🌹 درود بر دوستان گرامی ، با معرفی یکی دیگر از بزرگان شعر و ادب پارسی در خدمتتون هستیم 🌹
🌼 این هفته به شرح زندگانی محمد بن محمد انوری معروف به انوری میپردازیم 🌼
اوحدالدین محمدبن محمد انوری (یا علی بن محمد انوری) معروف به انوری ابیوردی ملقب به پیامبر قصیده سرایان، حجه الحق، امیرالاجل العمید از جملهٔ شاعران و دانشمندان ایرانی سده ششم هجری در دوران سلجوقیان است.
اوحدالدین محمدبن محمد انوری (یا علی بن محمد انوری) معروف به انوری ابیوردی ملقب به پیامبر قصیده سرایان، حجه الحق، امیرالاجل العمید از جملهٔ شاعران و دانشمندان ایرانی سده ششم هجری در دوران سلجوقیان است. تحصیلات او در علوم ادبی و عقلی زمان، خاصه حکمت و ریاضیات و نجوم بود. او پیرو و مدافع ابن سینا بود.
انوری استاد قصیده سرای شعر پارسی و آراسته به هنرهای خوشنویسی و موسیقی بوده است. او از دانش های ریاضیات، فلسفه و موسیقی بهره ور و در اخترشناسی به زبان خود مرجع بوده است. وجود گواه ها و نشانه هایی در شعر انوری سخن از آگاهی او از موسیقی دارد و همین امر برخی از پژوهندگان را برانگیخته تا او را موسیقی دانی تحصیل کرده بدانند.
🌻 قصاید انوری رو از گنجور بخونید 🌻
🌼 https://ganjoor.net/anvari/divan-anv...🌼
🌷 دوران کودکی انوری 🌷
انوری در دوران کودکی و اوایل دوران جوانی به تحصیل در علوم متداول زمان خود پرداخت و در بیشتر علوم از جمله حکمت و ریاضی و نجوم توانست مایه کافی بیندوزد؛ پدرش محمد در همان اوایل عمر وی از دنیا رفت و مال بسیاری را برای بازماندگان خویش به جای گذاشت.
انوری با آنکه در آن وقت بهرهی فراوانی از دانش های زمان به دست آورده بود و بر خویشان و اطرافیان خود هم از این جهت برتری داشت، با این حال وی مردی خوش گذران بود و دیری نکشید که میراث پدر را در اندک زمانی در راه عیش و نوش و خوش گذرانی صرف کرد و مفلس و بی چیز شد. و ناچار شد برای تهیهی وسایل زندگی و امرار معاش به شاعری که در آن روزگار رواج داشت بپردازد.
انوری همچنان در نهایت تنگدستی در مدرسه ی منصوریه ی طوس تحصیل می کرد وی در اوقات تحصیل مخارج روزانهی خویش را با سختی فراهم می کرده است.
🌷 چگونگی رویآوردن محمد انوری به شاعری 🌷
گفته اند روزی انوری بر در مدرسه نشسته بود، مشاهده کرد که مرد محتشمی با غلامان بسیار از آنجا می گذرد انوری از فردی که در آنجا بود پرسید: این مرد کیست؟ گفتند: شاعر سلطان سنجر است.
انوری با خود گفت: عجبا شیوهی شاعری با این پستی و این شخص چنین محتشم است، و پایهی علم بدین بلندی و من چنین فقیر و بیچیزم؛ از دیدن آن حال، بر آن شد که او هم برای امرار معاش به شاعری بپردازد و در همان شب تصمیم گرفت که قصیده ای بسراید که با این مطلع است: وی صبح روز دیگر برای عرض قصیده، متوجه حضور سلطان سنجر شد و آن را برای وی خواند. سلطان هم از شنیدن آن قصیده بسیار خوشش آمد و او را در زمرهی نزدیکان درگاه خود جای داد و برای او جایگاهی معین تعیین کرد.
🌷 آثار و تالیفات محمد انوری 🌷
دیوان انوری قریب به پانزده هزار بیت می باشد
1. بشارت الاشارات، در شرح اشارات شیخ الرئیس ابن سینا که در منطق و حکمت نوشته است.
