از این رو، تصمیم گرفتیم پای صحبت های جناب آقای مصطفی هاشمی، کاپیتان سابق تیم ملی بسکتبال، و یکی از پرافتخارترین مربیان بسکتبال وطنی بنشینیم و با ایشان در خصوص حال و هوای المپیک و پیش بینی شان از عملکرد تیم ملی در توکیو، سوال کنیم که به شرح زیر می خوانید:
سلام من مهدی جوانی هستم و شما رسانه طرفداری را تماشا می کنید. همانطور که می دانید داریم به بازیهای المپیک نزدیک می شویم و سی و دومین دوره مسابقات قرار است در توکیو برگزار شود و کم کم حال و هوای المپیکی خواهد گرفت کشورمان به همین منظور در نظر داریم برای رشته های مختلف با کارشناسان مختلف صحبت کنیم و نظرشان را در مورد عملکرد احتمالی ورزشکاران کشورمان جویا شویم. برای برنامه اول سراغ مصطفی هاشمی، مربی با سابقه بسکتبال کشورمان رفتیم.
من هم سلام دارم خدمت همه عزیزان و بینندگانی که این برنامه خوب را دنبال می کنند. آرزوی موفقیت دارم برای کاروان ایران در المپیک توکیو.
سوال اولم در مورد حال و هوای بسکتبال در المپیک است. بسکتبال چه جایگاهی در المپیک دارد؟
اگر جایگاه رشته بسکتبال را در المپیک می خواهید خب حالا جدا از اینکه قدمتش خیلی زیاد است و اهمیتش و اینکه در دنیا نگاه به بسکتبال چیست، ما نمی توانیم این نگاه را از زاویه کشورمان خودمان ببینیم و آخر سر هم شما نگاه کنید در رشته هایی که در المپیک هستند و اهمیت دارند، بلیت هایشان زود خریداری می شود. نگاه به بسکتبال یک نگاه خیلی مهم است که به همه رشته ها نیست یقینا بسکتبال جزو دو سه رشته ای است که اهمیت خیلی زیادی در المپیک دارد و حالا تاثیراتش در آمریکا، در NBA و بعد به اروپا می آید، یورولیگ و اهمیتی که در یورولیگ وجود دارد و نقش اسپانسرها، شما می دانید تقریبا ورزش در دنیا برحسب نگاه حالا این نگاه چه سیاسی است، اجتماعی یا مالی و رزشی، متاثر از اسپانسرهاست در همه دنیا و بسکتبال جایگاه خیلی ویژه ای دارد. یک نمونه بخواهم مثال بزنم اهمیتی که الان در کشورمان برای والیبال قائلیم شاید در دنیا چنین نگاهی نباشد ولی بسکتبال بعد از فوتبال با اختلاف بالاترین جایگاه را در ورزش دنیا دارد حتی در بعضی کشورها مهمترین رشته است. به هر صورت نه اینکه چون از این صنف هستم و در این رشته فعالیت می کنم بخواهم برایش تبلیغ کنم ولی نگاه هایی که به بسکتبال می شود زیاد است، باز هم یک مثال بزنم تا شاید بینندگانی که خیلی تخصصی به این مسئله نگاه نمی کنند یا صرفا دنبال کننده هستند، شما هیچ ورزشکاری مثل مایکل جردن پیدا نمی کنید. دلیلش رشته ورزشی است، به جردن با تفاوت نسبت به اسطوره های رشته های دیگر نگاه می شود، چه از بعد تبلیغات چه درآمد چه محبوبیت چه تاثیرگذاری چه از بُعد اینکه بسکتبال را بیشتر از همه چی به دنیا شناساند، برای همین جایگاه ویژه ای دارد.
در فوتبال تیم های امید می آیند ولی بسکتبال تیم های اصلی می آیند و این باعث می شود چشم های بیشتری به بسکتبال جلب شود.
یقینا، در فوتبال هم خلأ در این خصوص وجود دارد و ستاره ها کمتر می آیند، بالطبع بسکتبال شاخص تر است و بُعد تبلیغی آن هم بیشتر است. موقعی که اسم 20-30 بازیکن در این چرخه را می شنوید، همه ستاره و نام آشنا هستند چنین چیزی را در والیبال نمی توانید حتی دو نفرشان را هم ببینید یا حتی یک نفرشان، برای همین مردم بیشتر بسکتبال را دنبال می کنند و حساسیت به خرج می دهند و به خاطر همین است که اسپانسرها خیلی بیشتر راغب هستند به این مسئله ورود کنند.
