آسگارد جهان خدایان در فرهنگ اسکاندیناوی است
مکانی که نهمین قلمرو در بالای درخت زندگی می باشد
آسگارد در فرهنگ نورس و جهان کمیک به تصویر کشیده شده، معنی لغوی asgard به نورس میانه میرسد زبانی که وایکینگها از آن استفاده میکردند =as:خدا agror:مکان
زندگی پس از مرگ در فرهنگ نورس
مفهومی متفاوت و خاصی است، به علت وقوع پیشبینی شده رگناروک، زندگی و مرگ در اساطیر نورس، مفهومی متفاوت یافتهاند. در واقع، اودین به واسطه والکیریها میتواند بهترین جنگجویان کشته شده در نبردها را انتخاب کرده و از رفتن آنها به دنیای مردگان جلوگیری کند؛ تا با برپایی ضیافتی در والهالا این جنگجویان را برای نبرد رگناروک آماده کند. با این حال، مفهوم مرگ، به معنای نیستی و نابود شدن، برای مبارزان و خدایان در رنگنراک رخ میدهد، این درحالی است که مرگ بالدر در رگنراک رخ نداده اما بازهم خدایان توانایی بازگرداندن او را ندارند(زیرا هل شرطی غیرممکن برای برگرداندن بالدر تعیین میکند). به معنای دقیقتر به علت پیچیدگی و عدم وجود سیستمی مشخص در منابع، نمیتوان درک درست و خط مشخصی میان مرگ و زندگی، و علتهای رفتن به والهالا یا هل یافت.در ادامه
تمامی جملات گفته شده را توضیح خواهم داد😊
|
9 جهان لايه لایه:
هل (HEL) دنیای مردگان/
نیفیلهایم (NIFLHEIM) قلمرو یخ/
/الفهایم (ALFHEIM) قلمرو الفهای روشنایی/
نیدولیر (NIDAVELLIR) یا سوارتالفهایم (SVARTALFHEIM) قلمرو دوارفها/
یوتنهایم (JOTUNHEIM) قلمرو یوتن (غولها/
آسگارد (asgard) قلمرو خدایان/
موسپلهایم (MUSPELHEIM) قلمرو آتش و جایگا سورتور/
میدگارد (Midgard) قلمرو آخر الزمان /
آگرستل______________________________________________________________⚡ قلمرو های آزگارد ⚡__________
(ولوسپاگ)
مکانی وهم انگیز در بالای نه جهان
نگهبان مقدس میتواند کامل ترین و دقیق ترین تصاویر 8 قلمرو پایین آسگارد را نظاره کند، شعر رویش درخت در این مکان مقدس نگهداری میشود ، درختی افسانه ای که همه نه جهان را با آسگارد در پایین با سه ریشه متصل نموده، در آخر ولوسپاگ توصیف مبهمی از مکان عرفانی ، یکی از رایج ترین مکانهای ملاقات خدایان Aesir در عهد کهن می باشد |
والهالا
که توسط اودین اداره می شود ، والهلا با یک تالار طلایی بزرگ است که روح جنگجویان توانا پس از مرگ آنها در جنگ به آنجا می رسد. همچنین به عنوان خانه والکیری ها که بر روح مردگان نظارت می کنند و آنها را به والهالا راهنمایی می کنند ، خدمت می کند😊. همانطور که در ولوسپاگ عارفانه تصدیق شده ، اودین ارتش ، einherjar را برای Ragnarök جمع می کند ، جایی که انتظار می رود جنگجویان او در جنگ به او بپیوندند. آنها روزانه علیه یکدیگر تمرین می کنند تا مهارتهای رزمی خود را تقویت کنند. با این حال ، تنها نیمی از کسانی که در جنگ کشته شده اند به والهالا می رسند. بقیه به قلمروی دیگری برای مقاومت می روند.... |
لارار
برفراز تالار والهالا، درختی روییده که لارار نام دارد. هایرون، بز افسانهای نورس، از شاخههای این درخت تغذیه میکند تا بتواند نوشیدنی بهشتی اینهریار را تهیه کند. در کنار هایرون، گوزنی به نام ایکثیرنیر (Eikþyrnir) روی درخت زندگی میکند و به واسطه خوردن شاخههای درخت زنده میماند، از نوک شاخهای ایکثیرنیر، مایعی جاری است که به چشمه بزرگ ورگلمیر (Hvergelmir) میریزد. این چشمه زیبا که حتی ارزشمندتر از شیر هایرون تلقی میشود، سرچشمه بسیاری از رودخانههای مهم در 9 قلمرو جهان است و علاوه بر این، ریشههای درخت زندگی، ایگدراسیل (Yggdrasill) را که جهان روی آن پابرجا مانده آبیاری میکند.