2. دیوان انوری قریب به پانزده هزار بیت می باشد. این دیوان در قالب های شعری مختلفی مانند قصیده و قطعه سروده شده است. بیشتر شهرت انوری برپایه قصاید اوست و اشعار فکاهی و هزل وی عمدتاً در قالب قطعه می باشند.
3. عیون الحکمه، که کتاب مختصریست در حکمت، مشتمل بر علوم منطق و طبیعی و اللهی.
4. همچنین انوری کتابی در طب یا نجوم بنام «کتاب مفید» بنام شاه قطب الدین مودود برزنگی حاکم موصل تالیف کرده بود.
5. کتاب تهافت، که این کتاب از جمله مصنفات امام محمد غزالی است.
انوری علاوه بر دیوان شعری دارای آثار دیگری بوده که نسخه ی آنها از میان رفته است. و اثری از آنها باقی نیست.
🌷 حوادث زندگی انوری 🌷
از بعضی اشارات در شعر او دانسته می شود که او به بیماری نقرس دچار بوده و در قطعه ای که در طلب شراب سروده است می گوید:
بزرگوارا دانی کز آفت نقرس
ز هرچه ترشی من بنده میبپرهیزم
شراب خواستم و سرکهای کهن دادی
که گر خورم به قیامت مصوص برخیزم
شراب دار ندانم کجاست تا قدحی
به گوش و بینی آن قلتبان فروریزم
بیماری نقرس بر طبق آنچه مشهور است، بیماری افراد مرفه و اشراف بوده است؛ سلطان سنجر هم دو بار به هنگام بیماری وی به ملاقاتش رفته است و این نکته نیز نشان دهنده ی دو چیز است یکی وضع مالی او که می توانسته است ترتیب چنین ملاقاتی را در منزل خویش فراهم کند و دیگر توجه بیش از حد پادشاهان مقتدری چون سلطان سنجر به او است.
یکی دیگر از حوادث زندگی انوری اتهام به ساختن هجو مردم بلخ است؛ ماجرا از این قرار است که در قطعهای طنزآمیز بسیار زیبا چهار شهر از شهرهای خراسان بزرگ (بلخ و مرو و نیشابور و... را) که گویندهی آن،(کسی که این قطعه را سروده) مورد نقد و نظر قرار داده بود که عدهای از مردم این شهرها، انتشار این شعر را به انوری منسوب دانستهاند که این ماجرا باعث شد تا غوغایی در میان مردم بلخ برانگیزد و خشم آنها را شعلهور کند.
شاعر را که اتفاقا در آن زمان هم در بلخ بود مخفیانه گرفتند و پارچهای بر سر او کشیدند و در شهر گرداندند و قصد کشتن او را داشتند؛ (این نوع شعر مصداق لغوی خویش را که شهر آشوب بود پیدا کرد) اما جمعی از بزرگان بلخ که دوستان و ممدوحان انوری بودند، از قبیل قاضی حمیدالدین بلخی (مؤلف مقامات حمیدی) و چند تن دیگر به حمایت از وی برخاستند.
او نیز یکی از زیباترین قصاید خویش را که از شاهکارهای قصیده سرایی در تاریخ شعر زبان فارسی است در این باره سرود که به مطلع زیر شروع می شود:
ای مسلمانان فغان از دور چرخ چنبری
وز نفاق تیر و قصد ماه و کید مشتری
🌹 این قصیده رو میتوانید از گنجور به طور کامل بخونید🌹
🌻 https://ganjoor.net/anvari/divan-anv... 🌻
که در آن موقع از چنین قطعهای بهره جست و مردم بلخ را ستود تا از این مهلکه جان سالم به در برد؛ حقیقت امر هم همین بوده است که گویندهی آن شعر انوری نبوده بلکه یکی از شاعران هم عصر او "فتوحی مروزی" بود که با انوری نوعی رقابت و معارضه داشته.
