قسمت اول :
https://www.tarafdari.com/node/1895823
قسمت دوم :
https://www.tarafdari.com/node/1895833
قسمت سوم :
https://www.tarafdari.com/node/1896135
قسمت چهارم :
https://www.tarafdari.com/node/1899150
قسمت پنجم :
https://www.tarafdari.com/node/1923699
.........................................................
ژوگه لیانگ با آرامش پنج سپاه را دفع میکند :
سائو پی با راهنمایی سیما یی، چندین سپاه شامل سان کوان، ژنرال خائن شو فنگ دا، فنگ هو از نان من و قبیلهٔ چیانگ را فرا میخواند تا با ارتش سائو وی به جنگ شو هان بروند. ژوگه لیانگ با موفقیت از نیروهای شو هان استفاده میکند و پنج ارتش را بدون اینکه قطرهٔ خونی ریخته شود، وادار به عقبنشینی میکند. در ادامه فرستادهای از جانب شو هان به نام دنگ ژی، نزد سان کوان فرستاده میشود و او را راضی به تجدید پیمان سابق با شو هان میکند.
در یکی از آخرین بارقههای هوش خود، ژوگه لیانگ سربازان شو هان را به جنگ شاه بربر منگ هو از قبایل نان من میبرد. نیروهای بربر به هیچوجه حریف سربازان شو هان نبودند و ژوگه لیانگ با زیرکی هفت بار منگ هو را به اسارت گرفت. در شش بار نخست، منگ هو شکایت کرد که او با حیله اسیر شدهاست و فرصت نبرد واقعی با سپاه شو هان به او داده نشدهاست. هر بار ژوگه لیانگ موافقت میکرد که او را رها کرده تا برای نبرد بازگردد. بار هفتم ژوگه لیانگ خواست که او را آزاد کند اما منگ هو نپذیرفت. منگ هو که از نیک نفسی ژوگه لیانگ یکه خورده بود، از طغیان علیه شوهان شرمنده شده و برای همیشه پیمان اتحاد با شو هان بست.
نبرد اندیشهٔ ژوگه لیانگ و سیما یی :
در این هنگام سائو پی بعلت بیماری درگذشت و سائو روی جای او را گرفت. ما چائو هم در ۴۶ سالگی به دلیل بیماری از دنیا رفت. در جیانگ دونگ، سان کوان خود را امپراتور ووی شرقی خواند. ژوگه لیانگ توجه خود را معطوف به شمال کرد و تصمیم گرفت که با حمله به وی، همانطور که به لیو بی در بستر مرگش قول داده بود، سلسلهٔ هان را احیاء کند. با این وجود، روزهای عمر او به شماره افتاده بود و شو هم بسیار ضعیفتر از آن بود که از عهدهٔ برتریهای مادی وی برآید. آخرین پیروزی مهم در مقابل وی، شاید جذب جیانگ وی سردار جوانی که هوش او با خودش برابری میکرد. جیانگ وی سردار شمالیها بود که در ابتدا مقابل ژوگه لیانگ به پیروزیهایی دست یافت اما سپس بر اثر نقشههای زیرکانه ژوگه لیانگ گرفتار او شد و ژوگه لیانگ از او تقاضا کرد که در کنار او باشد که جیانگ وی نیز قبول کرد.
در یکی از نبردها ژوگه لیانگ موفق شد که سیمایی را فریب داده و به داخل تنگهای بکشاند و مواد آتش زا و منفجرهای را که قبلاً آن جا بود را به آتش کشاند. نزدیک بود که سیمایی در این جنگ کشته شود اما به علت بارش ناگهانی باران او از این جهنم جان سالم به در برد. ژوگه لیان پس از این اتفاق گفت: وقتی چیزی که ما می خوایم خدا نخواد ما هیچ ارادهای از خود نداریم. ژوگه پس از بر شدت بیماری اش افزوده شد.
با این همه ژوگه لیانگ از یک بیماری مزمن در رنج بود که با خودداری وی از استراحت وخیمتر میشد. او حتی در ساعات اولیهٔ صبح به تحلیل جبههٔ جنگ و شکلدادن نقشهٔ بعدی خود میپرداخت و سرانجام هنگامی که یک نبرد فرسایشی را با فرماندهٔ نیروهای وی، سیما یی با قوایی به مراتب نیرومندتر، در نبرد دشت ووژانگ رهبری میکرد، چشم از جهان فروبست. آخرین ترفندش این بود که به سرداران مورد اعتماد خود دستور داد مجسمهاش را بسازند تا بدینوسیله سیما یی را بترسانند و زمان لازم را برای عقبنشینی ارتش شو به هان شونگ بدست آورند.