درود بر دوستان گرامی ، اگر وقت بشه هر روز بخشی از تاریخ ایران رو برای شما پست میکنم و بخش اول از تاریخ ایران همین پست هست و بخش های بعدی به امید خدا فردا پس فردا و...
خب بریم سراغ پست
مختصری درباره ی <<ایران زمین>>
در حد فاصل رودخانه ی سند در مشرق و رود دجله در عراق سرزمین مرتفعی قرار دارد که آن را فلات ایران می خوانند. سرزمین فعلی ما ایران به جز نواحی افغانستان و بلوچستان در شرق و اندکی در غرب، قسمت اعظم این فلات را تشکیل می دهد. در جنوب غربی ایران، سرزمین حاصلخیز و پر آب خوزستان قرار دارد که به نام قدیمی ایلام، خود در چند قرن قبل از ظهور اقوام آریایی در همسایگی بابل، سومر و آکد دارای تمدن قابل توجهی بوده است. این سرزمین به علت وجود تنها رودخانه ی قابل کشتیرانی ایران، کارون، و زراعتِ شکل گرفته در رسوبات کناری آن، بعد ها به ترتیبی ذکر خواهد شد پذیرای اقوام مهاجر آریا یا آریان گردید که طی سال ها، بعد از تسلط بر ایلام و سایر ممالک همجوار متمدن، پایتخت اصلی خود را شوش قرار دادند که مرکز قدیمی ترین تمدن کشور ما شد.
آنچه آشکار شده این است که نیاکان ما ایرانیان امروزین، از بیابان های وسیع شمال خراسان یا از جلگه های جنوب روسیه یا احتمالاً بنا به تشخیص تعدادی از باستان شناسان از ناحیه ی جنوب غربیِ بحر خزر بنا به روایتی به مناسبت یخ بندان های منطقه ای، در چندین مرحله و چندین شاخه به سوی جنوب یعنی سرزمین فعلی ایران مهاجرت خود را در حوالی ۲۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد آغاز کرده اند. شاخه ای از این مهاجران آریایی ( ماد ها ) و گروه دیگر پارسیان (پارس ها ) بودند که به ترتیب در غرب و جنوب غربی ایران امروز سکنا گزیدند و بنیان گذار یکی از بزرگترین امپراطوری های باستانی جهان شدند؛ سر انجام گروه بزرگ دیگری از اقوام آریایی امتداد جنوب شرقی را انتخاب کردند پس از عبور از کوه های هندوکش، ساکن پنجاب و هندوستان و افغانستان فعلی شدند.
چنان که پیش از این گفته شد، از شاخه های آریایی مهاجر به غرب کشور، <<ماد ها>> بودند که در حدود ۱۲۰۰ سال قبل از میلاد دامنه ی کوه های زاگرس اسکان گزیدند و بعد از حدود پانصد سال زندگی بدَوی و کوه نشینی و جنگ گریز های فراوان با همسایگان خود، به ویژه آشوری ها، سر انجام در زمان سلطنت <<دیوکس>> پادشاه مرد با بنا نهادن شهری در دامنه ی کوه الوند به نام هگمتانه یا اکباتان (همدان امروزی) دولت ماد را تشکیل دادند.
هرودوت، مورخ یونانی، <<دیوکس>> را موسس دولت ماد می داند که ۵۳ سال سلطنت کرد و بعد از او پسرش با ضمیمه کردن دولت های کوچک همسایه، از جمله پارسیان شاخه ی دوم اقوام مهاجر آریایی، دولت ماد را توسعه بخشید و خود در جنگ آشور بانیپال، سردار مقتدر آشوری، کشته شد. بعد از مرگ وی نوبت سلطنت به <<هووخشَتَر>> که یونانی ها او را <<کیاکسار>> خوانده اند رسید. وی بعد از سرو سامان دادن به لشکر خود، در سده یورش مجدد به آشور، که با مضمحل کردن ایلام به اوج قدرت خود رسیده بود، برآمد و نینوا را به محاصره در آورد؛ سرانجام پس از جنگ و گریز های دو دهه به طول انجامید، با درگذشت <<آشور بانیپال>> در سال ۶۲۶ قبل از میلاد، موفق به در هم شکستن حکومت آشور و برچیدن این دولت برای همیشه شد. تحلیلگران تاریخ، علت شکست و فروپاشی آشور را در خشونتگری و قساوت بی اندازه و بی رحمی آن میدانند.
