جویی انسان رو در قید و بند ظلم کردن و خود برتر بینی زندانی می کنه و آزادیش رو ازش می گیره. آزادی مطلق یعنی انسانی که از همین تعاریف آزاد باشه و به کسی ظلم نکنه و خودش گرفتار ظلم نشه.
جناب عبدی یه مقدار درگیر کمال گرایی و رویا شدن گویا.
هیچ کس حق اظهار نظر در رابطه با مسئله ای که در اون تخصص نداره رو نداره.
مردم نمی تونن راجع به ساخته شدن یا نشدن اتوبان تهران شمال نظر بدن چون تخصصش رو ندارن.چطوری باید روشنگری گری کرد مطالبی که یک مهندس عمران یا راه سازی در 10 سال خونده رو؟یا منع های زیست محیطی که بابت هر کدوم باید یه مقاله 100 صفحه ای خوند.غیر ممکنه.درباره همه چیز هیچکس نمی تونه نظر بده.هر شخص فقط در حیطه تخصص خودش.این نظر از بیخ و بن غلطه که 0 تا 100 مسائل یک کشور رو مردمش تعیین کنند چون تخصص ندارند.آقای عبدی آیا یک شخص با تخصص پزشکی میتونه راجع به ساخته شدن جاده در یک منطقه خاص نظر بده و براش تصمیم بگیره؟قطعا خیر.با چنین فرمونی کشور به فنا میره.اسم این دموکراسی حقیقی نیست اسم این علنا هرج و مرج و مرگ هست.
دقیقاً. آفرین، نظر ما که با هم یکیه. من هم میگم افرادی که تخصصش رو دارن، کشور رو بگردونن. اما راجع به اظهار نظر که بحث داریم. همه حق اظهار نظر دارن، اما بحثش جداست. اما یک سوال ازت می پرسم. مهندس عمران یا پزشک، جزء همین مردم نیستن؟ آیا مهندس و پزشک رو جزء مردم حساب نمی کنی؟ وقتی من می گم کشور بیفته دست 80 میلیون جمعیت و نه حکومت، یعنی همین اتفاقاً. بین این 80 میلیون جمعیت، قطعاً افراد متخصص در حوزه های مختلف وجود داره. یعنی دقیقاً همین حرف تو. مردم کشور رو دست بگیرن و متخصص ها کشور رو می گردونن. غیر اینه مگه؟
بنظر میرسه به تفاهم رسیدیم.
متخصصین درباره هر مسئله ای نظر بدن باید سر تعظیم فرود آورد.مثال اگر یک ستاد کرونای با حضور متخصصین(مثل الان:)))گفت 1 ماه خونه نشین بشید همه باید بگن چشم.حکومت متشکل از متخصصین.عبدی جان بریم حکومت رو تشکیل بدیم یا زوده؟:))
زوده یکم. هنوز در مورد آزادی به تفاهم نرسیدیم و امکان داره تو یا من خودمون رو برتر از بقیه بدونیم و دوباره همون آش و همون کاسه. ما الان باید بریم از مردم بپرسیم، چه نوع حکومتی رو می خواین؟ سرمایه داری؟ دینی؟ کومونیسم؟ ولایت فقیه؟ سوسیال دموکراسی؟ یا یک روش کاملاً جدید؟ اینکه بخوای با زور به مردم بگی نه شما نمی فهمین و باید کشور رو متخصص ها بگردونن، بازهم نقطه مقابل آزادیه کامله. یکم هم از بحث منحرف شدیم. مسئله آزادی، مسئله مهمیه و مسئله تاریخ بشریته.
الان می گن ده سال کشور رو می بندیم و وضعیت ذو درست می کنیم، بعد نهادهای دموکراتیک بیان ادامه مسیر رو دنبال کنن. این طرز تفکر بزرگ ترین فساد و ضربه به آبادانی کشوره. محاله فرهنگ، سیاست و اقتصاد کشور با کنار گذاشتن مردم آباد بشه. کنار می ذارن و می گن درست می کنیم. اصلاً مشخص نیست در ذهنشون کلمه درست چیه. می گن ما زود اقتصاد رو درست می کنیم. این ها هیچ تصوری از اقتصاد ندارن، نه ساختار می شناسن، نه اقتصاد می فهمن، نه انسان می فهمن.
