سیاهان در ادبیات کهن ایران، از شعر حافظ و مولوی تا ناصرخسرو و سنایی، آدمهای بدشگون و بیارزشاند. این شاعران، سیاهان را در آثارشان با کلماتی چون «هندو»، «زنگی» و «حبشی» نکوهش کردهاند.
مثلاً حافظ میگوید: «ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم، تو سیاه کمبها بین که چه در دماغ دارد»
این تفکر سنتی در دوران جدید نیز با نادیده گرفتن موجودیت آفریقاییتباران ایران و همچنین عدم آگاهیبخشی دربارهشان، موجب اعمال تبعیض گسترده علیه آنان، چه از سوی حکومت و چه از سوی جامعه شده است.
شکلگیری جمعیت ایرانیان سیاهپوست🔽
«ما هم بخشی از نقش و نگار گونهگون ایرانی هستیم. اگر دقیقتر نگاه کنید، ما را میبینید.»
این شعار «جمعیت ایرانیان سیاهپوست» است که به تازگی با راهاندازی یک سایت اینترنتی، گشایش حسابهایی در شبکههای اجتماعی و تولید محتوا از جمله انیمیشن، اعلام موجودیت کرده است.
بر اساس آنچه خود جمعیت ایرانیان سیاهپوست اعلام کرده، این جمعیت «سازمانی غیرانتفاعی، غیردولتی و چند شعبهای» است.
همچنین این سازمان، هدف خود را تقویت صدای سیاهپوستان و آفریقاییتباران ایرانی دور از وطن، آموزش درباره ارتباط بین هویت آفریقاییتبار/سیاهپوست و ایرانی و حمایت از به رسمیت شناختن تجربههای سیاهپوستان در روایتهای ایرانی اعلام کرده است.
مراسمی در استان هرمزگان
بنیانگذار جمعیت ایرانیان سیاهپوست گفته که طرح اصلی شکلگیری چنین تشکیلاتی بر سه پایه استوار بود: تقویت، آموزش و دفاع؛ این که بر تاریخ کسانی تأکید شود که از فرهنگی آفریقایی-ایرانی برخاستهاند و با وجود ایرانی بودن، ریشههای آفریقایی دارند.
تأسیس جمعیت ایرانیان سیاهپوست با مشارکت پنج نفر انجام شده است.
آنان با انتشار قطعههایی از تاریخ، ادبیات، انیمیشنهای کوتاه، عکس و موسیقی، تلاش میکنند به آموزش موضوعاتی مربوط به ایرانیان سیاهپوست به ویژه تاریخ بردهداری در ایران بپردازند. در سال ۱۳۰۷، با تلاش بریتانیا تجارت برده در ایران ممنوع شد.
اعضای جمعیت ایرانیان سیاهپوست همچنین به جایگاه سیاهان در جامعه ایران و نمود آن در فرهنگ و هنر این کشور نیز میپردازند.
اعضای جمعیت ایرانیان سیاهپوست تأکید دارند که پیوند ایران و آفریقا به دستکم هزار سال پیش میرسد.
مثلاً این جمعیت در یک رشته توئیت، موضوع «مهاجرت ایرانیان [شیرازیها] به شرق آفریقا» را پیش کشیدهاند: «امروزه شکاف میان ایران و سواحل شرقی آفریقا بسیار بزرگتر از چند قرن پیش به نظر میرسد. در حالی که این فاصله در گذشته آنقدر کوچک بوده که گفته میشود گروهی از شازدههای شیرازی در سواحل شرق آفریقا (Swahili) سکونت داشته و روابط خود را با ایران برای قرنها حفظ کرده بودند.»
بر این اساس، گفته میشود که مهاجرت شیرازیها به زنگبار به اوایل قرن دهم میلادی بازمیگردد که «برای دستیابی به فرصتهای تجاری بهتر» بوده و با ادامه داد و ستد میان زنگبار و ایران، روابط میان این دو ناحیه افزایش یافته و همبستگی فرهنگی بین آنها شکل گرفت، به گونهای که اکنون برخی در این منطقه مدعی «میراث فرهنگی شیرازی» هستند.
هرچند خود جمعیت ایرانیان سیاهپوست تأکید کرده که «برخی از محققان صحت این ادعاها را به چالش کشیده و مدعی هستند اطلاعات از این تاریخ بسیار بیثباتتر از آن است که بتوان با قطعیت به آن ارجاع داد»، اما این نهاد به نقشه اقیانوس هند در کتاب «مسالک و ممالک» نوشته ابواسحاق ابراهیم اصطخری اشاره میکند که «اصطخری در سمت چپ یک خط طولانی برای ساحل زنگبار کشیده و در سمت راست، شبه جزیره عربستان، رود دجله، چندین شهر بندری در امتداد خلیج فارس، رودخانه مهران و یک مثلث بزرگ را (شامل شبه قاره هند) نشانهگذاری کرده است.»
جمعیت ایرانیان سیاهپوست نتیجهگیری کرده که «نقشه اصطخری به جای آنکه خلیج فارس را مجزا به تصویر بکشد، آن را با اقیانوس هند در هم میآمیزد، و به ما نشان میدهد که این دو کرانه ساحلی و مردمانش چقدر به هم نزدیک بودهاند.»
سیاه پوستان یا همان آفریقایی تبارهای ایرانی در امتداد خط ساحلی جنوب در استان های سیستان و بلوچستان؛ هرمزگان و بوشهر و خوزستان و جزایر جنوبی زندگی میکنند.
💢