بوکان بزرگترین شهر جنوب استان آذربایجان غربی و مرکز شهرستان بوکان است. جمعیّت شهری آن بالغ بر ۱۹۳٬۵۰۱ نفر بوده و مساحت شهر به صورت طولی بیش از ۱۲ کیلومتر مربّع و از مسطحترین شهرهای منطقه بهشمار میرود. بوکان نسبت به بسیاری از شهرهای ایران، شهری جوان و نوبنیاد محسوب میشود و از نظر بافت تاریخی در دوران قاجار و سده نوزدهم میلادی بنیان گذاشته شده و بیش از دو قرن قدمت دارد.
بوکان در جنوب مرکزی دریاچه ارومیه و در ارتفاع ۱٬۳۷۰ متری از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی واقع شده و آبوهوای معتدلی دارد. این شهر با شهرهای ارومیه، تبریز و تهران به ترتیب ۱۸۴، ۲۰۴، ۶۴۹ کیلومتر فاصله دارد. بوکان به ۳ ناحیه شهرداری و بیش از ۵۰ محلّه تقسیم شدهاست. نماد شهر بوکان قلعه سردار و تصویر آجرهای لعابدار باستانی تپه قلایچی است. موقعیت جغرافیایی این شهر ۱۳ استان شمال و جنوب ایران را به یکدیگر متصل میکند و با کردستان عراق دارای خط ارتباطی زمینی است. بوکان در مرز میان استان کردستان و آذربایجان ایران قرار گرفتهاست.
از دههٔ ۱۳۶۰ بوکان مرکز جذب مهاجران زیادی از شمالغرب ایران و خصوصاً بخشهای کردنشین بودهاست. در زمان ناصرالدّین شاه قاجار، جمعیّت بوکان در سال ۱۸۵۲ میلادی/ ۱۲۳۱ خورشیدی تحت تملک عزیزخان مکری تنها یکصد نفر بودهاست. مردم بوکان عمدتاً مسلمان و پیرو مذهب سنی شافعی هستند. شیعیان و اقلیتی از پیروان سایر ادیان نیز در سطح شهر سکونت دارند. اکثر ساکنان بوکان را کُردها تشکیل میدهند و زبان محاوره میان مردم بوکان زبان کردی سورانی با لهجهٔ بوکانی است. روایات و اختلاف نظرهای زیادی در مورد ریشهٔ نام این شهر وجود دارد.
از لحاظ گردشگری، قدمت بیشتر بناهای تاریخی داخل شهر به دوره قاجار و دوره معاصر بازمیگردد. از مهمترین صنایع دستی شهر، قالی بافی و فرش است که فرش بوکان از شهرت جهانی برخورد دار است و ۸۵ درصد فرش تولیدی آن به خارج از کشور صادر و مابقی آن در داخل ایران مورد استفاده قرار میگیرد.
بوکان بزرگترین شهر مهاجرپذیر ایران، اَمنترین شهر استان آذربایجان غربی و دومین شهر پس از ارومیه از نظر سطح باسوادی است. به این شهر لقبهای عروس شهرهای ایران، شهر فرهیختگان، شهر آبها و چشمهسارها، شهر حسن زیرک و شیرازِ کردستان دادهشدهاست. در میان مردم کُرد، بوکان از جایگاه فرهنگی - سیاسی بالایی برخودار بوده و کانون توجه است.
دربارهٔ واژهٔ بوکان، نظریههای بسیاری مطرح شده و برخی از پژوهشگران کُرد براساس تشابه اسمی نام این شهر در زبان کردی بر این باورند که این واژه، کُردی است. انور سلطانی، پژوهشگر و نویسندهٔ کُرد در مورد ریشهٔ نام این شهر در تحلیل و نظریهٔ علمیای که منتشر کردهاست، چنین گفته: موضوع، کلمهٔ «بگ» یا «بغ» است. بگ یا بغ، خدای ملتهای باستانی که پیش از آمدن زرتشت در سرتاسر سرزمین هند تا غرب ایران زیستهاند، بودهاست. واژهشناس ایرانی، ابراهیم پورداوود در مقالهای با عنوان «بغ» نوشتهاست: واژهٔ بغ از زمانهای بسیار کهن در زبان ما رایج بوده و در زبانهای باستانی ایران مانند زبان اوستایی و فارسی باستان وجود داشته که میتوان به گاتاها یا سرودههای زرتشت که کهنترین بخش اوستا را شامل میشوند اشاره کرد. «بگ» بهمعنی قسمت و بخت آمدهاست. در بخشهای دیگر اوستا «بغ» همان خداوند است. پیش از آمدن زرتشت، «بغ» نام خداوند بوده و زرتشتیها نام اهورامزدا را بر آن نهادند. با این اوصاف کهنترین دولت منطقه که بوکان را نیز دربرمی گیرد، دولت قدرتمند مانا است. دولت مانا نخستین دولت متحد و مقتدر منطقه غرب ایران بود که صاحب قدرت اقتصادی و حکومتی قوی بودهاست. براین اساس نام این شهر ابتدا «بکان» یا بگان بوده که از دو بخش تشکیل شدهاست: بگ یا بک +ان بخش اول بهمعنی خدا و بخش دوم پسوند جمع یا مکان است. برپایهٔ این نظریه، شهر بوکان با تلفظِ صحیح انگلیسی Bukān به معنی شهر «خداوند بگ» یا مکان خداوند بگ است. براساس تغییر آوایی حروف که در رشته زبانشناسی، صورت عملی و تأیید شده یافته و همچنین با توجه به آثار بهدستآمده از داخل شهر و حومه آن که نشان از وجود آتشکدههای مقدس آن دوران است، میتوان منطقی بودن این تحلیل را تأیید کرد. در تاریخ رشیدی به واژهٔ بوکان که نام یکی از خانهای مغول بود اشاره شدهاست. در زبان کُردی (اکثر لهجهها) واژه بوک به معنی «عروس» و عبارت بوک بوکانی (bûkê bûkanî) به معنی «عروس عروسها» است که ممکن است نام این شهر بر همین اساس گرفته شده باشد. در لغتنامه دهخدا و فرهنگ فارسی معین، بوکان نعلی است آهنین که درون برف در پای کنند. رضاقلیخان هدایت در کتاب فرهنگ انجمنآرای ناصری (تألیف سال ۱۲۵۰ خورشیدی) در مورد ریشهٔ نام این شهر میگوید: بوکان نام قصبهایست در ولایت ساوجبولاق مُکری[یادداشت ۱] که گویند آب و هوای نیکو دارد، و در برهان بهمعنی گلزار نیز نوشته، و اگر چنین باشد با کاف عربی خواهد بود و بوکان یعنی «کانُ بوی خوش».
تاریخ پیدایش شهر بوکان و هسته اولیه آن هنوز بهدرستی مشخص نیست و تحقیقات زیادی در مورد آن صورت نگرفتهاست. طبق گزارشهای تاریخی، تا قبل از لشکرکشی سلطان سلیمان قانونی در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی، سندی دال بر وجود شهری دقیقاً با نام «بوکان» دیده نشدهاست. براساس کتاب «تاریخ فرهنگ و ادب مکریان» نوشتهٔ ابراهیم افخمی، بوکان را ابتدا شهر کهنه خواندهاند و آن شهر در جنوب غربی فعلی شهر بوکان واقع شده بود که در اثر زلزله ویران شدهاست. بعدها در آن محل که نیزار و چشمه سار بوده، بوکان را بنا کردهاند. بوکان و حومه آن، منطقهای مورد اختلاف میان اُمرای مکری و ایلهای کرد بودهاست. بوکان از اواسط سده ۱۹ (میلادی) مورد توجه و کانون ایلهای مکری و امرای آنها بودهاست. در نقشههای قدیمی راهنمای مسیر و شهرهای مهم ایران به زبان انگلیسی در دوره قاجار و معاصر ایران نام این شهر به صورت Bukan قید شدهاست.
