- سوختن (Burning)
کارگردان: لی چانگ-دونگ
بازیگران: یو آه این، استیون ین، جئون جونگ سو
تاریخ اکران: ۲۰۱۸
در دهههای گذشته سینمای کره جنوبی روند رو به رشدی را طی کرده است. فیلم سینمایی «سوختن» بیتردید یکی از محبوبترین و قدرتمندترین تریلرهای کرهای در سالهای اخیر بوده که توجه مخاطبان غربی را به خود جلب کرده است.
سوختن را لی چانگ-دونگ در سال ۲۰۱۸ میلادی کارگردانی کرد. لی چانگ-دونگ با همکاری او جونگ-می فیلمنامه اثر را بر پایه کتاب «سوزاندن انبار» اثر هاروکی موراکامی نوشت.
جونگ سو پسر جوانی است که اتفاقی به دختری که در گذشته با هم در یک محل زندگی میکردند برخورد میکند. دختر از جونگ سو میخواهد در طول دوره سفری که به افریقا دارد از گربهاش مراقبت کند. وقتی که دختر از سفر بازمیگردد پسر مرموزی به نام بن را به جونگ سو معرفی میکند؛ پسر جوانی که راز سرگرمیهای پنهانیاش را با وی در میان میگذارد.
سوختن فیلمی است که سؤالات زیادی را مطرح کرده ولی لزوما پاسخهای حاضر و آمادهای برای آنها ندارد و از این نظر مرموز و مؤثر است. لی چانگ-دونگ استادانه هیجان، نبض درام و داستان عاشقانه را با هم ترکیب کرده است. بازیهای سه بازیگر اصلی فوقالعادهاند و در طول فیلم داستان به شکلی مداوم از سطح به عمق میرود.
از سوی دیگر سوختن را باید در میان آثار سینمای شرق آسیا که در سالهای گذشته مضامین طبقاتی پررنگی دارند تحلیل کرد. این اثر سینمایی شباهتهای چشمگیری با چند فیلم تحسینشده دیگر آسیایی دارد؛ انگل و «دزدان فروشگاه» (Shoplifters) که هر دو مسائل اجتماعی و طبقاتی را به عنوان ایدههای محوری خود مطرح میکنند. سوختن اما نگاهی غیرمستقیمتر و چه بسا پیچیدهتر به مسأله دارد. سوختنِ درونیِ جوانی از طبقات نهچندان مرفه جامعه که در برابر قدرت، رفاه، برتری و کیفیت حاصل از ثروتِ رقیب خود کاملا عاجز شده و قادر به رمزگشایی بلایی که دقیقا به سرش میآید نیست. این سوختن درونی به خشمی درونی تبدیل شده که بهزودی چه در فیلم و چه در جامعه زبانه خواهد کشید.
با وجود آنکه سوختن محبوب بسیاری از منتقدان بود و در فهرست بهترین فیلمهای سال جای ثابتی داشت اما موفق نشد جوایز هیچ یک از فستیوالهای برجسته را تصاحب کند. با اینکه سوختن امتیازی خیرهکننده از منتقدان بینالمللی حاضر در جشنواره فیلم کن گرفت اما نخل طلای آن سال به فیلم سینمایی «دزدان فروشگاه» به کارگردانی هیروکازو کورئیدا رسید.
۲- کنیز (The Handmaiden)
کارگردان: پارک چان-ووک
بازیگران: ها جونگ-وو، کیم مین-هی، کیم تائه-ری
تاریخ اکران: ۲۰۱۶
«کنیز» فیلم فشردهای است؛ اتفاقات بسیاری رخ میدهند که حتی با وجود زمان ۱۴۵ دقیقهای فیلم به نظر میرسد میتوانستند زمان بیشتری را به خود اختصاص دهند؛ اما در مجموع میتوان ادعا کرد هر دقیقه از فیلم کاملا اندیشمندانه به کار گرفته شده و هیچ صحنهای هدر نرفته است.
فیلم مضامین پیچیدهای را به شکلی عمیق بررسی میکند و در عین حال روند آشکارشدن و گرهگشاییهای فیلم نیز جذابیت لازم را دارد تا مخاطب را هر لحظه به دنبال خود بکشاند.
