قسمت اول
قسمت دوم
بدون مقدمه سراغ مربیان شماره ی 20_11 می روم اما قبل از آن اگر قسمت های قبلی را نخوانده اید به لینک بالا مراجعه کنید.
20. الیور گاسنر (وولفسبورگ)
امروزه وقتی که نام اکثر مربیان موفق آلمانی و اتریشی را می شنویم یک ردپای مشترک در همه ی آنها به چشم میخورد. رالف رانگنیک!
زمانی که اولیور گلاسنر به دلیل خونریزی مغزی مجبور به خداحافظی از جهان فوتبال شد با رالف رانگنیک آشنا شد و در همان زمان دستیار راجر اشمیت در ردبول سالزبورگ شد. (مردی که بعدها مربی لایپزیش هم شد.) تمام گفته های بالا برای نشان دادن یک شمای کلی از فلسفه ی فوتبالی اوست، مربی ای جسور و معتقد به counter press، البته با ساختار دفاعی منظم تر و شخصیتی بسیار آرام و متواضع.
گلاسنر شروع بدی با وولفسبورگ داشت، در فصل 2019-20 آنها با کسب رتبه ی هفتم موفق به صعود به مرحله ی پلی آف لیگ اروپا شده بودند اما در اتفاقی ناامیدکننده با شکست در برابر آاک آتن از صعود به لیگ اروپا باز ماندند و حتی در ادامه او به واسطه ی عملکرد باشگاه در پنجره ی نقل و انتقالاتی مشاجره ی علنی ای با مدیر ورزشی باشگاه داشت که همگان را آماده ی فصلی ضعیف با وولفسبورگ می کرد. اما با وجود همه ی این شرایط و مشکلات، یاران گلاسنر عملکرد حیرت آوری از خود نشان دادند و در حالی که ترکیبی ضعیفتر از گلادباخ و فرانکفورت و لورکوزن در اختیار داشتند با کسب 61 امتیاز (12 امتیاز بیش از فصل قبل) موفق به کسب سهمیه ی لیگ قهرمانان اروپا شدند.بهترین عملکرد آنها در 6 سال اخیر.
حالا آنها باید حسرت مربی ای را بخورند که در فصل اول حضورش تیمی را که به ترتیب در دو فصل قبلی پونزدهم و شونزدهم شده بود را با 20 امتیاز بیشتر به رتبه ی پنجم رسانده بود! شاید حمایت بیش از حد به مدیر ورزشی در آلمان در حال تبدیل شدن به یک سنت احمقانه است!

19. سرجیو کنسیسائو (پورتو)
زمانی که ژرژ ژسوس مربی بنفیکا شد و آنها دست به خرید های بزرگی چون اورتون و اوتامندی زدند همگان انتظاری فصلی درخشان را برایشان داشتند و نگاه های کمتری به پورتو و اسپورتینگ وجود داشت اما این کنسیسائو بود که توانایی های خود را به همگان ثابت کرد. آنها در لیگ عملکرد خیلی خوبی داشتند و 80 امتیاز کسب کردند اما به شاید بهترین تیم 10 سال اخیر لیگ پرتغال برخورد کردند و از کسب عنوان قهرمانی باز ماندند اما شاهکار آنها در لیگ قهرمانان رقم خورد....
پورتو فصل را با 4231 مشهور و همیشگی مربی خود آغاز کرد و عملکرد نسبتا بدی را در آغاز فصل رقم زد و در 7 بازی اول خود 2 باخت و 1 مساوی را تجربه کرد (که در نهایت شاید همین باعث از دست رفتن قهرمانی پورتو شد) اما با ظهور و تثبیت مهدی طارمی و تغییر ترکیب برای استفاده از او به 442 خطی شرایط تیم خود را به طور کامل تغییر داد و با درخشش های او و زوج هارمونیکش با مارگا تا پایان فصل عملکردی پا به پای اسپورتینگ ارائه داد که البته پورتو در نهایت موفق به کسب قهرمانی نشد.
