بهتاش فریبا، سال ها سابقه بازی برای پاس و استقلال را در کارنامه دارد. همچنین آقای گل جام ملت ها با تنها 16 بازی با ملی، 12 گل با پیراهن ایران را به نام خود ثبت کرده است. بهتاش فریبا پذیرای تیم طرفداری بود تا مقابل دوربین ما تیم منتخب و برترین های قرنش را معرفی کند. او در انتخاب هایش چه از قرمز ها و چه آبی ها، با تمام وجود تعریف کرد. بهتاش فریبا هم از خاطرات بازیکنان گفت، هم دستاورد های شان، هم اخلاق و هم بعد فنی فوتبال شان.
این برنامه را از دست ندهید. ناگفته های زیادی در خود دارد و می تواند نسل جدید را با تعدادی از بزرگان فوتبال ما آشنا کند.
ویدئوی گفتگو در دو قسمت بین متن گفتگو قرار گرفته است. همچنین فرم نظرخواهی تکمیل شده بهتاش فریبا را در انتهای متن گفتگو مشاهده می کنید:
سلام و درود خدمت مخاطبین رسانه طرفداری. با یکی دیگر از برنامه های تیم منتخب قرن در خدمتتان هستیم. کنار من آقای بهتاش فریبا، پیشکسوت باشگاه استقلال و ملی پوش سابق نشسته اند که هیچ نیاز به معرفی ندارند.
آقای فریبا سلام خیلی ممنون که در این برنامه حضور دارید.
من هم خدمت شما و مخاطبان رسانه پرطرفدار طرفداری سلام دارم. امیدوارم حالتان خوب باشد. خوشحالم در خدمتتان هستم.
ممنون که این وقت را در اختیار ما قرار دادید. در خصوص انتخاب بازیکنان برای این تیم فکر کرده اید؟
از روزی که شما با من صحبت کرده اید، وارد چالش شده ام. واقعا انتخاب سخت است. بازیکنان بزرگ زیادی قبل و بعد از انقلاب در تیم ملی و باشگاهی بازی کرده اند. به نظرم در هر پست می شود 3-4 نفر را راحت انتخاب کرد. در هر صورت مثل تست است و باید یک گزینه را انتخاب کرد و سعی می کنم نام بهترین ها را بنویسم. البته بهترین ها از نظر من، تنها مسئله فنی نیست و مسئله اخلاقی و تداوم در ورزش و تاثیرگذاری به خصوص در تیم ملی نیز است. خیلی سعی کرده ام جوری انتخاب کنم که همه دوره ها و نسل ها را دیده باشم. بنابراین انتخاب خیلی سخت شد. به هر حال در خدمتتان هستم.
پس اگر موافق باشید به سراغ انتخاب ها و دروازه بان برویم.
والله برای این پست من با 3-4 تا دروازه بان درجه یک کار کرده ام. هم با ناصر حجازی، هم احمدرضا عابدزاده، هم منصور رشیدی و هم کربکندی. این 4 نفر را هم جام جهانی و هم المپیک با آنها بوده ام. هر 4تا می توانند گزینه اول باشند ولی من ناصر حجازی را انتخاب می کنم.
خاطره ای از ناصر حجازی است که بخواهید تعریف کنید؟
سرتاسر ناصرخان خاطره است. ما هم بازی های باشگاهی قبل از انقلاب، مقدماتی جام جهانی، جام ملت های آسیا و ... با هم بوده ایم. ورزش همه اش خاطره است. شاید بارز ترین چیزی که می توان گفت این است که ناصرخان همیشه کنار مردم بود و هیچ وقت روبروی آن ها نایستاد. او به ما جوان تر ها درس داد. خدا روحش را شاد کند و ان شاءالله همیشه در آرامش باشد.
یک خط جلوتر رفته و به سراغ دو مدافع وسط برویم.
در این پست نیز گزینه های زیادی وجود دارد. پرویز قلیچ خانی، نصرالله عبداللهی، اکبر کارگرجم، سید جلال حسینی، رضا رجبی و ... که می توانند جزو این انتخاب ها باشند. من برای پست مدافع وسط سمت راست، پرویز قلیچ خانی را انتخاب می کنم.
در تیم ما نیز تقریبا در تمامی پست ها قرار گرفته اند.
