برای تماشای چهرهای جدید و متفاوت از تیمملی فوتبال ایران لااقل دو سال باید منتظر بمانیم. طی سال جاری جام ملتهای آسیا با فاصلهای نسبتا نزدیک (۷ماه) بعد از جام جهانی برگزار میشود و شرایط برای تحول اساسی و تغییر نسل در تیم ملی مهیا نیست. اما بعد از جام ملتهای۲۰۱۵ فرصت مناسبی برای ایجاد تغییرات اساسی در ترکیب سفیدپوشان ایجاد میشود و پدیدههای جدید میتوانند به حضور در ترکیب اصلی تیم ملی امیدوار باشند. این بخش به معرفی چهرههایی اختصاص دارد که میتوانند ملیپوشان آینده فوتبال ما باشند. شاید که آینده از آن اینهاست.
پیام صادقیان
خودش در مصاحبهای جنجالی و حاشیهساز عنوان کرده «ترجیح میدهم از فوتبال به پول خوب برسم تا بازیهای ملی پرتعداد» اما باید از دلش شنید که غیبت در برزیل چقدر برایش سخت و ناراحتکننده است. او یکی از بااستعدادترین و خلاقترین جوانهای فوتبال ما طی سالهای اخیر بوده و اگر حواشی فراوان – چه خودساخته و چه ناخواسته- مانع پیشرفتش نمیشدند امروز بدون شک صاحب شأن و جایگاهی بالاتر از این بود که حالا هست. پیام از بهترین صادرکنندههای پاس گل در لیگ گذشته بود و پاس گلی که در انزلی به خلعتبری داد هنوز ورد زبان کارشناسان و تماشاگران فوتبال است. او اگر از تار عنکبوتی که دورش تنیده شده رها شود میتواند سالها پیراهن اصلی تیم ایران را بر تن کرده و پشت سر مهاجمان جولان بدهد. برای رسیدن به این هدف به یک عزم دوجانبه نیاز است. خود پیام باید تغییر نگرش داده و به پیشرفت فنی هم به اندازه پیشرفت مالی بها بدهد؛ اهالی فن و بزرگترهای فوتبال نیز باید او را در این تغییر نگرش یاری کنند تا در آینده نام صادقیان با پسوندهایی غیر از قلیان و... به گوش برسد. خب البته علاوه بر این عزم دوجانبه، نظر کاپیتان تیمملی هم شرط است!
علیرضا بیرانوند
برای معرفی او نیازی نیست به زادگاهش اشاره کنیم، همان پسوند آشنای «وند» فریاد میزند که این گلر جوان از لرستان میآید. دروازهبان خوشقدوبالای نفت تهران با سابقه ۱۰بازی در تیم ملی امید و یک بازی در تیم ملی جوانان حالا دیگر به جمع بازیکنان منتخب کارلوس کیروش هم راه یافته است. این در حالی است که طی دوره اخیر لیگ برتر و در هفتههای ابتدایی او ذخیره سوشا مکانی بود و تازه از میانههای نیمفصل فرصت حضور در میدان را به دست آورد. تا چند ماه قبل اگر از کارشناسان فوتبال درباره آینده تیمملی در پست دروازهبانی سوال میکردیم همه به حامد لک اشاره میکردند و بدون تردید او را جانشین مهدی رحمتی و رحمان احمدی میدانستند. اما بیرانوند با نمایشهای مطمئنش طی ماههای اخیر همه را به تردید انداخته است. او و حامد لک که اتفاقا هر دو از دیار لرستان میآیند فعلا مرغوبترین داشتههای ما در پست شماره یک به شمار میروند. در شرایطی که سوشا مکانی و علیرضا حقیقی با حاشیههای گاه و بیگاهشان امید چندانی را برای تبدیل شدن به یک گلر مطمئن و حرفهای ایجاد نمیکنند، آینده تیم ملی در سنگر شماره یک را باید در چهره همین دو لرستانی کمسروصدا جستوجو کرد.
کاوه رضایی
مهاجم ۲۲سالهای که علی دوستیمهر مدعی است روزی در بهترین باشگاههای اروپایی بازی خواهد کرد، فصل پیش را با بازی در خط حمله سایپا سپری کرد و دومین گلزن برتر این تیم بود. کاوه سابقه بازی ملی را در تمام ردههای پایه از نوجوانان و جوانان گرفته تا تیم امید در کارنامهاش دارد و در سال۹۲ آقای گل امیدهای آسیا شد. در رده بزرگسالان نیز اگر فرصت بیشتری در اختیار او قرار میگرفت شاید تا همین امروز چند بازی و گل ملی به کارنامه خودش اضافه میکرد اما آینده برای او تازه آغاز شده و میتواند در تغییر و تحولات تیم ملی طی دو سال آتی جایگاه خوبی برای خودش دست و پا کند. اینکه شاگرد خلف دوستیمهر فصل آینده را در کدام باشگاه آغاز کند نقش مهمی در شکلگیری این پروسه و رسیدن به اهداف بلندش ایفا خواهد کرد.