اما همانطور که گفتم شاهکار پورتو در لیگ قهرمانان رقم خورد جایی که پس از نمایش های عالی و صعود از گروهی که سیتی هم در آن حاضر بود به یوونتوس پیرلو برخورد کردند و با نمایشی به شدت ساختارمند، منسجم و با ذهنیتی به شدت متمرکز و با استفاده از تک موقعیت ها با نتیجه ی 2_1 یوونتوس را با شکست بدرقه کردند و در دیدار برگشت 60 دقیقه 10 نفره از تک گل خود روی پنالتی طارمی مقاوت کرده و با درخشش مارچسین و دیگر عناصر دفاعی خود در نهایت یوونتوس را از گردانه ی مسابقات حذف کردند.
اما شاید بدشانس بودند که به قهرمان اروپا یعنی چلسی برخوردند و بدشانستر که بهترین بازیکن خود را به دلیل محرومیت در اختبار نداشتند و در نهایت بازی رفت را با 2 گل واگذار کردند.
اینجا جاییست که باید از اشتباهات کنسیسائو در نیمکت نشین کردن مهدی طارمی برای 60 دقیقه بگویم که در لحظات پایانی ذهنیت و فرصت طلبی خود را نشان داد.
بله باید به کنسیسائو بابت این تصمیم و چند تصمیم دیگر انتقاد کرد اما در نهایت نمیتوان از عملکرد فوق العاده ی او در فصلی که گذشت به سادگی عبور کرد.شاید در فصل آینده شاهد رقابتی تمام عیار میان او و روبن آموریم باشیم.!

18.اونای امری (ویارئال)
زیر دریایی ها شاید بهترین فصل تاریخ خود را با اونای امری سپری کردند، فصلی که شاید فقط با فصل 2005_06 که تا نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا پیشروی کردند قابل مقایسه باشد!
امری پس از یک دوران کابوس بار با آرسنال و پاریسن ژرمن به ویارئال آمد تا شرایط تیم را بهبود ببخشد و آنها را به سهمیه ی لیگ قهرمانان اروپا نزدیک کند.
ویارئال در لیگ عملکرد مشابهی با فصل قبل ارائه داد و با کسب 58 امتیاز به رتبه ی هفتم رسید اما اتفاقات اصلی در لیگ اروپا رخ داد، جایی که ویارئال ابتدا در مرحله ی 1/16 نهایی با نتیجه ی 4_1 سالزبورگ و در ادامه دینامو کیف را 4_0 از مسابقات کنار زد و به نیمه نهایی این مسابقات رسید. جایی که باید به مصاف تیم سابق خود می رفت، جایی که در برابر تیم آرتتا توانایی های خود را به منتقدانش ثابت کند، جایی که با یک نمایش عالی در بازی رفت 2_1 آنها را شکست داد و در بازی برگشت 90 دقیقه تقریبا هیچ موقعیتی به حریف نداد تا در فینال به مصاف منچستر یونایتد برود، مکانی که قبلا 4 بار در آن حضور داشت و در این بازی هم با نمایشی کاملا کنترل شده پس از گل تساوی ای که در دقیقه ی 55 دریافت کرد تا پایان بازی به بهترین شکل بازی حریف را کنترل کرد تا در پنالتی ها با استفاده از ضعف شدید دخه آ در نهایت به قهرمانی در این مسابقات برسد.
اولین جام باشگاه ویارئال در طول تاریخ 99 ساله ی باشگاه در تمامی سطوح مسابقات در اسپانیا و اروپا!
1 فصل، کسب سهمیه ی لیگ قهرمانان، کسب نخستین جام باشگاه آن هم یک جام اروپایی!

17. گرت ساوتگیت (انگلیس)
پیش از جام و در طول مسابقات یورو انتقادات بسیار زیادی از ساوتگیت وجود داشت، انتقاداتی که قبلا تمامی مربیان انگلیس از کاپلو و اریکسون و هاجسون با آن رو در رو بودند، عملکرد ساوتگیت در یورو پر از بحث و نظرات متفاوت و پر از تصمیمات درست و برخی تصمیمات غلط است که به آن در این مطلب اشاره می کنم .
