رالف رانگنیک کسی است که چه در تربیت نسل بازیکنان و چه در تربیت نسل مربیان بسیار خوب عمل کرده است و تاثیر شگرفی بر " فوتبال مدرن اروپا " داشته است. اریک هالندی که خلف صدق راستین مسی و رونالدو شمرده می شود یا تیمو ورنری که با ۲۸ گل در فصل ۲۰۱۹/۲۰ پشت سر قاتل لهستانی بایرن مونیخ قرار گرفت، یا روبرتو فرمینو و سادیو مانه ای که سلطنت را به آنفیلد برگردانده اند، یا دنی المو و کریستین پولسنی که این روزها در یورو ۲۰۲۰ خوش درخشیدند؛ همه و همه ماحصل این تربیت رالف رانگنیک به شمار می روند! سبک نوین Gegenpressing که امروز در فوتبال اروپا بسیار محبوب است و بین مربیان بزرگی اعم از یورگن کلوپ، یولیان ناگلزمان، رالف هازن هوتل، توماس توخل، مارکو رز، جسی مارش و ادی هوته مورد استفاده قرار می گیرد؛ گواهی بر صدق تاثیر بی بدیل رانگنیک در فوتبال اروپاست.
دوران بازیگری
رالف رانگنیک مانند بسیاری از سرمربی های بزرگ دنیا دوران بازیگری چشم گیری را تجربه نکرده است. وی دوران حرفه ای بازیگری خود را در سن ۱۸ سالگی با تیم اشتوتگارت B کلید زد و در ادامه دوران کم فروغ خودش سابقه بازی در تیم های ساوتیک، هیلبرن، الم ۱۸۴۶، ویکتوریا باکناگ و لیپولدزوایلدر را تجربه کرد که در ۳ تیم پایانی خود به عنوان سرمربی _ بازیکن فعالیت می کرد. البته لازم به ذکر است که مصدومیت شدید وی در تیم محلی ساوتیک، که منجر به سوراخ شدن ریه شد، در عملکرد او تاثیر سو برجای گذاشت.
دوران مربیگری
سکانس اول: ۱۱ سال در گمنامی محض!
رانگنیک اولین تجربه رسمی خودش را به عنوان سرمربی در تیم کورب آلمان استارت زد. بعد از اون در تیم زیر ۱۹ سال و آکادمی اشتوتگارت، روتیلنگن (در سطح پنجم فوتبال آلمان) و الم ۱۸۴۶ (در سطح چهارم فوتبال آلمان) به عنوان سرمربی فعالیت داشت که هیچ افتخاری برای وی به همراه نداشت.
در این دوران رانگنیک با یک مربی آلمانی به نام هلموت گروس آشنا شد که برای وی سیستمی را معرفی کرد که در آن ناحیه های هدف برای قطع توپ شناسایی می شدند. رانگنیک با استفاده از ویدیو های آریگو ساکی موفق شد تاکتیک خود را تقویت کند و به مرحله نهایی برساند.
در سال ۱۹۹۸ زمانی که رانگنیک هدایت تیم الم را بر عهده داشت، در برنامه اسپورت استودیو (که به منظور بیان تاکتیک مربی های جوان برای پیشرفت فوتبال عقب مانده آلمان ساخته شده بود) حضور یافت و سیستم ۴ دفاعه هوشمند خود را بیان کرد که در آن زمان از سوی رسانه ها لقب پروفسور فوتبال به وی داده شد.
سکانس دوم: اشتوتگارت؛ اولین تجربه جدی!
در ۳ می ۱۹۹۹، رانگنیک جانشین راینر آدریون سرمربی سابق زیر ۲۱ ساله های آلمان شد و در طی ۵ بازی موفق شد با دو پیروزی مقابل فرایبورگ و وردربرمن، از منطقه سقوط فرار کند و با جلب نظر سران اشتوتگارت، به عنوان سرمربی این تیم برای فصل ۱۹۹۹/۲۰۰۰ منصوب بشود تا اولین تجربه خودش را در بوندسلیگا تجربه بکند.