امید عالیشاه
وقتی در اولین بازی رسمیاش برای پرسپولیس با شماره۲ به زمین آمد و ستاره میدان شد به نظر میرسید فوتبال ایران خیلی زودتر از آنچه تصور میشد جانشین مهدی مهدویکیا را پیدا کرده است. اما نمایشهای او با فراز و نشیبهای فراوانی همراه است و دلیل عمده این افتوخیزها را باید به مصدومیتهای متعدد این جوان نسبت داد. عالیشاه نیز سابقه بازی در ردههای پایه تیم ملی را در کارنامه دارد و طی مقطعی از حضور در راهآهن آنقدر درخشان ظاهر شد که حتی کیروش را برای دعوت کردنش به تیم ملی مجاب کرد. اما همان مصدومیت کهنه و مزمن مانع درخشش در تیم ملی و در اختیار گرفتن جایگاهی میان مسافران برزیل شد. او اگر سالم و سرحال باشد با سرعت خیرهکننده و تکنیک مثالزدنیاش خط طولی زمین را مثل آب خوردن طی میکند و در کمترین زمان به محوطه جریمه رقبا میرسد. فوتبال ایران امید زیادی به امید عالیشاه دارد، به شرطی که این زانوی شکننده یاری کند و هر بار امید را چند گام به عقب برنگرداند.
مهدی شریفی
بعد از ظهور امین جهانعالیان و مرادمند و حسین پاپی و... در سپاهان، زلاتکو کرانچار با میدان دادن به مهدی شریفی آس بزرگش را رو کرد و نشان داد چشمان تیزبینی برای کشف استعدادهای جدید دارد. شریفی در اوج گمنامی به ترکیب اصلی یکی از قطبهای فوتبال ایران رسید و چنان آماری از گلزنی به جا گذاشت که انگار سالهاست در این سطح بازی میکند و هیچ معنایی برای واژه کمتجربگی قائل نیست. او ناگهان به بهترین گلزن سپاهان در لیگ و آسیا بدل شد و این عملکرد را در حالی به نمایش گذاشت که سابقه حضورش در سطح اول فوتبال ایران به یک فصل کامل هم نمیرسد! احتمالا سال قبل در همین روزها شریفی رویای حضور در ترکیب سپاهان و بازی در لیگ برتر را در سر داشت اما امروز به فاصله فقط یک سال او همراه با تیم ملی در اردوی اتریش به سر میبرد و رویاهایش تا سطح بازی در جامجهانی و رویارویی با آرژانتین و نیجریه رشد کردهاند. آینده از آن اوست، به شرطی که حواسش به دستاندازهای عجیب و غریبِ پنهانشده در جاده فوتبال ایران باشد و ناگهان در یکی از این بزنگاهها غیب نشود.
محمدرضا خانزاده
مدافع محبوب کارلوس کیروش و حاضر همیشگی لیستهایی که سرمربی پرتغالی صادر میکند. خانزاده اگر در بین مربیان لیگبرتری هم همان محبوبیتی را داشت که نزد کیروش دارد فرصت بیشتری برای رشد و پیشرفت در فوتبال ایران پیدا میکرد اما فصل قبل با کمتوجهی علی دایی یک نیمفصل را از دست داد تا در نیمفصل دوم ذوبآهن را برای ادامه فوتبالش انتخاب کند. او متولد ۱۳۷۰ است و سال۹۱ وقتی رویانیان با مشاورت سرمربی تیم ملی جوانان پروژه پرسروصدایی را برای جذب جوانهای آیندهدار کلید زده بود راهی پرسپولیس شد. خانزاده در حالی به پرسپولیس رفت که کل سابقه بازیاش در لیگبرتر به ۹بازی با پیراهن راهآهن رسیده بود. او اولین نیمفصل حضورش در پرسپولیس را روی نیمکت این تیم و کنار دست مانوئل ژوزه سپری کرد اما با به قدرت رسیدن یحیی گلمحمدی روزهای خوب خانزاده هم آغاز شد. یحیی اعتقاد زیادی به خانزاده داشت و او را به نورمحمدی و محسن بنگر ترجیح میداد. به این ترتیب نیمفصل دوم لیگ دوازدهم به بهترین دوران بازی خانزاده در لیگبرتر تبدیل شد و شاید اگر یحیی پرسپولیس را ترک نمیکرد آینده روشنتری در انتظار این مدافع جوان بود.در سالهایی که جلال حسینی کمکم به سن بازنشستگی نزدیک میشود و شجاع خلیلزاده از شمایل امیدوارکنندهاش طی سالهای گذشته فاصله گرفته است، خانزاده میتواند به حضور در دفاع میانی تیم ملی طی دو سال آینده امیدوار باشد.
