به گزارش طرفداری، هومن افاضلی، کارشناس و مربی فوتبال ایران، مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت.
پروژه برترین های قرن از شنبه تا چهارشنبه با حضور اهالی فوتبال تقدیم تان می شود؛ در این برنامه سرمربیان و کاپیتان های فعلی و سابق لیگ برتر، داوران و اصحاب رسانه سهیم هستند. حالا نوبت هومن افاضلی بود که برترین های قرن خود را انتخاب کند.
این برنامه جذاب را حتما بخوانید و ببینید. همچنین در پایان فرم تکمیل شده هومن افاضلی قابل مشاهده است...
سلام و درود می گویم به مخاطبین عزیز رسانه طرفداری. با یکی از برنامههای تیم منتخب و برترین های ورزش ایران در خدمت شما عزیزان هستیم. کنار من جناب آقای هومن افاضلی نشستند. آقای افاضلی سلام و خیلی ممنون که در این برنامه مقابل دوربین رسانه طرفداری قرار گرفته اید.
سلام عرض می کنم خدمت شما و مخاطبین تان که می دانم خیلی هم زیاد هستند و همه جوانان و دنبال ورزش هستند و انشاالله که همیشه سلامت باشند و خوشحالم که در خدمت شما هستم.
فکر کردید به این تیم منتخب که کدام ۱۱ بازیکن می توانند در این ترکیب حضور داشته باشند؟
انتخاب کمی سخت است دیگر. ما خیلی ورزشکار در فوتبال داشتیم که بتوانند در تیم قرن حضور داشته باشند. به هر حال تا آنجا که حافظه ام یاری می کرد و شناختی که داشتم و سعی کردم که یک تیمی درست کنم که مقبول باشد. هم برای خودم در وهله اول، به نظرم این است که بعضی از چهرها، چهره های ماندگار ی هستند و دیگر تکرار نمی شوند. و همین که یک پیوندی باشد بین نسل های مختلف تیم ملی ایران، از بازیکنانی که در آسیا و در جهان درخشیده اند و باعث افتخار بودند. سعی کردم که کسانی را بگذارم که یک سمبلی از دوران خودشان به همراه داشته باشند.
اگر موافق باشید برویم به سراغ پست دروازه بان.
برای دروازه بان ما چند گزینه داشتیم. اما به نظر من بزرگترین گزینهای که ما در تاریخ فوتبال داشتیم ناصر حجازی بوده است است ایشان در یک سری از چیزها پیش گام بودند. شاید اگر نگاه کنیم بگوییم خوب الان مثل ناصرخان کسانی را داریم. اما باید نگاه کنیم و ببینیم که ایشان در زمان خودش نسبت به بقیه در چه جایگاهی بوده است. خیلی از چیزها را ایشان برای اولین بار در آسیا باب کرده است. این که با نسل خودش از لحاظ کیفی چقدر اختلاف داشته است، چیزی است که به نظر من جاودان می ماند هم در آسیا و هم در ایران.
خیلی برای من جالب بود این توصیفات برای ناصر حجازی که نوآوری هایی که داشته است. چون خیلی برای نسل جوان جالب است وقتی که فیلم های قدیمی را نگاه می کنند، می بینند که کار خاصی را نسبت به گلرهای الان انجام هم انجام می دهند. اما این توضیحی که دادید مشخص شد که بزرگی ایشان به خاطر نوآوری هایش بوده است.
من بچه سال بودم ایشان دروازهبان تیم ملی ما بود تیم ملی ما در جام جهانی ۱۹۷۸. آن نسل کاری کرد که شاید برایش ۱۵ سال برنامهریزی شده بود و یک دستاوردی بود که هرکس آن را تجربه کرده بود هیچ وقت آن تیم را فراموش نمیکند. بازیکنانی در آن تیم بودند که خیلی ها به تنهایی تاثیری در فوتبال گذاشتند که قبل از آن در آسیا هم نبود. آن موقع سه چهار تیم خوب بود. تیم ها به هم نزدیک بودند، الان برای اینکه دانش برای همه فراهم است، اما آن موقع بحث زیرساخت بود، بحث دانش بود، میزان علاقهمندی کشورها بود و هیچ کدام مثل امروز نبود، بنابراین آن اشخاص چیزهایی به وجود آوردند که به نظر من در قاره آسیا هم پیش رو بودند. من یادم است حتی تا سال ۶۰ که که ناصر خان گلری کرد. من تمام دهه شصت دروازهبانی ایشان را دیدم و دهه پنجاه هم ۶ سالش را به خوبی به یاد دارم.
