امروز اخرين روزی که ميام طرفداری و تا هفت هشت ماه نمیتونم بيام. گفتم خير سرم يه چند تا پست مفيد و در عين حال جذاب کار کنم ولی خب اوليش رو که کاملا بي دليل حذف کردن. ببينم اينم حذف ميکنن يا نه؟
بريم سراغ اصل مطلب
پاچه خار درسته و در همين راستا مصاحبه yjc با دکتر مير جلال الدين کزازی رو قرار دادم تا مطالعه کنيد.
برای اطلاع از ریشه واژه پاچه خار با میرجلال الدین کزازی، پژوهشگر ادبی و شاهنامه پژوه مصاحبه کردیم. وی درباره این واژه می گوید: تا آنجایی که من می دانم این واژه ای که می توانیم آن را در زیباشناسی سخن پارسی از طرفی کنایه بنامیم و از طرف دیگر استعاره؛ آنچه استعاره داستان گونه یا تمثیل نامیده می شود در متن های کهن به کار برده نشده است چرا که کاربردی نوآیین، بی پیشینه و مردمی است.معنای آن هم روشن است.
وی افزود: «پاچه خار» کسی است که چاپلوس است و هرکاری که می کند و هرسخنی که می گوید خوشایند دیگران است بی گمان املای این کلمه با واو نادرست است زیرا خوردن پاچه معنایی برازنده و سنجیده نمی تواند داشته باشد؛ پیداست اینکه کسی پاچه دیگری را بخورد سخنی بی پایه است. « خار» در کلمه «پاچه خار» از مصدر خاریدن است؛ خاریدن از مصدرهای دوگانه در زبان فارسی است که هم کاربرد گذرا هم کاربردی ناگذر دارد که در این ترکیب در کاربرد گذرا یا متعدی است.
این پژوهشگر ادبی با اشاره به معنای کلمه « پاچه خار » اظهار داشت: « پاچه خار» به معنای کسی است که پاچه دیگری را می خارد یا می خاراند این کار نشانه ای از چاپلوسی، رفتار دورنگ در فرد چاپلوس است.
کزازی با اشاره به معادل کلمه « پاچه خار » در متون قدیم بیان کرد: همین واژه ای که چند بار آن را به کار برده ام چاپلوسی،معادل کلمه « پاچه خار » در زبان قدیم است. گاهی کاسه لیس به کار برده شده است کنایه ای است از کسی که دیگری را بیش از اندازه بزرگ می داند کاسه ای را که او در آن آش خورده است می لیسد به نشانه آنکه جای دهان او بر چشم وی بسیارگرامی و ارزشمند است.
دربرابر واژه هایی که به زبان فارسی از زیان های دیگر وارد شدند کلماتی مانند « پاچه خار » را می بینیم که در این زبان متولد شدند. آن هم در زمانی که کمتر کسی فکر می کرد واژه جدیدی در زبان فارسی متولد شود چون هر واژه ای که به نظرمان جدید می آمد کلمه ای بود که از زبان های دیگر به زبان فارسی وارد شده بود. این کلمه یا با تلفظ اصلی اش در همان زبان یا با تلفظ فارسی زبانان رواج می یافت پس نمی توان گفت زبان فارسی دیگر زبانی زنده و پویا نیست چرا که هنوز هم بنابر ضرورت جامعه، کلماتی که در زبان فارسی متولد می شوند برای یافتن این کلمات باید دقیق تر شد و تامل بیشتری کرد.