پرویز خان غیر از گلر همه جا بازی کرده. حتی فوروارد هم بوده است. من در پاس بازی می کردم. پرویز خان در دارایی بود. یک بازی بین دارایی و ذوب آهن بود. ما چون یک روز قبل بازی داشتیم، پروازمان کنسل شد و مجبور شدیم برویم و بازی را ببینیم. در آن مسابقه پرویز خان دفاع وسط بازی کرد و تیمشان 1-0 عقب بود. 8-0 دقیقه مانده بود بازی تمام شود که داور یک پنالتی برای دارایی گرفت. از نظر ما صحنه خاصی نبود. یک برخورد خیلی معمولی. خلاصه بازی به جنجال کشیده شد و آن ها نمی خواستند بازی کنند و ... خلاصه پرویزخان گفت عیب ندارد و بازی کنید. سپس پشت توپ ایستاد. توپ را با کف پا قل داد و تحویل گلر داد. سپس از دفاع وسط در آن دقایق پایانی به خط حمله آمد. نمی دانم می دانید چطور می پرید یا نه. هروقت می پرید، بازیکن مقابلش زیر دستان او گیر می کرد. بلد بود چطور بپرد. یک ایستگاهی زد و یک ضربه روی کرنر. بازی را 2-1 بردند. یادم است تمام استادیوم در اصفهان او را تشویق می کردند. به خاطر همین می گویم انتخابم فقط فنی نیست. این چیزها را نیز لحاظ می کنم. کوچک که بودم الگوی ورزشی ام قلیچ خانی بود. بازی های آموزشگاهی در خیابان سینا انجام می شد. یک مجموعه به نام زمین شماره 4 بود. هر تیم 3-4 تا ملی پوش داشت. ما همیشه می رفتیم آنجا لباس پوشیدن و کارها و بازی پرویز خان را می دیدیم. خیلی برایم عزیز بودند. فوتبال و شوت زدنش را خییل دوست داشتم. شاید از بازی او نیز یک جاهایی تقلید می کردم. امیدوارم هرکجا هست موفق باشد.
زوج پرویزخان قلیچ خانی در دفاع وسط؟
می شود گزینه هایی که بالا گفتم باشند ولی من چون با نصرالله عبداللهی بازی کرده ام، او را انتخاب می کنم. عمو نصی نیز غرق در معرفت است. دلم می خواهد حتما او در تیمم باشد.
به سراغ پست دفاع راست برویم.
در این پست نیز گزینه های زیادی می توانند قرار بگیرند. مرحوم آشتیانی، حسن رضایی، جواد زرینچه، شاهین بیانی، مهدی مهدوی کیا و ... انتخاب واقعا سخت است. به نظرم این پست از همه پست ها سخت تر است. همه این هایی که گفتند می توانند در این تیم قرار بگیرند. به حق هم می شود باشند. ای کاش می شد بیشتر انتخاب کرد. به هر حال انتخاب من حسن نظری است. با او بازی کرده ام. خیلی جاها با هم بوده ایم. شاید مثلا مهدوی کیا را بگویم هم دفاع هم هافبک بوده، جواد زرینچه تقریبا دو پسته بود و اواخر دفاع وسط نیز شد. شاهین بیانی نیز عین جواد بود ولی حسن نظری دفاع راست بوده، هافبک راست، دفاع وسط و هافبک راست بازی کرده. همچنین او برای رفتن به جام جهانی 76 آرژانتین جزو تاثیرگذارها بود. من خوشحالم که او را انتخاب می کنم.
یک دفاع دیگر می خواهیم تا خط دفاعی تکمیل شود.