اگر بخواهیم برای ناصر خان حجازی دو مدافع انتخاب کنیم چه کسانی هستند؟
ما در خط دفاع هم مدافعان خوبی دشاتیم. هم در نسل فعلی، در هم نسل قبلی. در جام جهانی ۲۰۰۶ حتی در دهه 90 و تیم 98. اما به من اجازه بدهید که بازهم من بروم سراغ دو تا از پیشکسوتانی که در فوتبال ما چیزهایی درست کردند قبل از آن نبود. اولینش آقای حسن حبیبی است. ایشان معروف بود به عنوان اولین مدافعی که در فوتبال ما هیچ جور دریبل نمی خورد. ایشان جلوی بازیکنان بزرگی در تاریخ بازی کرد. جلوی پله فکر میکنم بازی کرده بود. جلوی جرزینیو، گرد مولر، اوزه بیو جلوی آقای حبیبی بازی کرده بودند و اسمشان در تاریخ است. شاید برایشان ملموس و قابل درک نباشد که این بازیکنان چه جایگاهی در فوتبال دنیا داشتند. چون فوتبال امروز با آن زمان فرق می کرد و مثل همین توضیحی که در مورد ناصر حجازی دادم، آنها هم در آن زمان در فوتبال پیشرو بودند. کارهایی با توپ میکردند که قبل از آن نشده بود و این باعث شده است که وقتی ما یک دفاعی داشتیم که از این ها دریبل نمیخورد یک چیز فوق العاده است و شاید در نسل های بعدی چنین چیزهایی نداشتیم. و آقای حسن نظری را می گذارم به عنوان زوج ایشان. البته آن موقع اینطوری بازی نمی کردند و جلو و عقب بازی می کردند.
یک دفاع راست میخواهیم و یک دفاع چپ.
برای دفاع راست ما گزینه زیاد داشتیم. شاید بازیکنی که اینجا می گذارم علیرغم اینکه این پست را در بوندسلیگا بازی کرده است اما این بهترین پستش نبوده است. برای اینکه برای خط میانی گزینههای دیگری را مدنظر داشتم حیف است که ایشان را در ترکیب نگذارم. آقای مهدی مهدوی کیا به نظر بازیکنی است که بیشترین تداوم را در فوتبال اروپا در بین لژیونرها داشته است. خیلی تداوم داشت ایشان در ساله ای زیادی که بازی کرد و بیشتر سال هایی هم که ایشان عضو باشگاههای اروپایی بود جزو بازیکنان تاثیر گذار حتی لیگ بود. این خیلی مهم است که بازیکنی باشید که حتی در یک لیگ روی تو حساب شود. به عنوان یکی از سمبل های فوتبال آن لیگ که لیگ معتبری هم بود. لیگ آلمان جزو بهترین لیگ های دنیا است.
کلی سال آنجا ثابت بازی کردن در یک تیم، کار راحتی نیست. دفاع چپ چطور؟
ما در دهه 60 یک بازیکنی داشتیم به نظر من نابغه است. و ایشان هر پستی که در زمین بازی می کرد، بدون نوسان. یعنی اگر مثلا در پست تخصصی اش که دفاع چپ بود، نمره اش 90 بود، دفاع وسط هم بازی می کرد با نمره، هافبک دفاعی هم. به نظر من پشت مهاجم هم با همین نمره بازی می کرد. به نظر من ایشان نابغه بود در فوتبال و هیچ وقت هم به حقی که داشت نرسید. چون دهه 60 دهه خاصی بود به لحاظ موقعیت اجتماعی و سیاسی که کشور ما داشت. درگیر جنگ بود و انقلاب تازه پیروز شده بود. خیلی از مسائل تغییر کرده بود. اگر ایشان الان فوتبال بازی می کرد، به نظرم اصلا قیمت نداشت. حتی در اروپا. من آقای مجتبی محرمی را برای این پست انتخاب می کنم.