در این دوره پرچمداری کاروان ایران هم به بسکتبال رسیده است، صمد نیکخواه بهرامی پرچمدار ایران است. دوره های قبلی اینجور بوده آن ورزشکاری که پرچمدار بوده در المپیک نتیجه خوبی نگرفته معمولا، نظر شما در خصوص این دوره چیست؟
نگاه از نتیجه گیری چیست؟ اصلا ما از نتیجه گیری چه می خواهیم؟ ما اول تکلیفمان را با خودمان باید بدانیم بعد نگاه کارشناسانه و آسیب شناسی خوبی داشته باشیم به خصوص بعد از المپیک ببینیم این راهی که در این 4 سال رفتیم نه این 4 سال، 30 سال. اعتقاد من همیشه این است که تقریبا کاری نمی کنیم شما اگر به خصوص در این ایامی که در المپیک است حتی از نوجوانان هم بپرسید، نه بزرگترها که تحلیل درستی دارند در حوزه های ورزش، حتی از نوجوانان هم بپرسید می گویند ما صد مدال بگیریم. این را پس همه می دانیم اولا من فکر می کنم یک نگاه، پیرو صحبتی که شما فرمودید پرچمداری و نتیجه نگرفتن آن اشخاص بگویم. من در ابتدا قبل از مسئولان، رسانه ها را خطاب قرار می دهم رسانه ها رابط بین مردم، مسئولان و بین اتفاقاتی که در دنیا می افتد و نقش عمیقی دارند حالا من این را چون اینجا در یک رسانه هستم نمی گویم، این اعتقادم است و این ایراد صد در صد به خود رسانه است. منظورم این است که می خواهم ایراد بگیرم، یک بار از خود رسانه ها بعد مسئولین بعد از کسانی که سیاست گذاری می کنند بپرسیم که آقایان، مردم، شما که مالیات می دهید، شما که قانون گذار هستید، آیا برای شما 70-80 مدال در المپیک، 170-180 مدال بازیهای آسیایی مهمتر است یا رفتن به جام جهانی فوتبال؟ اگر یک روز رسانه ها به این سوال پاسخ دادند تازه می فهمیم که ما با هم چند چندیم. تازه می فهمیم که چه چیزی از ورزش مان می خواهیم ولی متاسفانه قبل از المپیک رسانه ها خیلی شیک و قشنگ در رابطه با این کشتی گیر، این وزنه بردار، این تکواندو کار، این بوکسور، این بسکتبالیست صحبت می کنند و یک ماه دو ماهی که می گذرد تدارکات فوتبال اهمیتش بیشتر از فلان قهرمان می شود.
چهار سال به سال نباید نگاه شود منظور شما این است.
این چیزی است که ما نمی دانیم خودمان و با آن چند چند هستیم. آیا ما نمی توانستیم فکر کنیم 30 سال پیش که در قایقرانی 30 مدال توزیع می شود تا آن موقع بچه های 5 ساله را در نظر می گرفتیم الان 10 نفر المپیکی داشتیم. نمی دانستیم در ژیمناستیک یا شنا چند مدال می دهند؟ در دو و میدانی چطور؟ چرا هیچ کاری نمی کنیم. نیروی انسانی نداریم؟ باهوش نیستیم؟ پول نداریم؟ چه چیزی نداریم که نمی توانیم این کار را کنیم؟ چطور کره و ژاپن این کار را می کنند، حالا نمی خواهیم برویم در مورد قدرت های اقتصادی مثل چین و آمریکا و روسیه صحبت کنیم، چطور اینها می توانند؟ چطور سنگاپور می تواند قهرمان شنای المپیک بدهد؟ با آن بضاعت انسانی ای که دارد. پس این خودش ایرادی است که ما نمی دانیم چه چیزی میخواهیم بعد می آییم سوالاتی طرح می کنیم که مثلا فلان کشتی گیر که پرچمدار بود نتیجه نگرفت، نه، اول اینکه ما باید ببینیم از بسکتبال چه می خواهیم، چه چیزی داده ایم و کجای دنیا هستیم. بیاییم روی آن قضاوت کنیم و اگر مثلا بازی تمام شد و قضاوت ما از 28-29 بود، دوره بعد 12 کنیم نه 20، چه کار کنیم؟ باز می آییم دچار روزمرگی می شویم و نقطه سرخط. پرچمداری صمد باعث افتخار جامعه بسکتبال است البته این مال همه کشورمان است و ما سعی می کنیم نگاه ملی داشته باشیم و امیدوارم بسکتبال هم مثل بقیه رشته ها برحسب استعداد، توانایی هایی که دارد نتایج خوبی بگیرد.
