❤️ درود بر شما دوستان گرامی ، همانند آدینه های گذشته با معرفی شاعری از بوستان شعر و ادبیات پارسی در خدمت شما هستیم ❤️
سلطان ولد ( فرزند حضرت مولانا )
بَهاءُالدّینْ سُلْطانْ وَلَد، محمد بن جلالالدین محمد، معروف به سلطان ولد و متخلص به «ولد» (۲۵ ربیع الآخر ۶۲۳-۷۱۲ق/۲۵آوریل۱۲۲۶-۱۳۱۲م)، فرزند بزرگ و دومین جانشین مولانا جلالالدین بلخی، نام او در برخی منابع بهاءالدین احمد آمده است، اما با توجه به تصریح افلاکی بر آنکه مولانا در بزرگداشت پدر خود، نام و لقب او را بر پسرش نهاد.
بهاءالدین محمد درستتر به نظر میرسد.
در لارنده ـ قرمان کنونی ـ واقع در جنوب قونیه که در آن زمان یکی از مراکز حکومت سلجوقیان روم در آسیای صغیر بود، هنگامی که پدرش ۱۹ سال داشت و هنوز در قونیه ساکن نشده بود، به دنیا آمد.
بهاءالدین محمد و برادرش علاءالدین محمد هردو از همسر نخست مولانا، گوهرخاتون، دختر خواجه شرفالدین لالای سمرقندی بودند.
مولانا جلالالدین از همان ابتدا لطف و عنایت خاصی به او داشت و این توجه و مهربانی را بارها با قول و فعل خود بیان کرده بود.
ظاهراً مولانا خود کتاب هدایۀ برهانالدین ابوبکر مرغینانی (د ۵۹۳/۱۱۹۷م) را به او آموخت و هنگامی که به سن تحصیل رسید، او و برادرش علاءالدین را به حلب و دمشق فرستاد.
بهاءالدین پس از بازگشت از شام، به سلوک باطنی نزد پدر، برهانالدین محقق ترمذی (د ۶۳۸ق/۱۲۴۰م)، شمس تبریزی (د ۶۴۵ق/۱۲۴۷م)، صلاحالدین فریدون زرکوب (د ۶۵۷ق/۱۲۵۹م) و حسامالدین چلبی (د ۶۳۸ق) پرداخت.
رابطه بهاءالدین با مولانا
بهاءالدین رابطۀ بسیار نزدیکی با پدرش مولانا داشت و برخلاف برادرش که چندان علاقهای به طریق زندگی و سلوک صوفیانۀ پدر نشان نمیداد، همواره از مولانا پیروی میکرد و در جمع دوستان و مریدان او حاضر میشد و روش و منش او را سرمشق خود قرار داده بود. شاید به همین سبب بود که مولانا از میان پیروان و نزدیکانش، صلاحالدین زرکوب، حسامالدین چلبی و او را نزدیکترین کسان به خود میدانست.
بهاءالدین در بیشتر محافل صوفیان در کنار پدر حاضر بود و چنان شباهت ظاهری به او داشت که اغلب او را برادر مولانا میپنداشتند.
پس از ناپدید شدن شمس تبریزی در ۶۴۳ق/۱۲۴۵م، مولانا سطان ولد را برای بازگرداندن او به دمشق فرستاد. در راه بازگشت سلطان ولد از دمشق تا قونیه را پیاده در رکاب شمس آمد و در این سفر نصیبهای فراوان از او برد.
علاقه به شمس تبریزی
بهاءالدین ولد، مانند پدرش، به شمس تبریزی بسیار ارادت داشت و در سفری که برای دلجویی و آوردن وی به فرمان مولانا به دمشق رفت، از این شهر تا قونیه پیاده در رکاب شمس دوید و شمس را به شیخی خود برگزید.
