نام باشگاه : والنسیا
لقب باشگاه : خفاش ها
سال تاسیس : 1919
رئیس باشگاه : ویسنته سوریانو
آدرس باشگاه : antigua senda de senent 11 ES – 46023 valencia
تلفن : +34 3372626-96
فکس : +34 3372325-96
سایت : [Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])
ایمیل : mestalla@valenciacf.es
لباس : سفید و سیاه
اسپانسر : toyota
اسپانسر ورزشی : nike
ورزشگاه : mestalla
آدرس ورزشگاه : avda. De suecia s/n46010 valencia(spain)
ظرفیت ورزشگاه : 55 هزار نفر
ابعاد زمین : 105 متر در 70 متر
درهای استادیوم 55 هزار نفری مستایا در سال 1923 به روی هواداران گشوده شد
والنسیا؛معجزه و انتظار
خفاش های سیاه
شکارچیان دیرپای اندلس
در جنوب تب زده دیار ماتادورها منطقه زیبایی به نام والنسیا وجود دارد. در این شهر که بعد از سویل دومین منطقه فوتبال خیز این ناحیه محسوب می شود تنها یک چیز عصرهای آخر هفته را جذاب می کند و آن بازدید از عمارت های قدیمی شهر و کمی جلوتر ورزشگاه «مستایا» است.
این که چگونه ورزشگاه در گذر زمان معبدی برای تقدس احساسات مردمان منطقه شد داستان پرفراز و نشیبی را شامل می شود که بخش عمده آن از طریق خارجی ها حاصل شد. آنهایی که فوتبال را به جنوب اسپانیا آوردند شیوه داشتن یک تیم فوتبال را به والنسیایی ها نیاموختند! اینگونه بود که آنها نیز مانند سایر تیم های وطنی از قدمت کمتری نسبت به همتایان ایتالیایی و انگلیسی خود برخوردارند.
به هر حال والنسیای فعلی در سال 1919 تاسیس شد. داستان بوجود به آنها بسیار جالب است. وقتی چند جوان به قصد گزراندن اوقات فراغت در یک کافه رستوران گردهم آمده بودند فکر تشکیل یک تیم فوتبال در ذهن آنها جرقه زد. صبح روز بعد قرارها محکم تر شد. زمین چمن حومه شهر! اولین گام های تولد در همان زمین چمن برداشته شد.
پول زیادی از طریق دوستان و آشنایان پرداخت شد. همین موضوع سبب بقای تیم شد. وجود سرمایه اهمیت زیادی داشت.باشگاه های زیادی وجود داشتند که به علت نبود سرمایه ناکام ماندند،علاوه بر این والنسیا به وسیله این پول موفق به کرایه کردن زمینی به نام «آلگایروس» شد. جایی که بعدها به عنوان میزبان اولین دیدار های رسمی والنسیا بود.
هوای بزرگی به سر آنها زده بود پس تصمیم گرفتند در جام پادشاهی شراکتی فعال داشته باشند.حضور در اولین دوره ها با شکست های بعضا سنگینی همراه شد تا باشگاه برای حفظ آبرو! تا چند سال خود را از این مسابقات منع کند اما وقتی هواداران رو به تزاید تیم، تجمع اعتراض آمیز انجام داده و خواستار قدرت نمایی نماینده شهرشان مقابل مادریدی ها شدند اوضاع متفاوت شد.
در سال 1923 والنسیا به عنوان یک غریبه در مسابقات سراسری شرکت کرد و در حالی که کمتر کسی به آنها اطمینان داشت به خوبی درخشیدند. والنسیا همه حریفان خود را شکست داد. بازی فینال برای تیم بی تجربه ای مثل آنها حکم یک شمشیر دولبه را داشت. ازطرفی جسارت به معنای کسب افتخار بود و از سوی دیگر جو سنگین فینال می توانست آنها را با شکست سنگینی آشنا کند. شکستی که اساس و بنیان باشگاه را زیر سوال می برد!