1.دعوت بازیکن: بزرگترین دشمن تیم ملی انگلیس در همه ی این سالها حواشی بوده است و یکی از بزرگترین حواشی پیرامون تیم ملی انگلیس مدافعین راست انتخابی ساوتگیت بود که او در انتخابی درست و برای از بین بردن حواشی تمام 4 مدافع راست خود را به یورو برد که کاملا هم جواب داد و هر گونه حاشیه در آستانه ی یورو را ساکت کرد.
2. استفاده از یک دفاع چپ تخصصی از بازی دوم: استفاده از تریپیر در دفاع چپ در بازی اول تصمیم درستی بود اما دوباره برای جلوگیری از حواشی به استفاده از شاو رو آورد (که به لحاظ تاکتیکی هم تغییر درستی بود.)
3. تغییر چینش از 4231 به 343 برابر آلمان: تنها حربه ی موثر آلمان ها در یورو برابر رقبا استفاده از flanck ها به واسطه ی حضور بازیکنی مانند گوزنس بود که نتیجه ی آن را در برابر تیمی مانند پرتغال دیدیم و تاثیر 3 دفاعه ی مجارستان که به بستن کامل بازی منجر شد را در برابر آلمان دیدیم و به همین علت ساوتگیت با استفاده از ساکا تریپیر و واکر در سمت راست به شکل کامل گوزنس را از جریان بازی خارج کرد و توانست با بستن تمامی فضاها در midd block خود آلمان را زمین گیر کرده و در نهایت به پیروزی برسد.
4. تعویض گریلیش در دقیقه 90 و بعد از فقط 20 دقیقه بازی برابر دانمارک برای کنترل بازی و جلوگیری از تاکتیک به شدت موثر ضد حمله ی 11 نفره ی دانمارک
انگلیس ساوتگیت تیمی بود که بدون حتی 1 گل خورده در جریان بازی از مسابقات کنار رفت! انتقاد به همچین تیمی در نظر من غیر منصفانه و متعصبانه است اما عملکرد ساوتگیت خصوصا در بازی فینال بدون اشتباه نبود و همین باعث توقف پیشروی ساوتگیت در این مطلب شده که به آن اشاره می کنم.
ساوتگیت با یک تصمیم درست با ترکیب 343 وارد زمین شد و خیلی زود هم به گل رسید اما اینجا بود که اولین اشتباه بزرگ ساوتگیت را شاهد بودیم، عقب نشینی بیش از حد و افراطی و اجازه دادن به ایتالیا برای اجرای تمامی نقشه های تاکتیکی خود. (که خلاف آن را در بازی اسپانیا دیدیم که با تخریب کامل بازی حریف عملا ایتالیا را از به گوشه ی رینگ برده بود) در واقع همین هم در نهایت باعث ایجاد چند موقعیت خطرناک و در نهایت گل بونوچی شد. اما بزرگترین اشتباه او که تمایز کیفیت او با مربی درجه یکی چون مانچینی را نشان می دهد تعویض سانچو و رشفورد و سپردن پنالتی پنجم به ساکای 19 ساله بود که در نهایت باعث حذف انگلیس شد. تصمیمی بسیار عجیب که نشان از تجربه ی پایین ساوتگیت می داد.
اما انگلیس در آغاز یک نسل طلایی و در حالی که چهارمین تیم جوان جام بود عملکرد خیلی خوبی داشت و می توان حضوری قدرتمند در جام جهانی 2022 را برای این تیم متصور بود.

