اختصاصی طرفداری - مطابق انتظارات دو سوپر استار فوتبال انگلیس در تابستان امسال مقاصد اصلی خود را پیدا کردند و در انتقال هایی گران قیمت و گزاف به یونایتد و سیتی پیوستند. جیدون سانچو پس از اینکه فصل گذشته کش و قوس دارترین شایعه نقل و انتقالاتیِ حوالی اولدترافورد بود، سرانجام امسال انتقالش را عملی کرد و جک گریلیش نیز در انتقالی رکورد شکن راهی سیتیِ گواردیولا شد. از حواشی این دو انتقال و حقوق ها و قیمت که عبور کنیم، به مسائل فنی و ایده پشت این دو انتقال خواهیم رسید. جایی که مشخص می شود اوله گونار سولسشر و پپ گواردیولا دو بازیکنی را جذب کرده اند که با ایده ها و رویکردهای فنیشان تطابق دارند و می توانند علاوه بر عمق بخشیدن به ترکیب تیم، ضعف های فنی تیم را نیز پوشش دهند.
در این یادداشت به طور ویژه و مفصل به خصوصیات جیدون سانچو و جک گریلیش خواهیم پرداخت و از این خواهیم گفت که این دو بازیکن چرا انتخاب شده اند و چگونه می توانند یونایتد و سیتی را به جلو سوق دهند.
اوله گونار سولسشر مدت زیادی است که اصرار بر جذب جیدون سانچو دارد و در ادامه حمایت های تمام و کمالی که می بیند، بازیکن مورد علاقه اش نیز راهی اولدترافورد شد تا ببینیم سرانجام این مسیر و پروسه درست قرار است در عمل به چیزی ختم شود یا خیر. خیلی سریع وارد بحث فنی می شویم. یکی از مهم ترین نقاط ضعف یونایتد طی سالیان اخیر همواره جناح راست این تیم در فاز تهاجمی بوده. جایی که یونایتد هیچ گاه یک مهره تهاجمی تمام و عیار نداشته (ایده ای هم برای جبران این مسئله نبوده) و در نتیجه بار حملات تیم به طور معناداری به سمت چپ متمایل شده. این مسئله ای است که هواداران فوتبال در سراسر دنیا بارها به آن اشاره کرده اند اما از بعد فنی نیز کاملا ملموس است و تاکتیک نویسان در سراسر دنیا روی آن مطالعات مختلفی انجام داده اند. ما در این یادداشت نیز روی آن مطالعه می کنیم و با بررسی یک داده فنی پیشرفته استثنایی و بسیار نوظهور، این مسئله را برای شما باز خواهیم کرد.
کمپانی مرجع StatsBomb که در حال حاضر یکی از سه کمپانی اصلی انتشار، تحلیل و مطالعه داده های فنی پیشرفته در دنیای فوتبال است (گفت و گوی فنی با رئیس دپارتمان آنالیز این کمپانی)، در آخرین کنفرانس فنی خود که من نیز در آن شرکت داشتم، داده فنی پیشرفته جدید و استثنایی را تحت عنوان «OBV» یا (On-Ball Value) معرفی کرد. داده فنی پیشرفته بسیار ارزشمندی که می تواند انقلاب وسیعی را در سطح فنی فوتبال ایجاد کند. به زودی قرار است در کنفرانس بعدی که این کمپانی برگزار خواهد کرد اطلاعات بیشتر و کامل تری از این داده ارائه شود. برای اولین بار در رسانه های فارسی زبان و حتی برای اولین بار در تمامی رسانه های دنیا در وبسایت طرفداری به معرفی این داده فنی می پردازیم و سپس کاربردش را در موضوع یادداشت بررسی می کنیم.
داده فنی پیشرفته «OBV» با بررسی تمامی کنش هایی که یک بازیکن حین مالکیت توپ (زمانی که توپ تحت کنترل و اختیار اوست حتی برای یک ثانیه) انجام می دهد، به ما می گوید که هر کنش بازیکن مورد نظر تا چه اندازه باعث شده که میزان «xGD» (توضیح مفصل فنی) تیم در حین انجام آن کنش تغییر کند. اگر کنش، موثر باشد طبیعتا مقدار «xGD» نیز مثبت خواهد بود (تیم در راستای گلزنی حرکت کرده) اما اگر کنش منفی باشد و تیم را در موقعیت ضعف قرار دهد، طبیعتا مقدار «xGD» نیز منفی خواهد شد (تیم در راستای دریافت گل حرکت کرده). همان طور که اشاره کردم، «OBV» داده پیشرفته فنی جدید و نوظهوری است که پیچیدگی های خاص خود را دارد. در آینده طی یک یادداشت مفصل فنی به توضیح کامل آن خواهم پرداخت.