اتفاق دیگری که در زندگی انوری به وجود آمد شایعه ای بود که بر سر همه ی زبان ها پیچید که به زودی طوفانی در عالم روی خواهد داد که جهان را زیر و رو خواهد کرد؛ یکی از کسانی هم که در پیش بینی این واقعه از همگان بیشتر شهرت یافت و تقریبا قصه به نام او تمام شد، انوری بود، وی به علت احاطهای که بر ریاضی و نجوم و علم هیأت داشت، سخنش در میان مردم با اهمیتی بسیار تلقی شد و همه جا این داستان به نام او گره خورد.
اما زمان تعیین شده که سال 582 هجری قمری بود فرا رسید و نه تنها هیچ اثری از آن طوفان مشاهده نشد بلکه برگی هم از درختان به پایین نیامد و این ماجرا باعث سرشکستگی انوری شد.
🌷 زبان شعر انوری 🌷
انوری طبعی قوی و اندیشهایی مقتدر و مهارتی وافر در آوردن معانی دقیق و مشکل در کلام روان و نزدیک به لهجهی مخاطب زمان خود داشت، و بزرگ ترین وجه اهمیت او در همین نکتهی اخیر یعنی استفاده از زبان محاوره است.
او به این ترتیب تمام رسوم پیشینیان را در شعر در هم نوردیده و طریقه ای تازه در آن ابداع کرده است که علاوه بر مبتنی بودن بر زبان مخاطب، با رعایت سادگی کلام و آمیزش آن به لغات عربی و استفاده از اصطلاحات علمی و فلسفی و تشبیهات و استعارات بسیار همراه است.
انوری بیشتر در قصیده و غزل و قطعه سرآمد شاعران ایران و از ارکان استوار شعر و ادب فارسی شد و به مرتبتی رسید که او را یکی از سه پیامبر شعر فارسی بدانند.
🌷 تخلص انوری 🌷
همچنان که خود گفته و معاصرانش آوردهاند تخلص وی انوری است اما بنا بر قول دولتشاه سمرقندی تخلص او نخست خاوری، که منسوب بوده به دشت خاوران، (شهر انوری هم یعنی ابیورد در آن دشت واقع بوده است) بوده است؛ که وی بعدها به فرمان امیر خویش "عماره" آن تخلص را رها کرده و انوری را برگزید است و این لقب را آن طور که گفته شد خود اختیار نکره بلکه دیگران به او دادهاند.
🌷 مذهب انوری 🌷
قاضی نورالله شوشتری بنا بر روشی که در کتاب مجالسالمومنین دارد او را شیعِهی اثنا عشری(دوازده امامی) و پیرو مذهب جعفری دانسته است. گذشته از نظر شوشتری آنچه از بیشتر اشعار وی استنباط میشود این است که وی شافعی مذهب و پیرو اهل سنت و جماعت بوده چون در اشعارش مکررا از خلفای چهارگانه یاد کرده و آنها را ستوده و از رافضی و خوارج بد گفته و بیزاری جسته است.
احتمال اینکه وی از پیروان اهل سنت و جماعت بوده بیشتر است؛ اما در حقیقت وی به امیرالمؤمنین و خاندان مصطفی(ع) بیش از دیگران معتقد بوده است و شاید علی را بر دیگران برتر می نهاده است.
شیوه و سبک شاعری انوری
انوری از شعرای بزرگ پارسی است و در فن قصیده سرایی از اساتید بزرگ به شمار می رود. و چنانکه فردوسی و سعدی در حماسه سرایی و غزل گویی مشهور و مسلم نزد استادان فن هستند؛
🌻غزلیات انوری رو در گنجور بخونید 🌻
🌼https://ganjoor.net/anvari/divan-anv...🌼
انوری هم در قصیده گویی پیش اکثر فضلا و شعرا در مرتبه ی اول جای دارد و او را پیشوای قصیده سرایان می دانند.
انوری بیشتر از ابوالفرج رونی تقلید می کرده و نظیر قصاید او بسیار سروده، ولی سبک شعری انوری بسیار کاملتر و پر مغزتر و آمیخته به اطلاعات علمی است.