اکتشافات گروهی از باستانشناسان در سال ۱۳۵۰ خورشیدی و مطالعات پس از آن نشان داده منطقهٔ بوکان از قدیم پادگان اشکانیان و ساسانیان بودهاست. آثار باستانی زیادی که در این منطقه بهدستآمده مؤید همین نظریهاست. در فروردین سال ۱۳۴۵ یک تابوت سفالین بسیار قدیمی به درازای ۱ متر و ۴۵ سانتیمتر و بلندای ۷۰ سانتیمتر و پهنای ۵۰ تا ۶۵ سانتیمتر به وزن ۵۰۰ کیلو یه همراه دو گلدان بزرگ و کوچک و سرنیزه، تبر، آهن لوله، آهن پهن کوچک با نشانی شبیه صلیب و یک کارد پیدا شد که به اداره آموزش و پرورش بوکان سپرده شد. نتایج حاصله از کاوشهای باستانشناسان، تاریخ این منطقه را به هزارهٔ نخست پیش از میلاد مسیح میرساند. آثار یافت شده از تپه قلایچی که قدمت آن به بیش از ۲٬۸۰۰ سال پیش میرسد، نشان دهندهٔ آبادانی این ناحیه و وجود تمدّنی مهم در این منطقه است. چنین بهنظر میرسد که این مکان مرکز دولت مانّا بوده و حتی برخی از باستانشناسان گمان میکنند، آنچه مورخان یونانی، مانند هرودت در وصف اِکباتان آوردهاند ممکن است با قلایچی تطبیق کند. هنری راولینسون، دیپلمات و شرقشناس بریتانیایی در سال ۱۸۴۰ میلادی تحقیقاتی را بر روی آثار تاریخی این شهر و سایر مناطق ایران انجام داده و پیش از کشف شدن منطقهٔ باستانی قلایچی دربارهٔ بوکان و تحقیقاتش در مقالهٔ بهنام «اِکباتان آتروپاتن» چنین نوشتهاست:
بوکان همان اِکباتان دوم (هَگمَتانَه) است چراکه در اطراف این منطقه آتشکدههای مربوط به عهد زردتشت وجود دارد و در مجاورت تخت سلیمان قرارگرفتهاست. احسان یغمایی باستانشناس و سرپرست تیم کاوشهای قلایچی در دههٔ ۶۰ خورشیدی در مصاحبه با روزنامهٔ سرمایه در سال ۱۳۸۵ در مورد تپهقلایچی و آثار آن چنین توضیح دادهاست: با مشاهده آثار بهدستآمده از قلایچی، هَگمَتانَه در بوکان است نه همدان. در سلسلههای حکومتی ایران منطقهٔ بوکان، پایتخت حکومت مَنّائیان بوده که از سال ۸۵۰ تا ۶۱۶ پیش از میلاد (۲۳۴ سال) بر ایران فرمانروایی کردهاند.
بوکان از دیرباز محل سکونت اقوام سلسله کوههای زاگرس بوده و آثار فراوانی از آنان باقیماندهاست. از قدیمیترین آثاری که تاکنون در این منطقه شناسایی شده بقایای دورههای نئولتیک، دالما و کلکولتیک هستند که در دهها تپه مربوط به دورهٔ دالما (۴٬۸۰۰ تا ۴٬۱۰۰ ق. م) یافت شدهاند. قدمت تاریخی آثار یافتهشده از این شهرستان به دورههای نئولتیک، کلکولتیک، عصر آهن، عصر برنز، عصر مس، هخامنشی، اشکانی و ساسانی میرسد، و از این نظر یکی از قدیمیترین سایتهای زندگی انسان واقع در فلات ایران است. تپه قلایچی کهنترین سایت تمدنی و شهرنشینی در شمال غرب ایران است کهاز آن یک قلعه با مشخصات تمدن مانایی از زیر خاک بیرون آورده شدهاست.
تا پیش از سال ۱۳۵۷ باستانشناسان آمریکایی گمان میکردند تپه باستانی حسنلو در نقده مرکز حکومت ماناها است. اما طبق آثار و کتیبههای بهدستآمده از تپهقلایچی، بوکان همان «ایزیرتو، ایزیرتا، زیرتو» پایتخت تمدن مانّا بوده و در متون آشوری بارها به شهر زیرتو اشاره شدهاست. پیشینهٔ تاریخی این شهرستان به ۳٬۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بازمیگردد که تمدن مانا در مناطق کردنشین شمالغربی ایران سکنی داشتهاند. یکی از هنرهای معروف مانناییها ساخت آجرهای لعابدار بود. آجرهای با طرحهای رنگین که با گذشت حدود ۳٬۰۰۰ سال تقریباً سالم باقیماندهاند. نمونهٔ بسیار زیبایی از این آجرها که در بوکان یافت شدهاند در موزهٔ شرق باستان توکیو در ژاپن نگهداری میشود. ماناییها دولت منطقهای بودند که با اورارتوها و آشوریها در یک سرزمین میزیستند. این دولت منطقهای گاه با اورارتوها علیه آشوریان هم پیمان میشدند و گاه با اتحاد با آشوریان علیه اورارتوها میجنگیدند. ماناییها قومی جنگجو بودند و مهمترین خدای مورد پرستش آنها «هالدی» خدای جنگ بودهاست.