بعد از اینکه ایران مجوز حضور در المپیک را گرفت، صحبت هایی در خصوص برکناری مهران شاهین طبع مطرح شد و مربی خارجی آورده شود، به نظر شما مربی خارجی خوب است بالاسر تیم ملی باشد یا مربیان ایرانی؟
این سوال یک چالش بزرگ است چون من هرچیزی بگویم یقینا موقعی که از اینجا بروم بیرون مخاطبین برداشت دیگری می کنند ولی با توجه به تمام صحبتهایی که این سالها کردم، اعتقادم این بوده که اولا متاسفانه برای ما ریشه فرهنگی دارد این موضوع که عاشق خارجی هستیم. دست خودمان هم نیست و می خواهیم همه بارمان را بگذاریم یکی دیگر ببرد. این ریشه فرهنگی بود، ما چجوری می توانیم این را کمرنگ کنیم؟ اصلا یک سوال دارم، ما خیلی ها حداقل خودمان اعتقاد داریم ملت باهوشی هستیم، خب می گوییم در هر رشته 5 آدم باهوش خب پیدا می شود، نمی توانیم اینها را تحت آموزش قرار دهیم و 3-4 سال دیگر اینها مصدر کار باشند؟ زبان یکی است فرهنگ یکی است ارتباط و عواطف یکی است. یکی از ضعف هایمان مشکل مدیریت است که مربی خارجی بیاوریم بازی برایمان جور کند، مربی خارجی بیاید و روابط بین الملل را دور بزند. یکی این است، من می گویم ما اگر بِیس را درست نکنیم نوک هرم اتفاقی نمی افتد. این پایین لق است و احتیاج به مدرس و مربی پایه داریم نه برای بازیکن برای مربی ها، ما باید این کار را از بِیس شروع کنیم و یواش یواش بالا بیاییم. می خواهیم بهترین مربی دنیا را مثلا بگذاریم راس، خب مگر ما زیرساخت هایش را داریم؟ از آن مهمتر مگر فرهنگش را داریم؟ فرهنگی که آن بزرگ شده در آن و می خواهد یکدفعه به آدم 23-24 ساله انتقال دهد مگر همخوانی دارند با هم؟ نمی شود. این چیست نمی دانم، یا می دانیم ونمی خواهیم، امیدوارم کسانی که تصمیم می گیرند به این بپردازند. الان من فکر می کنم منظورم را یک جور رساندم، بعد می آییم رشته ها را مورد تفکیک قرار می دهیم در بعضی رشته ها یکسری آدم توانمند داریم. در رشته هایی که فاقد آن انسان ها هستیم، آن هم کوتاه مدت یکی را می آوریم دوباره بررسی کنیم. در بسکتبال از آنجایی که شائبه پیش می آید این است وضعیت، بسکتبال ما از 1380 هر روز رشد کرد و چند دلیل داشت. اول اینکه باشگاهها پول آوردند، زمان بازی ما که پولی نبود، بازیکن خارجی و وزنه و مکمل و تعاملات زیاد، مسابقات لیگ سراسری که تقریبا کمرنگ بود و قبلش نبود. یک سری مربی از آن سال وارد چرخه مربیگری شدند که شائبه اصلی اینجاست که شاید چنین چیزهایی در ورزش بسکتبال نداشته ایم. اینها یک سری مربیان و قهرمان های ملی و جاه طلب بودند و چیزهایی لمس کرده بودند و آدم های عاشقی بودند، تاکتیک و نظم آوردند و شکل و چارتی حتی چارت مدیریتی به بسکتبال آوردند. یک سری بازیکن خوب همزمان به سن 17-18 سالگی می رسیدند که معلوم بود اینها آدم های با استعدادی هستند و در نهایت یک حامد حدادی با 2 متر و 18 سانتی متر قد که ممکن است در هرکشوری صد سالی یکبار از آن پیدا شود. اینها به مدیریت نیاز داشت و چیز پیچیده ای هم نبود چون تمام بِیس این قضایا را داشتیم. تازه فکر می کنم از بِیس مدیریت نشد، ما سال 1386 که برای اولین بار قهرمان آسیا شدیم افق تیم مان این بود که خیلی سریع به لول 2 اروپا برسیم. 86 و 1400، چهارده سال گذشته رفته ایم به لول 3، پس معلوم است از آن پتانسیل هم استفاده نکردیم و اینها باعث شد بسکتبال ما به اینجایی رسیده که دارید می بینید و شما هیچکدام از مربیان را نمی توانید نادیده بگیرید. با احترام به همه این مربیان شما چنین کسانی را نمی توانید در دیگر رشته ها ببینید. شما این نسخه را نمی توانید در والیبال و فوتبال هم بپیچید شما باید با این آدمها صحبت کنید وعلمشان را ببینید. من فکر می کنم مثلا اگر اینها پاسپورت اروپایی داشتند الان همه در اروپا مربیگری می کردند حالا دوست داریم خارجی بیاوریم و هرچیز را گردن دیگری بیندازیم و از فاز مدیریت بیاوریم بیرون، خب همین کار را باید کنیم ولی نظر شخصی من این است دیگر.