یک سری بازیکن در طول زمانی که وارد فوتبال شدم، بودند که دیدن بازی شان لذت بخش بود. یکی از این بازیکن ها، مجتبی محرمی بود. یکی از آن ها مجید نامجو مطلق بود. یکی علی جباری بود. یکی علی کریمی بود. یکی خداداد عزیزی بود. حسن روشن که همیشه می گویم اگر مصدومیت ها خیلی سراغ او نمی آمد، تداوم او در فوتبال ما می توانست بیشتر باشد. عمر بازی حسن آقا کوتاه بود. مدل بازی اش اینطور بود که خیلی او را می زدند. خیلی هم او را می زدند. واقعا از بازی آن ها لذت می بردم. برای دفاع چپ مجتبی محرمی، جواد منافی، آندرانیک اسکندریان، رضا شاهردوی، اصغر حاجیلو، مهرداد میناوند، فردعلی نیا و ... را داشته ایم. حتی انصاری فرد را داشته ایم که فوروارد بود ولی او را دفاع چپ گذاشتند. همان طور که گفتم نمی توانم نام مجتبی محرمی را نادیده بگیرم. همیشه از بازی اش لذت بردم. با مجتبی محرمی در جام قدس در تهران ب که قهرمان هم شدیم، هم بازی بودیم. شما وقتی با یکی بازی کنی، بیشتر می توانی شرایط فنی اش را درک کنی. من به عنوان یک هافبک وسط هروقت سرم را بالا می آوردم، روی دستم بود. هروقت می خواستی می توانستی به او پاس دهی. بحث بازیخوانی، جایگری و ... عین آب خوردن مثل برزیلی ها جلو می رفت. امیدوارم همیشه خوب باشد و از این مریضی که با آن دست و پنجه نرم می کند، رها شود. اگر اجازه دهید، نام او را اضافه کنم.
بریم جلوتر. اولین پست هافبک دفاعی.
بله این هم سخت است. از قدیم جلو بیاییم. فکر می کنم کمتر کسی به محمد صادقی اشاره کرده باشد. او در بازی با کره شمالی در پیونگ یانگ، 2.5 درجه تب داشت ولی نمی توانستند او را بیرون بگذارند. وقتی بازی کردیم و بازی تمام شد، از زمین که بیرون آمدیم، 3-4 تا پله بود. روی پله اول که رفت، مستقیم روی زمین افتاد. دو ساعت بیهوش بود. این قدر دوندگی داشت. یکی از توپ گیرهای درجه یک، یکی از بازیکنانی که ساده بازی می کرد، حمل توپ خوبی داشت. خیلی با دروازه حریف کار نداشت. از قدیم آقایان رایکوف و اوفارل می گفتند هافبکی که با دروازه حریف کار نداشته باشد، دو زار نمی ارزد. یعنی هافبک حتما باید با دروازه حریف کار داشته باشد. ما در این پست بازیکنانی نیز داشته ایم که تعداد گل های ملی شان بالاست مثل کریم باقری، علی جباری که یک خط جلوتر هم بازی می کرد، جواد نکونام، سیروس قایقران و خیلی های دیگر. جواد هم گل های زیادی داشت. من فکر می کنم با احتساب به اینکه چقدر کریم باقری توانسته در فوتبال ما تاثیرگذار باشد، گل هایش به خصوص گل به کره و گل های حساسی که برای تیم ملی زده، به نظرم باید او را انتخاب کنم با احترام به همه عزیزانی که در این پست بوده اند.
انتخاب بعدی هافبک راست است.
خیلی ها می توانند در این پست باشند. مهدوی کیا، علیرضا عزیزی که در هر دو سمت بازی می کرد. بازیکن فوق العاده ای بود. ایشان هم مریض هستند ان شاءالله خدا ایشان را شفا بدهد. مجید نامجو مطلق از جمله کسانی بود که از بازی اش لذت می بردم. هم بازی همدیگر نیز بوده ایم. باز هم چون با ایشان بازی کرده ام می دانم چقدر هوش و تکنیک بالایی داشت. یک بازیکن رونده و رو به جلو. شما باید بازی با الجزایر را یادتان باشد. او نیز جزو بازیکنان بدشانس بود. یعنی اگر در بازی با پاس مصدوم نمی شد یا برای تیم ملی پس از مصدومیت بازی نمی کرد و مچ پایش را گچ می گرفتند، تشدید نمی شد و می توانست خیلی بیشتر بازی کند. مجید را از اروپا می خواستند ولی قسمت نبود برود. او پاسور، گلزن، دریبل زن، ارسال کننده خوب و ... بود. نمی توانم کسی دیگر را به جای او قرار دهم. الان اسم ارسال را گفتم، یادم آمد خسرو حیدری هم می توانست در پست دفاع راست جزو گزینه ها باشد. این قدر گزینه زیاد است. به هر حال برای هافبک راست من مجید را انتخاب می کنم.