در دورهٔ ساسانی، بوکان به پایگاه اشکانیان و ساسانیان نیز نسبت دادهشدهاست زیرا تپههای خاکستری نشانگر آتشکدههای عهد زرتشت بود و طبق بررسیهای بهعمل آمده درروند و پیدایش شهرها، خاورمیانه و مخصوصاً مناطق کردنشین جزء کهنترین تمدنهایی هستند که پیشینهٔ شهرنشینی در آنها به اثبات رسیدهاست و بر همین اساس این شهر با توجه به قرارگیری در حیطهٔ جغرافیایی فوق و وجود دهها تپه و بنا و سایتهای تاریخی در داخل و اطراف خود از کهنترین مکانهایی است که دارای سابقه شهرنشینی بودهاست. منطقهٔ بوکان به سبب موقعیت حساس سپاهگردانی خود میان دولتهای آشور، اورارتو و ماد قرار داشت که در کشمکشهای این دولتها دست به دست میشد. یافتههای باستانشناسان مؤید این نظر است که این منطقه در دورههای بعدی موقعیت سپاهگردانی خود را همچنان حفظ کرد و در دورههای اشکانیان و ساسانیان از این منطقه بهعنوان پایگاه نظامی بهرهبرداری میشدهاست. تاکنون دو کتیبه مربوط به دورهٔ ساسانیان و اشکانیان، که یکی از آنها متعلق به پسر پادشاه اورارتو بود و در بوکان قرار داشت، مفقود شدهاند. از تاریخ این منطقه در دورهٔ فتوحات اسلامی مطالب زیادی یافت نمیشود. اما با توجه به نزدیکی بوکان به شیز یا تخت سلیمان امروزی و فتح شیز در سال ۲۲ قمری برابر با سال ۶۴۳ میلادی، این منطقه هم مانند دیگر نواحی آذربایجان میبایستی در همان تاریخ به دست مسلمانان فتح شده باشد.[۵۴] از رویدادهای تاریخی این بخش از ایران در دورهٔ اسلامی منابع زیادی موجود نیست و از منابع تاریخی در اینباره اطلاعات مهمی بهدست نیامدهاست اما نامهای با ریشه مغولی که بر نقاط مختلف جغرافیایی و طوایف منطقه اطلاق میشده و واژگانی که همچنان در گویش کردی مکری باقیمانده حاکی از چیرگی مغولان و حضور بلندمدت آنان بر این نواحی است. تا قبل از آبادشدن بوکان، این منطقه و اطراف آن در مسیر رودخانه اصلی قرار داشت و از نیزار و زمینهای مرطوب و باتلاقی پوشیدهشده بود. در دورهٔ صفویه بوکان یک روستای کوچک و گلین بود و مشایخ و ایلهای متعددی در آن سکونت داشتند. یکی از مشایخ بزرگ بوکان در آن زمان «آغا رستم خان» جد جلال طالبانی رئیسجمهور سابق عراق بود که از بی رحمی شاه عباس صفوی از آنجا به عراق گریخت و در قرهداغ سکونت کرد. در اواخر سدهٔ نهم یکی از حاکمان محلی بهنام امیرسیفالدین مکری که نسبت او به حاکمان بابان میرسید مناطق آختاچی، ایل تیمور، ایل گورک مکری از دهستانهای امروزی شهرستان بوکان را به سرزمینهای تحت حکومت خود درآورد. شاه اسماعیل صفوی چندین بار تلاشهای ناموفقی برای سرکوبی امیرسیفالدین نمود تا سرانجام صارم پسر امیرسیفالدین به اطاعت سلطان سلیم عثمانی درآمد تا تحت فرمان شاهان صفوی نباشد. آختاچی یا آختاسی و تیمور نام خوانین و حکام مغول بوده که روزگاری بر این مناطق فرمانروایی میکردند. از استقرار کردهای مکری در این نواحی، بوکان دست کم از اواخر سدهٔ نهم هجری قمری آباده بوده و به سبب کوچنشینی طوایف و عشایر کُرد مکری هیچگاه مراکز مسکونی بزرگ در این بخش از مناطق کردنشین ایران به وجود نیامدهاست. بوکان از نظر بافت تاریخی در دوران قاجار بنیان گذاشته شده و بیش از دو قرن قدمت دارد. طبق تحقیقات ولادمیر مینورسکی، تا پیش از این دوره نامی از بوکان در منابع تاریخی و جغرافیایی مشاهده نشدهاست. این شهر در زمان ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۳۱ خورشیدی روستای کوچک متشکل از خانههای گلین در پیرامون چشمهای بیش نبود. تا این که عزیزخان مکری شش دانگ بوکان را در سال ۱۲۲۸ هجری شمسی به مبلغ ۱۸۵۰ تومان از مارف آقا دهبکری (بزرگ ایل دهبکری) خریداری کرد. واسیلی نیکیتین در کتاب کرد و کردستان در مورد عزیزخان مینویسد: عزیزخان مکری چون به تهران رسید به امر ناصرالدین شاه دایره انتظاماتی در پایتخت دایر کرد که کردهای مکری، کلهر، کرند، افشار به فرماندهی علی خان پسر عزیزخان مکری در آن خدمت میکردند؛ به پاداش این خدمت در ارتش ایران ارتقاء یافت. زمانی که عزیزخان بر اثر توطئهچینیهای میرزا آقاخان نوری صَدراَعظَم، متهم شد به استقلال کردستان و جدا کردن آن از خاک ایران با دولتهای روس و انگلیس، زدو بند کردهاست، مورد خشم شاه قرار گرفت و برسر املاک خود در بوکان بازگشت.
با اعلام جمهوری مهاباد در بهمن سال ۱۳۲۴ برخی از سران این جمهوری همچون حاج باباشیخ بعنوان نخستوزیر از اهالی بوکان بودند. قاضی محمد به دلیل ارتباط خانوادگی با خانهای فیضاللهبیگی در بوکان و تقسیم قدرت و خنثی کردن رفتار برخی از مالکان و خانهای این منطقه، بیشتر وزرا و سران این جمهوری را از اهالی مهاباد و بوکان انتخاب کرده بود. برخی از رئیس قبایل و خانهای منطقه از آنجایی که جمهوری مهاباد را دست نشانده شوروی میدانستند و برخی دیگر خواستار بهم خوردن رابطه با تهران (حکومت مرکزی) نبودند با آن مخالفت کردند. در شهر بوکان پرچم حزبی (جمهوری مهاباد) که در قلعهٔ سردار نصب شده بود، به وسیلهٔ خاندان ایلخانیزاده و به ویژه قاسم آقا به پایین آورده شد و بعدها در روستای یکشوه (یک شبه) نصب گردید. دستاورد جمهوری مهاباد در بوکان، راهاندازی یک چاپخانه در این شهر و انتشار مجله سیاسی فرهنگی هلاله بود. در ۲۴ آذر ۱۳۲۵ با خروج ارتش شوروی از آن مناطق و ورود ارتش ایران و همچنین فرار بارزانیها و سران این جمهوری به کشور عراق و روسیه، منجر به سقوط این جمهوری ۱۱ ماهه شد. قاضی محمد و چندتن از خانوادهاش در ایران ماندند و به اعدام محکوم شدند و حاج باباشیخ مدتی را در زندان تبریز سپری کرد و سپس به دلیل سابقهاش در ارتباط با حکومت مرکزی تهران، مورد لطف شاه قرار گرفت و آزاد گردید و به بوکان بازگشت.
موقعیت ممتاز جغرافیایی و امنیت نسبی جادهها، بوکان را بهعنوان مرکز منطقهٔ جنوب و جنوب غربی دریاچهٔ ارومیه تبدیل کردهاست. این شهر با قرارگیری بر سر راههای ارتباطیِ سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، و کردستان از موقعیت جغرافیایی و ترافیک ویژهای برخوردار است. بوکان از غرب به مهاباد، و از جنوب به سقز محدود است و در دشتهای استپی و هموار قرارگرفته و میان کوههای نالشکینه و بردهزرد واقع شدهاست. شهر بوکان در °۳۶ درجه وَ ۳۱ دقیقه عرض شمالی و °۴۶ درجه وَ ۱۲ دقیقه طول شرقی نسبت به نصف النهار گرینویچ قرار دارد و ارتفاع آن از سطح دریای آزاد ۱٬۳۷۰ متر است. مسافت جادهای بین این شهر تا ارومیه ۱۸۴ کیلومتر، تا تبریز ۲۰۴ کیلومتر، تا سردشت ۱۴۰ کیلومتر (از مسیر خلیفان-ربط) و تا بانه کمتر از ۹۰ کیلومتر است. شهر بوکان یکی از مسطحترین شهرهای ایران است و همچنین بیشتر اراضی آن را دشتهای هموار تشکیل میدهد.
آب و هوای بوکان استپی خشک با تابستانهای گرم و زمستانهای سرد است. این شهر در زمستان سرد و پرف و روزهای زمستانی آن طولانی بوده که معمولاً تا اواخر اسفندماه ادامه دارد. حداکثر مطلق دمای بوکان ۴۲ درجه سانتی گراد بالای صفر و حداقل مطلق دمای هوا ۲۷ درجه سانتی گراد زیر صفر است. مدت روزهای یخبندان از ۸۵ تا ۱۰۰ روز و میزان بارندگی در سالهای مختلف میان ۳۵۰ تا ۴۱۷ میلیمتر متغیر بوده، که متوسط آن ۴۲۸ میلیمتر برآورد شدهاست.