16.هانسی فلیک (بایرن مونیخ)
بایرنی ها با هانسی فلیک افت عملکرد واضحیی را به نسبت فصل پیش تجربه کردند اما در این راه کمترین انتقاد به هانسی فلیک وارد است، این مدیریت بایرن بود که با نخریدن جانشین برای تیاگو و خرید های ضعیفی چون سار و داگلاس کاستا ترکیب بایرن را به شکل واضحی تضعیف کرد و فصل را برای مونیخی ها به شدت دشوار کرد، با وجود اینکه بایرن کیمیش را 10 هفته و دیویس را حدود نیم فصل و گورتزکا و لواندوفسکی را برای حدود 10 هفته در اختیار نداشت به سادگی قهرمان بوندسلیگا شد. اما در اروپا بعد از صعود ساده از گروهی که اتلتیکو و سالزبورگ در آن بودند به لاتزیو برخورد کردند که در مجموع با نتیجه ی 6_2 آنها را از پیش رو برداشته و به رقابت با پاریسن ژرمن رسیدند. در حالی آنها به بازی برابر پاریس رسیده بودند که آماده ترین بازیکن وقت جهان یعنی لواندوفسکی و گنبری را در اختیار نداشتند اما با این وجود آن بازی نتیجه ی طبیعی نداشت و باید به سود بایرن تمام می شد (البته بخشی از آن توپ خراب کردن های عجیب هم به دلیل نبود تمام کننده هایی چون لواندوفسکی و گنبری بود).
بعد از شکست 3_2 در بازی رفت برای بازی برگشت آنها علاوه بر گنبری و لوا، گورتزکا را هم از دست داده بودند و در نهایت با وجود پیروزی 1_0 به دلیل گل زده ی کمتر در خانه ی حریف از مسابقات کنار رفت.
چرا از این بابت نقدی به فلیک وارد نیست؟ چون در حالی آنها از مسابقات کنار رفتند که چوپو موتینگ، سانه ی به شدت ناآماده ی این روزها و داوید آلابای در هافبک و زوله ای که فلیک به او اعتمادی ندارد را در ترکیب داشت، ترکیب بایرن عمق لازم برای رقابت در لیگ قهرمانان را نداشت و عملکرد ضعیف مدیران بایرن آن را تقویت کرد.
فلیک همچنان مربی ای است که تعداد جام ها و شکست هایش با هم تناسب و نزدیکی دارند!

15. استفانو پیولی (میلان)
باید میان اینکه یک مربی در دوران کریرش چه عملکرد و سطحی داشته را با عملکردش در یک دوره و باشگاه خاص تفکیک کرد. مثلا کارلو آنجلوتی یکی از بزرگترین مربیان تاریخ فوتبال است اما عملکرد او در دوران پسا رئال به شدت بد بوده ( که باعث می شود او را مربی منسوخ شده ای بدانسم ولی این در بزرگی و پر بار بودن کارنامه اش تغییری ایجاد نمیکند.
پیولی در دوران مربیگری خود مربی به شدت متوسطی بوده اما در میلان عملکرد عالی ای از خود به نمایش گذاشته. ( که در صورت تداوم سطح مربیگری او را هم بالاتر می برد.)
پیولی در شرایطی به میلان آمد که جامپائولو به شکل باورنکردنی ای عملکرد فاجعه باری داشت و شرایط میلان اسفناک بود و حتی کسی ذره ای به پیولی برای موفقیت امیدی نداشت.
او کم کم شرایط را بهبود داد و با اضافه کردن زلاتان و البته وقفه ی حاصل از شیوع ویروس کرونا با overperform حیرت آوری به فوتبال برگشت و بدون باخت در دوران پسا کرونا فصل را به پایان برد اما برای کسب سهمیه دیر شده بود.
برای اینکه بتوانیم فهم درستی به عملکرد پیولی داشته باشیم باید به دو نکته ی کلیدی توجه کنیم.
1. سطح بازیکنان میلان.
2. انتظار و هدفگذاری باشگاه.
از مورد دوم شروع می کنم، میلان نزدیک به 10 سال از کسب سهمیه ی لیگ قهرمانان ناکام بود و با توجه به شرایط اقتصادی دوران پساکرونا هر چیزی جز کسب سهمیه ی لیگ قهرمانان تمام پروژه ی احیای باشگاه را نابود می کرد. پیولی به هدفی که باید رسید، آن هم با کسب رتبه ی دوم.