در آن سمت زمین برای هافبک چپ چطور؟
کار برای این پست نیز سخت است. ما کلا چپ پا در ایران خیلی نداشتیم. برعکس اسپانیا. مثلا یادم است یک روز رئال مادرید بازی می کرد، 7 بازیکن چپ پا در زمین حضور داشتند. می دانید که چپ پاها در دنیا تکنیکی تر از راست پاها هستند. شما ببینید ناصرمحمدخانی، مهرداد میناوند و ... در کشور خودمان، تکنیک بهتری نسبت به راست پاها داشته اند. به همین دلیل چپ پاهای ایران ماندگاری بیشتری در فوتبال ایران داشته اند. یادم است یک روز به علی نیکبخت یک حرفی زدم. آن موقع او دفاع و هافبک چپ بود و خیلی خوب کار می کرد. به او گفتم سه چهار تا دفاع چپ پشت سر تو می آیند و مراقب این باش. در زمین مرحوم کار امیر قلعه نویی سرمربی استقلال به من زنگ زد که سر تمرین بروم. خلاصه با علی صحبت کردم. بالاخره چپ پاها آمدند و جای او را گرفتند مثل منافی و میناوند. نیکبخت نیز جزو دفاع چپ های خوب و تاثیرگذار بود و خیلی هم گل زده بود. من در این پست بین دو بازیکن ماندم. یک ابراهیم قاسمپور، یکی حسون برزگری. برزگری با ما در بازی های مقدماتی المپیک در سنگاپور با ما بود ولی خوب چون تحریم شدیم، با وجود قهرمانی به المپیک نرفتیم. دقیقه 2 بازی به او نگاه می کردی، انگار داشت می مرد. خسته و آویزان بود. ولی هیچکس به او نمی رسید. ماشالله گام 2 متر. گلزن بود. رونده، پاسور و ... خیلی بازیکن جالبی بود. در هر شرایطی می توانستی به او پاس بدهی. چند بازیکن دیگر هم اینطور هستند مانند علی کریمی. استپ می کرد و در می رفت، مجتبی محرمی، مجید نامجو مطلق، همین حسون برزگری. من یادم است دفاع چپ ما از مرحوم حجازی توپ می گرفت، تا خود نقطه کرنر می رفت و کسی مزاحمش نمی شد. فیروز کریمی همیشه حرفی می زد. یک روز در انتخابات تیم ملی که من نیز در آنجا بودم، برای اینکه فیروز کریمی را خط بزنند، برزگری را روبرویش گذاشتند. فقط مانده بود توپ را از این گوش فیروز به آن گوش بفرستد. خودش می گفت تا می آمدم تکل بزنم با نوک پا جدا می کرد. گام ها و پاهای بلندی داشت. برایم واقعا سخت است اما تداوم قاسمپور بیشتر از برزگری بوده، ضمن اینکه قاسمپور هافبک راست، چپ و وسط بازی کرده. همچنین 8-9 بازی برای شاهین یا پاس دفاع آخر هم بازی کرده است. بسیار بازیکن باهوش و رونده. قاسمپور هم کمی کم گل زده ولی بسیار تاثیرگذار بود. وقتی توپ را به او می سپردی، بدون چون و چرا وارد هجده قدم تیم حریف می شد. همیشه رد می شد و ارسال می کرد، یا به داخل می زد. من با اطمینان ابراهیم قاسمپور را انتخاب می کنم.
سه پست هجومی داریم تا تکلیف 11 بازیکن ما مشخص شود. اولین بازیکن، هافبک هجومی یا هافبک نفوذی.
هافبک هجومی، بسیار بسیار سخت. علی جباری، مجتبی جباری، علی کریمی، علی آقای پروین. البته علی آقا بیشتر سمت راست بازی می کردند. من در افکار خودم دنبال این می گردم که علی آقا را کجای تیم قرار بدهم. نمی توانی علی آقا را در ترکیب نگذاری. اگر اجازه بدهید این پست را برای علی کریمی می گذارم. غیر از مسائل فنی و فوتبالی، علی کریمی را به عنوان یک انسان، بسیار دوست می دارم. به عنوان کسی که در سخت ترین شرایط به مردم کمک می کند و دست شان را می گیرد. شاید خیلی راضی نباشد که این را می گویم ولی ما که می دانیم باید بگوییم. خودش هیچوقت نمی گوید. خیلی کارها انجام داده که مردم می دانند اما 5 برابر آن کارهایی کرده که مردم نمی دانند. این می تواند یک شاخصه ای باشد که در ورزشکاران ما کمتر دیده شده. نمی گویم دیده نشده چون علی دایی را هم دیدیم چطور کمک کرده حتما ورزشکاران دیگر هم هستند اما تا آنجا که من اطلاع دارم باید بگویم. علی کریمی و علی دایی واقعا کمک می کنند، مثلا در زلزله و سیل و هزار جور گرفتاری دیگر. اوایل که کرونا آغاز شد، علی کریمی برای تمام بیمارستان های شمال کشور ماسک، دستمال و الکل تامین کرد. باید اینجا بگوییم این ها را. عرض کردم، شاید خودش دوست نداشته باشد ولی ما باید بگوییم.