البته کنیز همچون سایر آثار پارک چان-ووک از شیوههایی ظریف و غیرمستقیم بهره نبرده بلکه مقاصد اصلی کارگردان کاملا آشکار است. شاید اگر این سبک را فیلمساز دیگری به کار میگرفت در نهایت با اثری نامطبوع مواجه میشدیم اما چان-ووک میداند که چطور فیلمش را آنطور که باید و شاید به توازن برساند؛ در واقع گرچه پیام فیلم کاملا روشن و شفاف است اما هرگز حس نمیکنید فیلم سطحی یا شعاری است.
همانطور که اشاره شد یکی از نقاط قوت فیلم حفظ جذابیت و سرگرمکنندگی در تمام دقایق آن است. فیلم که داستان کره تحت اشغال کشور ژاپن را روایت میکند با ترکیبی از داستانهای عاشقانه و پیچیدگیهای طرح روایی نفس مخاطبش را در سینه حبس میکند و او را کاملا با فیلم درگیر میسازد.
۳- خدمتکار (The Housemaid)
کارگردان: کیم کی-یانگ
بازیگران: کیم جین کیو، لی یون-شیم، چو چئونگ ریو
تاریخ اکران: ۱۹۶۰
فیلم سینمایی «خدمتکار» که در سال ۱۹۶۰ اکران شده بود پس از انتشار یک بازسازی از این اثر در سال ۲۰۱۰ محبوبیت دوباره یافت. گرچه بازسازی فیلم ارزشهای خود را داشت اما اساسا به پای فیلم اصلی نمیرسید.
این تریلر مشهور در تاریخ سینمای کره جنوبی از آن دست آثاری است که تأثیر پایداری روی بسیاری از فیلمسازان این کشور داشته؛ برای مثال بونگ جون-هو ادعا کرده این فیلم راه را برای ساختهشدن آثاری چون انگل هموار کرده است.
به هر حال تأثیرگذاری خدمتکار غیرقابل انکار است. فیلم با زیرکی مضامینی چون زندگی خانوادگی، جنسیت و پیشقضاوتهای طبقاتی را بررسی میکند و اگر بخواهیم صادقانه به این بررسی نگاه کنیم باید بگوییم با یک مواجهه بینقص روبهرو میشویم؛ یک بررسی که شصت سال پس از اکرانش در کره جنوبی هنوز هم تحلیلی فوقالعاده از روحیات انسانی است.
گرچه شاید نگاه فیلم سینمایی خدمتکار به مضامین اشاره شده همچون بعضی دیگر از فیلمهای این لیست حاوی انتقادهایی تند نباشد اما با توجه به زمان ساخت و کیفیت کلیاش قطعا باید در لیست شاهکارهای سینمای کره جنوبی قرار بگیرد.
خدمتکار از آن دست آثاری است که تا مدتها پس از دیدنش در ذهنتان باقی خواهد ماند و به این سادگیها فراموش نمیشود. داستان فیلم درباره زوجی است که پس از استخدام یک خدمتکار در رابطه خود دچار آشفتگی میشوند.
۴- من شیطان را دیدم (I Saw the Devil)
کارگردان: کیم جی-وون
بازیگران: لی بیونگ-هان، چویی مین-سیک، لی چون-هیوک
تاریخ اکران: ۲۰۱۰
«من شیطان را دیدم» یک تریلر انتقامجویانه پیچیده و شگفتانگیز است. در این اثر همسر یک مامور مخفی به شکل بیرحمانهای توسط یک قاتل زنجیرهای دیوانه کشته میشود. این مأمور در ادامه فیلم دست به هر کاری میزند تا بتواند انتقام همسر کشتهشدهاش را بگیرد.
اما فیلم از آن دست آثار درجه دو و کمهزینه که بعدا به یک فیلم کالت تبدیل شدهاند نیست بلکه تولید نسبتا پرهزینهتری داشته و با عوامل حرفهای ساخته شده است. گرچه تبدیل آن به یک فیلم کالت به دلیل خارجی بودن و مهجور بودنش بحث مجزایی میطلبد.