حالا به موضوع یادداشت برمی گردیم. به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت «OBV» یونایتد را در فصل گذشته لیگ برتر انگلیس از طریق کنش های ارسال پاس و حمل توپ توسط تمامی بازیکنان نشان می دهد. به این معنی که تا چه اندازه بازیکنان یونایتد توانسته اند از طریق این دو کنش حین مالکیت توپ، تیمشان را در مناطق مختلف زمین به احتمال گلزنی بیشتر نزدیک کنند. این تصویر در مقایسه با میانگین عملکرد تمامی تیم ها در لیگ برتر انگلیس طراحی شده است. هر چه قدر رنگ مناطق قرمزتر باشد، به معنی این است که یونایتد مقدار «OBV» بیشتری را از طریق دو کنش مذکور نسبت به میانگین لیگ برتر انگلیس در آن مناطق ایجاد کرده و هر چه رنگ به آبی نزدیک تر باشد، به معنی عملکرد ضعیف تر یونایتد از این حیث نسبت به میانگین لیگ برتر انگلیس است. می بینید که چگونه یونایتد بیش ترین «OBV» خود را از سمت چپ به شکلی معنادار ایجاد کرده و در سمت راست در بهترین حالت، توانسته خودش را نزدیک به میانگین نگه دارد. تفاوت بسیار معناداری میان سمت چپ و راست یونایتد از حیث کنش هایی که می توانند تیم را به سمت گلزنی سوق دهند، وجود دارد و یونایتد نتوانسته در سمت راست، آن تاثیرگذاری لازم را داشته باشد. بخشی از این مساله به علت ضعف مفرط مدافع راستی همچون ون بیساکا است و بخشی از آن نیز دلایل فنی دارد و بخشی دیگر نیز مربوط به عدم داشتن مهره ای خلاق در خط جلو می شود. این مطالعه و تصویر به خوبی ضرورت خرید بازیکنی مهم و تاثیرگذار در سمت راست خط جلو را برای یونایتد عیان می کند. حالا باید ببینیم جیدون سانچو چگونه می تواند به بهبود این مسئله کمک کند.
مهم ترین مسئله برای بررسی فنی یک بازیکن، مطالعه و تحلیل داده های فنی پیشرفته است. کاری که بزرگ ترین تیم های دنیا شبانه روزی روی آن کار می کنند. برای مطالعه فنی جیدون سانچو من 6 داده فنی پیشرفته را انتخاب کرده ام که به خوبی در ادامه به تحلیل وضعيت سانچو کمک می کند. به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت جیدون سانچو را از حیث 6 داده فنی پیشرفته در فصل گذشته رقابت های بوندس لیگا در هر 90 دقیقه نشان می دهد. داده فنی «xG» (توضیح مفصل فنی)، داده فنی «xA» (توضیح مفصل فنی)، داده فنی تعداد دریبل موفق، داده فنی تعداد خطای گرفته شده، داده فنی مقدار «Turnovers» (از دست دادن توپ) و داده فنی «Pressure Regains» (توضیح مفصل فنی). داده ها را بر اساس «Percentile» (صدک) مشخص کرده ام تا بهتر بتوانیم به مقایسه کیفیت سانچو در هر یک از این داده ها با دیگر بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی بپردازیم. به عنوان مثال وقتی می گوییم سانچو از حیث داده فنی «xA» در صدک 92 اُم قرار دارد، به این معنی است که او از 92 درصد بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی وضعیت بهتری از حیث این داده فنی داشته است.
