بعنوان یه استقلا لی واقعا از اتفاقات امروز عصبانیم. تا کی دولت میخواد تو امور فوتبال دخالت کنه!؟ همه میدونن که دستور برکناری دایی از سوی وزیر ورزش ابلاغ شده! بدتر از شیوه برکناری دایی عزل رحیمی است که بدلیل حمایت از علی دایی و برکنار نکردنش خودشم رفتنی شد! باید افسوس خورد که در فوتبال ما چنین اتفاقات عجیبی می افته! (مقاله زیر رو که در خبرگزاری فارس منتشر شده رو بخونید.)
اسفناک تر از این نمی شد که اتفاق بیفتد ولی افتاد. به معنی واقعی در هیچ کجای دنیا این طور برخورد نمی شود که در ایران و باشگاه پرسپولیس که مدعی به مردمی بودن است شد.
به راحتی و بدون هیچ رودربایستی باید گفت که امروز با اتفاقاتی که بی شک به یک کودتای بدون خونریزی شبیه بود پرسپولیس را به ورطه نابودی کشاندند.
اگر پرسپولیس با علی دایی سقوط می کرد در مورد سرنوشتش به این صراحت نمی نوشتیم؛ سرخ ها نابودند شدند اما وقتی از سوی مدیریت اتفاق های عجیب رخ می دهد دیگر چاره ای نداریم که بگوییم سرخپوشان از دست رفتند.
هیات مدیره ای که وزارت ورزش با کش و قوس های فراوان انتخاب کرد اکنون کارش به جایی رسیده که اختلاف شما بخوانید جنگ بین مدیرعامل و رئیس هیات مدیره انتخابی وزارت ورزش و جوانان علنی شده و امروز خیلی راحت حیا قورت داده شد و رفت.
مسبب این وضع نابسامان کیست؟ اکنون باید یقه چه کسی را گرفت؟ وقتی در هیات مدیره ای که چند مدیر نمی توانند در کنار هم به اجماع نظر برسند واقعا چه انتظاری باید از دیگران داشت.
حمید سیاسی رئیس هیات مدیره پرسپولیس مدعی است که در جلسه هیات مدیره ای که جالب است علیرضا رحیمی حضور نداشته تصمیم گیری شده که علی دایی برکنار شود.
سوال اول این است مگر نباید بابت چنین تصمیم مهمی مدیرعامل حضور داشته باشد؟ سوال دوم این است از روز اول موافقان و مخالفان دایی به نظر مشخص بوده اند. در هیات مدیره پرسپولیس طبق اخباری که رسیده و مصاحبه هایی که از ابتدای فصل صورت گرفته خواجه وند، رحیمی، مونسان و زادمهر جزو موافقان و حامیان دایی بوده اند و در نقطه مقابل سیاسی، سلیمی و کاظم پور جزو افرادی بوده اند که با نظر مساعد نسبت به دایی به اتفاقات فنی پرسپولیس نگاه نمی کردند.
آشفتگی از مصاحبه های متعدد مسئولان پرسپولیس مشخص است و اصلا معلوم نیست که چه کسی یا کسانی از قبل چنین تصمیمی گرفته بودند. آنچه از مصاحبه های متعدد سیاسی از ابتدای فصل مشخص بود این است که او چندان با رحیمی در یک مسیر نبوده و این دو مثل دو خط موازی بودند که هرگز به هم نمی رسیدند. از سویی مسئله این است که چرا وزارت ورزش و جوانان از همان ابتدا نفراتی را برای هیات مدیره پرسپولیس انتخاب کرد که هیچ فکر همگنی با هم نداشتند و سوال این است آقای وزیر، آقای خادم که نماینده تام الاختیار امور پرسپولیس و استقلال بودید و هستید شما که قصد حمایت از رحیمی را نداشتید چطور هیات مدیره به مدیرعاملی این فرد رای می دهد و اکنون که اوضاع از همیشه قمر در عقرب تر است وزارت ورزش صریحا صحبت های رحیمی را تکذیب می کند.
آیا باید همه این اتفاقات را محصولی به یکباره دانست؟ واقعا هیچ برنامه هدفمندی برای اتفاقات امروز پیش بینی نشده بود؟ پرسپولیس از همان نحوه انتخاب مدیرانش با آبستن اتفاقات زیادی روبرو بود و حتی یک هوادار ساده و بدون مطالعه این تیم هم می توانست حدس بزند که چه آینده ای پیش روی سرخپوشان است.
امروز سیاسی با قدرت هر چه تمام تر با قرار دادن رحیمی و دایی در گوشه رینگ به هدفش رسید ولی انصافا این رسم مدیریت در باشگاهی است که مدعی به مردمی بودن است؟
سوال های زیادی وجود دارد. در توانایی حمید درخشان شکی نداریم اما سوال ما از رئیس هیات مدیره پرسپولیس و سایر اعضای هیات مدیره ای که مدعی هستند این تصمیم را به صورت جمعی گرفته اند این است که با کدام کار کارشناسی حمید درخشان انتخاب شده است؟ اگر این تصمیم را گرفته اید چرا دو روز قبل از بازی با نفت مسجد سلیمان باید به این شیوه سرمربیگری درخشان اعلام شود؟ چرا کسی به دایی چیزی اعلام نکرده است؟
قصه پرسپولیس دیگر از غصه خوردن گذشته است. سالهاست که شیره این تیم گرفته شده اما کسی صدایش در نمی آید. این چیزی که امروز برای پرسپولیس اتفاق افتاد به معنی واقعی خنده دار است و شبیه طنزی غم انگیز است که برای التیام دردهایت چاره ای جز خنده ای تمسخرگونه چیزی باقی نمی ماند.
حتی اگر این تیم با مدیریت جدید و کادرفنی جدید هم بتواند به موفقیت برسد باز هم از اتفاقات عجیب و بدون توجیه این تیم نمی توان به راحتی گذشت که اگر به معنی واقعی به اصولی پایبند بودیم امروز نباید تا این حد حرمت شکنی می شد. علی دایی هر چند که به او نقدهای زیادی وارد است و اصلا جای بحثی ندارد اما امروز به شکل بدی شکسته شد و این اتفاق فقط می تواند در یک باشگاه ایرانی رخ دهد و لاغیر...