از نظر فوتبالی هم وقتی در بایرن مونیخ سر توپ می زد و بازیکن زمین می ریخت من کیف می کردم. علی آقا جباری و علی پروین بسیار تاثیرگذار بودند. گل هایی که علی جباری زد، حتی گل هایی که مجتبی جباری زد، از یاد آدم نمی رود ولی انتخاب من اینجا علی کریمی است.
دو مهاجم هم می خواهیم تا این تیم فوق العاده تکمیل شود.
ای وای، مهاجم سراغ چه کسی برویم؟ خداداد عزیزی مثلا؟ خاطرم است، یک سالی خداداد عزیزی کمکی برای پرسپولیس بازی می کرد. آن موقع نزدیک های شب عید که می شد می پرسیدند بهترین بازیکن ایران کیست؟ خداداد هنوز معروف نشده بود، تازه تازه داشت شناخته می شد. من خداداد عزیزی را انتخاب کردم، روزنامه اش را دارم. خیلی از رفقای فوتبالی من گفتند این خداداد عزیزی کیست؟ کجا بوده؟ گفتم من سه چهار بازی از او دیده ام. فکر می کنم او در آینده بهترین ایران می شود. خداداد یک بازیکن باهوش، دریبل زن، دونده و گل زن بود. گل های به یادماندنی هم زده، مثلا گلی که به عربستان زد. سه بازیکن را در 18 قدم به زمین خواباند! بعضی گل ها را دیده اید به آدم کیف می دهد؟ خب استرالیا یک بحث دیگری بود. جام جهانی رفتیم و یک ملت خوشحال شد. اما ما فوتبالی ها بعضی وقت ها می گوییم که چشم یارو را درآورد. به خصوص با عربستان که همیشه مساله داریم. خب ما با عرب ها همیشه مساله داریم. وقتی خداداد آنها را مثل برگ زمین می ریخت، کیف می کردیم.
مرحوم غلامحسین مظلومی و خدا بیامرز شیرزادگان را باید بگوییم. مرحوم همایون بهزادی. غفور جهانی، حسین فرکی. حسین فرکی هر بازی یک بغل پا می زد و بازی تمام می شد! فرقی نمی کرد، از سی چهل متری هم همان بغل پا را می زد. بازی 1-0 تمام می شد. به غیر از تیم ملی و جوانان و امید که هم اتاق هم بودیم، دو سال در پاس کنار هم بازی کردیم.
اما شما از دو اسم نمی توانی بگذری. تاثیرگذاری و گل های مهم در تورنومنت های مهم. من چون عاشق فوتبال حسن روشن بودم، همیشه می گویم بند کفش حسن روشن از خیلی فورواردهای امروزی بهتر است. می خندیدند خیلی ها، می گفتند بند کفش به فوتبال چه کار دارد؟ اصطلاح است دیگر. یعنی کفش های حسن روشن از نصف فورواردهای امروزی بهتر است. شما ببینید المپیک، جام جهانی، تمام تورنومنت ها، بازی با فرانسه قبل از رفتن به جام جهانی 78، بازی هایی که برای استقلال کرد، شما یادتان نمی آید تاج آن زمان با 4 گل پاس را برد، نمی دانید حسن روشن چه کار کرد. ما افتخار بازی با او را هم در تیم ملی و هم در استقلال داشتیم. طبیعتا هیچ کسی غیر از حسن روشن نمی تواند یکی از فورواردهای من باشد. پس اولین اسم، حسن روشن است.