حالا به بررسی وضعیت سانچو می پردازیم. سانچو از حیث میزان «xG» با مقدار 0.27 در هر 90 دقیقه توانسته از 86 درصد بازیکنان هم پستش در پنج لیگ مطرح اروپایی بهتر عمل کند. سانچو همچنین از حیث مقدار «xA» با 0.22 به ازای هر 90 دقیقه توانسته از 92 درصد بازیکنان هم پستش در پنج لیگ مطرح اروپایی عملکرد بهتری داشته باشد. مطابق انتظارات سانچو در هر 90 دقیقه با مقدار 3.8 دریبل موفق، به طور حیرت انگیزی از 98 درصد بازیکنان هم پستش در لیگ های مطرح اروپایی بهتر عمل کرده است. در نقطه مقابل اما شاهد هستیم که سانچو از حیث مقدار خطای گرفته شده از حریفان، با مقدار 1.08 در هر بازی، تنها از 20 درصد بازیکنان هم پستش بهتر عمل کرده. هافبک سابق دورتموند همچنین در هر بازی به طور متوسط 5.42 بار مالکیت توپ را از دست داده و از این حیث نیز به شکل وحشتناکی تنها از 4 درصد بازیکنان هم پستش بهتر کار کرده است. سانچو همچنین از حیث مقدار «Pressure Regains» نیز با مقدار 1.88 در هر بازی، باز هم عملکرد مثبتی نداشته و تنها از 19 درصد بازیکنان هم پستش بهتر عمل کرده است.
تحلیل داده ها به ما چه می گوید؟ جیدون سانچو بازیکنی از نسل مدرن بازیکنان خط جلو است که علاوه بر خلق موقعیت و تاثیرگذاری در یک سوم تهاجمی تیم، مشارکت بسیار موثری نیز در امر گلزنی و در موقعیت گل قرار گرفتن دارد. در طول بازی بارها خودش را در موقعیت گلزنی قرار می دهد و اتفاقا هر موقعیت گلزنی اش نیز، از احتمال تبدیل شدن به گل خوبی برخوردار است. سانچو تکنیک فوق العاده ای دارد و به طور حیرت انگیزی می تواند یک در برابر یک ها را پیروز شود و علاوه بر گلزنی، هم تیمی هایش را در موقعیت های گل باکیفیت زیادی قرار می دهد. تعادل فوق العاده ای میان گلزنی (در موقعیت گل قرار گرفتن) و خلق موقعیت او وجود دارد و برآیند این عوامل به خوبی می تواند مشکل یونایتد را در سمت راست (آن طور که شرح داده شد) تا حد زیادی برطرف کند (البته به شرط داشتن ایده فنی).
تحلیل و مقایسه تعداد دریبل موفق او، میزان خطای گرفته شده و میزان از دست دادن توپ، نکته بسیار مهمی از سبک بازی او را برای ما عیان می کند که اتفاقا مناسب ایده های سولسشر است. جیدون سانچو مناسب سبک بازی مبتنی بر ریسک بالا، مبتنی بر پاس های طولی و مبتنی بر سرعت است. او علی رغم اینکه تکنیک بالایی دارد و زیاد دریبل می زند، علاقه ای به نگه داشتن زیاد توپ ندارد. به همین دلیل است که بر خلاف باور عمومی، اتفاقا خطای زیادی را در طول بازی از حریفان نمی گیرد چرا که اساسا توپ را زیاد زیر پاهایش نگه نمی دارد. سانچو اهل ریسک است. پاس های طولی رو به جلو ارسال می کند و تمایل دارد تا در کمترین زمان ممکن تصمیم گیری کند و هم تیمی هایش را در موقعیت گلزنی با کیفیت قرار دهد. به همین دلیل است که می بینید توپ را در طول بازی ممکن است بیشتر از سایرین از دست دهد چرا که ریسک بیشتری می کند. تفکر او، تفکر سریع، رو به جلو و بدون فوت وقت است. دقیقا به همین دلیل سولسشر دو فصل است که نام سانچو را در صدر لیست خریدهایش قرار داده و حاضر نیست هیچ جایگزینی را هم بپذیرد. جیدون سانچو کاملا مناسب ایده های فنی سولسشر روی کاغذ است و می تواند در یک سوم تهاجمی تغییرات مثبت زیادی را در بازی یونایتد ایجاد کند. البته تمامی موارد گفته شده در عمل نیز به ایده فنی نیاز دارد که باید دید سرمربی سابق کاردیف تا چه اندازه می تواند در ایده پردازی و عملی کردن آن موفق باشد.