من شیطان را دیدم با دقتی مثالزدنی کارگردانی شده و گویی کارگردان هر صحنه را با وسواسی شدید قاببندی کرده است؛ به همین دلیل هم این ساخته کیم جی-وون صحنهها و قابهای به یادماندنی زیادی دارد. دو شخصیت اصلی فیلم در بازیهایشان بینقص عمل کردهاند و شخصیت منفی اثر احتمالا شرورترین شخصیتی است که در کل آثار این فهرست وجود دارد؛ چویی مین-سیک به نقشآفرینی این کاراکتر پرداخته که بیشتر بابت بازی در نقش اصلی فیلم اولدبوی شناخته شده است. از سوی دیگر بازیگر نقش اصلی من شیطان را دیدم یعنی لی بیونگ-هان هم بخاطر کیفیت بالای کارش جوایز متعددی از جشنوارههای مختلف دریافت کرد.
به شکل کلی اگر اثر را در میان فیلمهای زیرگونه انتقامجویانه بررسی کنیم احتمالا باید اعتراف کنیم که کمتر فیلمی انتقام و کینهتوزی ناشی از خشم را تا به این حد پیش برده است. من شیطان را دیدم تلاش میکند شدیدترین و واقعیترین شکل انتقامگیری را نشان دهد؛ شکلی از انتقامگیری که البته مستلزم خشونت بسیار است.
سینمای کره جنوبی در سالهای گذشته در میان آثار آسیایی و حتی در سطح جهانی درخشش بسیاری داشته. همین موضوع نگاهی جدیتر به سینمای کره را مهم جلوه میدهد و البته که در صورت علاقه مخاطب به سینمای این کشور فیلم سینمایی من شیطان را دیدم بهعنوان یکی از خشنترین فیلمهای این سینما میتواند مظرح شود.
۵- خاطرات قتل (Memories of Murder)
کارگردان: بونگ جون-هو
بازیگران: سونگ کانگهو، کیم سانگکیونگ، کیم رویها
تاریخ اکران: ۲۰۰۳
فیلم سینمایی «خاطرات قتل» به کارگردانی و نویسندگی بونگ جون-هو از آثار شاخص کارنامه کاری این فیلمساز است. او پیشتر در سال ۲۰۰۰ اولین اثر سینمایی خود را به نام «سگهایی که پارس میکنند هرگز گاز نمیگیرند» (Barking Dogs Never Bite) ساخت اما خاطرات قتل، بونگ جون هو را به شهرت بیشتر رساند.
خاطرات قتل بر اساس داستانی واقعی ساخته شده و روایتگر اولین قتلهای سریالی در طول سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۱ است که در شهر هواسئونگ در کره جنوبی اتفاق میافتند. در پاییز ۱۹۸۶ میلادی جسد زنی در مزرعهای خارج از شهر هواسئونگ کشف میشود. پارک دوو (با بازی سونگ کانگ هو) کاراگاه محلی به همراه تیم ضعیف و بدون مهارتی که دارد مسؤول رسیدگی به این پرونده میشود تا زمانی که کاراگاه جوان و کاربلدی به نام سئو تائون (با بازی کیم سانگ کیونگ) از سئول برای کشف واقعیت به کمک پارک میآید.
فیلم خاطرات قتل تحسین منتقدین و کارگردانهای متفاوتی از جمله کارگردان مشهور امریکایی کوئنتین تارانتینو را همراه داشت؛ اثری که ترکیبی فوقالعاده از یک فیلم کارآگاهی و یک کمدی سیاه بود. خاطرات قتل بهعنوان یکی از مشهورترین آثار سینمای کره جنوبی شناخته میشد اما مدتی بعد بونگ جون هو با ساخت فیلم سینمایی انگل لقب مشهورترین و تحسینشدهترین فیلم کرهای را به اثر جدیدش اختصاص داد، گرچه هنوز برخی از سینمادوستان معتقدند خاطرات قتل بهترین فیلم این کارگردان است.
۶- اولدبوی (Oldboy)
کارگردان: پارک چان-ووک
بازیگران: چویی مین-سیک، یو جی-ته، کانگ هیه-جونگ
تاریخ اکران: ۲۰۰۳
«اولدبوی» از آن فیلمهایی است که سالها سوژه بحث و بررسی سینمادوستان و رسانههای سینمایی بوده بنابراین افزودن نکات جدیدی به این بحثها چندان ساده به نظر نمیرسد.
این اثر پارک چان-ووک برای سالها مشهورترین فیلم کرهای بود و اساسا سینمای کره جنوبی را با اولدبوی میشناختند. فیلمی که توجه منتقدان را به خود جلب کرد، جوایز سینمایی به دست آورد و در نهایت آنقدر تحت توجه قرار گرفت که حتی توسط اسپایک لی بازسازی شد.