تلقی اون ها از انسان با سایر موجودات تفاوتی نداره و مثل شوروی سابق هستن. مارکسیست ها می گفتن مشارکت همه یعنی چی؟ ما یک حزب داریم و کشور رو درست می کنیم. نون همه رو می دهم، آب همه رو می دهم و زندگی همه رو درست می کنیم. آیا شوروی درست شد؟ یا نابود شد؟
بالاخره باید آزادی به صورت مطلق باشه تا رشد اتفاق بیفته، مردم عزتمند باشن، در رفاه باشن، کرامت داشته باشن. آزادی باید مطلق باشه تا همه انسان ها با اشتباه کردن مسیر رشد و تعالی رو طی کنن. حالا ازت می پرسم تا ببینم به تفاهم رسیدیم یا نه و حرف اخرت رو هم بزن. به نظرت مسئله ازدواج همجنسگرایان در ایران چطور باید حل شه؟ الان مردم آزادن این کار رو کنن یا نه آزاد نیستن؟
مخالفم.دست رو نقطه ضعف من نذار عبدی جان.
اصولاً کسی که میگه مردم اشتباه میکنن، در جهل مرکبه. 80 میلیون آدم اشتباه نمیکنه که. همون انتخاب حکومت هم کار مردمه و همون طور که گفتم، حکومت به تنهایی معنا نداره. اصلا حکومت قبل از اینکه از ریشه حکم باشه، از ریشه حکمته. با حکمت اداره کردن و مدیریت کردن. با حکمت به چه معناست؟ یعنی خودش رشد یافته تر باشه، تدابیرش رو همه بفهمن و بگن عجب تدبیری، عجب فهمی. همه یک پله رشد کنن. نه اینکه یکی اون بالا بشینه بگه شما نمی فهمین من می فهمم و به شما حکومت می کنم و حکم می دم. آزادیتون رو می گیرم، حقوقتون رو ضایع می کنم. شاید بگن مردم به چیزی رای دادن که اختیار از اون ها سلب شده. مگه می شه؟ با کدوم منطق؟ اینکه مردم این حق رو ندارن که حرف همه دیکتاتورهاست. اختیار انسان قابل ساقط کردن نیست. ما شما رو در این امور نماینده خودمون کردیم. تشخیص ما اینه که شما از اسلام و دین و دولت اشتباه می فهمی. تو نمی تونی بگی که چون تو رای دادی، باید بپذیری. این چه منطقی پشتشه؟ شاید در یک برهه ای مردم رو ساکت کنن و کار خودشون رو بکنن؛ اما در یک مقطع این ملت اون ها رو از بین می بره.
اگر یک دینی معرفی بشه که در مقابل خواست فطری و تاریخی انسان ها وایسه، عاقبتش کجاست و چی میشه؟ این با دیکتاتوری چه فرقی می کنه؟ این نه تنها به رشد دین کمکی نمی کنه؛ بلکه دین رو به سمت نابودی می کشونه. دینی که از حقانیت برخوردار نباشه عاقبتش نابودیه. حامد انسان هرجا که دچار خودبرتربینی و اثبات این بر دیگران رفت، همه چیز دیگه به بازیچه تبدیل می شه. مگه دین ابزار تسلط بر دیگرانه که می گی مردم حق ندارن ازدواج همجنسگراها رو به رسمیت بشناسن؟ تو یک آدم مذهبی هستی، مگه نمی دونی پیامبران و ائمه متواضع ترین انسان ها بودن و خودشون رو کوچکترین انسان ها می دونستن، نه اینکه اداش رو در بیارن؟ همجنسگرایی به وضوح در اسلام نفی شده، اما آیا این نفی به اجبار باید باشه؟
اگه یک قومی خواست همجنسگرا باشه، سرنوشتش هم قوم لوطه. تو فقط می تونی راهنمایی کنی و بگی فلان کار اثرات مخربی داره، اما نمی تونی با اجبار اون ها رو از این کار منع کنی. این آزادی مطلقیه که حق هر انسانیه و در بحث اجتماعی هم صادقه. اگه ملت یک خواست و اراده ای داشت، باید عملی بشه و هیچ احدی حق نداره با زور جلوی این کار رو بگیره. دلیل تکرار من، برای اینه که شاید بعضی ها به خاطر طولانی بودن متن نخونن و با این تکرار شاید چشمون به این موضوع مهم بخوره.