اما به مورد اول بر میگردیم، به نظر من میلان به شکل واضحی از اینتر، یوونتوس و ناپولی و آتالانتا ترکیب ضعیفتری دارد و اگر به ترکیبی که میلان در طول فصل نگاه کنید و مصصدومان همیشگی را از آن حذف کنید میلان در بهترین حالت ترکیب در سطح لاتزیو و رم دارد. پس کسب رتبه ی دوم توسط پیولی موفقیت بزرگی است.
به یک نکته ی کلیدی توجه کنید، عملکرد میلان در نیم فصل اول سری آ یک عملکرد طبیعی نبود، یک over perform بزرگ به واسطه ی شرایط ذهنی القا شده به تیم بود. و اساسا آن دسته انتقادات نادرست به پیولی هم از همین مقایسه ی میان عملکرد دو نیم فصل نشات می گرفت.
اما نکته ی کلیدی درباره ی پیولی این است که آیا پیولی کیفیت و توانایی ادامه ی پیشرفت در میلان را دارد یا نه (این خود نیاز به بحثی مفصل دارد)

14.جانپیرو گاسپرینی (آتالانتا)
گاسپرینی یکی از موفقترین مربیان یک دهه ی اخیر جهان فوتبال است. عملکری که او در 2 دوره حضور در جنوا و خصوصا در آتالانتا ارائه داده حیرت انگیز بوده.
در این فصلی که گذشت چالش آتالانتای گاسپرینی تداوم کسب سهمیه ی لیگ قهرمانان و صعود دوباره از مرحله ی گروهی بود. آنها در حالی باید در این دو رقابت حضور پیدا می کردند که ستاره ی اصلی خود یعنی ایلیچیچ را از شرایط آماده اش به دور می دیدیند و در طول فصل هم با چالش جانشینی الخاندرو گومز سر و کله می زدند. آنها برای سومین صعود متوالیشان به لیگ قهرمانان کار سختتری نسبت به دو فصل قبل به داشتند چرا که میلان و ناپولی که شرایط بسیار بهتری به نسبت فصل پیش داشتند.
آتالانتا مانند همیشه فصل را ضعیف شروع کرد و در اواسط فصل با رسیدن به فرم عالی خود در نهایت نسبتا ساده به هدف خود رسیدند و بدون دغدغه در چند هفته ی پایانی سهمیه ی لیگ قهرمانا را کسب کردند.
در لیگ قهرمانان اما در گروهی که آژاکس و لیورپول حضور داشتند صعود از مرحله ی گروهی موفقیتی بزرگ قلمداد می شد، با وجود شروع افتضاح و شکست 5 گله برابر لیورپول در ادامه آنها عملکرد خیلی خوبی داشتنند، خصوصا در بازی برگشت برابر لیورپول و البته در بازی پایانی برابر آژاکس.
علاوه بر این آتالانتا در کوپا ایتالیا هم عملکرد خیلی خوبی داشت و تا فینال این رقابت پیشروی کرد. آنها با وجود اینکه قرعه ی بسیار سختی داشتند و با کالیاری و ناپولی و لاتزیو برای صعود به فینال رقابت کردند اما نمایش های بسیار خوبی داشتند و حتی در برابر لاتزیو 10 نفره به پیروزی رسیدند.
عملکرد ضعیف آنها برابر یوونتوس و بسنده کردند به نایب قهرمانی شاید ناامید کننده باشد اما چیزی از فوق العاده بودن عملکرد آنها در فصلی که گذشت کم نمی کند.

13. پپ گواردیولا (منچسترسیتی)
بگذارید قبل از صحبت درباره ی پپ گواردیولا تکلیفمان را با ترکیب منچسترسیتی مشخص کنیم، سیتی کاملترین و با کیفیت ترین ترکیب اروپا را در اختیار دارد. هدف باشگاه سیتی هم از آوردن پپ کسب لیگ قهرمانان اروپا بوده است. اما زماتنی که فصل شروع شد به نظر می رسید پپ به پایان دوران خود در سیتی رسیده و شکل بازی آنها برای تیم ها کاملا قابل پیشگیری و مقابله شده.
