مطلب ارسالی کاربران
نگاهی متفاوت به تاثیر صفحات مجازی و اجتماعی بر فوتبال
تاریخ و رویکرد فوتبال را میتوان به دوره های مختلفی ، با ارزش ها و اهمیتهای مختلفی تقسیم نمود. اما امروزه پدیدآمدنِ اتفاقی جدی، مواجهه با فوتبال را به عنوان یک مخاطب (و حتی بازیکن و یا دایره مرتبط به آن) دستخوش تغییری اساسی کرده.
با جرأت میتوان بعد از پدید آمدن صفحات مجازی، فوتبال را «دگرگونشده» دانست.اما سوالاتی هم برای ارزشگذاری این پدیده مطرح میشود.
ارتباط دائمی با فوتبال (منظور فضا و دنیای ساختهشده آن) چه برای بازیکن و مخاطب به وجود آمده. جدا از درستی یا غلطی این پیامد، امکان شناخت و اهمیت هر فرد دو چندان شده.
پیامدی دیگر، معمولی جلوه دادن ستاره های بزرگ و کوچک است. ارزش، هاله و جنبه اسطورهای هر بازیکن از بین رفته است. مانند پیامد اوایل سیر تاریخ عکاسی. دکتر اریش سلومون که پزشکی یهودی بود، با استفاده از مقام خود به بسیاری از کنفرانس های اوایل ۱۹۳۰ که در اروپا برای اتحاد کشور های اروپایی در مقابل خطرات پیشبینی شده شکل گرفت، شرکت کرد. او با تسلط به هفت زبان دنیا و ارتباط قوی، خود را در آن محافل جای میداد. او در همین مجالس بزرگ، دوربین کوچک صفحهای ارمانوکس خود را در زیر کُت خود مخفی میکرد و بدون جلب توجه از افراد آن اجلاس ها عکاسی میکرد. عکس ها پس از مدتی در مطبوعات چاپ شد و مردم پس از اولین مواجهه با آن ها متعجب شدند. تصوری از به نوعی قداست، اسطوره بودن، عجیب بودن و عظمت که مردم از سیاستمداران و حاکمان ساخته بودند به یکباره از هم فرو پاشید (تصاویر قبل از این اتفاق به نقاشیهای وقایع سیاسی و یا عکاسی سلطنتی و یا پرترههای استودیویی معطوف میشد). مردم دیدن که سیاستمداران، هیچ فرقی با یک انسان عادی ندارند. آن ها هم غذا میخورند، میگویند، میخندند و نوشیدنی مینوشند. سیاستمداران در حال خندیدن و راحت دیده شدند، موسیلینی در حال راحت نشسته با سیگار برگ دیده شد و از این دست عکس ها.
حال اتفاقی کمابیش شبیه داستان ۱۹۳۰ اتفاق افتاده اما محفل طوری گشته که اینبار خود چهرهها این دیوار قداست و اساطیریشان را شکستند و خود را در قالب عکس های روزمره مصرفی صفحات مجازی به نمایش میگذارند.
ستارهها و چهرهها در عادی ترین حالتشان با خانواده وقت میگذرانند، کریسمس را تجملاتی جشن میگیرند، عکس های تجملاتی و خانوادگی از عروسیها و مهمانیهایشان به راحتی هرچه تمام در معرض دید عموم قرار میگیرند.
دیگر رسم شده عکسهای مصرفی فوتبالیستان قبل و بعد هر بازی، در حال تمرین و در راه ورزشگاه. دیگر میدانیم کدام بازیکن با کدامیکی بیشتر دوست است، بعد از جدایی از تیم تا چه حد دوست میماند، فلان بازیکن چه کفشی دارد (اسپانسر ها وارد میشوند) فلان بازیکن چند بچه دارد و با چه کسی در رابطه است و تصاویری از این قبیل.
آنها خود را در مقابل این رسانه بازسازی کرده و شخصیت جدید را از فیلتر این رسانه گذرانده و به نمایش عموم میگذارند. دیگر تب و تاب مطبوعات برای رساندن داغ ترین خبر ها کم شده، مردم از حرکتها و جملاتی میفهمند که کدام بازیکن با تیم لج است، کدام میخواهد جدا شود، بعد ها فریب چه کسانی رو میشود. دیگر انتظاری برای آمدن مجله فوتبال، تا ببیند فلان بازیکن چه شد و کجا میرود و چه میکند. حاشیه موضوع اصلی گشته.
نکته مهم دیگر، ارتباط مستقیم طرفدار و ورزشکار بسیار وسیع گشته. طرفدار از کیلومترها دورتر نظر خود را میگوید، ابراز علاقه میکند، توهین میکند و مستقیم توسط ورزشکار دیده میشود.
عکسها ناخودآگاه (هرچند هم روزمره باشند) جنبه تاریخی هم پیدا میکنند. هرچه هم ظاهرنما باشند در طول زمان خودِ واقعیشان را نشان میدهند. هر محفلی هم که باشد، ارزش گذاری های مخصوص خود را پیدا میکند.
عکس انتخاب شده -منتشر شده در دوسال پیش- عکسی از لوکاس توریرا ( بازیکن اروگوئهای سابق سامپدوریا و آرسنال و بازیکن فعلی اتلتیکو مادرید) و مادرش است. چند روز پیش مادر توریرا درگذشت. توریرا نسبتاً بی حاشیه در بیرون زمین، قلدر با قد کوتاه در میدان و گاهی اوقات احساسی و اشک ریزان است و همواره شور پسربچگانه خود را به فوتبال نشان میدهد.