یکی از کاربرها مثال خوبی زد. گفت: «من قبلا این سوالو پرسیدم کسی که ازش پرسیدم نتونست جواب بده اگه یک نفر مطلع هست که میتونه جواب منو بده ممنونم
فرض کنید زمان امیرکبیر شما بودید و آبله کوب میفرستادن و یه عده برای اینکه جن زده!!!نشن واکسن نمیزدن و باعث آزار به خودشون و گسترش بیماری میشدن بازم میگفتید آزادی یعنی محدود نبودن؟»
مسئله اینجاست؛ سرنوشت هر ملتی رو خود اون ملت تعیین میکنه. اگه امیر کبیر تلاش کرد مردم رو آگاه کنه و نتیجه نداد و مردم رفتن سمت کشتن جن، این چیزی بود که خودشون انتخاب کردن و کسی نمی تونه با اسب و شمشیر بره در خیابون با زور بهشون واکسن بزنه. مسئله اینه که شاید جلوی رشد اون بیماری گرفته بشه، اما ملت هنوز نفهمیدن چرا واکسن زدن ضروریه. اینکه الان این واقعه تا سال 2021 مونده و یک عبرتی برای ما شده، به خاطر همون مسئله آزادی و حق انتخابه. اگه همیشه زور کنی، هیچکس نمی فهمه. اما اگه آزاد بذاری تا اشتباه کنن، رشد و پیشرفت اتفاق می افته و جامعه به سمت کمال حرکت می کنه.
همه آزادن هر تصمیمی بگیرن، حتی اگه اشتباه باشه؛ چون:
1. آزادی مطلق و حق تعیین سرنوشت، جزء حقوق اساسی و غیر قابل سلب هر انسانه و کسی حق نداره این حق رو ازش بگیره. حق، حق نداره آزادی مطلق رو از دیگران بگیره.
2. تنها در بستر آزادیه که انسان رشد میکنه و این موضوع رو از هر طریقی ببینی؛ چه دینی (آیههایی مثل 1 تا 4 سوره شعرا و آیه 157 سوره اعراف) و چه تاریخی (آزاد ترین ملتها، بیشترین پیشرفتها رو در زمینه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داشتن) به این نتیجه می رسی که آزادی لازمه پیشرفت و سعادت و هدف از خلقت انسان هاست.
تمام سعی خودم رو کردم تا این نظریه نسبتاً پیچیده رو در زمانی کوتاه و به زبانی ساده تشریح کنم. اگه کم و کاستی بود و نتونستید، منظورم رو دقیق متوجه بشید و یا نتونستم کسی رو قانع کنم، عذر خواهی می کنم و امیدوارم کم و کاستی های قدرت بیان و سرعت تایپم رو ببخشید. از حامد، آرش و همه کسایی که این مناظره رو دنبال کردن، تشکر میکنم. امیدوارم بازهم فرصتی بشه تا به این مبحث مهم و فوق العاده پر اهمیت آزادی بپردازیم و مفهوم آزادی مطلق رو در همه جا گسترش بدیم تا به صلح، عدالت، رفاه، رشد، عزت و کرامت انسانی در همه وجه های زندگی برسیم و به سمت کمال بی نهایت حرکت کنیم.
///
!مناظره تمام شد!