بوکان از نظر زلزلهخیزی در ایران در ناحیه کم خطر قرار گرفتهاست و طبق اسناد و شواهد تاریخی هیچگونه زلزله مهیبی در طول چند صد سال اخیر در این شهر رخ ندادهاست. با این حال زمینلرزههایی در بوکان که کانون اصلی زلزله صدها کیلومتر از آن دور بودهاست احساس شدهاست که شدیدترین این زلزلهها در مدت یکصد سال اخیر مربوط به زلزله ۷٫۳ ریشتری ازگله بود که در بوکان و شمالغرب ایران نیز به شدت احساس شد. بوکان و حومه آن بر روی هیچکدام از گسلهای ایران قرار نگرفتهاند.
باغهای آلبالوی امیرآباد با قدمت بیش از هشتاد سال هر ساله تولیدکننده چندین تن انواع میوه و انواع سبزی است. این باغهای سرسبز از نامدارترین باغهای بوکان و حومه بهشمار میآیند. در گذشته حدود ۲۰ باغ سرسبز که بهدلیل وفور آب، در شهر وجود داشتهاست. از باغهای قدیمی بوکان میتوان به باغ قاضی، باغ قاسم آقا، باغهای صلاح مهتدی، باغ میرهبیگ، باغ ملاعلی، باغ سردار، باغ عبدالرحمن، باغ حاجی حریری، باغهای امیرآباد، باغ حاجی ابراهیم محمدیان، باغ حسن سام بیگی، باغ احمد کرمانج، باغ حاجی علی، باغ مام نصراله و باغ شیخ قادر نام برد. در میان آنها اکنون تنها باغهای امیرآباد، باغ قاضی و باغهای کوسه (کوسته) به صورت سالم و نیمه سالم بهجا ماندهاند.
رودخانه سیمینهرود در زبان کردی تَتَهو خوانده میشود که در اصل واژهٔ زرتشتی-اوستایی است و از ارتفاعات مناطق منگور و دهستان ترجان سرچشمه میگیرد. پس از آبیاری این دهستان وارد بوکان میشود و از وسط این شهر عبور میکند و به دریاچه ارومیه میریزد. حواشی این رودخانه به ویژه درهها و دشتهای آن بسیار زیبا و دیدنی است. رودخانه سیمینه رود در مرکز دشتهای وسیع و حاصل خیز حاجی لک، مجیدخان و بخشی از دشت سرچنار از توابع شهرستان بوکان قرار گرفته و حدود ۲۵ تا ۳۰ هزار هکتار از زمینهای این دشتها را که بیشترین میزان تولید محصولات کشاورزی را به خود اختصاص میدهند و به لحاظ منابع آبی در چهار فصل سال از آب این رودخانه تأمین میشوند.
طَرَغه نام کوهی در ۲۲ کیلومتری غربی شهر بوکان است. جنس کوه از سنگهای آهکی و از نوع سوخته و ارتفاع آن ۲۲۲۴ متر و در خط راس اصلی رشته کوههای زاگرس قرار دارد. طرغه مختصات جغرافیایی آن بین ۱۶. ۳۳°۳۶ عرض جغرافیایی و ۲۲. ۵۷°۴۵ طول جغرافیایی است. این کوه یکی از بلندترین کوههای جنوب استان آذربایجان غربی و جایگاه صعود کوهنوردان منطقه و کشور است و علاوه بر وجود دو پایگاه برای استراحت کوهنوردان، دارای آثار سنگ تراشیده شده و بناهای تاریخی مربوط به عهد مغول و ایلخانان است. در میان مردم منطقه افسانههای زیادی دربارهٔ کوه طرغه نقل میشود. ریشه نام این کوه برگرفته از نام مغولی طرقائی یا «تراغای» است، تراغای نام پدر تیمور گورکان معروف به تیمور لنگ بود.
زبان مردم این شهر کردی سورانی یا کردی مرکزی است. سورانی خود به چندین لهجه تقسیم میشود. لهجهٔ رایج در سنندج لهجهٔ اردلانی است و لهجهٔ منطقهٔ بوکان نیز مکریانی نام دارد. البتّه لهجهٔ مکریانی مردم این شهر با سایر مناطق همجوار خود متفاوت بوده و بعضاً آن را لهجه بوکانی مینامند. مکریانی لهجهای صاف و خالص و فصیح است و از حیث شکل و تعداد کلمات بسیار غنی است. به باور محمدامین شیخالاسلامی مُکری ملقب به هیمن «در زبان کردی سورانی و در لهجه مکریانی و در مکریانی لهجه بوکانی، مطلوب تر است برای نوشتن زبان کُردی» باتوجه به نزدیکی بوکان به شهرهای مراغه و میاندوآب، بیشتر مردم آن به زبان ترکی آذربایجانی نیز مسلط هستند.
مردم بوکان عمدتاً سنی و شافعی مذهب هستند. در سال ۱۳۹۲ مسلمانان از جمعیّت این شهرستان ۹۳ درصد و در نقاط شهری ۹۲ درصد و در نقاط روستایی ۹۷ درصد را تشکیل میدادهاند. اقلیتی از شیعیان نیز در بوکان ساکن هستند در گذشته یهودیان در این شهر سکونت داشتهاند. در میان مسلمانان بوکان، خانوادههای وجود دارد که سابقاً یهودی بودند و طی دهههای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ خورشیدی مسلمان شدهاند که مردم منطقه به آنها در اصطلاح، جدید الاسلام یا نومسلمان میگویند. بهائیان و اقلیتهای از سایر ادیان دیگر هم در سطح شهر ساکن هستند.
در زمان سلطنت ناصرالدّین شاه، بوکان تحت تملک عزیزخان مکری جمعیّت آن در سال ۱۲۳۱ خورشیدی تنها ۱۰۰ نفر بودهاست. بیشترین افزایش نسبی جمعیّت شهر بوکان در سالهای ۱۳۵۵ الی ۱۳۶۵ بودهاست که طی آن جمعیّت شهر بوکان از ۱۳ درصد به ۲۳ درصد رشد داشتهاست و از رقم ۲۰٬۵۷۹ نفر در سال ۱۳۵۵ به ۶۷٬۹۳۸ نفر در سال ۱۳۶۵ رسیدهاست که رشد جمعیّتی بسیار بالایی است و مهمترین دلایل رشد جمعیّت این شهر در این دوره را میتوان اثرات مستقیم انقلاب اسلامی ایران دانست که با آغاز جنگهای داخلی کردستان و ناامنی بیشتر روستاها، موج شدیدی از مهاجرت مردم روستاها به شهرها به وقوع پیوست که با شروع جنگ ایران و عراق این مهاجرت با ورود مهاجرین مناطق جنگزده شدت بیشتری یافت.
در سرشماری سال ۱۳۹۵، جمعیّت شهر بوکان ۱۹۳٬۵۰۱ نفر اعلام شد، که از این تعداد ۹۷٬۶۵۹ نفر مرد و ۹۵٬۸۴۲ نفر زن و این تعداد در قالب ۵۶٬۹۴۴ خانوار بود. شهر بوکان با اختلاف کم با جمعیت شهر خوی، سومین شهر پرجمعیت آذربایجان غربی بهشمار میآید. بوکان سومین شهر پرجمعیّت استان آذربایجان غربی و سومین شهر بزرگ کردنشین ایران است. جمعیّت شهر بوکان در شش ماه دوم هر سال بیش از ۱۷٬۰۰۰ نفر به آن اضافه میشود که ناشی از مهاجرت فصلی مردم روستاها در فصلهای پاییز و زمستان به شهر است. در طرح سکان جمعیت در سال ۱۳۹۰ شهر بوکان با شهرهای ارومیه و خوی دارای جمعیّت ۱۰۰ تا ۲۵۰ هزار نفری استان آذربایجان غربی رتبهبندی شدهاست.