شما مربی فوتبال کشورمان هستید، سال ها در لیگ مربیگری کرده اید و در تیم ملی بوده اید. مثلا اگر در فوتبال امروز کشورمان بود، مجتبی محرمی چه قیمتی داشت؟
با قیمت امروز من فکر می کنم ایشان شاید 40-50 میلیون یورو قیمتش بود. اصلا به نظر من آقای محرمی در فوتبال ایران قیمت ندارد. خیلی متاسف هستم که ایشان هیچ وقت به حقش نرسید.
برویم سراغ خط هافبک و اولین پست، هافبک دفاعی.
خب این آرایشی که ما داریم در موردش صحبت می کنیم، فقط یک نفر می تواند این پست را بازی کند. آن هم بهترین هافبک تاریخ فوتبال ماست، آقای قلیچ خانی. من پرویز خان قلیچ خانی را اینجا می نویسم.
ایشان آخرهای فوتبالش آمد یک خط عقب ولی آقای قلیچ خانی به نظر من کامل ترین بازیکنی است که با جمیع جهات وقتی که نگاه کنیم، در فوتبال ما بوده است. من دو بازیکن را مجزا می بینم از فوتبال خودمان و یکیش ایشان است.
هافبک راست تیم؟
برای این پست کسی مثل علی آقای پروین را نمی شود انتخاب کرد. ولی دلیلی که مهدوی کیا را عقب بردم، وجود آقای پروین بود. ایشان نیز در فوتبال ما کارهایی کرده است که قبل از آن انجام نمی شد. علی آقا جزو نوادر بازیکنانی باشد در تاریخ فوتبال ما که هوش ذاتی اش اینقدر زیاد بود که علی رغم اینکه خیلی فیزیکی نبود، اینقدر تاثیرش در فوتبال ما زیاد بوده است که 4 نسل از حضور ایشان خاطره دارند و چون خیلی هم طولانی بازی کرد و این هم بخاطر همان هوشش بود. شاید اواخر فوتبالش آنقدر تحرک هم نداشت در زمین. ولی اینقدر ایشان با فکرش در زمین تاثیر گذار بود که فکر نمی کنم خیلی بتوانیم آدم پیدا کنیم که بشود با ایشان مقایسه کرد.
ایشان اینقدر باهوش بازی می کردند که حتی کم اجازه می دادند که رویش خطا شود. قبل از اینکه بازیکن بخواهد خطا کند، ایشان رد شده بود.
بله ایشان خصلت های خیلی خاصی داشت. سوای بحث توانایی های رهبری که داشت، بسیار بسیار باهوش بود و این هوش، هوش توی زمین بود. تفاوت بازیکنان فوتبال، در تصمیماتی است که می گیرند. وگرنه شما با تمرینات خود و مداوم و برنامه ریزی شده، می توانید مینیممی از آمادگی را همیشه داشته باشید. ولی چیزی که ارزش های آدم ها را متفاوت می کند، بحث ذهنشان است که چطوری در شرایط سخت تصمیم گیری می کنند و یکی از نوادر ما علی پروین بود.
هافبک چپ؟
برای این پست به نظرم هیچکس بهتر از آقای حسن روشن نیست. ایشان در کنار آقای پروین، اسطوره قرمز و آبی دهه 50 شمسی بودند. یک نوستالژی ایشان دارند در فوتبال ما، با آن کیفیت های فنی که داشت، با آن سرعتی که داشت، تاثیری که در تیم ملی ما داشته است، علی رغم مصدومیت. در حالی که هیچکس فکر نمی کرد که بتواند به تیم کمک کند، ایشان در جام جهانی برای ما بازی کرد و هر وقت که وارد زمین می شد، امید در تیم زنده می شد. یک بازیکن خاصی بود. ما خیلی بازیکن داشتیم در تیم ملی که بازیکنان خیلی خوب و درخشانی بودند ولی به نظر من حسن آقای روشن یکی از آن معدود بازیکنانی است که ایشان نیز در تاریخ فوتبال ایران جاودانه می ماند.