اما گواردیولا بار دیگر با ایجاد انقلاب تاکتیکی در تیمش همه را سورپرایز و ورق را برگرداند، استفاده از کانسلو در نقش اینورتد فولبک (که عملا نقش یک بازیکن آزاد را در سیتی داشت.) و استفاده ی درست از گوندوعان و دیگر ستاره ها و البته احیای جان استونز فصلی فوق االعاده و فرمی عالب را برای سیتی به ارمغان آورد که به حدود 20 پیروزی متوالی، قهرمانی لیگ، صعود به فینال لیگ قهرمانان و قهرمانی کارابائو کاپ ختم شد.
قبل از رفتن سراغ فینال لیگ قهرمانان بگذارید تکلیفم را با پپ مشخص کنم. او یک نابغه است، یکی از مهمترین مربیان تاریخ فوتبال، او ایده و فلسفه ای حیرت انگیز دارد. اما نکته ی فلسفه ی پپ این است، او بهترین برایند را از یک ترکیب به شما نمیدهد اما با یک ترکیب بی نظیر بالاترین برایند ممکن را به شما می دهد.
در توصیف پپ گواردبولا باید بگویم او مربی شدیدا مغروری است، او تظاهر به فروتن بودن می کند اما با رفتارش دقیقا خا=لاف این را ثابت می کند، در تمام لحظات می خواهد نفر اول باشد و مورد تحسین قرار گیرد، برای همین به بازیکنانش اعتمادی ندارد، اورتینک های او شاید حاصل از نبوغش باشد اما بر خلاف کسی مانند الگری این کار را برای خودخواهی حود می کند نه موفقیت تیم.
پپ دقیقا در تضاد با توخل عمل کرد، تامی تی با اعتماد به بازیکنانش و دست نزدن به ترکیب و تاکتیک پیروز به بهترین شکل به پیروزی رسید اما گواردیولا برای قرار دادن خود به عنوان نفر اول تمام پترنی که ماه ها برای رسیدن به آن تلاش کرده بود را به هم ریخت و با دست های خود باعث شکست سیتیزن ها شد.
دیدن ایده های پپ همیشه جذاب است و همیشه او با ایده های نوآورانه و جذابش آدم را به تحسین وا می دارد اما هرگز برایند کاملی از ترکیبش بروز نمی دهد و همیشه در لحظات کلیدی با غرورش تیم را به خطر می اندازد.

12. کاسپر یولمان (دانمارک)
قرار بود یولمان با پایان یورو 2020 مربی دانمارک شود اما با شیوع ویروس کرونا و تعویق مسابقات یک سال زودتر به این سمت رسید، بسیاری اعتقاد داشتند ایده های آرمان گرایانه یولمان برای رقابت های ملی اصلا مناسب نیست اما عملکرد دانمارک در یورو خلاف این را ثابت کرد.
یولمان از پیروان و دوستداران مکتب فوتبالی کرویف_گواردیولا است و شدیدا معتقد به ایده هایی چون دفاع و حمله ی 11 نفره است. دانمارک یورو را با سیستم 433 و با ترکیبی به محوریت کریستین اریکسن آغاز کرد اما با مشکل ناراحت کننده ای که برای او در آغاز تورنومنت پیش آمد مجبور به تغییر ایده های خود و تغییر ترکیب به 343 در بازی های بعدی شد. آنها هم در برابر فنلاند و هم بلژیک با وجود شکست عملکرد خیلی خوبی داشتند اما موفق به پیورزی نشدند و تا در بازی آخر برابر روسیه نیاز شدیدی به برد پر گل داشته باشد، آن ها برابر روسیه نمایش فوق العاده ایی داشتند و در نهایت با 4 گل و به سادگی روس ها را از پیش رو برداشتند که در این بازی شاهد استفاده ی جالبش از کریستنسن و پیشرویش به خط هافبک در لحظات گره خورده ی بازی بودیم.