مراسم و آیینهایی که در میان مردم کرد مرسوم است در برگیرنده اعیاد مذهبی، قومی و باستانی است که ریشه در باورهای کهن این مردم دارد و اغلب تاریخی، پارهای و اسطورهای است. آداب و رسوم کردها کاملاً مانند دیگر اقوام ایرانی برگزار میگردد. از آداب و فرهنگ منطقهٔ بوکان میتوان به حنابندان، چهارشنبه سوری، نوروز، رقص کردی و موسیقی کردی اشاره کرد. موسیقی کردی با موسیقیهای باستانی ایران نسبتی تمام و کمال دارد.
در میان انواع بینظیر موسیقی کردی، هوره، شمشال (نوعی ساز بادی)، دف از قدمت بالای برخورد دارند و قدمت برخی از آنها به بیش از هزار سال و حتی به پیش از ظهور اسلام در ایران میرسد و در حال حاضر در بسیاری از مراسم مولودیخوانی و آهنگهای کردی در موسیقی اقوام خاورمیانه شنیده میشود و این به علت تأثیرگذاری و غنی بودن این نوع موسیقی در کنار موسیقی همسایگان خود است.
پوشاک مردان و زنان کُرد شامل تنپوش، سرپوش و پایافزار است. ساخت و کاربرد هریک از این اجزاء به نوع فصل، نوع منطقه، نوع کار و معیشت و مراسم و جشنها بستگی و با یکدیگر تفاوت دارند. لباس زنان و مردان اهالی کرد زبان جنوب آذربایجان غربی همان لباس عمومی اهالی کردستان است که جزو یکی از زیباترین و متینترین نمونه لباسهای بومی در میان کُردها بهشمار میرود. جزئیات لباس کردی با توجه به شرایط مختلف جغرافیایی و آب و هوایی تفاوتهایی در بین دیگر نقاط کردستان ایران دارد، اجزای یک لباس کردی مردانه منطقه بوکان چنین است: «کهوا پانتۆڵ» نوعی زیبا از شلوار کردی مردانه که در لهجه بوکانی آن را پاتول تلفظ میکنند نقش کت و شلوار را دارد ولی دوخت و فرم آنها با کت و شلوار تفاوت کلی دارد. «کهوا» بهصورت یک ژاکت نظامی دوخته میشود، با این تفاوت جیبهای آن روی سینه دوخته میشود و تنه و آستینهای کهوا چاک دارد. این نوع لباس مردانه را بیشتر در فصل زمستان میپوشند که کردهای این منطقه به آن «مرادخانی» میگویند.
لباس زنان از قسمت سرپوش آن، میتوان به دستمال یا روسری اشاره کرد. این دستمال، پارچهای است بسیار نازک و سهگوش که تارهایی در اطراف آن ایجاد میکنند و بهدین وسیله بر زیبایی آن میافزایند، اغلب پولکهایی نیز با آن تارها میدوزند تا زیبایی آن چند برابر شود. هر چند در مراسم عروسی اکثراً روسری در اولیت قرار نمیگیرد و الزامی نیست. شال نوعی پارچهاست که بر روی لباس در ناحیهٔ کمر در رنگ و ابعاد مختلف بسته میشود. امروزه نمونهٔ لباس زنانه، بیش از یک میلیون تومان قیمت دارد، ولی با این وجود یکی از محصولات پرفروش در میان کردها بهشمار میرود چراکه بیشتر زنان کُرد به این نوع لباسها علاقه خاصی دارند.
در کنار آداب و رسوم کُردها و بهخصوص منطقهٔ بوکان سرگرمی و بازیهای گوناگونی وجود دارد که به بازی دامه (یک نوع شطرنج ابداعی اما کاملاً متفاوت با بازی فکری شطرنج کنونی؛ برگرفته از «دامیهٔ» فرانسوی: damier)، بازی جورابن (جوراببازی)، بازی بوکه بارانه، میشین (تیلهبازی) و بازی خوزین (چوگانبازی) اشاره کرد. جورابن یا در اصطلاح فارسی جوراببازی، نوعی بازی گروهی است که در آن، ۱۰ عدد جوراب مردانهٔ بزرگ از جنس پشم را بهصورت دهانهباز در دو ردیف پنجتایی میچینند و یک تیله به نام «مازو» را در کنار آنها میگذارند و بازیکنان در دو گروه، طرفین جورابها مینشینند. این بازی هماکنون رایجترین بازی و سرگرمی جوانان و نوجوانان کُرد است که بهطور عمده در شبهای طولانی و سرد زمستان یا در ماه رمضان اجرا میشود. هرساله مسابقات بزرگ جورابین (جورابن) با شرکت تیمهای از سایر شهرستانهای مناطق کردنشین ایران در شهر بوکان برگزار میشود.
آلودگی هوای بوکان بیشتر بهصورت گردوغبار است و این پدیده بر اثر طوفانهای شن و وزش باد شدید در بیابانهای جنوب غربی کشور عراق به وجود آمده و بهخاطر ریز بودن ماندگاری زیادی در هوا دارند. این نوع آلودگی هنگامی خطرساز است که غلظت آن از حد مجاز بگذرد که میتواند مواردی مانند کاهش دید در شهر و مشکلات تنفسی را برای مردم به وجود آورد. در تیرماه ۱۳۹۴ آلودگی هوای بوکان در برخی ساعات به حدود ۶۰۰ میکروگرم بر مترمکعب میرسید. ایستگاه سنجش آلودگی هوای شهر بوکان به دستگاه آنالیزور کمتر از ۲٫۵ میکرون مجهز است. این ایستگاه در زمینی به مساحت ۱۸ متر مربع در ضلع شمالی میدان استقلال در سال ۱۳۸۸ احداث شدهاست و اطلاعات آن کاملاً از طریق اتصال به شبکه از ارومیه و تهران قابل دسترسی است.
بهدلیل کم عرض بودن خیابانهای اصلی و بافت قدیمی آنها و با وجود بیش از ۹۲٬۰۰۰ دستگاه خودرو و تک مرکزی بودن شهر، خیابانهای بوکان بار ترافیکی جدی را تحمل و جوابگوی این تعداد خودرو نیستند. بیشتر این ترافیک بهدلیل رفت و آمد خودروهای تکسرنشین به مرکز شهر ایجاد میشود. از دیگر مسائلی که این ترافیک را بیشتر نمایان میکند وجود نمایشگاههای متعدد خودرو، مغازههای جوشکاری و تانکر سازی در سطح شهر و کنار خیابانها است. بسیاری از ادارات مهم، مراکز خرید، بانکها و مجتمعهای تجاری در مرکز شهر قرارگرفتهاند. بههمین علّت مردم دیگر نقاط شهر بهدلیل نبود خدمات رفاهی و توزیع نامناسب امکانات، مجبور به سفر به مرکز شهر هستند. شهرداری در نظر دارد با احداث پروژههای پارکینگ طبقاتی، روگذر و زیرگذر و ایجاد تقاطعهای غیر همسطح مشکلات ترافیکی بوکان را کاهش دهد.
