لوئیس بونوئل یکی از بزرگترین سینماگران قرن بیستم بود. او پیرامون بسیاری از مسائلی که در قرن بیستم پررنگ بودند فیلم ساخت. تیغ سورئالیستی او انتقادی بر گردن مفاهیم کلان بود و البته که برخی فیلم هایش به خوبی به مقصودی که بونوئل در ذهن داشت رسیدند.
شخصیت بونوئل محدود به قالب خاصی نیست و به معنی واقعی کلمه سنت شکنی تمام عیار است.
در این مقاله قصد دارم در هر پست دو فیلم از این فیلمساز معرفی کنم تا مطالب خواندنی و نقد و نظرات شخصی خود را با شما در میون بذارم.
فراموش شدگان: محصول 1950 مکزیک
خلاصه ای از داستان فیلم :
در آلونکهای حومه مکزیکوسیتی، بچههای فقرزده که به دست فراموشی سپرده شدهاند، زندگی پرفلاکتی را میگذرانند. گروهی از آنان به بزهکاریهای متداول در شهرهای مدرن روی آوردهاند... و تعدادی دیگر در دارالتأدیب به سر میبرند. سرنوشت محتوم آنان نابودی است..
نگاهی به فیلم فراموش شدگان :
بونوئل بعد از دو دهه کم کار بدون با این فیلم بازگشت موفقی به سینما داشت و نزدیک به 30 سال حضور او تثبیت شد. "فراموش شدگان" یا فراموش شده ها اثری است که در مکزیک ساخته شد اما بسیار نزدیک به شمایل سینمای اسپانیا، لوئیس بونوئل که برخی آثار خود را در مکزیک و فرانسه کارگردانی کرده است.
بونوئل به نظر من تجسم شیطان بر پرده سینماست! کسی که پروایی برای کتمان واقعیت ها در او دیده نمیشود.فیلم فراموش شدگان برخلاف بسیاری از آثار بونوئل، داستان خود را سرراست و با کمترین میزان توسل به اِلمانهای سورئالیستی (جز در رویاهای پدرو/ یکی از کاراکتر های فیلم، بخصوص در صحنه ای رویایی می بیند که حیرت آور است انگار که جهنم به زمین آمده است)، به پیش می برد.
خشونت در تک تک پلان های فیلم موج میزند و این سخن گاندی را مدام چون پتکی بر سر مخاطبش می کوبد که: « بدترینِ خشونت ها فقر است »
مسئله فیلم فقر است که کمتر بونوئل به این موضوع در فیلم هاش پرداخته است و ما با مذهب و بورژوا در این فیلم طرف نیستیم. هرچند
جوانان و نوجوانانی که در جهانی کابوس وار و سرشار از خشونت زندگی می کنند. فقر حاصل و تحمیل سرمایه داری بورژوایی است که تصویرش را در آسمان خراشهایی که در پس زمینه نماها دیده می شود می توان دید.
اما تفاوت نگاه بونوئل نسبت به فقر (با دیگر فیلم ها از فیلمسازان بزرگ مثل فیلم خوشه های خشم ساخته جان فورد یا زمین می لرزد ساخته ویسکونتی و... خوشبینی نیست) او کاملآ به دنیا و ذات بشر بدبین بوده و از این جهت فراموش شدگان تجربه متفاوتی می تواند باشد.
محیط لجنزاری که بونوئل آن را در فیلم به تصویر می کشد به کسی ترحم نمی کند؛ زن و مرد نمی شناسد. همچنین سالم و علیل(معلول) و حتی حیوانات؛ (فراموش نکنیم که " پدرو " کودک عاصی و از جمله شخصیت های نسبتا موجه فیلم چگونه در موقع خشم بجان مرغ و خروس ها می افتد و آنها را با ضربات چوب می کشد)
در همین راستا، یکی از مشمئزکننده ترین سکانس های فیلم آنجاست که تظاهرات میل جنسی کاراکتر نابینای فیلم را نسبت به دختری که به وی محبت دارد( دختری که کودکی بیش نیست) را می بینیم.
در دنیای فقر، نه قهرمانی وجود دارد و نه ضدقهرمان! تنها آتش خشم ویرانگری است که تر و خشک را با هم می سوزاند و ما در لابلای پلان ها و سکانس ها، اعتقاد راسخ بونوئل به عدم امکان رستگاری بشر ( به دلیل ذات شرور و خودخواهش)، برای بسامان کردن اوضاع را می بینیم.
بونوئل کارایی دارالتادیب ها را نیز در بهبود اوضاعی این چنینی، با فرارِ ناگزیر " پدرو" زیر سوال می برد! انسانهای فقیر حتی اگر خود نیز دنبال شرً نباشند شرارت گریبان آنها را یکدم رها نمی کند !