کاملا واضح بود. کادر فنی الان تیم ملی بسکتبال از شما کمک خواسته اند؟ یا اگر کمک و مشورتی بخواهند آماده کمک کردن هستید؟
نه آنها خودشان کادر خوبی هستند و از من هم کمکی نخواستند و خودشان به نظر من آن راهی که از اول رفته اند یک پروسه 4 ساله است و آخر سر هم به المپیک رفته اند. کاپ آسیا هم نزدیک است و 20 روز بعد از المپیک نوبت به کاپ آسیا می رسد و این پروسه 4 ساله تمام می شود و خودشان جوابگو خواهند بود و من هم تقریبا از آنها دور هستم.
ایران برای سومین بار است که به المپیک می رود. یک بار قبل از انقلاب رفتیم، یک بار سال 2008 پکن و این بار سوم است که می خواهیم حاضر شویم. آخرین عملکردمان در المپیک پکن بود که با 4 شکست برگشتیم به ایران، پیش بینی شما از عملکرد ایران در این دوره از بازی ها چیست؟ انتظارتان چیست از ترکیب؟
48 که آن موقع سهمیه نبود. 2008 سهمیه بود و چین میزبان بود در 1386 که ما قهرمان آسیا شدیم چین تیم اصلی اش نبود و با نسلی که داشت هر روز بهتر می شد، ما قهرمان آسیا شدیم و فینال، لبنان را بردیم. این سوال هم در آن مستتر است که چرا ما در المپیک نتوانسته ایم اندازه توان مان نتیجه بگیریم؟ مربی آن زمان هم ایرانی بود. سال 2012 هم که در کوالیفای به اردن باختیم مربی ایرانی بود. ما یک سری سوالها را یادمان می رود یعنی حافظه تاریخی مان متاسفانه ایراد دارد و بازیهای خوبی نکردیم الان هم باید ببینیم که کجاییم یعنی انتظارمان چیست. قبل از انتظارمان ممکن است به خاطر توجیه عملکردمان یک سری ادبیاتی بکار ببریم تا به جای اینکه جاه طلبی بازیکنان را زیاد کنند تحقیر کنند. نمونه اش بازی تدارکاتی که نیجریه کرد با آمریکا، استرالیا با آمریکا. بردند شاید هم می باختند ولی مطمئنا در اردو، کشورشان یا رسانه شان حرفی از ادبیات اینکه این آمریکاست و زیرساخت ها را دارد و قدرت اقتصادی است و این همه سالن دارد نمی کنند. مثلا ساعت 4 بعدازظهر در یک چارچوبی بازی می کنند و نتیجه را تعیین می کنند و فکر دیگری وارد آن نمی کنند ولی ما از قبلش شروع می کنیم و الان هم نگاه من این است که اول باید این فرهنگ را برداریم بعد اینکه اگر نیجریه می تواند، شاید سری بعد نتواند ببرد، پس نیجریه اگر می تواند ببرد آمریکا را این بحث شدنی است. شدنی بودنش هم دو بحث است یکی شدنی است و دیگری ناشدنی. ناشدنی اش هم این است بازی می کنی و ممکن است با 17 اختلاف ببازی ولی مثلا تا دقیقه 38 اختلاف 3 است. دو ریسک می کنی می زنی و نمی شود و آنها می زنند فول تاکتیکی می کنی و می شود 17 تا. ولی می گویند خوب بازی کرد و تا آخر مبارزه کرد و من فکر می کنم به خاطر تعاملاتی که در دنیا وجود دارد، رسانه، ماهواره، اینترنت دیگر مثل زمان بازیگری من نیست کسی نداند آنجا چه خبر است. من فکر می کنم در بحث تاکتیک اصلا فرقی نیست، اگر جلوتر نباشیم عقب تر نیستیم پون بحث تاکتیک را همه بلدند. آمادگی جسمانی را بله ما از یک بازیکن رنگین پوست آمادگی جسمانی ژنتیکی مان کمتر است از جایی که ورزش بسکتبال، ورزش اولش است و بچه ها از 3-4 سالگی با توپ عشق و زندگی می کند معلوم است ولی من فکر می کنم ما می توانیم بازی های خوبی بکنیم که بعد آسیب شناسی کنیم و بعد از این بازی خوب، نگاه تحقیرآمیز هم برداشته شود و متوجه شویم بازی کردن در نگاه چارچوبی است و انجام می شود، قبلش نگاه نکن چه چیزی دارد. مثلا شما در خیابان با کسی دعوایت می شود می گویی یارو گنده است، همینجور میگویی بیا بزن؟ نه سعیت را می کنی ولی آخر سر کتک میخوری ولی سعیت را میکنی. من فکر می کنم نگاه همین است، آمریکا از ما قوی تر است ولی می توانیم بازی سختی با آنها داشته باشیم نمی گویم ببریم، بازی سخت بکنیم. فرانسه مقداری پایین تر است که الان فکر نمی کنم با این اوضاعی که آمریکا دارد بتواند خیلی فوق العاده تر باشد و بعید هم می دانم خیلی تحول در تیمش پیدا شود برخلاف اینکه خیلی ها می گویند دو بازی دوستانه است فقط، نه همین دوستانه ها یک رگه هایی از توانایی های یک تیم را بروز می دهد. فرانسه هم به نظرم در لول آمریکاست و می شود با آنها هم بازی سختی داشت. چک یک لول از آنها پایین تر است ولی تیم خوبی است. بی دلیل نمی آید، درست است یونان، یانیس را نداشت چون اگر داشت فرق می کرد ولی اینکه یونان می برد، ترکیه را می برد، کانادایی که در همه رده های سنی متحول شده و نشات گرفته از بسکتبال آمریکاست، تورنتو رپترز را داشته که قهرمان NBA شده پس بی دلیل نیست که تیم خوبی شده و تیمی است که جایگاه خوبی دارد و با این هم می توانیم بازی خوبی کنیم و توقع من هم این است که بازی خوبی انجام دهیم و می توانیم. ولی قضاوت را بگذاریم برای بعد و بعد از بازی نظر دهیم.
سوال آخر، پیش بینی شما از قهرمان این دوره المپیک؟ زور تیمی به آمریکا می رسد؟
من در سوال قبلی هم عرض کردم آمریکا خیلی قوی نیست. جزو مدعیان قهرمانی است ولی خیلی قوی نیست اگر قوی بود که به نیجریه نمی باخت. به استرالیا نباید ببازد.
شکست ناپذیر نیست.
نه و مطمئن باشید تیم هایی مثل فرانسه و اسپانیا با برنامه قوی تر و بهتری بازی می کنند. تاکتیک پذیرتر هستند ابزار بیشتری دارند و به نظر من اسپانیا، فرانسه، آمریکا، استرالیا، شاید اسلوونی، مطمئن نیستم، اینها تیم های خوبی هستند و تیمهایی هستند که می تواند برد را باخت کنند و شانس دارند.
ممنون از شما، اگر صحبتی دارید بفرمایید.
آرزوی موفقیت می کنم برای تیم ملی کشورمان، برای کاروان ما، بالاخره این تعصبات از بچگی وجود دارد و امیدوارم موفقیت، موفقیت رو بنایی است این موفقیت ظاهری است و امیدوارم مسئولین متوجه شوند که این همه سال هم در مورد کاستیا گفتند. چکار کنیم که برای المپیک بعد دو قدم جلوتر انجام دهیم مثلا چکار کنیم، دورنمایی برای خودمان متصور شویم که مثلا بیست سال دیگر 80-90 مدال المپیک می گیریم دیگر دل خوش به 5-6-7 نباشیم. امیدوارم این اول برای کسانی که تصمیم می گیرند برای ورزش کشور اتفاق بیفتد بعد برای کاروان و بعد هم حالا چه بخواهیم چه نخواهیم نگاهی که به ورزش می شود نگاهی حرفه ای نیست و ورزش را به عنوان بازی می بینند به عنوان این می بینند که مثلا یارو بیکار است. قدیم اینجور می گفتند اما نه، ورزش، صنعت است ورزش اقتصاد است، هرجا که کم می آورند از ورزش خرج می کنند و امیدوارم که این اهمیت را بدهند که ورزش هم می تواند مثل وزارت کشاورزی، صنعت و خیلی وزارت خانه های دیگر باشد و ورزش برای جامعه مهم است و بازخوردش و خروجی آن خیلی اهمیت دارد.
ممنون از شما.