هافبک هجومی؟
یادم می آید که زمان آقای بلاژویچ بود و ما جلسه داشتیم. ایشان به من گفت که پسرم، شما یک چیزی در تیم ملی تان هست که معمولا کشورهای دیگر بخاطر اینکه این را به دست بیاورند، میلیون ها یا شاید میلیاردها دلار سرمایه گذاری می کنند. ما تازه آن موقع یک کمپ درست کرده بودیم در سمت غربی مجموعه آزادی و آقای صفایی فراهانی پیش قدم شده بود و من فکر کردم که شاید می خواهد در مورد این صحبت کند. من به ایشان گفتم که رئیس در مورد کمپ دارید صحبت می کنید؟ خندید. گفت نه پسرم. در مورد علی کریمی حرف می زنم. گفت استعدادی که این بچه دارد، در کمتر بازیکنی در دنیا است. فقط باید خوب تمرین کند. از آن استعدادهایی است که شما نمی تواند پرورش بدهید. این را فقط خدا می تواند. خیلی برای من جالب بود. و خیلی علی کریمی را دوست داشت. بعدش هم آقای برانکو همین مسیر را رفت. خیلی علی کریمی بازیکن خاصی است. و آن هم تایمی بود که داشت خرد خرد، پخته هم می شد. اوایل فوتبالش علی زیاد دریبل می زد و کمتر پاس می داد و هرچه که از فوتبالش گذشت، توانست این ها را با هم ترکیب کند و فکر می کنم آن بازی ایران و آلمانی که در ورزشگاه آزادی داشتیم و ایشان دو بار سر توپ زد و آقای بالاک و چند بازیکن تیم ملی آلمان را درو کرد، جزو صحنه های تاریخی فوتبال ماست. اگر کسی به هر حال فوتبال آن دهه را خوب دنبال کند، چند چیز از علی کریمی است که شما نمی بینید که فوتبالیست های دیگر درست کرده باشند. یکی اش بازی 4-3 ایران و کره است، یکی بازی ایران و آلمان است. چند بازی این مدلی علی کریمی دارد که به نظر من در تاریخ فوتبال ایران می ماند.
دو انتخاب دیگر داریم. دو مهاجم خوش شانس که قرار است حسن روشن، علی کریمی و علی پروین تغذیه شان کنند.
چه تیمی می شود. خدمت شما عرض کنم که ما یک سری بازیکن در تاریخ فوتبال کشورمان داشتیم که آن ها بازیکنان خیلی متفاوتی بوده اند. مثال برایتان می زنم. مثل ناصر محمدخانی. او نیز برای نسلی بود که مثل مجتبی محرمی دیده نشد. او نیز اگر الان بازی می کرد، قیمت نداشت. من شانس این را داشتم که جلوی ناصر خان یک تایم کوتاهی بازی کنم. یا مثلا وحید هاشمیان. بالاخره بازی کردن در بایرن مونیخ کار آسانی نیست. اما من می خواهم از این دو نفر بگذرم. دو بازیکن دیگری را می گذارم که اولا به نظرم خاطره انگیز ترین زوج تاریخ فوتبال ما هستند. یکی این دوتا کنار هم چیزی را ایجاد کردند که قبل از آن نشده بود. دوم اعتبار بین المللی یکی شان آنقدر زیاد است که من فکر می کنم به عنوان یک دستاورد بزرگ در تاریخ فوتبال ما است. من برای این جلو خداداد عزیزی و علی دایی را انتخاب می کنم. که به نظر من بهترین و کامل ترین زوجی بودند که در فوتبال ما بوده است. حالا البته سیستم ها الان عوض شده است. بعضی ها با سه مهاجم بازی می کنند و تیم های دیگری هستند که با شکل های دیگری بازی می کنند اما این دو بازیکن را می توانی هنوز در هر تیم مدرنی بگذاری و من فکر می کنم جواب خیلی خوبی گرفته شود به شرط اینکه خداداد عزیزی بشتر بدود.
