حزب🔰سناتور🔰تقدیم می کند
داستان بازی اساسین کرید۲ ..... اسپایدی می گوید
اساسین کرید || یک بازی ویدئویی در سبک اکشن-ماجراجویی و مخفیکاری و دومین قسمت از مجموعه بازیهای اساسینز کرید است که توسط استودیوی یوبیسافت مونترآل ساخته شده، و بوسیلهٔ یوبیسافت منتشر شد. این بازی داستانی غیرخطی دارد و در نوامبر ۲۰۰۹ برای کنسولهای پلیاستیشن ۳ و اکسباکس ۳۶۰؛ و در سال ۲۰۱۰ برای سیستم عاملهای مایکروسافت ویندوز و مکاواس ساخته شدهاست.[۱][۶] ادامهای بر این بازی با عنوان اساسینز کرید: برادری در سال ۲۰۱۰ منتشر شد.همچنین این بازی رتبه اول بهترین بازی مجموعه بازی اساسین کرید از لحاظ نمره متاکریتیک میباشد
داستان :
یکی از عواملی که باعث موفقیت نسخه قبلی و به احتمال زیاد این نسخه میشود، داستان بازی است.
داستان اساسینز کرید ۲ از جایی آغاز میشود که دزموند مایلز که به وسیله دستگاه «Animus» توانسته بود به دوران جنگهای صلیبی سفر کند و نکات ناگفته آن زمان را کشف کند به همراه دختر جوانی به نام لوسی استیلمن که دستیار دکتر ویدیک بود، فرار کند. پس از اینکه آنها موفق میشوند از دست مأموران امنیتی فرار کنند به محل جدیدی میروند که دستگاه «Animus 2» در آن قرار دارد. آنها باز هم سعی دارند که به وسیله این دستگاه به گذشته بروند و در نقش یکی دیگر از اجداد دزموند که اتزیو آئودیتوره دا فرینتزه نام دارد به بخش نامعلوم دیگری از تاریخ دست پیدا کنند. آنها در قرن پانزدهم به فلورانس میروند. در آن روز اتزیو تازه به دنیا آمدهاست. بعد از آن بازی به زمانی سفر میکند که دیگر اتزیو به مرد جوانی تبدیل شدهاست. خانواده اتزیو یکی از خانوادههای مهم آن زمان فلورانس هستند که یک راز بزرگ را در خود دارند. پدر اتزیو که جیووانی نام دارد عضو یکی از گروههای حشاشین آن زمان است. اما اتفاقی باعث میشود که هویت پدر او فاش شود. هنگامی که مشخص میشود که جیووانی یکی از حشاشیونهای معروف بودهاست، دشمنان او و دو پسر دیگرش را به اعدام محکوم میکنند.
روز
اعدام آنها فرا میرسد و اتزیو در حالی شاهد اعدام عزیزانش است که کاری از دستش بر نمیآید. پس از اعدام، اتزیو قسم میخورد که انتقام خون پدر و برادرانش را از عاملین این اتفاق بگیرد. به همین دلیل اتزیو نیز راه پدرش را در پیش میگیرد و به گروه حشاشیون میپیوندد و پس از فرار از فلورانس با خواهر و مادرش به ویلای عموی خود یعنی ماریو آئودیتوره در مونتریجونی میروند. او سپس شروع به انتقامگیری از دشمنان مردم و پدرش در ونیز، فلورانس و دیگر شهرهای ایتالیا میکند. در آخر متوجه میشود که سر دستهٔ عوامل قتل پدرش مردی است به نام رودریگو بورجیا که در واتیکان به سر میبرد. اتزیو به آنجا رفته و به کمک سیب عدن که به دست او افتاده با رودریگو درگیر میشود سپس او را شکست داده اما نمیکشد. سرآخر در آنجا روحی را مشاهده میکند که از الهههای روم باستان است. او خود را مینروا معرفی کرده و در صحبتهای خود هشداری دربارهٔ زمین و اتفاقاتی که قرار است برای آن بیفتد میدهد. مینروا در صحبتهای خود به وضوح به دزموند مایلز اشاره میکند و نام او را میآورد، سپس دزموند به علت لو رفتن جای خود و دوستانش از آنیموس خارج شده و همگی فرار میکند و... لازم به ذکر است که در اول بازی لباس لوسی خونی است که میشود گفت نشانه درگیری او با مأموران امنیتی آبسترگو بودهاست. همچنین دزموند در آخر قابلیتهای اجداد خود را به دست میآورد.
ادامه در اساسین کرید برادر هود........
پایان
اگه خوشتون اومد حتما این پست رو لایک کنید به همراه قلب
سر این پست نسبت به پست های قبل بیشتر زحمت کشیدم
یه نظر هم بدید شاد شیم