زوج حسن روشن چطور؟
همه این اسامیِ به نام و بزرگ را نام بردیم. خیلی از آنها رفته اند و برخی از آنها هم هستند که انشالله سلامت باشند. دلم می خواست بتوانم دو مهاجم را بنویسم یعنی هم خداداد عزیزی را جای دهم هم دایی را اما از نام علی دایی نمی شود گذشت. خیلی از کشورهای ناشناخته دنیا با علی دایی، ایران را شناختند. شاید هم یک جورایی باید از او ناراحت باشم چون رکورد مرا زد (با خنده) شما می دانید، من تنها بازیکنی بودم که 4 گل در یک بازی ملی زدم. آقای دایی آمد رکورد مرا زد، نمی دانم 5 یا 6 گل زد. البته به عنوان یک ایرانی خوشحال شدم. علی دایی اگر زودتر به فوتبال ما معرفی می شد شاید تعداد گل هایش از این هم بیشتر می شد. بعضی ها می گویند به مالدیو و فلان تیم گل زده اما یادمان نرود به آث میلان، چلسی و ... هم گل زده است. با آن رشادت برای تیم ملی ما گل می زد، مثل زمانی که طحالش پاره شد. همچنین شخصیت مردمی دارد و بحث زلزله ارومیه بود، شنیدم با وجود درگیری هایی که برایش به وجود آمد، یک شهر درست کرد. اطلاع دارم تنها منطقه ای است که همه چیزش تکمیل شده است. خانه، استادیوم، بیمارستان، مسجد، مدرسه و ... همه چیزِ آن شهر درست شد. دست شان درد نکند و همین یکی از معیارهای من برای انتخاب است اما خب واقعا علی دایی آقای گل جهان است و نمی توانیم از بعد فنی آن بگذریم. ضمن اینکه خیلی از بچه ها هم می توانستیم در اینجا بنویسیم.
شما به رکورد خودتان اشاره کردید. به مخاطبان مان اعلام کنم که یک برنامه دیگر با بهتاش فریبا داریم. آخر هفته خاطره بازی را می بینید و در این برنامه مفصل به رکوردهای شما می پردازیم.
رکوردی ندارم. در واقع یک رکورد دارم.
یک رکورد است اما به طور مفصل به آمارهایی که از خودتان در بازی ها ثبت کردید، می پردازیم. اما از این تیم یک انتخاب دیگر هم داریم. سه بازیکن برتر قرن که می شوند سه بازیکن برتر این تیم که بازیکن اول سه امتیاز، بازیکن دوم دو امتیاز و بازیکن اول یک امتیاز می گیرد.
طبیعتا باید از بین همین 11 نفر باشند؟
بله.
اولین نفر اسم پرویز قلیچ خانی را می نویسم. توضیحات هم درباره او داده ام. دومین نفر هم ناصر حجازی را می نویسم. باز هم سخت شد... سومین نفر هم علی دایی را می نویسم. البته حسن روشن هم می توانست جزو آنها باشد.
ما دو مربی را می خواهیم. یک مربی ایرانی و یک مربی خارجی که سابقه کار در ایران را داشته باشند به عنوان برترین مربیان قرن مان می نویسیم.
اگر می خواهیم توضیحاتی بدهیم باید برگردیم به اینکه چه کسی بیشتر به فوتبال مملکت مان خدمت کرده است. حالا چون من 65 سال شده است مجبورم به عقب برگردم. مربیان خارجی داریم که بسیار کمک کردند. مانند کی روش، برانکو، آلن راجرز، کونوف به راه آهن، لیالین برای ذوب آهن، اوفارل برای تیم ملی جوانان ولی شما از اسم رایکوف نمی توانید بگذرید. جکیچ هم تاثیرگذار بود اما فکر می کنم رایکوف فلسفه فوتبال ما را عوض کرد. جیکیچ سمت جوانان رفت و بازیکنان نامی را از استقلال کنار گذاشت. هافبک راست را کنار گذاشت و رضا نعلچگر 19 ساله را آورد. شاهین و شاهرخ بیانی را آورد. تاثیرگذاری رایکوف در استقلال و فوتبال ما زیاد بود. یک زمانی استقلال از 11 بازیکن اصلی اش در تیم ملی بودند و 3-4 بازیکن ملی هم روی نیمکت بودند. این ها مدیون آقای رایکوف بودند البته بعدا هم منصورخان پورحیدری آمدند و کار کردند و بسیار بسیار تاثیرگذار بودند. اول اسم ایشان را می نویسم و نفر دوم هم کسی غیر از حشمت خان مهاجرانی نیست. برای این که ما هم در جوانان با ایشان کار کردیم و هم در بزرگسالان. تیمی که سال 1978 به آرژانیتین رفت، 9 تا از بازیکنانش جزو تیم ملی جوانان سال قبلش بودند. من بودم، حسین فرکی، بشگارد، مجد تیموری، ابراهیم قاسمپور و... بودند. شما می دانید آقای مهاجرانی سه دوره در جوانان و سه دوره در بزرگسالان قهرمان آسیا شد. یک بار بعدا آقای پروین ایران را قهرمان کردند و خدا رحمت کند سیروس گل مان را زد. حشمت خان مهاجرانی توانست تعدادی بازیکن جوان را به تیم ملی بیاورد و سال ها این جوانان در تیم ملی بازی کردند. ابراهیم قاسمپور را به جای عزیزی آورد که بهترین بازیکن ایران بود. حسن نظری، من و ... را برای جام جهانی انتخاب کرد. به نظرم قطعا باید رایکوف و مهاجرانی جزو برترین مربیان قرن شوند.