فراموش شدگان روی نسلی از فیلمسازان تاثیر اساسی گذاشت . مثلا پازولینی در آکاتونه و مامارما همان نگاه تلخی که در فراموش شدگان وجود داشت را به فیلم هایش وارد کرد و از این نظر فراموش شدگان یکی از اولین نمونه هایی است که خشونت محیط های جنوب شهری و حاشیه شهری را تصویر پردازی کرده است .
فراموش شدگان در کارنامه سینمایی بونوئل یکی از نقاط عطف کارهای وی بوده و فیلم برنده و نامزد جوایز مختلفی بوده است
این فیلم از جمله خاطرات دور و دراز من هم هست و اولین فیلمی است که مرا با بونوئل آشنا کرد.
دیدن این فیلم برای آشنایی با دنیای نابغه ای تکرار ناپذیر سینمای اسپانیا، از اهم واجبات است.
برای دانلود این فیلم به لینک زیر مراجعه کنید
لینک دانلود
--------------------------------------------------------------------------------------------
بل دو ژور (زیبای روز) محصول 1967 فرانسه
خلاصه از داستان فیلم :
«سورین» (کاترین دنو) زن جوانی است که به رغم علاقه به شوهرش، «پیر» (سورل)، بعدازظهرها در روسپیخانه کار میکند. تا اینکه یکی از مراجعان خانه، خلافکار جوانی به نام «مارسل» (پیر کلمانتی)، به او دل میبندد. وقتی «سورین» از همراهی با خلافکار امتناع میکند او نیز «پیر» را مورد اصابت گلوله قرار میدهد...
نگاهی به فیلم زیبای روز:
آندرو ساریس منتقد بزرگ آمریکایی: بل دو ژور خالص ترین حالت سورئالیسم تاریخ سینماست.
بل دو ژور یکی از پیچیده ترین و سورئال ترین کارهای بونوئل هست. در این فیلم با زنی طرف هستیم که دو چهره دارد البته بر خلاف جابه جایی شخصیت که در فیلم تحسین شده سرگیجه ساخته هیچکاک اتفاق افتاد در این فیلم با شخصیت پنهانی طرف هستیم.
در زیبای روز هم نگاه شرور و بدبین (بونوئل بازترین چشم قرن) به ذات بشر را می ببینیم. سورین زنی است از خانواده متوسط بورژوا که عاشق همسرش هست دارای همسری زیبا و خوشتیپ و از از نظر موقعیت اجتماعی هیچ کمبودی ندارد اما با این حال به همسرش خیانت می کند.
فرمی که برای روایت داستان انتخاب شده، بنظرم اولا کاملا آگاهانه و هوشمندانه است و ثانیا مناسب با تم (موضوعی) است که قرار هست برایمان واکاوی کند. شخصیت کلیدی فیلم، به نظرم نه " سورین" هست و نه " پیر" و نه جوان سایکوپاتی که بعدها کلی گرفتاری برای سورین درست می کند. شخصیت کلیدی این فیلم: هنری (میشل پیکولی)، دوست پیر، همسر سورین است که در همان سکانس های آغازین فیلم با صراحت لهجه، این آدم در خصوص تزویر آدمی از سویی و سرشت رام نشدنی، وحشی و بدوی وی صحبت میکند و طبیعتا موجبات به اصطلاح بهت و شگفتی میزبانانش( سورین و همسرش) واقع می شود.
بعدها متوجه می شویم که همین کاراکتر، نه تنها هیچ کمبودی از نظر فضیلت اخلاقی نشان نمیدهد بلکه برعکس، تنها " شخصیت باثبات " فیلم نیز می باشد. و تایید بر این ادعا سکانسی است که سورین با دوست همسرش در جایی که نباید! مواجه می گردد اما علیرغم پذیرش سورین برای همخوابگی ( ولو رفتارش را اخذ حق السکوت در نظر بگیرم) با وی وارد رابطه جنسی نمیشود!
بونوئل به زیبایی تمام در مسیر سکانس ها از طریق کاراکترهایی که خلق کرده است تقابل وجه هشیار آدمی ( که همواره سعی بر موجه سازی اوضاع دارد) را با وجه ناهشیارش( که انگیزه های گاها به اصطلاح شیطانی را کتمان داشته است ) را می بینیم. دوستِ پیر بین دو وجه ( هشیار و ناهشیار شخصیت خود) به یک تعادل و موازنه رسیده است ( هرچند جلوه ی این تعادل برای سورین و پیر که نظرات فیلسوف مآبانه وی را می شنوند عجیب و غریب به نظر می رسد) اما کاراکتر های دیگر مطلقا چنین توازنی را نشان نمی دهند.. سورین برخلاف آنچه در آغاز می نماید بعدا به ورطه تکانه های ناهشیار می افتد و با فردی مواجه می شود ( جوان سایکوپات)، که نه تنها نماد و نماینده ناهشیار سورین هست بلکه محتوای آن را (ناهشیارش) را بسی پررنگ نیز بازتاب می دهد.