بوکان با آنکه یکی از شهرهای پرآب ایران بهشمار میآید اما با مشکل جدی کمآبی در مناطق مختلف شهر روبه رو است. بزرگترین سد آذربایجان غربی در این شهرستان قرار دارد. مردم این شهر از مشکل کمبود آب رنج میبرند، درحالی که دریاچه سد شهید کاظمی این شهرستان آب شهرستانهای تبریز، بناب، ملکان، میاندوآب و بخشی از مراغه را تأمین میکند. مسئولان و مدیرکل آب و فاضلاب استان آذربایجان غربی پاسخگو نیستند. این شهر تنها دارای دو مخزن ذخیره آب ۵ هزار و ۱۰ هزار مترمکعبی بوده و در هر ثانیه در بوکان ۳۳۰ لیتر و پیک مصرف ۶۰۰ لیتر است. مطالعات جدیدی برای انتقال آب از سد شهیدکاظمی انجام گرفته که پیشبینی شدهاست با انتقال آب آن، مشکل آب شرب بوکان تا ۳۰ سال آینده برطرف خواهد شد.
کارخانهها و واحدهای صنعتی و تولیدی بوکان بعد از خاتمهٔ جنگ هشت ساله ایران و عراق و درگیریهای داخلی در مناطق کردنشین ایران، بهدلیل موقعیت استراتژیک و مهم این شهرستان واحدهای صنعتی گوناگونی طی دو دهه در بوکان احداث شدند و اکنون با داشتن ۱۵۰ واحد صنعتی در رتبهٔ سوم صنعت استان آذربایجان غربی قرار گرفتهاست.بوکان در استان آذربایجان غربی در رتبهٔ سوم صنعت پس از ارومیه و خوی قرار دارد. و در زمینهٔ صنعت نساجی، ماشینسازی فعالیت دارد. از لحاظ سرمایهگذاری ۷/۶ درصد سرمایهگذاری آذربایجان غربی را به خود اختصاص دادهاست. در شهرک صنعتی بوکان هماکنون ۸۲ کارگاه تولیدی مشغول به فعالیت هستند. مساحت این شهرک صنعتی ۵۹ هکتار و دارای هفت هکتار فضای سبز است.
کارخانه سیمان کاوان یکی از بزرگترین کارخانههای آذربایجان غربی و شمال غرب ایران است که روزانه توانایی تولید چهارتن سیمان را دارد. این کارخانه به دلیل موقعیت خاص جغرافیای و نزدیکی به مرز الخصوص باکشور عراق و به جهت رشد صنعت در سال ۱۳۸۵ فازاول و سال ۱۳۹۰ فازدوم آن ساخته شد و بیش از ۵۰۰ نفر بهصورت مستقیم و ۴۰۰۰ هزار نفر بهصورت غیرمستقیم در این کارخانه مشغول به کار هستند. برای احداث این کارخانه ۲۵ میلیون یورو و ۵۴۵ میلیارد ریال تسهیلات هزینه شدهاست. ۳۲ درصد محصولات کارخانه سیمان کاوان بوکان به خارج از ایران صادر میشود.
واحد تولیدی پلی اتیلن بوکان در سال ۱۳۷۶ با خرید ماشینآلات موردنیاز از کشور اتریش راهاندازی شد و فعالیت خود را به منظور تأمین لولههای مورد نیاز طرحها و سیستمهای آبیاری در بخشهای کشاورزی، آبرسانی شهری و روستایی، گازرسانی و فاضلاب آغاز کردهاست که در سال ۱۳۹۳ بهعنوان واحد نمونهٔ استاندارد کشوری معرفی شد. در سال ۱۳۸۵ طرح احداث بزرگترین کارخانه قند خاورمیانه در بوکان به تصویب رسید که باگذشت بیش از یک دهه بااینکه زمین آن دراین راستا تحت تملک قرار گرفتهاست ولی هنوز کلنگزنی نشده و به مرحلهٔ اجرا نرسیدهست. نخستین کارخانهٔ کارتن آکاردئونی ایران در بوکان قرار دارد. از جمله محصولات این کارخانه میتوان به تولید کارتن سهلایه با کیفیت بسیار بالا، کارتنهای ضربهگیر جهت استفاده در جعبه و جعبههای بزرگ کارتنی برای حمل و نقل و محافظت از اشیاء حساس و شکننده اشاره کرد.
بوکان دارای بیش از ۱۸ باشگاه ورزشی روباز و سرپوشیده شامل سالنهای سنگنوردی آمادگی جسمانی، پیتلاس، بدنسازی، بوکس، پینگپنگ، تکواندو، تنیس روی میز، تیراندازی، جودو، بینت بال، ورزشهای رزمی، ژیمناستیک، شطرنج، فوتسال، کاراته، کشتی، والیبال، وزنهبرداری، ووشو، فوتبال، والیبال و هندبال، زمینهای اسکیت، اسب سواری و تیراندازی با کمان و چمنهای طبیعی و مصنوعی و استخر شنا و یک ورزشگاه پنج هزار نفری است.در این شهر ۳۸ هیئت مختلف ورزشی فعال بوده و بیش از ۶ هزار نفر ورزشکار تحت پوشش بیمه هستند. پاس، پرسپولیس، حسن زیرک و استقلال جزو اولین تیمهای فوتبال در قبل و بعد انقلاب ۱۳۵۷ در بوکان بودند. سردار بوکان باشگاه ورزشی فوتبال این شهر در سال ۱۳۷۹ تأسیس شد و در سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ نایب قهرمان و قهرمان لیگ برتر استان آذربایجان غربی بودهاست. تیم فوتبال سردار در حال حاضر در لیگ دسته دو حضور دارد. ورزش کوهنوردی در قبل از انقلاب ۱۳۵۷ نه به شکل امروزی، بلکه بیشتر در آموزشگاهها بهصورت گردش در حال انجام بود. اولین گروههای کوهنوردی به شیوه نوین در سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ توسط دبیرانی که از مرکز و شهرها به بوکان آمده بودند برپا شد و در سال ۱۳۶۷ نخستین هیئت کوهنوردی این شهر فعالیت خود را آغاز کرد. در حال حاضر ۱۵ گروه کوهنوردی در سطح شهرستان بوکان حضور دارند و باوجود دیوارهای سنگ نوردی در باشگاهها، رشتهٔ سنگ نوردی نیز به صورت فعال زیر نظر هیئت کوهنوردی شهرستان به فعالیت میپردازد. هیئت کوهنوردی بوکان از فعالترین هیئتهای ورزشی در سطح استان آذربایجان غربی و ایران است.
هیئت شطرنج بوکان در سال ۱۳۶۸ تأسیس شدهاست و یکی از قطبهای اصلی شطرنج آذربایجان غربی و کردستان بهشمار میآید. شطرنج بوکان این قابلیت و توانایی را داشته که در سال ۱۳۸۹ میزبان سومین دوره مسابقات کشوری جام چی چست باحضور استادان بزرگ شطرنج ایران و بازیکنان تیم ملی، باشد. هم چنین بوکان در سال۱۳۹۰ مجوز برگزاری مسابقات بینالمللی را از فدراسیون شطرنج دریافت کرد و در این تاریخ اولین مسابقات بینالمللی جام بوکان با حضور بازیکنان پنج کشور مختلف در هتل ایزدی این شهر برگزار شد.
قالی بافی یکی از مهمترین صادرات صنایع دستی بوکان در آذربایجان غربی بهشمار میرود که به خارج از ایران صادر میشود. درهمین رابطه تالار مجلس فرانسه با فرش قالیبافان بوکانی با ۳۵۰ متر مربع مساحت تزیین شدهاست. هشتادو پنج درصد فرش تولیدی این شهرستان به خارج از کشور صادر و مابقی آن در داخل کشور مورد استفاده قرار میگیرد. فرش بوکان بهعلت طراحی ویژه و کیفیت بالا دارای شهرت است.