برترین داور قرن چه کسی است؟
زمان ما خیلی ها بودند. آقای صالحی را داشتیم که خیلی خوب قضاوت می کردند اما در اواخر یک مقداری برای شان داوری سخت شد. آقای بهلولی هم داشتیم که هم خوب قضاوت می کرد و هم شیرین بود. اما به نظر من آقای فغانی تواند بهترین داور ما باشد چون خودش را ثابت کرده است. البته زمانی که آقای صالحی سوت می زد آن قدر دست ها باز نبود که داوران بتوانند در سطح بین المللی سوت بزنند. الان شرایط کاملا فرق کرده است. در گذشته یک تیم از آسیا و اقیانوسیه به جام جهانی می رفت اما الان 4 تیم از آسیا به جام جهانی می رود. خب همین که تعداد تیم ها زیاد می شود، داورها هم زیاد شده است. آن زمان شرایط به شکلی نبود که داوران ما راحت بتوانند بیرون از کشور قضاوت کنند. من داوری آقای فغانی را بسیار می پسندم، خصوصا بازی های خارج از ایران ایشان را. هرچند بازی ای که ما 3-2 پرسپولیس را بردیم، من هیچوقت نمی گویم 3-2، می گویم 3-1، چرا که بعد از آن خود علیرضا فغانی گفت من اشتباه کردم. سیدجلال مدافع ما را هل داد و گلزنی کرد. بازی 3-2 شد ولی من همیشه می گویم 3-1 بردیم. یک داور وقتی اشتباه می کند، داور نه، هر آدمی، اگر به اشتباهش پی نبرد هیچوقت پیشرفت نمی کند. اگر بسته خود را ببینی و بگویی من اشتباه نمی کنم، دوباره اشتباهاتت را تکرار می کنی. در هر صورت علیرضا فغانی برترین داور قرن است.
انتخاب بعدی ما برترین تیم قرن است. این تیم قرن می تواند هر یک از تیم های ملی یا باشگاهی ما باشد اما برای دوره یا تورنمنتی خاص.
ببینید گزینه ها زیاد است. هم می توانیم جام جهانی 1978 را بگوییم که در آن حضور داشتم. به همین دلایلی که خدمت شما عرض کردم، 16 تیم بود و یک تیم از آسیا و اقیانوسیه به جام جهانی می رفت. ما یک بازی مانده به پایان صعودمان قطعی شد. بازی پایانی هم تیم ملی کویت را با مربی گری زاگالو 2-1 در کویت شکست دادیم. گل اول را خوردیم اما با گل های من و خبیری بازی را بردیم. خیلی کار بزرگی بود. انقدر آقای مهاجرانی به جوانانش عقیده و اعتماد داشت. آن بازی باعث شد آن هفت هشت 9 جوان به جام جهانی برویم و انگیزه بیشتری برای برد داشته باشیم. همین الان والیبال را ببینید آقای الکنو چطور به جوان ها میدان می دهد. البته شانس این جوان ها هم است. مثلا آقای غفور مصدوم شد و بازیکن دیگری جایش آمد. در فوتبال هم اینجور است، زمان ما یک ربع به تو دور می دادن و باید در همان یک ربع دور را می گرفتی، اگر نه می رفتی. ما ها این دور را گرفتیم که ماندگار شدیم. تعریف از خود نباشد اما هروقت بازی کردم فیکس بودم و هیچوقت تعویض نشدم. این تداوم یعنی اعتماد لازم را از مربی خود گرفتی. حالا الکنو این کار را انجام می دهد، رایکوف و حشمت مهاجرانی هم همین کار را کردند. تیم ملی ایران در جام جهانی 1998 را می توانیم بگوییم، استقلال 1990 را می توانیم بگوییم، پرسپولیس سه چهار سال اخیر همچنین، اگر منطقی بخواهیم به قضیه نگاه کنیم.
