UKWN اتفاقا تو این مورد حرف فراستی درسته.
مشاوره ی کاسپاروف تو این مجموعه ظاهرا در حد همون چیدمان شطرنج و حرکت مهره ها بوده و یا نخواسته تو مسائل مهم تری کمک کنه یا هم نتونسته حرفش رو به کرسی برسونه. اگه شطرنج تو این مینی سریال از خودش تشخص پیدا کرده بود مسابقه ی آخر اینقدر هندی برگزار نمیشد که بازی گره بخوره ولی یه دفعه قهرمان داستان توربو بزنه، مثل این فیلم های ورزشی-مبارزه ای که قهرمان داستان وسط نبرد صدای معشوقش رو میشنوه و آدرنالین میزنه بالا و قدرت هاش برمیگرده و در نهایت هم حریفش رو شکست میده.
این جا هم تو بازی شطرنج با توصل به همون حربه، یه دفعه قهرمان به سقف نگاه میکنه و اون چیزی که اصلا لازمه ی شطرنجه این جا به عنوان یک قدرت نشون داده میشه و با کمک همون هم پیروز میشه.
بازی شطرنج هم به هیچ وجه اینگونه نبوده و نیست که مثلا یه غولی وجود داشته باشه و همه رو شکست بده و بقیه حکم سیاهی لشگر داشته باشند، بازیکن های نه چندان مطرح زیادی بودن که همیشه گربه سیاه شطرنج باز های بزرگ بودند.