جاذبه های بوکان
پارک ساحلی بوکان: یکی از جاهای دیدنی بوکان، «پارک ساحلی» این شهرستان است که در بخش غربی آن و در جنوب استان آذربایجان غربی احداث شده است. شهر بازی، میدانی بزرگ برای ورزش، پیست اسکیت و درختزارهای وسیع در این پارک ساحلی، از ویژگیهای مطلوب آن است که به مکانی دوستداشتنی برای تفریح خانوادههای محلی و دیگر مسافران تبدیل شده است. همچنین «سیمینهرود» که در نزدیکی و مجاورت این پارک ساحلی قرار دارد، منظرهای زیبا و طیبعتی دوستداشتنی را ایجاد کرده است.
آرامگاه سرداران مکری: «آرامگاه سرداران مکری»، یکی از جاذبههای تاریخی در شهرستان بوکان است که در داخل پارک عمومی ملت این شهرسان قرار گرفته است. بنایی کهن و متعلق به حکومت قاجاریان که در گویش کردی به «گومبهزی سردار» شهرت دارد. علت شهرت این بقعه تاریخی به سرداران مکری، مدفون شدن «سردار عزیزخان مکری»، «محمد حسین خان مکری»، «قاضی حسین مکری» و «علی خان مکری»، در کنار جمع دیگری از مشاهیر و بزرگان بوکان، در این مکان است. این مقبره متشکل از حیاطی کوچک، مقبرهای مستطیلی شکر، گنبدی مرکزی با الگوی چلیپا در مرکز، ایوانی با دو ستون سنگی و شاهنشین و نیز دو دهلیز در طرفین است.
مسجد جامع بوکان: یکی از عمارات تاریخی شهرستان بوکان، بنایی است کهن که در سال ۱۳۱۰ هجری قمری، به دستور «علی اصفهانی»، احداث شد. جالب است بدانید که ابتدا این بنای مذهبی با ۱۲ گنبد و ۶ ستون از جنس سنگهای آهکی تراشدار ساخته شد. سپس در سال ۱۳۴۵ بر وسعت مسجد افزوده و ۴ گنبد و ۳ ستون دیگر به آن اضافه شد. این میراث ایران کهن که بین مردم از محبوبیت و احترام ویژهای برخوردار است، در مجاورت تپه «قلعه سردار» قرار دارد و امروزه میزبان نمازگزارا در روز جمعه بوده و بهعنوان یکی از بزرگترین و مهمترین مساجد استان آذربایجان غربی نیز شناخته میشود.
دریاچه سد بوکان: یکی از معروفترین مناطق گردشگری و تفریحی در شهرستان بوکان، «دریاچه سد بوکان» است که عنوان یکی از مناطق نمونه گردشگری استان آذربایجان غربی را به خود اختصاص داده است. سدی خاکی که در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی این شهرستان قرار گرفته و گرداگرد آن را دشتهای سرسبز، زیبا و استپی فراگرفته است. جالب است بدانید که نام نخست این جاذبه گردشگری، «کوروش کبیر» بوده است که به نام «شهید کاظمی» تغییر یافته است. احداث این سازه ارزشمند با طول تاجی برابر با ۵۳۰ متر و بلندای ۵۰ متر از پی، در مسیر رودخانه زیبای «زرینهرود»، منظرهای چشمنواز را ایجاد کرده که سالانه پذیرای جمع زیادی از مسافران و گردشگران از سراسر ایران است.
قلعه سردار بوکان: «قلعه سردار» یا «آرگ بوکان»، یکی از عمارات تاریخی و جاهای دیدنی آذربایجان غربی است که قدمت آن به قرن ۱۹ میلادی و مقارن با حکومت «ناصرالدین شاه قاجار»، بازمیگردد. به نظر میرسد که این بنای کهن، در سال ۱۲۴۷ هجری شمسی، به همت «عزیزخان مکری» و به جهت تلسط بر عشایر و کردهای مکری، احداث شده است. ساختمان قلعه که به گویش کردی به «قلهلای سهرداری بوُکان»، شهرت دارد، برفراز تپهای تاریخی بنا شده و در دوران مختلف به دست فرزندان و نوادگان سازنده، وسعت یافته است. جالب است بدانید که کاربری این میراث کهن بهعنوان مکانی جهت اجرای سیاستهای دول مختلف، کردهای عالیمقام و از همه مهمتر، مرکز حکومتی بوده است. متاسفانه امروزه بیش از ۹۰ درصد آن تخریب شده و از آن بهعنوان پایگاه مقاومت بسیج استفاده میشود.
مسجد روستای حمامیان: «مسجد روستای حمامیان»، از دیگر جاذبههای مذهبی در شهرستان بوکان است که در یکی از روستاهای این شهرستان به نام «حمامیان»، قرار دارد. به نظر میرسد که اساختمان مسجد، در دورانی پیش از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۳۲۸ هجری قمری و به دست «محمود آقا ایلخانی زاده» و به معماری «معمار باشی مراغهای»، احداث شده است. خوشبختانه امروزه بخش اعظمی از بنای مسجد سالم مانده است و میتوان در مجاورت آن، بقایایی از یک مدرسه قدیمی حمامیان را مشاهده کرد.
منطقه شکار ممنوع سهکانیان: در ۱۵ کیلومتری شمال شرقی بوکان، در محور بوکان به میاندوآب، یکی از دیدنیهای طبیعی و فوقالعاده استان آذربایجان غربی قرار گرفته است که به «منطقه شکار ممنوع سهکانیان»، شهرت یافته است. این دشت، برخوردار از ۵ روستا با نامهای «سهکانیان»، «کانی علی گرده»، «کانی سور»، «ارمنی بلاغی» و «کانی قلا» است و میتوان آن را زیستگاه نوعی پرنده کمیاب به نام «میشمرغ» که بزرگترین پرنده کشور لقب گرفته است، معرفی کرد. همچنین در این منطقه از بوکان گونههای مختلف گیاهی از جمله خوشخوراک، گون کتیرا، یونجه وحشی، چاودار، گلابیهای وحشی، زالزالک، گل کاغذی، گونهای خوشخوراک، پسته وحشی و .... وجود دارد. طبیعت زیبا، بکر با چشماندازی خیرهکننده، از ویژگیهای این دشت دوستداشتنی است که تعداد زیادی از علاقهمندان به طبیعتگردی، برای تماشای زیباییهای آن، به بوکان سفر میکنند.
خانقاه شیخ شمسالدین برهانی: «شمسالدین برهانی»، یکی از شیوخ مشهور نقشبندی است که در قرن ۱۴ هجری قمری زیسته است. این عالم بزرگ در سالهای ۱۲۷۷ تا ۱۲۸۰هجری قمری، در منطقه مکریان، روستای شرفکند شهرستان بوکان، خانقاهی وسیع را احداث کرد و در آن مکان به تدریس و تربیت شاگردان و مریدان مشغول شد. وی در سال ۱۳۲۵ هجری قمری چشم از جهان فرو بست و در خانقاه خود، به خاک سپرده شد. آرامگاه وی که به «خانقاه شیخ برهان» نیز شهرت دارد، در «روستای برهان»، در ۳۵ کیلومتری از مسیر بوکان به مهاباد که بهدلیل حضور شیخ ربانی به «روستای خانقاه» نیز شناخته میشود، قرارگرفته است.
