معرفت یا فوتبال حرفه ای؟ پهلوان زنده را عشق است!
پرده اول: ورود به پرسپولیس
بعد از رفتن مهرداد پولادی از پرسپولیس، طول کشید تا خاطرمان از سمت چپِ دفاع دوباره جمع شود.
ابتدای لیگ پانزدهم، وقتی چند سال، تیم را مَچَل حضور ضرغام اسماعیل کرده بودند و آمدنِ بازیکن های اسم و رسم دارِ داخلیِ مدنظرمان به نتیجه نرسید (حبیب گردانی و مهرداد جماعتی)، به ناچار ولی امیدوار به شروع لیگ با وحید حیدریه (بازیکن وقت تیم ملی امید) شده بودیم. آن موقع مثل الآن خبری از کانال های هواداری نبود که اگر هم بود، شاید یک خبر و یک اسم، لای هیاهوی اخبار و اسامی و پول ها گم می شد. "یک بازیکن تستی پس از حضور در اردوی ترکیه پرسپولیس، با تیم قرارداد بست."
پرده دوم: بستن قرارداد با پرسپولیس
می گفت: رفتم باشگاه برای بستن قرارداد. پشت در اتاق نشستم که شنیدم یکی از مسئولین می گفت: این بازیکن فقط لیست پرسپولیس رو پر میکنه و یک دقیقه هم بازی نمیکنه...
پرده سوم: بازی اتفاقی
بابک حاتمی راست پا، که در دو دیدار ابتدای فصل در پست دفاع چپ به میدان میرفت به دلیل مصدومیت قادر به همراهی با تیم نبود. در بازی مقابل سپاهان، وحید حیدریه به عنوان دفاع چپ بازی را آغاز کرد ولی او خیلی زود و در نیمه اول آن دیدار مصدوم شد و بازی را ترک کرد تا نوبت به خودنمایی انصاریِ گمنام برسد.
پرده چهارم: تیم ملی
در ادامه اولین فصل حضورش در پرسپولیس و با درخشش در دربی و سایر مسابقات، کی روشِ لژیونر پسند را مجاب به دعوت به حضور در تیم ملی کرد.
پرده پنجم: تغییر پست
در لیگ شانزدهم، پرچم تغییر پست در تیم برانکو، به انصاری داده شد و از دفاع چپ به پست دفاع وسط منتقل شد و در کنار سید جلال رکورد کمترین گل خورده تاریخ لیگ برتر تا آن زمان را ثبت کردند. در این مدت حتی صحبتی از اعتراض نسبت به تغییر پست نیز از او به یاد ندارم.
پرده ششم: پنجره بسته، پیشنهاد چین، لیگ قهرمانان، رباط و عصا
در روزهایی که از لیگ چین پیشنهاد رسمی داشت و باشگاه چینی برای جذب او پیشنهاد میلیون دلاری به باشگاه داده بود، چون پنجره پرسپولیس بسته بود گفت: هر چه باشگاه و برانكو صلاح بدانند انجام مي دهم و درنهایت قید لژیونر شدن را زد و در پرسپولیس ماند تا دست کادر فنی پرسپولیس بیشتر خالی نشود و همان مقطع هم به خاطر فشردگی بازی ها و کمبود بازیکن که منجر می شد به تمام نفرات فشار بیاید، دچار مصدومیت شد. در همان دیدار برگشت بازي فينال آسیا مقابل كاشيما آنتلرز بود كه خودش گفت صداي پاره شدن رباط م را شنيدم.
بعد از رفتن برانکو، علی رغم پیشنهاد چشمگیر از تراکتور گفت: در نهایت من بعد از بررسی شرایط همراه با دیگر بازیکنان تصمیم گرفتیم در این شرایط حساس و خاص در پرسپولیس بمانیم.
در این مورد گفته میشد التماس و گریه یک دختر هوادار جلوی ساختمان باشگاه، در تصمیم وی برای تمدید قرارداد با پرسپولیس نیز تاثیر داشته است.
پرده هفتم: رفتارهای دور از انتظار
ابتدای لیگ بیستم، یحیی گل محمدی با کم معرفتی (شما بخوانید حرفه ای گری) انصاری را از لیست خود کنار گذاشت. انصاری بلاتکلیف بود. حتی به گفته خودش، اجازه حضور در تمرینات پرسپولیس را هم نداشته است!!!!!!
نکته جالب این بود که محمد انصاری پس از جدایی عجیب شجاع خلیلزاده، علی رغم رفتارهایی که با وی شده بود حاضر شد در پرسپولیس بماند و نگرانی کادرفنی را از کمبود بازیکن در خط دفاع مرتفع کند.
حتی وقتی تیم درگیر کمبود بازیکن در پست دفاع برای فینال لیگ قهرمانان آسیا بود انصاری تازه به آمادگیِ نسبی رسیده، چمدان بست و با تیم به قطر سفر کرد که شاید تیم به وی نیاز پیدا کند.