آنها در مرحله ی 1/8 نهایی باید به مصاف ولز می رفتند که باز هم با یک نمایش مقتدرانه و نسبتا ساده با 4 گل دیگر ولز را هم شکست داده تا رقیب جمهوری چک در یک چهارم شوند.
جمهوری چک با حذف هلند و نمایش هاش در مرحله ی گروهی تیم خیلی خوبی نشان داد و بازی سختی برای دانمارک متصور می شد. همینطور هم شد و آنها در بازی ای نزدیک و با نتیجه ی 2_1 در براب ریکی از بهترین تیم های جام به پیروزی رسیدند تا رقیب انگلیس در نیمه نهایی شوند. آنها در این بازی هم فوق العاده عمل کردند و پا به پای انگلیس قدرتمند و پر مهره ی ساوتگیت رقابت ککردند اما در نهایت به واسطه ی پنالتی مشکوک هری کین از مسابقات کنار رفتند تا با شایستگی تمام و با عملکردی فوق العاده در نهایت جام را ترک کنند.
به نظر شما تداوم کیفیت و عملکرد دانمارک هولمان را در جام جهانی 2022 خواهیم دید؟

11.استیون جرارد (رنجرز)
زمانی که جرارد مربی رنجرز شد فقط 2 سال از بازگشت آنها در سطح اول لیگ اسکاتلند می گذشت که به 2 بار کسب رتبه ی سومی و 68 و 70 امتیاز ختم شد.
جرارد در فصل اولش عملکرد عالی ای داشت و با کسب 8 امتیاز بیشتر به نسبت فصل قبل نایب قهرمان شد.
در فصل 2019_20 آنها با کسب 67 امتیاز از 29 بازی در حال ثبت عملکرد بهتری از فصل گذشته ی خود بودند اما لیگ اسکاتلند به دلیل شیوع و شرایط کرونایی نیمه کاره به پایان رسید.
اما رنجرز در فصلی که گذشت عملکرد شاهکاری داشت و در نهایت بدون شکست و با کسب 102 امتیاز به عنوان قهرمانی اسکاتلند رسید. پس از 10 سال، فقط 7 سال بعد از سقوط به پایین ترین رده ی لیگ اسکاتلند به دلیل ورشکستگی و در سومین فصل حضور استیون جرارد.
آنها در جام حذفی اسکاتلند در پنالتی ها به سنت جانسونی باختند که در نهایت قهرمان شد اما هرچه باشد نمیتوان عظمت و اهمیت این جام را برای رنجرز بعد از پشت سر گذاشتن آن شرایط بحرانی زیر سوال برد.
تیم جرارد در لیگ اروپا هم حضور داشت که در گروه بنفیکا و استاندارد لیژ با اقتدار و به عنوان تیم اول صعود کرد تا به مصاف رویال آنتورب برود که آن بازی در نهایت با نتیجه ی باورنکردنی 9_5 به نفع رنجرز به پایان رسید که نشان دهنده ی رویکرد جذاب و تهاجمی تیم جرارد دارد.
آنها در 1/8 نهایی به اسلاویا پراگی خوردند که در مرحله ی قبل با 2 گل لستر آماده ی راجرز را شکست داده بود.
بازی رفت 2 تیم با نتیجه ی 1_1 به پایان رسید اما بازی برگشت با نتیجه ی 2_0 به نفع اسلاویا پراگ به پایان رسید، برای این بازی نمیتوان ایراد جدی ای به تیم جرارد وارد دانست چرا که این بازی شرایط طبیعی نداشت و رنجرز در این بازی 9 نفره شد.
به این هم توجه کنید که اساسا پیشروی تا این مرحله ی لیگ اروپا برای تیمی که فقط 7 سال از انحلالش می گذرد و قهرمان شدن در لیگی که سلتیک در آن حضور دارد موفقیتی بزرگ برای این مربی آینده دار به شمار می رود.