این فیلم بر مبنای رمان ژوژف کاسل است هرچند بونوئل فصل پایانی رمان را تغییر داد چون بزعم او“ اخلاقیات حاکم از زیر ضربه نجات می یافت” دستمایۀ اصلی فیلم با جوهرۀ رمان تفاوتی بنیادی دارد. ژوژف کاسل داستان زنی را باز می گوید که از نظر احساسی و عاطفی عاشق شوهرش است ولی بدنش مردان متعددی را می طلبد و از اینرو احساس گناه می کند. بونوئل احساس گناه و معصیت را کنار می گذارد و اساسا بر این باور است که احساس گناه و معصیت تجملی است که قرون متمادی است که بر انسان سنگینی می کند و از مذهب کاتولیک ریشه گرفته است. فیلم بیشتر نمایشگر کوششی است در رهائی از قیود اخلاقی و شاید اروتیک بودن فیلم در این نکته نهفته باشد که اروتیسم از درون به بیرون تصویر می شود، او نشان می دهدکه اروتیسم نه تنها در گوشت و پوست آدمی بلکه در رویاپردازی ها و فانتزی های انسانی نیز ریشه دارد.
سه (کات) مهم در فیلم مشهود است، کات اول : قطع به تصویر او در کودکی که مادرش صدایش میکند اما دخترک در آغوش مردی است که او را آرام میبوسد و سورین کوچک چشمان خود را بسته و با حالتی عصبی چند لحظه انتظار را تحمل میکند.
کات دوم : قطع تصویر او در کودکی که کشیش در خال دعا خواندن میخواهد او را تبرک کند و او امتناع میورزد که این امتناع صرفا در حکم سماجتی کودکانه برای نپذیرفتن سلطهی باورهای اخلاقی/مذهبی است. کات سوم : پرسشهای کنجکاوانهی او از مستخدمه است که نفرت سورین از حرفهاش تمام خاطرات بازمانده از تجربهی نخستین او را میسوزاند و عدم احتیاج مالیاش، عواملی جهت تشدید این جنبه از شخصیت او هستند که اساسا بر اثر گونهای کنجکاوی غریزی و فاقد دلیل منطقی دست به این کار زده است. او کودکی است که تاوان کنجکاوی شیطنتآمیز و بدون انگیزهی خود را پس میدهد.
برای اولین بار در سینما شاهد درهمآميزی واقعی و پندارين، بيداری و خواب، هشياری و ناهشياری، خودآگاهی و ناخودآگاهی هستیم.
در سرتاسر فيلم، جفتهای نامبرده در بالا، بی هيچ مرزبندی روشنی، پیدرپی جايگزين همديگر میشوند. فيلم، با يکی از پندارهای ساختگی و خودآزارانه سورين درباره سفر با کالسکه در جاده ميان درختان بههمراه همسرش و سپس، کامجويی آزارخواهانه آغاز میشود. همين صحنه، با کالسکه بیسرنشين، فيلم را بهپايان میبرد. در فاصله آن آغاز و اين پايان، صحنههايی به نمايش درمیآيند که بخشهای پندارين آنها را، شايد روشنتر از بخشهای واقعی بتوان بازشناخت. داوری درباره واقعی يا پندارين بودن هر صجنه دشوار مینمايد؛ همچنانکه داوری درباره منش و سرشت راستين سورين نيز بسيار دشوار و چهبسا ناشدنی است. پایان عجیب و شگفت انگیز فیلم که شاید بتوان یکی از بهترین نمونه های پایان باز در سینما دانست به طور نسبی این سوال به وجود می آورد که سورين راستين کدام است؟ زن پاکيزه، پايبند همسر و پاکدامنی که خودفروشی، کابوسهای آزارنده اويند؛ يا خودفروش خودآزار سياهکاری که تنها از راههای کژديسه و تبهگن کامجويی از مردان بيگانه سيراب می شود و با این همه وانمود به پاکدامنی می کند.به راستی سرشت راستین آدمی کدام یک از این دو است؟
زیبای روز برنده جایزه شیر طلایی بهترین فیلم فستيوال ونیز 1967 شد. این فیلم همه پسند نیست و به نظرم یک کلاس درس کامل از رویکرد فروید نسبت به سیطره ناهشیار بر ساحت روانی انسان است.
همچنین این فیلم از یک دستور العمل مکتب سورئالیسم استفاده کرده «هرگز به آن چه میبینید اعتماد نکنید»
برای دانلود این فیلم به لینک زیر مراجعه کنید
لینک دانلود