اجازه بدهید من یک خاطره بگویم. آقای دایی سرمربی تیم ملی بود. ما یک اردو داشتیم در اسپانیا. این کمپی بود که معمولا بایرن مونیخ زمستان آن آن موقع به آنجا می رفت. ما صبح ها تمرین داشتیم و معمولا صبح زود یک زمین گلف داشت آن منطقه، به آنجا می رفتیم. آنجا مرکز گلف اروپاست. شاید بالای هزارتا زمین گلف دارد آن ناحیه. ما صبح ها به زمین گلف می رفتیم و تمرین می کردیم، هم صبح و هم بعد از ظهر تمرین می کردیم، یعنی ۳ جلسه ما تمرین می کردیم. صبح زود بود، تمرین زمین گلف ما تمام شده بود، مقداری تمرین هوازی انجام دادیم، می خواستیم برویم داخل، از کنار استخر رد می شدیم با توجه به اینکه زمان هم زمانی بود که زیاد هوا خوب نبود، تابستان نبود زمستان بود. نه در ساحل و نه در استخر کسی حضور نداشت، یک زوج پیر آلمانی نشسته بودند و قهوه می خوردند، هنگامی که داشتیم از آنها عبور می کردیم، خانم آلمانی به من رو کرد و گفت: " شما تیم ورزشی هستید؟" من هم گفتم نه، گفت اهل کجایید؟ گفتم روی لباس هایمان مشخص است است، ما اهل ایرانیم. بعد گفت که آن مرد کیست؟ گفتم که آن مرد سرمربی ماست، آقای دایی هم تغییر کرده بود و ریش پروفسوری گذاشته بود، گفت من این آقا را می شناسم، گفتم شما فوتبال نگاه می کنی؟ ما فوتبالیست هستیم، ایشان هم سرمربی تیم هستند، گفت آهان، ایشان همان است که در بایرن مونیخ بازی می کرد، گفت یادم آمد، گفتم بله، گفت البته من طرفدار بایرن مونیخ نیستم من طرفدار گلادباخ هستم، ولی الان یادم آمد، رفت و شوهرش را صدا زد با آقای دایی عکس گرفتند. شما در ته اروپا یا توی همین کشورهای حاشیه خلیج فارس وقتی می رفتی، شما نمیتوانستی آقای دایی را ببینی، توی خیابون اینقدر می ریختند سرش تا با او عکس بگیرند، امضا بگیرند. از هتل که بیرون می آمدیم شرایط جوری می شد که ما می گفتیم دیگر علی آقا برود دنبال کار خودش ما هم برویم دنبال کار خودمان. یک تصویری از فوتبالیست در خارج از ایران از کشور ما من سراغ ندارم، علی آقای دایی همه اینها را با زحمت و کار به دست آورده است، آدم داریم ما مثلاً خداداد، آقای علی کریمی، این ها بی نظیرند در فوتبال ما ولی استعداد خدادادی دارند، این ها را خدا به آنها داده، اما علی دایی را با زحمت بدست آورده، نمی گویم استعداد نداشته است، قطعاً ورزشکاری که نخبه است استعداد دارد، ولی بخش پرورش به بخش استعدادش میچربد، مثل کریس رونالدو، ورزشکارانی که با تمرین خودشان را به اینجا رساندند. در حالی که مسی مانند علی کریمی است که خدا به او داده است. به آن اندازه مجبور نبوده خودش را تحت فشار قرار بدهد. و الان ما هم مسی را داریم و هم رونالدو را، در آن تیم ملی ما هم مسی را داشتیم و رونالدو را، هم علی دایی و علی کریمی. راجع به علی دایی می خواهم بگویم به خاطر آن دستاوردهایی که به عنوان یک ورزشکار برای فوتبال ما، برای کشور ما داشته است، خیلی جاها اصلاً کشور ما را به اسم علی دایی میشناختند وقتی می رفتیم چین رفتم یک مسابقه ببینم وقتی خودم را معرفی کردم، من مثلاً مربی تیم ایران هستم و آمده ام بازی تیم کره جنوبی با کره شمالی را ببینم، چون آنها با یکدیگر مشکل دارند بازی در زمین بی طرف انجام می شود. بلافاصله طرف گفت علی دایی، گفت هر کاری لازم است برای او انجام دهید. می خوام بگویم که علی دایی و زحماتی که برای کشور کشیده است است قابل اغماض و چشم پوشی نیست و می توانم بگویم اگر جاهای دیگر دنیا بود، خیلی جایگاه او متفاوت می بود از جایگاهی که امروز در کشور ما دارد. از او چیزی درست می کردند که تا ۴۰۰ سال بتوانند به آن تکیه کنند.