کیاکسار در سال ۵۸۴ قبل از میلاد درحالی که دولت ماد را در اوج اقتدار و گسترش خود قرار داده بود درگذشت و سلطنت را به پسرش آستیاکس واگذار کرد. سلطنت آستیاکس تا یورش پارسیان به سرپرستی کوروش و انقراض سلسله ی ماد در سال ۵۵۰ قبل از میلاد ادامه داشت.
سرآغاز تاریخ ایران
سر آغاز تاریخ ایران را به روایت فردوسی، شاعر نام دار ایران و به نقل از شاهنامه میتوان از سلسله ای موسوم به پیشدادی دانست که موسس آن <<گیومرث>> بود و دو نفر از جانشینانش، <<هوشنگ>> و <<تهمورث>> بنیان گذاران تمدن ایران باستان بوده اند. از معروفترین پادشاهان این سلسله جمشید است که برپا کننده ی نوروز است.
اکثر مورخان، کشف شراب را نیز بدو نسبت داده اند. وی در نبردی با ضحاک (آژیدهاکِ تازی) کشته شد. در افسانه ها آمده است که از دو شانه ی ضحاک دو مار بزرگ روییده بود که غذای روزانه ی آنها مغز سر جوانان بود. کاوه آهنگر که دو پسرش به دست ضحاک به همین طرز فجیع به قتل رسیده بودند، مردم را بر وی شورانید و فریدون را که از نسل پادشاهان بود رهبر انقلابگران و شورشگران قرار داد و توانست ضحاک ستمگر و آدم خوار را اسیر کند و در دهانه ی کوه دماوند به بند بکشد. فردوسی در ادامه ی این روایت آورده است که فریدون سه پسر به نام های سلم ، تور و ایرج داشت که تداوم سلطنتش نسیب منوچهر پسر ایرج شد. بعد از منوچهر پسرش نذر به پادشاهی رسید که در جنگ با افراسیاب پادشاه تورانیان و بازماندگان تور کشته شد. بعد از سلسله ی <<پیشدادیان>> نوبت به سلطنت <<کیانیان>> رسید که اولین پادشاه آنها کیقباد است. کیقباد به یاری و همراهی فرزند زال، رستم، پهلوان افسانه ای ایران، بعد از جنگ های فراوان افراسیاب را شکست داد. بعد از کیقباد، پسرش کیکاوس و بعد از کیکاوس، سیاوش و سپس کیخسرو به سلطنت رسیدند. کیخسرو عمری دراز داشت و بعد از مرگش دو نفر دیگر از پادشاهان این سلسله به نام های لهراسب و گشتاسب سلطنت کردند که پیرو آیین زرتشت بودند و جانشین گشتاسب، بهمن بود. گفتنی است که نامه ی نامور، تاریخ دیرین ایران زمین یعنی شاهنامه، با ظهور و پیدایش کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی به تدریج از حالت آمیختگی افسانه و تاریخ به شکل واقعی تر و مستند تری در آمده است.
بی مناسبت نیست که چون نامی از زرتشت برده شد مختصری راجع به شرح احوال این پیامبر بزرگوار ایرانی در بخش بعدی بیان میکنم و پس از آن تاریخ مستند ایران را از سلسله هخامنشیان آغاز کنیم.
امیدوارم از این مطلب خوشتون اومده باشه فردا هم بخش دومش گذاشته خواهد شد.