با در نظر داشتن همه نکات مذکور میتوان با قاطعیت اولدبوی را درون لیست مطرحترین و شاخصترین آثار سینمای کره جنوبی جا داد. به شکل کلی پارک چان-ووک فیلمهای مهمی چون «بانوی انتقام» (Lady Vengeance)، «عطش» (Thirst) و «استوکر» (Stoker) را در کارنامه سینمایی خود دارد؛ همه این آثار توجه منتقدان را به خود جلب کردند اما هیچ کدام به شهرت اولدبوی نرسیدند.
اولدبوی یک نئونوار رازآلود و بیرحمانه است که شاید بعضی ظرافتهای بهترین نئونوارهای تاریخ سینما را نداشته باشد اما به جای آن هیجان، خشنونت و نفسگیری خاص خود را دارد که در نمونههای مشابه پیدا نمیکنید. به هر حال باید این نکته را هم مد نظر قرار داد که شدت خشونت صحنههای اکشن فیلم برای مخاطب نازکدل چندان مناسب نیست.
اما سؤال اینجاست که شهرت اولدبوی مدیون خشونت سرگرمکننده و بیپروای آن است؟ شاید چنین نگاهی کمی بیانصافی به نظر برسد؛ باید پذیرفت که فیلم بیش از تعدادی صحنه اکشن خوشساخت و پرداخت است. در واقع اولدبوی یک تریلر پیچیده احساسی است که حسابی مخاطبش را درگیر خود میکند؛ فیلمی که در نمایش شرارت انسانی آنقدر موفق عمل کرده که تا همین امروز هم نیروی اولین اکرانش را حفظ کرده است.
داستان فیلم درباره مردی است که بدون آگاهی از هدف و مقصود ربایندهاش، ۱۵ سال در یک اتاق زندانی میشود. او پس از ۱۵ سال بدون فهمیدن دلیل کل ماجرا آزاد شده و حال به دنبال انتقام و پی بردن به حقیقت است.
اولدبوی برای بیش از دو دهه یکی از پرنفوذترین و تأثیرگذارترین فیلمهای سینمای کره جنوبی لقب گرفته. برخی از کارشناسان معتقدند این قدرت بابت سبک خاص کارگردانی پارک چان-ووک بوده، برخی پیچیدگیهای فیلم را مؤثر میدانند و چنان که اشاره شد بعضی دیگر به سرگرمکنندگی خشونت به کار رفته در آن اشاره میکنند. هر کدام از این عوامل را که تأثیرگذار قلمداد کنیم در نهایت نمیشود انکار کرد که اولدبوی تریلرهای مدرن انتقامجویانه را به شکل غیرقابل بازگشتی تحت تأثیر قرار داده است.
۷- انگل (Parasite)
کارگردان: بونگ جون-هو
بازیگران: سونگ کانگ-هو، لی سون-کیون، چو یئو جئونگ
تاریخ اکران: ۲۰۱۹
انگل فیلمی بود که توجه جهانی را نسبت به سینمای کره جنوبی برانگیخت. اینطور نیست که سینمای این کشور تا پیش از این به کلی مغفول واقع شده باشد اما سطح موفقیت انگل چنان گسترده بود که تقریبا هر مخاطبی در هر جای جهان چیزی از این فیلم شنید یا دید.
موفقیت خیرهکننده انگل توجه دوباره را به سینمای کره الزامی کرد و آثار بونگ جون-هو را هم زیر ذرهبین قرار داد. احتمالا تا به امروز بخش قابل توجهی از مخاطبان درباره انگل چیزهایی خواندهاند یا به تماشای فیلم نشستهاند. اما اگر انگل را سوای جوایز و افتخاراتش ارزیابی کنیم خواهیم دید که این اثر سینمایی صرفا بابت نخل طلای جشنواره کن یا اسکار بهترین فیلم بینالمللی، به اثر مطرحی تبدیل نشد بلکه یکی از دلایل مهم توجهبرانگیز بودنش، ویژگیهای مرکزی آن بود.
کدام ویژگیها؟ انگل فیلمی بود بههنگام، با فیلمنامهای هوشمندانه، فضایی ترکیبی از ژانرهای گوناگون و البته واجد طنز سیاه خاص بونگ جون-هو.