|
آمونیر
کوهستان های اطراف آسگارد است، جادوگران کشته شده در جنگ سالانه در تالاری بنام vekimsgar گرد هم می آیند
آمونیر زادگاه سورتور است |
بیلسکیرنیر
بزرگترین ساختمان و یکی از مهمترین قلمروهای آسگارد است. این اتاق شامل 540 اتاق است و به عنوان محل اقامت ثور ، همسرش سیف و بسیاری از فرزندان آنها عمل می کند. در پروس ادا پس از جنگ ثور و لرد میمیر
آمدن راگناروک را پیشبینی میکند
|
فولكوانگر
یکی از قلمرو های آسگارد است كه بندرت تصوير می شود. قبرستان مردگان معمولی است ، ساکنان اصلی فولکونگر شامل فریجا و دو دخترش ، گرسمی و هنوس هستند. فریجا از نجیب زادگان آسگارد است که زندگی حقیرانه ای برگزیده و بی توجه جنگ ها زندگی میکند
آنها در سالن اصلی ، سیسرومنیر ، که با تزئینات طبیعی تزئین شده است ، زندگی می کنند. جادوگر اعظم ساگاس در ولوسپاگ از گیاهان و جانوران غنی فولکونگر نام می برد که با عشق فریجا به طبیعت برگشته اند.
|
هیمینبژورگ
اقع در مرز آسگارد ، خانه خدای هایمدال است ، که مراقب میدگارد و بشریت است. شاعرانه ولوسپاگ ، هایدمال را به عنوان "نگهبان خوب " در Himinbjörg در حالی که از پل رنگین کمان محافظت می کند ، نشان می دهد. هنگامی که دشمنان ماسپلهایم بیفرست را نابود می کنند ، هایمال در شاخ خود می دمد و آغاز راگناروک را اعلام کند. |
_____________________________________________________________ ⚡واقعه راگناروگ⚡_________
راگناروک بر اساس فرهنگ نورس دوبار اتفاق می افتد
راگناروک پس از حمله غول های آتشین از موسپلهایم جهان چهارم ، که بیفسرت را نابود می کنند ، آغاز می شود. این باعث می شود که هایمدال با اعلام خبر قتل عام خدایان ، Gjallarhorn را منفجر کند. اودین به سرعت با سر میمیر ، که نابودی آسگارد و مرگ اودین را پیشگویی کرده بود ، مشورت می کند.
خدایان Aesir تصمیم می گیرند که سراسر آسگارد را وضعیت جنگی اعلام کنند ، نیروهای خود را در میدان جنگ Vigrid جمع می کنند. دشمنان آنها ، به رهبری غول آتش نشانی سورت ، با عبور از آسگارد ، بسیاری از کاخ ها و استحکامات را از بین بردند. اودین ، ثور ، لوکی ، هایمدالر و خدایان دیگر ، در جنگ می میرند. با خیس شدن محوطه ویگرید از خون ، جهان در زیر آب غوطه ور می شود و به پایان هر آنچه که وجود داشته پایان می دهد.
همانطور که در ولوسپا تصدیق شده(شعر درخت) است ، پس از نابودی دنیای قدیم ، جهانی جدید ظهور می کند. چندین خدای زنده مانده Asgard را بازیابی می کنند ، و آن را به بالاترین سطح رفاه می رسانند،رانگاروک برای بار دوم اتفاقم میافتد این جهان دو هزار 2000 سال بعد توسط هلا و مار میدگارد نابود شد...
|
اما راگناروک در جهان کمیک و مارول 😊
دو سال پس از نبرد سوکوویا، ثور به دنبال ستگهای ابدیت است و توسط سورت در موسپلهایم زندانی شدهاست. سورت به اطلاع ثور میرساند که پدرش اودین دیگر در آزگارد نیست و پادشاهی او به زودی در آخرالزمانی موعود (راگناروک) نابود میشود. ثور موفق میشود تا سورت را شکست بدهد و تاج پادشاهی او را در اختیار میگیرد و تصور میکند که از وقوع راگناروک جلوگیری کردهاست.