در فصل ۱۹۹۹/۲۰۰۰، رانگنیک موفق شد میانگین امتیاز ۱/۵ و ۱۷ برد و ۱۵ مساوی و تنها ۶ باخت از ۳۸ بازی ممکن رو به ثبت برساند. در این فصل اشتوتگارت موفق شد در طی دو بازی بایرن مونیخ پرستاره اوتمار هیتسفلد و قهرمان آن فصل بوندس لیگا رو شکست بدهد و فصل رو با عنوان رتبه هشتم بالاتر از شالکه ۰۴ و دورتموند به پایان ببرد.
اما در فصل ۲۰۰۰/۰۱ شرایط برای رانگنیک و اشتوتگارت بر وفق مراد نبود و علی رغم حضور در نیمه نهایی DFB_POKAL و حضور در یک هشتم نهایی جام یوفا، وضعیت در بوندس لیگا خوب پیش نرفت و در منطقه سقوط قرار داشتند. زمانی که در ۲۲ فوریه ۲۰۰۱، تیم رانگنیک با نتیجه ۲_۱ به سلتاویگو نتیجه را واگذار کردند، صبر مدیران اشتوتگارت به پایان رسید و با امضای حکم اخراج رانگنیک در ۲۳ فوریه، هدایت این تیم را به فیلیکس ماگات سپردند. گفتنی است راینر آدریون جانشین وینفرد شفر شده بود؛ سرمربی آبی پوشان تهرانی موفق شده بود در طی ۲۶ بازی، ۱۰ برد و ۱۰ مساوی را کسب کند.
سکانس سوم؛ هانوفر، بازی آغاز می شود!
بعد از ناکامی در تیم اشتوتگارت، رالف رانگنیک در جولای ۲۰۰۱ هدایت تیم دسته دومی هانوفر ۹۶ را برعهده گرفت و موفق شد این تیم را بعد از ۱۳ سال دوری از بوندس لیگا، به سطح اول فوتبال آلمان برگرداند. رانگنیک تا مارس ۲۰۰۴ هدایت هانوفر را برعهده داشت و ثبات این تیم را به عنوان یک تیم میانه جدولی رقم زد.
سکانس چهارم؛ شالکه، برخاستن ققنوس از خاکستر!
زمانی که یوپ هانکس و بعد از آن، ادی آچتربرگ هلندی (که بعدها دستیار رانگنیک شد)، نتواستند عملکرد خوبی داشته باشند، سران شالکه در ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۴ به سراغ رانگنیک رفتند و وی را به عنوان سرمربی منصوب کردند. رانگنیک موفق شد در دوران ۴۴۱ روزه خود، یک یوفا اینترتوتو کاپ و دو نائب قهرمانی بوندس لیگا و DFB_POKAL را کسب کند.
سکانس پنجم؛ هوفنهایم، او یک دیوانه استثنائی است!
در ۱ جولای سال ۲۰۰۶، در اقدامی بسیار عجیب رانگنیک هدایت هوفنهایم که در سطح سوم فوتبال آلمان بازی می کرد را قبول کرد و در طی دوران حضور ۵ ساله خود میراثی به یادگار گذاشت که تمام دنیا را فراگرفت.
رانگنیک موفق شد در طی سه سال هوفنهایم را به بوندسلیگا برساند و در اولین فصل حضور هوفنهایم در بوندس لیگا، این تیم را به رتبه هفتم نائل کند و بالاتر از شالکه پرستاره قرار بگیرد. در این دوران ۵ ساله، رانگنیک موفق شد روبرتو فیرمینو، لوییز گوستاوو، دمبابا و یانیک وسترگارد رو کشف بکند و بعد ها درآمد مالی خوبی برای باشگاه فراهم کند. رانگنیک در این دوران سیستم تجزیه و تحلیل جدیدی به نام گگن پرسینگ (gegenpressing) را به معرض ظهور رساند. در این سیستم با استفاده از فیلم ویدیویی بازی تیم ها به صورت هدفمند به بررسی نقاط ضعف و قوت تیم حریف پرداخته می شود؛ سیستمی که امروز در تمام دنیا استفاده می شود.
ایده سیستم گگن پرسینگ از سال ۱۹۸۴ شکل گرفت؛ زمانی که رانگنیک به عنوان سرمربی_بازیکن در تیم آماتور ویکتوریا بکنان فعالیت می کرد. بعد از بازی دیناموکیف اوکراین، والری لوبانوفسکی فقید که سابقه ۲۵ قهرمانی با دیناموکیف را در کارنامه دارد، با دعوت از وی به تمرین این تیم، او را با روش پرسینگ شدید آشنا کرد. این دیدار اولین جرقه را در ذهن رالف رانگنیک برای ابداع این سیستم پدید آورد؛ سیستمی که به تربیت نسل جدید مربیان آلمانی اعم از یورگن کلوپ، توماس توخل، رالف هازن هوتل و یولیان ناگلزمان منجر شد.