همان طور که جیدون سانچو مهره مناسب یونایتدِ سولسشر است، جک گریلیش نیز مهره مناسبی برای سیتیِ گواردیولا محسوب می شود. بحث فنی درباره گریلیش را با داده فنی پیشرفته و ارزشمند «OBV» آغاز می کنیم. به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت بهترین بازیکنان در فصل گذشته لیگ برتر انگلیس را از حیث میزان «OBV» در هر 90 دقیقه نشان می دهد. به این معنی که چه بازیکنانی توانسته اند در مجموع کنش هایی که در طول بازی انجام می دهند، تیمشان را به سمت خلق موقعیت گل با کیفیت سوق دهند. به شکل معناداری جک گریلیش با مقدار 0.59 در هر 90 دقیقه توانسته در صدر جدول از این حیث قرارگیرد، بالاتر از بازیکنانی مثل گرت بیل، الکساندر آرنولد، کوین دی بروین و محمد صلاح. این مسئله به خوبی به ما نشان می دهد که با چه بازیکنی رو به رو هستیم. بازیکنی که هر لمس توپش به معنای سوق دادن تیم رو به جلو است و به این معنا است که می تواند در هر لحظه تیمش را در موقعیت گلزنی قرار دهد و احتمال گلزنی تیمش را طی مالکیت توپ بعدی توسط دیگر بازیکنان افزایش دهد.
حالا به داده های فنی پیشرفته و تحلیل آن دقت کنید. تصویر زیر دقیقا همان داده های فنی پیشرفته ای است که درباره سانچو آن را تحلیل کردیم و حالا در مورد گریلیش مطالعه می کنیم تا در عین حال مقایسه ای از تفاوت دو بازیکن با یکدیگر نیز داشته باشیم. می بینیم که گریلیش بر خلاف سانچو، بازیکنی نیست که در خط جلو، پیشگام در امر گلزنی و در موقعیت گل قرار گرفتن باشد. او تنها از 58 درصد بازیکنان هم پستش از حیث میزان «xG» بهتر عمل کرده که نشان می دهد بر خلاف سانچو، بازیکنی نیست که در خط جلو به طور معناداری در موقعیت گلزنی قرار گیرد. در نقطه مقابل اما می بینیم که گریلیش بر خلاف سانچو، تمایل بیشتری به حفظ توپ دارد، این مسئله از تحلیل مقدار خطای گرفته شده و مقدار دریبل او در هر بازی نمایان می شود. گریلیش نقطه مقابل سانچو است، کمتر ریسک می کند، ترجیح می دهد توپ را تا زمانی که انتخاب مطمئنی پیش رو ندارد، نگه دارد و به همین علت موقعیت های گل با کیفیت و دقیق تر بیشتری برای هم تیمی هایش ایجاد می کند. گریلیش در تمامی نقاط زمین می تواند حضور فعالی داشته باشد و در امر بازی سازی کمک کند. حضور فعال او تنها در یک سوم تهاجمی نیست.
به تصویر زیر دقت کنید. مطالعه ای فوق العاده از سبک بازی جک گریلیش که توسط کمپانی مرجع StatsBomb انجام شده. تصویر زیر به ما نشان می دهد که در فصل گذشته جک گریلیش در چه مناطقی توپ را در حالی که از پشت توسط حریف تحت فشار بوده، دریافت کرده و پس از آن چه کنشی انجام داده است. به طرز حیرت انگیزی می بینید که گریلیش همواره به علت قدرت حفظ توپ بالایی که دارد توسط حریفانش از پشت تحت فشار بوده و تقریبا در تمامی نقاط زمین توپ را از هم تیمی هایش در این شرایط دریافت کرده است و در عین حال معمولا توانسته کنش بعدی خود را با موفقیت انجام دهد. این دقیقا همان فاکتوری است که پپ گواردیولا عاشق آن شده و حاضر شده رکورد شکنی کند. سبک بازی جک گریلیش کاملا مبتنی بر تفکرات و ایده های گواردیولا است. بازیکنی که قدرت حفظ توپ بالایی دارد، می تواند مالکیت توپ را در شرایط مختلف و در نقاط مختلف زمین برای تیمش حفظ کند و با آرامش خاطر موقعیت شناسی کند و هم تیمی هایش را در موقعیت گل با کیفیت قرار دهد. گریلیش تمامی این کنش ها را در تمامی نقاط زمین می تواند با آرامش انجام دهد.
همان طور که دیدیم جیدون سانچو و جک گریلیش دو بازیکن متفاوت با یکدیگر هستند و دقیقا به خاطر همین تفاوت ها، هر یک جذب تیمی با رویکرد مشخصی شده اند. در کیفیت و توانایی های هیچ یک از این دو بازیکن شکی وجود ندارد و کاملا مشخص است که چه کارهایی می توانند در تیم هایشان انجام دهند. از این جا به بعد همه چیز به سرمربیان و رویکردهایشان مربوط می شود، جایی که مشخص می شود کدام سرمربی می تواند از این ابزار قدرتمند، به بهترین نحو استفاده کند.