پارسیا تابشیانساری یک مربی وینگر-محوره و تنها سیستمی که ازش استفاده میکنه ۳-۳-۴ هستش ...
نکته مثبت ساری فلسفه بازیشه که به این فلسفه وفاداره و سعی میکنه همون فلسفه رو به نحو احسن پیاده کنه؛
نکته منفی ساری هم اینه که هیـــچ گونه پلن بی نداره و زمانی که کارش گره میخوره، چون انعطاف تاکتیکی نداره بشدت دچار مشکل میشه ...
فراموش نکنیم که فشار در رم بسیار بالاست و جو روانی شهر، اولتراها و نشریات و رادیوهای منتقد به حدی سنگینه که هر گونه لغزش و گره خوردن در کار پتانسیل بحران رو بالا میبره!
قصد قصاص قبل از جنایت ندارم، ولی اگر ساری به رم بیاد پتانسیل بحران رمِ ساری از پتانسیل مؤفقیت این تیم خیلی بیشتره ...
در ضمن ساری برای اجرای تفکرات و تاکتیکهاش به وینگرها و فولبکهای کلاس جهانی نیاز داره که با فاکتور گرفتن الشعراوی و تا حدودی اسپیناتزولا، رم نه وینگر کلاس جهانی داره و نه فولبک کلاس جهانی ...
اگر رم بخواد ساری رو بیاره و باهاش مؤفق بشه، باید خیلی چیزا رو از نو بکوبه و بسازه ...
طبیعتاً گزینهٔ رؤیایی برای رم الگری هستش؛ ولی این که الگری حاضر باشه با چنین تیم نامتوازن و ویرانشدهای کار بکنه، محل تردید بسیار هست ...
اگر مدیران رم به دنبال ساختن یک نسل و یک برنامه بلندمدت هستند، دیزربی (ساسولو) هم گزینهٔ خوبی هستش چون در استفاده از جوانان تخصص داره و با توجه به استعدادهای بیشماری که آکادمی رم داره، دیزربی دقیقاً میتونه اون نسل رو بسازه و حتی فلسفه و هویت ازدسترفتهٔ رم رو با استفاده از رومانیستا های جوان و بااستعداد بازیابی کنه _که البته این کار در کوتاهمدت به نتیجه نمیرسه ...