در بازی مقابل آلومینیوم اراک، علی رغم مصدومیت محمدحسین کنعانی زادگان و وضعیت نامشخص سیدجلال حسینی، انصاری روی نیمکت نشست و احسان حسینی جوان در کنار مهدی شیری کوتاه قامت که بازی در پست غیر تخصصی دفاع میانی را تجربه می کرد به میدان رفت که نتیجه اش شکست با دریافت دو گل با ضربه سر بود.
یا حضور بیست دقیقه ای به عنوان بازیکن تعویضی مقابل تیم دسته دومی در جام حذفی! درحالیکه چند بازی قبل تر فرصت کاملی به علی شجاعی داده شد یا حتی در آخرین بازی سال با نفت مسجد سلیمان، به فرجی تازه وارد نیز بازی رسید!
یا وقتی باشگاه با همه بازیکنان فصل قبل تسویه حساب کرده و تنها بازیکنی که از فصل قبل مطالبه دارد محمد انصاری است و احتمالا نمونه های دیگری که ما نمی دانیم.
پرده آخر:
همه این گزاره ها را گفتم تا در این چند خط، مختصرا چند سال حضور انصاری را دوره کرده باشیم. از صحتِ خبرِ مخالفت خودش با افزایش چندبرابری قراردادش توسط مدیریت باشگاه هم اطمینان نداشتم و چیزی نگفتم.
بگذریم...
شاید میشد به انصاری اعتماد بیشتری کرد
مثل همان موقع که برانکو بعد از مصدومیت به او میدان داد یا مثل زمانی که کالدرون پس از مصدومیت طولانی مدتِ انصاری، او را به میدان فراخواند و به رغم تازه از بند مصدومیت بیرون آمده بودنش و حضور (سیدجلال،شجاع، کنعانی و نادری) در خط دفاعی، روی استفاده از او اصرار کرد تا انصاری به روزهای اوج برگردد.
بالاتر از اعتماد و بازی دادن به وی، شاید میشد به انصاری احترام بیشتری گذاشت. اینکه بگوییم به همه بازیکنان تیم نیاز داریم را باید در عمل به آن ها نشان دهیم نه صرفا در مصاحبه!
حتی شجاع پس از ترک پرسپولیس به ماجرای محمد انصاری هم اشاره کرد که: شاید محمد انصاری را مربی نخواهد؛ آیا باشگاه باید با او اینچنین برخورد کند؟ چهار روز دیگر باشگاه با من و امثال من هم این برخورد را میکرد و هر کس میخواهد باشد.
در ویژه برنامه عید فرمول یک، از یحیی درباره اینکه کدام اتفاق فوتبالی را در زمینه باشگاهی اش پاک می کند؟ سوال شد که به بازی خداحافظی مهدوی کیا اشاره کرد و گفت: شکل جدا شدن مهدی را بهتر مدیریت می کردیم.
امیدوارم یحیی که یک تجربه تلخ در کارنامه ش بود، درمورد شکل جدایی انصاری دوباره گزیده نشده باشد.
البته حق هر سرمربی، انتخاب بازیکنان مدنظر خود است ولی در مورد انصاری میشد بهتر رفتار کرد.
بازیکنی که نه لوگو بوسید
نه ادای متعصب ها را درآورد و نه ادعایی داشت
فقط توی #دوران_ندای_قلب_ها ، محمد انصاری باقی موند
با بازی درون زمین و رفتار داخل و بیرون زمین، خودش را تو دل هواداران فوتبال جا کرد
همینجا رباط داد و در یک برنامه تلویزیونی، خودش را هنوز همان بازیکن تستی می دانست که افتخار آمدن به پرسپولیس را داشت و پرسپولیس را زمینه ساز آمدن پیشنهادهای خوب میدانست
کاش به تاثیر و عواقب این بی مهری و بی احترامی به بازیکنی مثل انصاری فکر می کردیم که بازیکنان دیگر و مخصوصا جوان ترها با خود چه فکری می کنند؟! و در شرایط سخت و دو راهی ها با یادآوری ماجرای انصاری، چه تصمیمی خواهند گرفت!
حال شاید بتوان گفت معرفت دیگر آنچنان مشتری ندارد و مثلا دوران حرفه ای گری است و حرفه ای گری و حرفه ای گری
و همین حرفه ای گری کاری می کند که جدایی بازیکنانِ دیگر و حتی تغییر رنگ ها را راحت تر باور کنیم!
و حرف آخر خطاب به هواداران حرفه ای فوتبال که می گویند: "دمت گرم معرفت گذاشتی، ولی شرمنده که فوتبال حرفه ای هست و باشگاه مهم تر از هر بازیکنی است" باید گفت توی همون فوتبال حرفه ای، چیزی وجود داره به اسم بند فسخ که بازیکن میتونه قانونی، شرعی و اخلاقی جدا بشه