ازدواج سلطان ولد
سلطان ولد به خواست مولانا با فاطمه خاتون، دختر صلاحالدین فریدون زرکوب ازدواج کرد. مولانا فاطمه خاتون را بسیار گرامی میداشت و همواره سلطان ولد را به نیکی در حق او سفارش میکرد. سلطان ولد از فاطمه خاتون دو دختر به نامهای مطهره خاتون (عابده) و شرف خاتون (عارفه)، و یک پسر به نام چلبی شمسالدین امیرعارف (د ۷۱۹ق/۱۳۱۹م) داشت که بعد از وی جانشین او شد. وی همچنین از همسر دیگر نصرت خاتون، دارای پسری به نام چلبی شمسالدین امیرعابد، و از همسر سومش سنبله خاتون نیز، دارای دو پسر به نامهای چلبی حسامالدین امیر زاهد و چلبی امیر واجد بود.
انسجام سلسله مولویه
به هر روی، شکلگیری و انسجام سلسلۀ مولویه به خلافت سلطان ولد آغاز میشود. او مریدان پدر را به دور خود گرد آورد و امور این طریقه را سامان بخشید.
نخست در همان زمان خلافت حسامالدین به یاری مریدان بقعهای بر فراز مزار مولانا در قونیه ساخت که به این شهر مرکزیتی در خور بخشید.
وی پس از آن، در طول ۳۰ سال پیشوایی طریقۀ مولویه به وضع آداب و سامان بخشی امور و تشکیلات این طریقه پرداخت و با برپایی خانقاههای مولویه و فرستادن نمایندگان و نواب به شهرهای مختلف در انتشار طریقۀ مولویه کوشید.
با آنکه در گذشته سلطان ولد را مبدع اصول و ضوابط معینی برای سماع مولویه میدانستند، امروزه اعتقاد بر آن است که شکل فعلی سماع این طریقه زیر نظر پیر عادل چلبی (د ۸۶۴ق/۱۴۶۰م) شکل گرفته است. در این شکل از سماع، دور سهگانۀ رسمی در ابتدای این آیین به یادبود سلطان ولد «دور ولدی» نامیده میشود. نه
نخستین مفسر افکار مولانا
سلطان ولد نخستین زندگینامهنویسی و مفسر افکار و اشعار پدرش مولاناست. وی قبل از سپهسالار و افلاکی به شرح زندگی مولانا و تدوین تاریخ مولویه پرداخت و آثار او مآخذ قابل اعتمادی برای این دو تن بوده است. همچنین بنا به اعتقاد برخی محققان وی نخستین کسی است که به بازخوانی و بازنویسی خطابهها و مجالس پدرش پرداخت و آنها را در قالب مجالس سبعه گرد آورد. نیز به اعتقاد برخی دیگر قدیمترین نسخۀ مقالات شمس نیز توسط سلطان ولد گردآوری، و به دست او نوشته شده است.
گرچه برخی به دقت او در ارائه اطلاعات تاریخی را مورد انتقاد قرار دادهاند، اما در هر حال، آثار وی از جملۀ معتبرترین منابع برای درک زندگانی و اندیشۀ پدرش و نیز شرایط اجتماعی و چگونگی سیر تحول طریقۀ مولویه به شمار میرود.
اهمیت آثار بهاءالدین
آثار بهاءالدین سلطان ولد در بررسی و بازسازی سیر تحول شعر ترکی نیز دارای اهمیت بسیار است. در دیوان فارسی او ۱۲۹بیت، در ولدنامه ۷۶-۸۰ بیت و در ربابنامه ۱۶۲-۱۷۵ بیت اشعار ترکی وجود دارد که به ترکی سلجوقی و لهجۀ اغوزی سروده شدهاند و نخستین نمونههای شعر ترکی غربی در آسیای صغیر به شمار میروند. در این ابیات که معرف ابتداییترین مرحلۀ شکلگیری شعر ترکی در آغاز تشکیل دولت عثمانیاند، در همه حال غلبه با واژهها و اصطلاحات ترکی است و نسبت به اشعار ترکی دورههای بعد لغات عربی و فارسی اندکی در آنها یافت میشود.
