به گزارش طرفداری، امروز تولد یکی از بهترین دفاع راست های تاریخ فوتبال ایران است.
فوتبالی ها می گویند یک فوتبالیست وقتی در هیچ پستی نتواند بازی کند و استعداد کمی داشته باشد، او را به دفاع می برند و اگر قد مناسبی هم نداشته باشد دفاع راست می شود (چون فوتبالیست های چپ پا کمتر هستند، ارزش دفاع چپ از دفاع راست هم بیشتر است) ولی این موضوع در استقلال صدق نمی کند؛ استقلال سال ها در پست دفاع راست بازیکنانی را در اختیار داشته که هر کدام ترکیبی از استعداد، نبوغ و تلاش زیاد بوده اند؛ از زنده یاد منصور پورحیدری تا حسن نظری، شاهین بیانی، جواد زرینچه و ... و ... و ... که بدون هیچ تردیدی پرچمدار آن ها جواد زرینچه، آقای کاپیتان استقلال است.
به یاد زوج رویایی مجید و جواد
جواد زرینچه همان ستاره مدنظر استقلال بود که به یکباره در سمت راست این تیم شکوفا شد؛ آن روزها که دفاع راست ها ایستا تر بودند، جواد زرینچه از دفاع جدا می شد و مترها جلوتر برای هم بازی هایش گلسازی می کرد. پیستون راست در 2-5-3 یا دفاع راست در 2-4-4 فرقی نداشت، جواد سلطان جناح راست بود، به خصوص آن روزها که با مجید نامجومطلق زوج طلایی جناح راست ایران و استقلال را می ساخت. باور نمی کنید؟ از آنهایی که بازی ایران و الجزایر را دیده اند، بپرسید...
زرینچه بارها ساخت تا بازیکنان دیگر بنوازند و ساز استقلال و تیم ملی کوک شود. کاپیتان محبوب آبی ها در مجموع 15 سال در استقلال بازی کرد و بعدها هم در قامت سرمربی موقت، مربی، مدیر تیم، عضو هیات مدیره و سرپرست به این تیم برگشت و به محبوبش کمک کرد.
نسل های امروزی بازی های زرینچه را به یاد ندارند ولی کاپیتان استقلال مثل هنرمندی بود که نقاشی هایش تا مدت ها دیوانه تان می کرد، ارسال های دقیق زرینچه روی بند کفش بازیکنان را مگر می شود از یاد برد؟
اثر هنرمندانه کاپیتان جواد؛ گل قرن
زرینچه مثل هر هنرمند دیگری یک اثر خارق العاده را هم از خود خلق کرده است؛ پاس گل قرن!
روزی که جواد زرینچه با پیراهن تیم ملی از سمت راست از همان ارسال های دقیقش انجام داد و این بار حمید استیلی آن را به تور دروازه آمریکا چسباند، این بار زرینچه سازنده اثر زیباتری بود، گل قرن که تمجید و تعریف یک ملت را به همراه داشت.
علاوه بر این حرف ها جواد زرینچه را استقلالی ها با واژه وفاداری به یاد می آورند؛ روزی که آبی ها به دسته سوم سقوط کردند، خیلی از بازیکنان از این تیم جدا شدند ولی زرینچه دقیقا خلاف آن ها عمل کرد، او که قلعه آبی را در حال سقوط می دید، قراردادش با کشاورز تهران را فسخ کرد تا به کمک استقلال بیاید.
استقلال به جواد زرینچه همه چیز داده بود؛ محبوبیت، شهرت و همه آنچه آرزویش را داشت. بعد از سقوط استقلال زرینچه مثل عاشقی بود که معشوقه اش را در وضعیت خوبی نمی دید. وقتی عاشق شوید، چشم هایتان را می بندید و هیچ چیز برایتان اهمیت ندارد. زرینچه چشم هایش را بست و دوباره به آغوش استقلال برگشت...
جواد در سال های پایانی فوتبالش، دفاع آخر شد تا عمق دفاع استقلال را پوشش بدهد، او سال ها قبل از آن هم همیشه کاستی های مجموعه آبی را پوشش می داد.
قربانی رفاقت و معرفت
زرینچه روی رفاقت تاکید بسیاری داشت. او به خاطر رفاقت با محمد تقوی، پیراهن تیم ملی را برای چند سال از دست داد. در روزهایی که محمد تقوی تبدیل به بهترین پیستون راست فوتبال ایران شده بود، وقتی در تمرین تیم ملی، محمد مایلی کهن او را صدا زد تا به جای محمد تقوی در نقش پیستون راست بازی کند، جواد آرام زیر گوش حاجی مایلی گفت: «محمد از من خیلی بهتر است، من در استقلال دفاع آخر می ایستم، محمد پیستون راست ماست» و مایلی کهن همین حرف درگوشی را دخالت در کار خود تلقی کرد و هر دو بازیکن را کنار گذاشت.
چند سال بعد، وقتی در استقلال، زنده یاد ناصر حجازی مقابل برق شیراز می خواست او را در نقش مدافع آخر به میدان بفرستد، یکی از بچه های تیم در رختکن به جواد گفت: «بیچاره محمد خرمگاه، فکر می کرد امروز فیکس است، رفقایش را آورده ورزشگاه که بازی اش را ببینند.» این بار جواد موقع گرم کردن، قلبش را گرفت تا خرمگاه به جای او بازی کند و پیش بچه محل هایش خراب نشود. فردای آن روز خبرورزشی تیتر زد؛ «قلب جواد گرفت، استقلال برد» اما ناصر حجازی که فهمیده بود جواد به خاطر خرمگاه خودش را به مریضی زده، در بازی بعدی استقلال از زرینچه بازی گرفت تا مشخص شود قلب دردی در کار نیست اما عده ای همین نمایش معرفتی جواد را بهانه کردند و به تومیسلاو ایویچ گفتند زرینچه ناراحتی قلبی دارد و نمی تواند برای تیم ملی بازی کند. البته پایان قصه جواد و ایویچ شیرین بود و از آن جا که ماه هیچ وقت زیر ابر باقی نمی ماند، ایویچ به حقیقت پی برد و جواد را به تیم ملی دعوت کرد. قبل از اعزام تیم ملی به آخرین اردوی آماده سازی قبل از جام جهانی، ایران مقابل جاماییکا به میدان رفت و زرینچه ستاره بازی شد و جالب این که ایویچ آن جا تازه فهمید زرینچه بیش از ده سال ملی پوش بوده و در آمادگی کامل فنی و بدنی است. (جواد در جام جهانی فیکس تیم ملی شد و به حقش رسید)
جواد یکی از محصولات کارخانه بازیکن سازی زنده یاد پرویز دهداری بود، از همان ها که اخلاق و فوتبال را با هم زیر نظر معلم اخلاق آموختند. هرچند در یک مقطع تاریخی در استقلال به او تهمت ها زدند و او را در توطئه برکناری ناصر حجازی سهیم و دخیل دانستند اما آنهایی که نزدیک استقلال بودند، خوب به یاد دارند جواد در آن ماجرا هیچ نقشی نداشت و تنها گناهش این بود که استقلال را بیشتر از اشخاص دوست داشت!
وقتی این صحبت ها را بیان می کنیم، بیشتر داغ دلمان تازه می شود چرا که دیگر این نسل از بازیکنان از فوتبال مان رفته اند، امروز جواد زرینچه 56 ساله شد، تولدش مبارک آن هایی که درخشش این ستاره را دیدند و مبارک خودش که تا همیشه کاپیتان محبوب آبی هاست.