T 8خسته ام از آدمیان روزگار...
از آنان که به جایت می اندیشند...
و می اندیشند که درست می اندیشند...
و آنگاه که گند اندیشیدنهاشان بالا می آید...
رهایت میکنند...
رها و بی.کس...
چه میشود کرد!
آدمند دیگر...
روز رفتن است...
رفتنی که به تبعید می.ماند...
ولی باید رفت...
دنیا تا بوده همین بوده نازنین...