ثور به آزگارد بازمیگردد و میبیند که برادرش لوکی خودش را جای پدرشان جا زده و حکمرانی میکند. او لوکی را مجبور میکند تا به دنبال پدرشان بروند. بر روی سیارهٔ زمین به کمک دکتر استرنج، پدرشان را در نروژ مییابند. اودین به آنها توضیح میدهد وی رو به موت است و پس از او، قدرتش به دخترش (خواهر بزرگتر ثور) یعنی هلا میرسد. هلا پیش از این یکی از یاران اودین بوده و وی را برای تصرف ۹ سرزمینش همراهی کردهاست. اما بعدها زیادهخواهی و خشونت بیش از حد او باعث میشود که اودین وی را از مقام خودش خلع کند و نام او را نیز از تاریخ محو نماید. بعد اودین میمیرد و هلا از بند آزاد میشود. او در اولین خرکتش چکش ثور یعنی میولنیر را نابود میکند. زمانی که ثور و لوکی میخواهند از طریق پل بیافراست فرار کنند، او از جلویشان را میگیرد و در فضا رهایشان میکند تا بمیرند. هلا به آزگارد بازمیگردد و ارتش آزگارد را نابود میکند. همچنین ارتشش را که به او وفادار بودهاند، زنده میکند و اسکرنیج را به عنوان جلادش برمیگزیند.
ثور بر روی اسیارهای به نام ساکار فرود میآید و توسط یک بردهدار به نام اسکرپر ۱۴۲ دستگیر و به عنوان گلادیاتور برای مبارزه در میدان فروخته میشود. ثور متوجه میشود که اسکرپر ۱۴۲ از اعضای گروه والکیری (گارد پادشاهی سابق اودین) است که تصور میشد همهٔ اعضای آن در مقابله با هلا کشته شدهاند. ثور در میدان مبارزه حاضر میشود و متوجه میشود هالک در برابر او است. با استفاده از نیرویش و استفاده از رعد هالک را شکست میدهد؛ اما با دخالت استاد بزرگ، هالک پیروز میشود. ثور در حالی که همچنان در بند است سعی میکند تا هالک و والکیری را راضی کند تا جلوی نابودی آزگارد را بگیرند؛ اما آنها موافق نیستند. مدتی بعد موفق میشود تا فرار کند و فضاپیمایی که هالک را به آن سیاره آورده پیدا میکند. هالک به دنبال ثور میرود و با گوش دادن به صدای ناتاشا رومانوف (عنکبوت سیاه)، دوباره به دکتر بروس بنر تبدیل میشود و متوجه میشود که از زمان نبرد سوکوویا تا آن زمان هالک بودهاست.
استاد بزرگ به ۱۴۲ و لوکی دستور میدهد تا ثور را پیدا کنند، اما از این کار سرباز میزنند. با یادآوری مرگ والکیریها به دست هلا، ۱۴۲ تصمیم میگیرد تا به ثور کمک کند. لوکی برای جا نماندن به ثور و ۱۴۲ کمک میکند و یکی از فضاپیماهای پادشاه را میدزدد؛ اما در نهایت به ثور خیانت میکند. با این حال ثور این حرکت او را پیشبینی کرده و شکستش میدهد و او را بر روی سارکار جا میگذارد. سپس ثور به همراه ۱۴۲ و هالک از طریق کرمچالهای به آزگارد میروند؛ جایی که هلا در حال مبارزه با مردم و یاران هایمدال است. ثور به همراه دوستانش برای کمک به آزگارد میرسند و مردم آزگارد را سوار فضاپیما میکنند. ثور در حال مبارزه با هلا متوجه میشود که نمیتواند او را شکست دهد و با به یاد آوردن سخنان اودین، متوجه میشود که تنها راگناروک میتواند هلا را شکست دهد؛ بنابراین زمانی که هلا حواسش نیست، با استفاده از تاج سرتر، سرتر دوباره متولد میشود و با رقم زدن راگناروک، آزگارد را به همراه هلا نابود میکند.
ثور به همراه دیگر افراد سوار فضاپیما میشود و به سمت زمین میگریزد. او در سمال نروژ حکومتی کوچک پایه میریزد.
|
___________________________________________________. __________آسگارد در متون تاریخی __________
در زمان حملات وایکینگها به انگلستان نویسنده مخصوص شاه یورکشایر لیروک هانز به غنیمت آنها افرون میشود
هانز در مقابل حفظ جانش مجبور به ثبت تاریخ وایکینگها میشود، اثر نورس تینگ امروزه ارزشمند ترین منبع تاریخی وایکینگها می باشد
هانز پس از 14 سال بدلیل خيانت به قناره آویخته شد، اما اثر وی اطلاعات زیادی از فرهنگ نورس به جهانیان مخابره کرد
استن لی در سال 1952 با ترجمه این اثر چند ابرقهرمان معروف خلق کرد
قسمت هایی ازین نامه رو پایین میبینید که آسگارد به سرزمین های شمال نروژ اطلاق شده👇
|
در مطلب بعدی master Legend قراره با مکان باستانی آتلانتیک آشنا بشیم 💙⭐