💔 وفات انوری 💔
۵۷۵ هجری قمری
۱۱۸۹ میلادی
تبریز
آرامگاه مقبره الشعرای تبریز
❤ گلچینی از اشعار انوری ❤
نه صبر به گوشهای نشاند ما را
نه عقل به کام دل رساند ما را
چون یار ز پیش میبراند ما را
کو مرگ که زین باز رهاند ما را
🌹🌹🌹
من با تو که عشق جاودانی دارم
یک مهر و هزار مهربانی دارم
با من صنما چو زندگانی نکنی
من بیتو بگو چه زندگانی دارم
🌹🌹🌹
همواره چو بخت خود جوانی بادت
چون دولت خویش کامرانی بادت
ای مایهٔ زندگانی از نعمت تو
این شربت آب زندگانی بادت
🌹🌹🌹
در کار تو هر روز گرفتارترم
غمهای ترا به جان خریدارترم
هر روز به چشم من نکو رویتری
هرچند که بیش بینمت زارترم
🌹🌹🌹
در کوی غمت هزار منزل دارم
وز دست تو پای صبر در گل دارم
در راه تو کار سخت مشکل دارم
دل نیست پدید و صد غم دل دارم
🌹🌹 درباره نوروز 🌹🌹
ای گشته ضمیر چون بهشت از یادت
انگیخته دولت جهان دل شادت
ای روز جهان مبارک از دولت تو
روز نو و سال نو مبارک بادت
🌹🌹🌹
نام تو نویسم ار قلم بردارم
کوی تو گذارم چو قدم بردارم
جز روی ترا نبینم ای جان جهان
در عمر خود ار دیده ز هم بردارم
🌹شعر انوری درباره حضرت علی🌹
بوطالب نعمه ای سپهرت طالب
بر تابش آفتاب رایت غالب
در دور زمانه یادگاری نگذاشت
بهتر ز تو گوهری علی بوطالب
اشعار عاشقانه انوری
ای دل ز وصال تو نشانی دارم
وی جان ز فراق تو امانی دارم
بیچاره تنم همه جهان داشت به تو
واکنون به هزار حیله جانی دارم
🌹🌹🌹
دل در خم آن زلف معنبر بنشست
جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست
من هم پی دل روم به هر حال که هست
مسکین چو به لب رسید پایش بشکست
🌹🌹🌹
ای دل ز فلک چرا نیوشی آزرم
هم بادم سرد ساز و با گریهٔ گرم
دلبر ز تو وز ناله کجا گردد نرم
آن را که هزار دیده باشد بیشرم
🌹رباعیات انوری🌹
آخر ز تو چون روی به خون تر دارم
در عشق ز هیچ روی باور دارم
بردار ز روی پرده ورنه پس از این
من پرده ز روی راز دل بردارم
🌹🌹🌹
🌹شعر معروف بیا ای جان بیا ای جان🌹
بیا ای جان بیا ای جان بیا فریاد رس ما را
چو ما را یک نفس باشد نباشی یک نفس ما را
ز عشقت گرچه با دردیم و در هجرانت اندر غم
وز عشق تو نه بس باشد ز هجران تو بس ما را
کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید
غم عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را
لبت چون چشمهٔ نوش است و ما اندر هوس مانده
که بر وصل لبت یک روز باشد دسترس ما را
به آب چشمهٔ حیوان حیاتی انوری را ده
که اندر آتش عشقت بکشتی زین هوس ما را
شعر جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما
دردا که نیستت خبر از روزگار ما
در کار تو ز دست زمانه غمی شدم
ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما
بر آسمان رسد ز فراق تو هر شبی
فریاد و نالهای دل زار زار ما
دردا و حسرتا که به جز بار غم نماند
با ما به یادگاری از آن روزگار ما
بودیم بر کنار ز تیمار روزگار
تا داشت روزگار ترا در کنار ما
آن شد که غمگسار غم ما تو بودهای
امروز نیست جز غم تو غمگسار ما
آری به اختیار دل انوری نبود
دست قضا ببست در اختیار ما
روحش شاد