در سیستم گگن پرسینگ، رانگنیک اعتقاد دارد که طلایی ترین تایم برای بازپس گیری توپ، ۸ ثانیه پس از از دست دادن توپ توسط حریف است، هر چقدر این تایم طولانی تر شود، تیم حریف زمان تشکیل چیدمان دفاعی را بیشتر پیدا می کند. طبق آمار اوپتا، در فصل ۲۰۱۸/۱۹ که آخرین فصل حضور لایپزیش تحت هدایت رانگنیک بود، ۳۸ گل از ۶۳ گل زده خود را در زمان کمتر از ۱۰ ثانیه از لو دادن توپ توسط حریف به ثمر رسانده است.
سکانس ششم؛ یک رویای شیرین کوتاه!
در ۲۱ مارس ۲۰۱۱، بعد از اخراج فیلکیس ماگات، سران شالکه بار دیگر به سراغ رانگنیک رفتند و هدایت آبی پوشان سلطنتی را به نابغه آلمانی سپردند. در این دوران ۶ ماهه، شالکه ۰۴ با پیروزی ۷_۳ مقابل اینتر به نیمه نهایی رسید و در آنجا با قبول شکست سنگین در مقابل شیاطین سرخ سر الکس فرگوسن، از رسیدن به فینال لیگ قهرمانان اروپا بازماندند. اما در همین ۱۸۱ روز، رانگنیک موفق شد یک DFB_POKAL برای شالکه به ارمغان بیاورد و این تیم را از منطقه سقوط نجات دهد. در پایان فصل رانگنیک به دلیل سندروم خستگی (آنسفالومیلیت میالژیک) با وجود حمایت هواداران شالکه، از سمت خود استعفا کرد.
سکانس هفتم؛ اسطوره ای در کت مدیریت!
مدیران شرکت ردبول برای پیشرفت باشگاه های خود به سراغ رانگنیک رفتند و پیشنهاد بلند مدت مدیریت دو باشگاه سالزبورگ اتریش و لایپزیش آلمان را به وی ارائه کردند. رانگنیک با قبول هر دو مسئولیت تا سال ۲۰۱۵ مدیریت باشگاه سالزبورگ و تا سال ۲۰۱۹ مدیریت باشگاه لایپزیش را برعهده داشت و علاوه بر تربیت نسل بازیکنان فوق العاده ای مانند سادیو مانه، اریک هالند، تیمو ورنر، آنته ربیچ، نبی کیتا و تاکومی مینامینو، به پرورش نسل مربیانی همچون یولیان ناگلزمان، ادی هوتر (بورسیا مونشن گلادباخ) و روگر اشمیت (پی اس وی آیندهوون) پرداخت. هم چنین مارکو رز سرمربی جدید دورتموند که از او به عنوان یورگن کلوپ جدید فوتبال آلمان نام می برند و همین طور جسی مارش سرمربی جانشین ناگلزمان در لایپزیش، حاصل این استعدادیابی رانگنیک میباشند
در این مدت رانگنیک موفق شد لایپزیش را از تیمی در سطح چهارم فوتبال آلمان به مدعی قهرمانی در سطح اول اروپا و سالزبورگ را به معدنی برای کشف و پرورش فوق ستاره ها تبدیل کند. البته در این ۷ سال حضور به عنوان مدیر باشگاه لایپزیش، دو بار در فصول ۲۰۱۵/۲۰۱۶ و ۲۰۱۸/۱۹ هدایت گاو های سرخ آلمان را برعهده گرفت و در فصل ۲۰۱۹/۲۰۲۰ هم به عنوان مدیر بخش خارجی باشگاه های ردبول منصوب شد.
سکانس نهم؛ قطعی اما ناتمام!
