بعضی از مردم فکر میکنند فوتبال مسئله مرگ و زندگی است من ازچنین طرز فکری نا امید میشوم می توانم به شما اطمینان بدم مسئله خیلی بزرگ تر است.
و واقعا هم هست واقعا هست که بیل شنکلی قبل از به دنیا آمدن من رفت ولی من طرفدارشم من میدونم چیکار کرده برای لیورپول و چی بوده
نمیخوام آماری صحبت کنم آمار ها تو اینترنت پره با یه سرچ همه چی رو میفهمین من میخوام از خود این معجزه صحبت کنم از خود این مرد بزرگ!!
همه چیز از دوم سپتامبر سال 1913 میلاد در روستای معدن چی ها یعنی گلنباک آغاز شد آیا پدر بیل مادر بیل 5 برادر بیل میدانستند که روزی این پسر کوچولو تبدیل به مردی شود که هزاران آدم در اسپین کاپ، حاضرا براش جون بدن؟! قطعا نه قطعا از قدرتی که فوتبال داشت خبر نداشتند از ژنی که این پسر داشت. میگن هر زندگی ای یه نقطه اوج بالاترین حد جایی که خود آدم به خودش افتخار میکنه. ولی مطمئنا بیل اینجوری نبود اون هیچوقت به خودش افتخار نکرد همیشه خودش رو بدهکار آنفیلد میدونست همیشه خودش رو مدیون فوتبال و پسرانی که با اون ها در لیورپول بود میدونست.
زمان ویلیام شنکلی بزرگ فوتبال این نبود اون موقع فوتبال بود عشق بود و همین باعث میشد که وقتی بیل دید از خانواده اش دوره ولی باز هم به کمک میرفت یک خیابان اون طرف تر به کمک اورتون یه محله بالاتر به کمک ران یتس غول پیکر!!!!
درسته بیل فوتبال رو درک کرد فوتبال رو فهمید برای اون فوتبال بالاترین بود ولی حد داشت زندگیش مثل رشته کوه هایی یکسان و با کمی پستی بلندی بود فوتبال، خانواده، عشق، هوادار و از همه مهم تر لیورپول .
بزارید از انتقال 500 پوندیش به پرستون بگذریم از فوتبال از جام حذفی در سال 1938 انگلستان بگزریم از تک بازی برای لیورپول و کاپیتانی اسکاتلند بگذریم ببخشید این بین یک چیز جاموند نس همسرش جریان از اینجا شروع میشه مصدومیت و رفتن به کمپ های ارتش و آشنا شدن با دختری زیبا و جذاب و رابطه و ازدواج داستان عاشقانه بیل از اینجا سال 1943 شروع میشه تا ازواج رسمی 5 ماه تقریبا طول میکشه که سال به 1944 تغییر پیدا میکنه و پدر و مادر دو دختر با هم ازدواج میکنند.
ادامه بدیم از پرستون به کارلایل یونایتد رفت و تا سال 1949 بازیگری خودش رو ادامه داد و بعد خداحافظ!
قصه اصلی شروع میشه 1949 کاپیتان کارلایل یونایتد و تیم ملی اسکاتلند پس از دورانی که تباه شد شروع به مربی گری کرد در همان کارلایل یونایتد ولی قصه خیلی بد شروع شد شروعی بد در فصل اول با رتبه 9 در ناکجا آباد بودند بیل این کار را یک فصل دیگر انجام داد و رتبه 8 رو از آن خود کرد و بیل هنوز در ناکجا اباد بود بیل از کارلایل رفت به باشگاهی با تجربه تر رفت یعنی گریمسبی تاون اون سه فصل بود و به ترتیب با رتبه های 10-9 و 6(لیگ دو) کار را تمام کرد با پیشرفتش به باشگاهی در انگلستان در همان لیگ ولی با زمان کمتر یعنی ورکینگتون رفت! یک فصل فوق العاده در ورکینگتون داشت پس از اون هادرزفیلد که سقوط کرده بود از بیل شنکلی کمک خواست و بیل عاشق به شهر هادرزفیلد و تیم هادرزفیلد نقل مکان کرد. فصل با اختلاف تنها 5 امتیاز از صعود به برترین لیگ انگلستان یعنی لیگ یک کم اوردن ولی فصل بعد بیل و هادرزفیلدمثل سابق نبودند مثل مرد میجنگیدند مثل راگنار در وایکنگ ها با مغز مایکل در فرار از زندان، با تلاش گروه گمشده در جزیره ای مخوف و با سرعت پیشرفت در گامبی وزیر اون ها با هم فاصله و همچنان با نفر دوم بودند ولی اینبار اونها سوم نبودند صدر بودند بالاترین حد و اونها به لیگ بزرگ رسیدند یک فصل خوب و با بقا در لیگ یک لیورپول خواستار بیل شد لیورپولی آشفته خواستار بیل شنکلی شد شرط بیل این بود که هر خریدی که بگم رو انجام بدید و رئیس رختکن منم و مدیر حق ورود ندارد اول قبول نکردند ولی سپس به خاطر نیاز بالا قبول کردند ماجرای لیورپول از اینجا شروع شد
پنج شنبه شب ادامه داستان را بخوانید...