.دارم به اون صحنه ای فکر میکنم که بابایی تو کلاس دبیرستان نشسته بعد یکی از بچه ها که رفته ابخوری وسط کلاس درس بیاد تو کلاس با استین دم دهنش که خیسه رو پاک میکنه و میگه بابای بابایی اومد دفتر بعد بابایی هم کیفو برمیداره و با باباش میرن خونه چقد باحاله اون سکانس