گرچه برخی از مخاطبان و سینمادوستان معتقدند شاید انگل بیش از حد و به شکلی اغراقآمیز تحسینشده است و ممکن است سایر آثار سینمای کره را به آن ترجیح دهند اما در هر حال نمیشود نادیده گرفت که فیلم بونگ جون-هو توجه تعداد بیشماری از منتقدان و هیات داوران جشنوارههای جهانی را برانگیخته است و در عین حال با تحسین مخاطبان بسیاری در سراسر جهان مواجه شده؛ توجهی که با در نظر داشتن حجم گستردهاش نمیتوان بهسادگی از کنارش عبور کرد.
۸- نجات سیاره سبز (Save the Green Planet)
کارگردان: چانگ چون-هوان
بازیگران: شین ها-کیون، بائک یون-شیک، هوانگ یونگ-مین
تاریخ اکران: ۲۰۰۳
گرچه بسیاری از فیلمهای این فهرست با مضامین نسبتا عمیقی سروکار دارند فیلم «نجات سیاره سبز» از این نظر اثر متفاوتی است. در واقع این اثر یک کمدی علمی-تخیلی عجیب و غیرعادی است که اگر در آن به کنکاش بیشتر بپردازید به یک ترکیب بصری نفسگیر از ژانرهای مختلف میرسید گرچه فیلم هرگز هویت اصلی خود را گم نمیکند.
نجات سیاره سبز لحنهای گوناگونی را به خدمت میگیرد و میان کمدی سیاه، وحشت و درام در حرکت است. چنین تغییراتی در اغلب موارد برای یک فیلم نقص بزرگی به حساب میآید اما عجیب است که برای این فیلم خاص حرکت زیگزاگی ژانری و لحنی بسیار طبیعی به نظر میرسد و مخاطب را آزردهخاطر نمیکند چرا که با وجود این تغییرات با فیلمی طرفیم که هویت روشنی دارد؛ هویتی که خود از تعداد متکثری هویتهای کوچکتر ساخته شده اما در نهایت درون یک کل هماهنگ خودنمایی میکنند.
نجات سیاره سبز درباره مردی است که گمان میکند بیگانگان قصد دارند از سیارهای دیگر به کره زمین حمله کنند و او تنها کسی است که میتواند جلوی چنین حملهای را بگیرد. او برای جلوگیری از این حمله یک مدیر پرنفوذ از یک شرکت داروسازی را گروگان میگیرد چرا که گمان میکند این مرد یک موجود فرازمینی ردهبالا است و قادر است با بیگانگان تماس برقرار کند.
فیلم چانگ چون-هوان را باید یک تحلیل خلاقانه از طبیعت انسانی در نظر گرفت. گرچه همانطور که اشاره شد هر نوع نگاه نسبتا عمیقتر در فیلم به نفع نوعی کمدی و مسخرگی عقب رفته و در لایههای پایینتر جاری است. به هر حال نجات سیاره سبز از آن آثاری نیست که زندگیتان را دگرگون کند اما فیلم عجیب و غریبی است که تا به حال شبیهش را ندیدهاید.
۹- بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار (Spring, Summer, Fall, Winter… and Spring)
کارگردان: کیم کی-دوک
بازیگران: او یونگ-سو، کیم کی-دوک، کیم یانگ-مین
تاریخ اکران: ۲۰۰۳
ممکن است کسانی که سینما را آنقدرها جدی نمیگیرند فیلم «بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار» را یک تلاش متظاهرانه در نظر بگیرند. به شکل کلیتر بعضی سینمادوستان اهل آثاری نیستند که تلاش میکنند تا حدودی متفکرانه باشند؛ اگر شما هم چنین نگاهی دارید باید همین ابتدا بگوییم که این فیلم چندان مناسب حالتان نیست.
اما اگر به دنبال یک قصه تفکربرانگیز میگردید که مسائل کموبیش پیچیدهای چون نظم، مردانگی، بلوغ و امثال آنها را مطرح میکنند، در این صورت این فیلم مناسب شما است.
شاهکار کیم کی-دوک بر رابطه میان یک راهب بودایی و مرشدش متمرکز است. فیلم به ۵ بخش تقسیم شده که هر کدام با عنوان یک فصل نامگذاری شده. مخاطبان فیلم پسری جوان را میبینند که رشد میکند و با چالشهایی غیرقابل تصور روبهرو میشود.