این دسته از اشعار سلطان ولد توجه بسیاری از محققان غربی همچونهامرپورگشتال، ویکرهاوزر، برناورو... را به خود جلب کرده است، تا آنجا که مجموعههای متعددی از این اشعار را در نشریات گوناگون و یا بهطور مستقل به چاپ رسانیدهاند و برخی همچون گیپ،در تحقیقات خود سلطان ولد را آغازگر شعر یک ملت دانست
اهمیت دو چندان این اظهارنظر آنگاه روشن میشود که به خاطر آوریم سلطان ولد به عنوان آغازگر شعر ترکی، خود فردی ایرانی و پارسی زبان بوده است و این نکته خود بیانگر جایگاه زبان و ادبیات فارسی در شکلگیری ادبیات ترکی است.
شعر به چند زبان
بهاءالدین سلطان ولد به فارسی ، عربی ، ترکی و یونانی شعر میسرود و «ولد» تخلّص میکرد.
در ولدنامه تصریح کرده است که ترکی و رومی (یونانی) را درست نمیداند اما به فارسی و تازی بهتر سخن میگوید.
همایی ابیات عربی ولدنامه را نیز سست دانسته است.
اشعار فارسی و عربی او در رباب نامه فصیحتر است.
به گفته گیب،
اشعار ترکی او کهنترین نمونه شعر ترکی غربی است و برای خاورشناسان بسیار جالب توجه بوده است.
آثار
از بهاءالدین سلطان ولد۴ اثر منظوم و یک اثر منثور به فارسی به جای مانده است. همۀ این آثار که نسخههای خطی متعددی از آنها وجود دارد، به چاپ رسیدهاند:
← دیوان
دیوان، که نزدیک به ۱۳هزار بیت از غزلیات، قصاید، مقطعات، ترکیبات و رباعیات و ترجیعبندهای او را در بردارد. در این دیوان علاوه بر اشعار فارسی، ابیات ترکی و عربی و نیز گاهی ابیات یونانی دیده میشود. این اثر را که بهاءالدین به تقلید از غزلهای دیوان شمس سروده است، نخستین بار فریدون نافذ اوزلُق در ۱۳۲۰ش/۱۹۴۱م در استانبول و آنکارا، و پس از او سعید نقیسی براساس نسخهای دیگر در ۱۳۳۸ش در تهران به چاپ رسانید.
← مثنویهای سه گانه
مثنویهای سه گانه که مجموعاً مثنویات ولدی یا ولدنامه نامیده میشوند و عبارتند:
←← ولدنامه
ولدنامه یا مثنوی ولدی یا ابتدا نامه، که نخستین مثنوی از این مجموعه و دارای ده هزار بیت است. وی این اثر را در فاصلۀ ربیع الاول تا جمادی الآخر۶۹۰ در بحر خفیف مخبون مقصور و به وزن حدیقةالحقیقۀ سنایی سروده، و در آن به شرح زندگانی و مقامات بهاءولد، برهانالدین محقق، مولانا، شمس تبریزی، صلاحالدین زرکوب و حسامالدین چلبی پرداخته است
. این مثنوی با مقدمۀ مفصل و حاشیۀ جلالالدین همایی در تهران (۱۳۱۵-۱۳۱۶ش) به چاپ رسیده است.