تپه باستانی قلایچی بوکان: «تپه باستانی قلایچی» در ۱۵ کیلومتری شمال شرقی شهرستان بوکان و در روستایی به همین نام قرار دارد. طبق تحقیقات و کاوشهای انجام شده در این تپه تاریخی، آثاری از هزاره اول پیش از میلاد (کشف شد که پرده از قدمت بسیار این بخش از بوکان، برداشت. آجرهایی بهشکل صلیب و منقوش، از نخستین آثاری است که در این منطقه کشف شده است. در کاوشهایی که مجددا در این منطقه از استان آذربایجان غربی صورت گرفته است، آثاری همچون معبد مرکزی برجها، دیوارهای آن، حیاط سنگفرش شده، پلههای متصل به حیاط، چند اتاق اندود شده با گل اخری و نقاشیهایی به رنگ سیاه، آبی و آجرهایی که با موضوعات انسانی، هندسی و گیاهی منقوش شده، بهدست آمده است. جالب است بدانید که طبق مدارک و آثار کشف شده، احتمال میرود که این مجموعه متعلق به دوران حکومت «مانا» باشد.
غار دوکچی بوکان: «غار دوکچی» یکی از زیباترین و شگفتانگیزترین غارهای کشور است که در ۱۴ کیلومتری از شمال شرقی شهرستان بوکان قرار دارد. این پدیده طبیعی دارای ارتفاعی بالغ بر ۱۷۲۰ متر از سطح دریا و دهانهای به قطر ۱ متر در ۶۰ سانتیمتر است. به یقین میتوان غار دوگچی را از غارهای کمنظیر در کشور معرفی کرد که میتوان انواع چکنده، آبشار سنگ و چکیده ستون را در آن مشاهده کرد. از ویژگیهای بارز و قابلتوجه این غار شگفتانگیز وجود دو چکیده عظیم و غولپیکر است که هر بیننده در نگاه اول، آنها را همانند سرباز و محافظ غار، میپندارد. چکیدههایی به بلندای ۱۲ متر و قطری بالغ بر ۶ متر که بسیار زیبا و منحصربهفرد است. جالب است بدانید که در موازات این غار، غاری دیگر به نام «غار قلایچی» قرار گرفته است که علاقهمندان به طبیعتگردی و غارنوردی، میتوانند از آنها بازدید کنند.
تالاب قره گل: تالاب قره گل در استان آذربایجان غربی واقع است. تالاب قره گل با ۳۰۰ هکتار وسعت در۴۰ کيلومتري جاده بوکان به مياندوآب در جوار روستايي به همين نام واقع شده و يکي از مهمترين مناطق تخم گذاري و زادآوري پرندگان آبزي و کنار آبزي است و درسالهي گذشته جز درفصول تابستان دربقيه فصول داراي آب بود واين تالاب داراي نيزاري است که از پوشش گياهي تالاب بهرهمند ميشود. حداكثر عمق تالاب دو متر و ارتفاع آن از سطح دريا يك هزار و ۲۵۰متر است. با توجه به شرايط زيست محيطي، اين تالاب مامن مناسبي براي انوع پرندگان آبزي و كنار آبزي محسوب مي شود. اين تالاب گرد به قطر حدود ۳۰۰ متر از گرد آمدن آب برفها و سيلابها به وجود آمده است. بيشترين ژرفاي آن ۳ متر تخميل زده شده است. افزوده شدن آثار پديده آتشفشاني / خاكستر آتشفشاني به خاك بستر تالاب، دور نماي سياه رنگي به آب تالاب بخشيده است كه به همين جهت به قره گل سرشناس شده است.
پناهگاه حیات وحش سوتاو: پناهگاه حيات وحش سوتاو در موقعیت جغرافیایی N3633 E4611 در استان آذربایجان غربی واقع است. در ایران هم اکنون دشت « سوتاو » بوکان مهمترین زیستگاه پرنده میش مرغ در کشور است. این مکان به دلیل شرایط مطلوب و منحصر بفرد خود به مهمترین زیستگاه پرنده نادر میش مرغ در سطح کشور تبدیل شدهاست. دشت سوتاو که یک پهنه تپه ماهوری به وسعت ۴۰۰ هکتار را در روستای حمامیان از توابع شهرستان بوکان شامل میشود، سالانه پذیرای ۲۰ تا ۲۵ قطعه از ایننوع پرنده نادر است. اخیرا از سوی اداره کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی، این منطقه به عنوان پناهگاه میش مرغ در آذربایجان غربی اعلام شده است. محل زیست این پرنده در آذربایجان غربی مناطق «آزاد»، «باجوند» و «کانی سیب» در مهاباد و «دشت سوتاو»، «حمامیان» و «ینگجه» در بوکان است. این پرنده طی سال های گذشته به دلیل محدود شدن زیست گاههای طبیعی، شکار بیرویه و اختلال در مناطق زیست و تخمگذاری آن، در معرض تهدید انقراض قرار گرفته است. میش مرغ یک پرنده نادر در جهان به شمار میرود که در حال حاضر در فهرست سرخ اتحادیه بین المللی حفاظت از جمعیت و منابع طبیعی قرار گرفته است.
اقامتگاه بومگردی اجاق سیدکریم بوکان: اقامتگاه اجاق سید کریم خانه ای با قدمتی بیش از ۸۰سال است که در روستای بوکان در فاصله ۵ کیلومتری شهرستان پاسارگاد (سعادت شهر) در استان فارس قرار گرفته است. این خانه متعلق به مرحوم سید کریم حسینی، سید معروف بوکان تنها خانه قدیمی این روستاست که هنوز پا بر جا مانده و با کمک عده ای از فعالین گردشگری و محیط زیست احیا و مرمت شده است و بنا به درخواست نوه سید آن را اجاق سید کریم به معنی خانواده سید کریم نام نهادند. اقامتگاه بوم گردی اجاق سید کریم پایگاهی است برای فعالیت های گردشگری،محیط زیست،نجوم،کشاورزی و فعالیت های مربوط.این مجموعه با داشتن متخصصین حوزه های مختلف علمی و فرهنگی از اسفند ماه ۱۳۹۴ فعالیت خود را تحت نظر سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی شروع کرد.
مقبره حسن زیرک: استاد “حسن زيرك” به سال ۱۳۰۰ در شهرستان بوكان استان آذربایجان غربی چشم به جهان گشود. در سن ۵ سالگي از مهر پدر محروم گشت. بدبختي، تلخي و سختيهاي فراواني چشيد. زندگي را با درد و رنج گذراند و عمري را در شهرهاي كردنشین ايران و عراق سپري كرد. مدت زيادي در بخش كردي راديو بغداد همكاري كرد. از سال ۱۳۳۷ كه بخش راديو كردي ايران در تهران براي اولين بار افتتاح شد همكاري خود را با اين مركز آغاز نمود. حسن زيرك گرچه به خاطر شرايط سخت زندگي از نعمت درس و تحصيل بيبهره ماند، ولي استعداد كمنظيري در سرودن شعر و آهنگسازي كردي داشت. اين استعداد به همراه صداي منحصر به فرد، سبب گرديد كه خالق آثار مانا و ماندگاري در عرصه موسيقي كرد باشد و ترانههايش در سرتاسر شهرهای کردنشین محبوبيت يابد، به شكلي كه همچنان صداي او در جاي جاي مناطق كردنشين و در كوچهها و خيابانها و در خانهها و مغازهها طنينانداز می باشد.
..............................
آرشیو