ممکن بود رئیس فدراسیون شود.
اصلاً منظورم پستی نیست، ما چند تا استادیوم به اسم علی دایی داریم چند تا استادیوم به اسم علی کریمی داریم؟ شما میری نگاه می کنی می بینی توی بلژیک، توی هلند یا توی جاهای دیگر، همه استادیوم های مهم شان، الان یوهان کرایوف آرنا داریم. پوشکاش را داریم. ... هر کشوری سعی می کند آدم ها را برای خودش نگه دارد. مثلا در کشتی داریم آقای تختی را، پوریای ولی را. این ها باعث می شود که جوان ها بروند سراغ کشتی. در فوتبال هم به نظر من باید حفظ کنیم این ها را و قدرشان را بدانیم.
علی دایی تنها نامی است که در تمام برگه ها اسمش بوده است. اما یک انتخاب سخت تر دیگر نیز داریم و آن سه بازیکن برتر قرن است.
خیلی سخت است. یعنی شما یک چیزی از من می خواهید که مجبورم چند نفر را فدا کنم. نمی شود ننویسیم؟
امتیاز را از کسی که می خواهید رای بدهید، می گیرید.
خس پس. اولین را می نویسم آقای علی دایی. خدای من، خیلی سخت است. دومین را علی کریمی می نویسم. انتخاب سوم هم ناصرخان حجازی.
دو مربی قرن می خواهیم، یک مربی ایرانی و یک مربی خارجی.
حشمت خان مهاجرانی به عنوان مربی ایرانی. برای مربی خارجی، آقای رایکوف را داشتیم، آقای ایویچ را داشتیم، اوفارل را داشتیم، بلاژویچ را داشتیم، برانکو و استانکو را داشتیم. ولی من می نویسم آقای برانکو ایوانکوویچ به خاطر دستاوردهایی که با تیم ملی داشته است.
انتخاب بعدی برترین داور قرن است.
علی رغم اینکه ما داور خوب زیادی داشتیم و کم هم نبودند، ولی هیچکدام شان آقای فغانی نمی شوند. بنابراین من آقای علی فغانی را می نویسم.
برترین تیم قرن چطور؟
من یک روند می بینم که از کجا به کجا رسیده است. من تیم ملی ایران در جام جهانی 1978 را به عنوان بهترین تیم تاریخ می نویسم.
و انتخاب آخر، برترین ورزشکاران قرن.
اولین انتخاب من آقای حمید سوریان است. بیشترین مدالی که برای ورزش ما گرفته است و زحماتی که برای ایران کشیده است. انتخاب بعدی من آقای عبدالله موحد است. ایشان نیز اسمش در تاریخ می ماند. ایشان نیز جزو مفاخر کشور ما است. مدال های ایشان را فکر می کنم کسی نگرفته است. اجازه بدهید که من آخری را از فوتبال می گذارم و بخاطر همین دساتان هایی که تعریف کردم، آقای علی دایی را نیز اضافه می کنم.
صحبت پایانی با مخاطبان طرفداری را به شما واگذار می کنم.
من امیدوارم که این جوانان قبلی ها را هم بشناسند. همینطوری که من سعی کردم قبل تر از خودم بشناسم. و این پیوندی که بین نسل های مختلف است، چیزی است که ایران ما را سربلند و جاودان می کند. اینکه همه ما ایرانی هستیم و تلاش مان است که کشورمان را سربلند کنیم. گاهی وقت ها موفق می شویم و گاهی وقت ها موفق نمی شویم. مهم این است که همه تلاش شان این باشد که اولا کشورشان را بشناسند و بعد هم سربلندی این کشور و این آب و خاک که هزاران هزار آدم بخاطرش جان شان دادند تا ما بتوانیم زندگی کنیم. از نسل های دور تا به امروز. سربلندی ایران و ایرانی را آرزو می کنم.
فرم تکمیل شده هومن افاضلی