←← ربابنامه
ربابنامه، دومین مثنوی سلطان ولد و اثری عرفانی است که در مقایسه با ولدنامه از استحکام، فصاحت و صبغۀ عرفانی بیشتری برخوردار است. وی این مثنوی را ـ چنانکه خود گفته ـ به درخواست یکی از مریدان یا بزرگان و در مدت ۵ ماه در ۷۰۰ق/۱۳۰۱م در بحر رمل مسدس مقصور، یعنی همان وزن مثنوی پدرش مولانا سروده است. در این کتاب نیز علاوه بر اشعار فارسی، شماری ابیات ترکی و یونانی وجود دارد. علاوه بر مجموعههای ابیات ترکی ـ که پیشتر به آنها اشاره شد ـ ۱۳بیت از ابیات یونانی این مثنوی نیز توسط مایر به چاپ رسیده است. بهاءالدین در این مثنوی بیش از آنکه به صنایع ادبی و ظرافتهای شاعرانه توجه داشته باشد، به دنبال آن بوده است که نکات و مشکلات مثنوی مولوی را شرح، و دقایق عرفانی را توضیح دهد. از همین رو، گاه مضمون اشعار آن مکرر و ملالآور به نظر میرسد و لحن آن به کتابهای تعلیمی نزدیک میشود. با این همه، این مثنوی از نظر درک مشکلات و نکات مبهم و خلاصۀ مثنوی اهمیت خاص خود را دارد.
این کتاب به کوشش علی سلطانی گردفرامرزی در ۱۳۵۹ش در تهران به چاپ رسیده است.
←← انتهانامه
انتهانامه، سومین مثنوی از این مجموعه است که مانند ربابنامه در وزن رمل سروده شده، و در آخرین روز ذیقعدۀ ۷۰۸ به پایان رسیده است. سلطان ولد در این مثنوی که متمم دو مثنوی دیگر به شمار میرود و مشتمل بر بیش از ۷هزار بیت است، بیآنکه مضامین جدید واندیشههای نوی آورده باشد، نکات عرفانی و مسائل مربوط به سلوک معنوی را با بیانی دیگر شرح داده، و با استناد به آیههای قرآنی و احادیث نبوی به توضیح اعتقادات صوفیانه پرداخته است.
← معارف
معارف، اثری منثور در تصوف و عرفان است که بدون مقدمه، خطبۀ ثنا و حمد و... بوده، و متشکل از فصلهای مستقلی است که در آنها موضوعاتی چون تفسیر آیات قرآنی، شرح دقایق عرفانی آداب خانقاهی و... آمده است. هر یک از این فصلها ظاهراً نخست مجلس یا گفتاری بوده که بعدها توسط خود سلطان ولد نوشته شده، و از مجموعۀ آنها کتابی این چنین فراهم آمده است. معارف سلطان ولد را باید ادامۀ سنتی دانست که از زمان بهاءولد، جد سلطان ولد در میان آنان وجود داشته است؛ چنانکه معارف بهاءولد وفیه مافیه مولانا نیز مجموعهای از گفتارها و مجالس است که به همین شیوه گردآوری و نوشته شدهاند.
سلطان ولد در این گفتارها با بیانی شیوا به مضامین گوناگون پرداخته، و با استفاده از تمثیلها، آیات قرآنی و احادیث نبوی نکتههای مورد نظر خود را بیان کرده است. از آنجاکه پارهای از این نکتهها در مثنوی مولوی، معارف بهاءولد، فیه مافیه و مقالات شمس نیز دیده میشود، میتوان دریافت که سلطان ولد در حین مجلسگویی یا در هنگام نوشتن این مطالب به مضامین این آثار توجه داشته است.
معارف سلطان ولد نخستین بار بهطور ناقص، همراه با فیه مافیه مولانا و به عنوان ضمیه یا جلد دوم فیه مافیه در ۱۳۳۴ق/۱۹۱۶م با چاپ سنگی در تهران منتشر شد. سپس مجموعۀ کامل آن به کوشش نجیب مایل هروی در ۱۳۶۱ش در تهران به چاپ رسید.
آرامگاه و درگذشت سلطان ولد
سلطان ولد در ۱۰رجب ۷۱۲ در ۸۹ سالگی در قونیه درگذشت و در جوار پدرش به خاک سپرده شد و پس از مرگ او، پسرش امیرعارف چلبی خلافت طریقۀ مولویه را برعهده گرفت.
روحش شاد