رالف رانگنیک تا امروز پیشنهاد های بسیاری را بعد از لایپزیش داشته است اما به دلایلی علارغم پیشرفت مذاکرات به ثمر نرسید. در سال ۲۰۱۶ دن اشورث مدیر فنی اتحادیه فوتبال انگلیس قصد داشت رالف رانگنیک را به عنوان سرمربی سه شیرها برگزیند و در جلسه ای که با حضور مارتین گلن (مدیر ارشد اجرایی اتحادیه فوتبال انگلیس) و دیوید گیل (نائب رییس اتحادیه فوتبال انگلیس) برگزار شد؛ از میان سم آلاردایس و رالف رانگنیک (که به عنوان گزینه سرّئ قلمداد می شد) هدایت تیم ملی انگلیس را به بیگ سم سپردند. گفته می شد طبق عقیده مردم انگلیس مبنی بر اینکه سرمربی تیم ملی باید انگلیسی باشد، سران اتحادیه مجبور شدند آلاردایس را برگزینند. پیشنهاد بعدی که به پروفسور آلمانی اعطا شد، هدایت روسونری بود که توافق صورت گرفت و قرار بود در فصل ۲۰۲۰/۲۱ به عنوان سرمربی و مدیر ورزشی آث میلان انتخاب شود که عملکرد قابل قبول استفانو پیولی این تصمیم را ملغا کرد.
در فصل گذشته زمانی که در ۲۵ ژانویه فرانک لمپارد از سمت خود اخراج شد، گزینه های نهایی هیئت مدیره آبی های لندن، توماس توخل و رالف رانگنیک بودند؛ اما گزینه مورد نظر رومن آبراموویچ توخل آلمانی بود البته لازم به ذکر است که خود رانگنیک این پیشنهاد را رد کرده بود. بعدها رانگنیک در خصوص رد پیشنهاد چلسی گفت:
پیش از توخل من گزینه چلسی بودم. من به آنها گفتم که من دوست دارم بیایم و با شما همکاری کنم. اما برای چهار ماه این کار میسر نیست؛ من مربی موقت نیستم. برای کار کردن در انگلیس باید پیشنهاد خاصی وجود داشته باشد. این به باشگاه بستگی دارد که می خواهند با یک مربی آلمانی کار کنند یا خیر.
البته برای چلسی چندان تفاوتی هم نمی کرد چون توخل هم یکی از بزرگترین پیروان مکتب فوتبال مدرن رانگنیک به حساب می آید؛ موضوعی که به شدت مطابق میل رانگنیک بود. وی در خصوص توخل می گوید:
توماس به واسطه من سرمربی شد. او در اولم ۱۸۴۶ بازیکن من بود و مجبور شد به دلیل مصدومیت زانو دوران فوتبالش را زود به پایان برساند. من به عنوان مربی تیم زیر 15 سالهها شغلی به وی پیشنهاد دادم. او حتی قصد مربی شدن هم نداشت و در کافهای در اشتوتگارت کار میکرد.
در این فصل هم قرار بود که رانگنیک یکی از دو سمت سرمربی یا مدیر ورزشی تاتنهام هاتسپر را برعهده گیرد که این اتفاق نیفتاد، اما این فصل در اقدامی عجیب که پیش از این، رانگنیک بارها و بارها آن را تجربه کرده است، به عنوان عضو هیئت مدیره و مدیر ارتباطات باشگاه لوکوموتیو مسکو برای یک قرارداد سه ساله منصوب شد. البته چیزی که وی را از گزینه های موردنظر هیئت مدیره باشگاه ها خارج می کند، خود سری و خودرایی رانگنیک است. چیزی که امروزه کمتر مربی آن را در اختیار دارد. موضوعی که ونگر همواره از آن به عنوان یک خوش شانسی بزرگ نام می برد.
و اما در آخر چیزی که باید مدنظر قرارداد، سازندگی رالف رانگنیک است که موفق شد هوفنهایم را از دسته سوم فوتبال آلمان به مدعی کسب مجوز لیگ قهرمانان و لایپزیش را از دسته چهارم، به مدعی قهرمانی بوندسلیگا برساند. امثال رانگنیک، حلقه گمشده فوتبال های عقب مانده و کهنه هستند که در چاه عقاید منسوخ خود گیر کرده اند. امید است که روزی در فوتبال کشورمان مدیران فنی شایسته ای روی کار بیایند و بتوانند که گامی بلند در جهت پیشرفت این فوتبال بردارند.