همچنان که داستان پیش میرود و وجوه گوناگونش را آشکار میکند این چالشها رخ مینمایند و این شیوه داستانگویی خاص و از نظر مضمونی پیچیده در کنار سبک بصری درخشان کارگردان به اثر جلوهای کمنظیر میبخشند. در نهایت نتیجه اثری منسجم است که همه ویژگیهای یک فیلم خوب را دارد.
از طرف دیگر نباید این نکته را هم نادیده گرفت که تماشای فیلم بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار آنقدرها هم ساده نیست. پیچیدگی تماشای فیلم فقط بابت ریتم کند آن نیست؛ در واقع اگر از نیم ساعت اول بگذریم فیلم در ادامه لحنی مالیخولیایی از خود بروز میدهد. با این حال ذکاوت عمیق درونی اثر این لحن افسردهکننده را متوازن میکند و اجازه نمیدهد باعث ویرانی فیلم شود.
در کل باید گفت فیلم کیم کی-دوک اثری پیچیده است که به مضامینی عمیق میپردازد و از نظر بصری واجد ویژگیهای تأثیرگذاری است که دیدن آن را ضروری میسازد و قرارگرفتنش در این لیست هم به همین دلایل توجیه میشود.
۱۰- شیون (The Wailing)
کارگردان: نا هانگ-جین
بازیگران: کواک دو-وان، هوانگ جونگ-مین، جون کونیمورا
تاریخ اکران: ۲۰۱۶
احتمالا اقدام به دیدن یک فیلم ۲ ساعت و ۳۶ دقیقهای که تحت نام فیلم ترسناک شناخته میشود خود کمی ترسناک به نظر برسد. اصولا فیلمهای ترسناک به این معروفند که از زمان به شکل فشردهای استفاده میکنند؛ زمان را صرف دیالوگها یا تفاسیر بیهوده نمیکنند و ریتم نسبتا تندی دارند؛ احتمالا به دلیل نیازهای ژانر.
به هر حال از این زاویه «شیون» فیلمی است که نمونه به حساب میآید؛ اثری که از هر دقیقهاش به بهترین نحو و کاملترین شکل ممکن استفاده کرده. یک ویژگی مهم شیون این است که هیچ یک از نقاط قوتش را کش نمیدهد. در واقع مدام چیزهای جدیدی در آستین دارد و از این طریق جذبتان میکند. فیلم نمیگذارد هیچ یک از ایدههایش پژمرده شود.
چرا؟ شاید به این دلیل که با یک فیلم ترسناک متوسط و معمولی روبهرو نشدهاید. با فیلمی طرفیم که حتی در قواعد ژانر هم نمیگنجد؛ در واقع گرچه به یک ژانر متمایل است اما به کلی خود را به یک ژانر متعهد نمیکند. این را هم باید یکی از ویژگیهای خوب بعضی از آثار موفق سینمای معاصر کره جنوبی در نظر آوریم.
شیون داستان دهکدهای را روایت میکند که پس از ورود یک غریبه دچار انتشار یک بیماری اسرارآمیز میشود. پای یک پلیس به ماجرا باز میشود که باید برای نجات جان دخترش معمای انتشار این بیماری را حل کند.
نا هانگ-جین کارگردان فیلم سینمایی شیون راضی به ساخت اثری یکنواخت و معمولی نبوده است؛ او قصد ساختن فیلمی باشکوه و گیرا را داشته. با در نظر گرفتن تنوع بصری اثر باید گفت تا حد زیادی نیز در این هدف موفق بوده است.
در حالی که به تماشای این فیلم ۱۵۶ دقیقهای مینشینید قرار است شاهد وقایع و گرهگشایی مسائل گوناگونی باشید که هیچکدامشان خستهکننده یا بیمعنا نیستند. هنگامی که فیلم به شکل غافلگیرکنندهای از زیرژانر ترس فراطبیعی به وحشت جسمی میرسد ممکن است لحظهای گمان کنید که از روند فیلم عقب افتادهاید اما به سرعت دوباره نبض اثر را به دست میگیرید.
در شیون همه چیز روی حساب و کتاب بنا شده، هر چیزی منطق خاص خودش را دارد و مهمتر اینکه همه جزئیات فیلم به طرز وحشتناکی جذاب است.
مردی از ناکجا آباد
۳ آهنی
قطاری به بوسان
عشق لوس من
این ها هم جذابه و جالبه