اما بین این همه انتخاب سخت...
بین این همه انتخاب سخت می خواهم تیم ملی ایران در جام جهانی 1998 را انتخاب کنم.
انتخاب پایانی دیگر هیچ محدودیتی ندارد. تمام رشته ها را شامل می شود. برترین ورزشکاران قرن.
در کشتی خیلی دلم می خواهد آقا تختی را بنویسم، اما ما تختی جدید هم داریم. حسن یزدانی تختی جدید ما است، ضمن اینکه او فنی تر از آقا تختی است. وقتی کشتی می گیرد از اخلاق او نیز لذت می برم. امکان ندارد حریفی را ببرد، او را بغل نکند، بلندش نکند، ماچش نکند. این خصلت پهوانی است. هرازچندگاهی مصاحبه می کند و آن قلب بزرگ و لطافت با آن همه خشنی ورزشش، در وجودش است. چون به زمان حال است اجازه بدهید من حسن یزدانی را به عنوان برترین ورزشکار قرن انتخاب کنم.
می خواهم به سراغ رشته های دیگر بروم. دوست دارم در وزنه برداری هم انتخاب داشته باشم. خانم من می گوید شما مسابقه اسب سواری را هم نگاه می کنی. فوتبال به جای خود ولی والیبال، بسکتبال، حتی تنیس هم نگاه می کنی. گفتم هرچیزی که مربوط به ایران باشد سعی می کنم نگاه کنم. حالا هم که کار و بار تعطیل است و در خانه هستیم همه، ورزش ها را می بینم. این را می خواستم بگویم، وقتی حق خوری کردند از بهداد سلیمی خیلی ناراحت شدم. هر ورزشی را شاید 30 درصد 40 درصد بلد باشیم یا می فهمیم. مثلا وزنه برداری را 30 درصد می فهمیم، یا کشتی می گرفتیم و والیبال بازی می کردیم، یک مقداری بلدیم. من در وزنه برداری بهداد سلیمی را انتخاب می کنم.
انتخاب پایانی چطور؟ کشتی و وزنه برداری یا رشته ای دیگر؟
شما کمک کنید ما سراغ چه رشته ای برویم.
بیشترین افتخارات ما که برای کشتی و وزنه برداری بوده.
تکواندو هم افتخار داشتیم.
بله در تکواندو هادی ساعی را داشتیم، در معلولین، زنده یاد سیامند رحمان را داشتیم.
آخ آخ، خوب شد سیامند رحمان را گفتی. آن خنده هایش حیوانکی، نفهمیدیم چرا باید در این سن و سال او را از دست بدهیم. اجازه بدهید بی چون و چرا نام سیامند رحمان را بنویسیم. ممنون که کمک کردی. این مدت که شما از این نظرخواهی به من گفتید در حافظه ام بود اما انقدر که صحبت می کنیم از یاد می رود. سیامند رحمان، روحش شاد.
اما آقای بهتاش فریبا، ما امضای شما را هم پایین این فرم نظرخواهی می خواهیم برای ثبت برگه رای شما، اگر لطف کنید.
بله حتما.
خیلی ممنون از این وقتی که در اختیار ما قرار دادید و از این انتخاب های فوق العاده.
ممنونم که من را برای این پروژه انتخاب کردید.
ممنون از حضور شما. اما خب این را بگویم که برنامه اینجا تمام نمی شود. مخاطبان طرفداری روز شنبه این برنامه را تماشا می کنند و روز جمعه خاطره بازی با بهتاش فریبا تقدیم مخاطبان می شود. پیشنهاد می کنم حتما این برنامه را تماشا کنید. تا برنامه بعدی خدا نگهدار.
فرم نظرخواهی تکمیل شده بهتاش فریبا