محمد عباسزاده
از زمانی که علی دایی کفشها را آویزان کرد و شغلش را از گلزنی در میدان به دادوفریاد زدن در کنار زمین تغییر داد، یک دهه سپری شده و در تمام این یک دهه اهالی فوتبال ایران یک دغدغه مشترک پیدا کردهاند که «ما هنوز جانشینی برای شهریار پیدا نکردهایم.» مربیان ملی ما در این سالها مهاجمان زیادی را در خط حمله آزمایش کردهاند اما از عنایتی و رسول خطیبی گرفته تا انصاریفرد و محمد قاضی هیچکدام نتوانستند مثل دایی کلید دروازه رقبا و سند شماره۱۰ ایران را یکجا صاحب شوند. موفقترین نوکحمله ایران در این سالها همین قوچاننژادی است که مثل هدیهای باارزش از اروپا برایمان ارسال شد و دروازه جامجهانی را به روی ایران باز کرد. اما به نظر نمیرسد که گوچی بتواند آینده ملی ما را برای سالهایی طولانی در خط حمله تضمین کند. چه، فوتبال ایران به شکلی ذاتی عادت به سانترهای بلند دارد و معمولا در نوکحمله تیمهای ما مهاجمانی موفقتر هستند که علاوه بر قدرت و دقت در شوتزنی از قدوقامت بلند و فیزیک مناسب برای سرزنی هم برخوردار باشند. محمد عباسزاده طی همین هفتههای کمتعدادی که در پرسپولیس به بازی گرفته شد نشان داد قابلیتهای اولیه برای تبدیل شدن به چنین مهاجمی را داراست. او البته راهی طولانی برای رسیدن به پیراهن اصلی تیم ملی دارد، اما ملزومات اولیه برای قرار گرفتن در این مسیر را داراست. برخورداری از تواناییهای اولیهای که نزد هیچ مهاجم دیگری در ایران دیده نمیشود، برگ برنده عباسزاده در مسیر شهریار شدن خواهد بود.
بختیار رحمانی
دوران درخشش در تیمملی برای بختیار تازه بعد از پایان جامجهانی آغاز میشود. او جوانترین کاپیتانی است که توانسته جام سنگین قهرمانی در لیگ برتر ایران را بالای سر ببرد و بختیار مدتها پشت خط تیمملی انتظار کشید و یکی از نامهایی بود که کارشناسان فوتبال مدام برای کیروش تکرارش میکردند. با این حساب، حتی حضور در میان ۲۳بازیکن نهایی ایران در جامجهانی نیز پیشرفت بزرگی برای او محسوب می شود. پیشرفت بعدی برای این کُرد ۲۵ساله زمانی رخ میدهد که هافبکهای پابهسنگذاشته ما کمکم کمربند میانی تیمملی را ترک کنند تا جا برای هنرنمایی بازیگردان فولاد خوزستان باز شود.
محمدامین حاجمحمدی
اسم و فامیل طولانیاش برای هواداران فوتبال چندان آشنا نیست اما از آن دسته مدافعانی است که هم فیزیک مناسبی دارد، هم خوب دفاع میکند و هم راههای گلزنی بهخصوص در هنگام ضربات ایستگاهی را بلد است. برای اینکه تاپتن شکلگرفته از آیندهسازان تیم ملی کاملا در قرق مهاجمان قرار نگیرد چارهای جز حضور دو مدافع در این جمع نبود و برای انتخاب دومین بازیکن در کنار محمدرضا خانزاده نام این مدافع جوان نفت تهران بهترین گزینه ممکن به نظر میرسید. محمدامین از موثرترین شاگردان گلمحمدی در لیگ سیزدهم بود و علاوه بر تلاش در حفظ دروازه نفت دو گل سهامتیازی و حساس هم برای تیمش به ثمر رساند.
فرشاد احمدزاده
جوان خوشتکنیک و گلزن تراکتورسازی یکی از پدیدههای غافلگیرکننده لیگ سیزدهم بود. او طی دوران حضورش در پرسپولیس فرصتی برای ابراز وجود پیدا نکرد اما به محض اینکه راهی تبریز شد چشم مجید جلالی را گرفت و از فرصتی که آقامعلم در اختیارش گذاشته بود به خوبی سود برد. البته باید اذعان کرد که لیست پدیدههای ایران و نامزدهای حضور در جامجهانی۲۰۱۸ با ترافیک سنگینی در خط حمله روبهرو است و فرشاد احمدزاده کار سختی برای رسیدن به ترکیب آن تیم خواهد داشت. اما نمایشهایی که این جوان ریزنقش در لیگ گذشته ارائه داد –آن هم با جا افتادن در کنار اسامی بزرگی مثل کریمی و انصاریفرد که اعتمادبهنفس بالایی را میطلبید- بیننده را مجاب میکند تا با امیدواری بیشتری به آینده این متولد ارومیه چشم بدوزد. احمدزاده تازه ۲۲ساله شده و برای جوانی در این سن، رسیدن به آمار خوب گلزنی در فصل گذشته دستاورد کمی نیست. آن هم به تیمهای بزرگی که نام العین امارات و استقلال تهران هم در میانشان دیده میشود.