والنسیا مورد اول را برگزید. آنها با شهامت به میدان رفتند. جام به تیمی جز آنها تعلق داشت، بدین ترتیب اولین افتخار باشگاه به دست آمد.
کم کم فکر راه اندازی لیگ واحد، جنبه عملی به خود می گرفت. والنسیا در آخرین دوره های وجود لیگ کشوری دوران خوشی را سپری نکرد. آنها یگانه افتخار خود را زیر سوال برده بودند ولی ناجی از راه رسید.
باشگاه برای اولین بار صاحب یک مربی خارجی شد او به خوبی تاکتیک های مدرن را به بازیکنان تحت رهبری اش آموزش می داد. نهایت سعی او آن بود که زیر ساخت های قدیمی والنسیای تازه تاسیس را از نو بسازد.
«انتا جوا سیبدادی سبل» نام محله ای بود که آنها را در خود جای داده بود. مادرید هنوز رئال نشده بود و بارسا نیز دشمنی زیادی نسبت به پایتخت نشینان احساس نمی کرد.
اما آرمان والنسیا از همان ابتدا مشخص بود : دشمنی با فوتبال مادرید، بی اعتنایی به کاتالان، تمسخر باسک و بی هویت جلوه دادن سویل!
والنسیا فقط شهر خود را دوست داشت حتی اگر تیم های دیگری از این ناحیه سر بر می آورند آنها هنوز هم حرف خود را می زدند.
سرانجام با دستور مقامات فوتبالی کشور، مسابقات سراسری در سال 1928 برچیده و لیگ سراسری جایگزین آن شد. به غیر از تیم های بزرگ 3 منطقه عمده فوتبال اسپانیا(مادرید،باسک،کاتال� �� �ن) سایر شهرها باید مسابقات انتخابی برگزار می کردند.
در این میان نامی از والنسیا دیده نمی شد. چرا که آنها از ۲ سال قبل به خاطر نتایج ضعیف، دسته سوم را برای خود « رزرو» کرده بودند. وقتی لیگ به طور رسمی شروع به کار کرد والنسیا یک رتبه ارتقا پیدا کرده و دسته دومی شده بود. تیم برای رسیدن به جایگاه بهترین ها باید در دهه 30 تلاش بیشتری می نمود.
بعد از 3 فصل ناکامی در دسته دوم،والنسیا سرانجام پس از گذشت 3 فصل از شروع لیگ گام به دسته اول گذاشت. قبل از تمام این فعل و انفعالات والنسیا موفقیت دیگری به دست آورد.
آنها در می سال 1923 از ورزشگاه قدیمی خود دل کنده و پای به زمین مستایا گذاشتند. صحبت از خرج های زیاد برای گسترش ورزشگاه به میان آمده بود اما عملا بودجه چندانی وجود نداشت. جشن بسیار با شکوهی به مناسبت افتتاح این ورزشگاه برگزار شد. وقتی هنرپیشگان و خواننده های مردمی کشور برای والنسیا به ایفای نقش پرداختند بسیاری از تفاوت ها نمایان شد.
بارسا و مادرید زور خود را برای خشنودی اشخاص دیگری خرج می کردند اما در جنوب، والنسیا شادی هواداران خود را به با ارزش ترین جام ها نمی فروخت.
چنین طرز تفکری روز به روز بر محبوبیت آنها افزود. در اعلامیه روزنامه ها می شد این موضوع را احساس کرد،جایی که از مردم منطقه تقاضای کمک برای گسترش ورزشگاه می شد! باشگاه به شیوه خاص خود اداره می شد.
«گودیانس» رییس وقت باشگاه که یکی از بنیانگذاران تیم نیز محسوب می شد درایت و مدیریت را با احساسات هواداران درهم آمیخته و معجون قدرت و افتخار را پدید آورد.
باشگاه جزو اولین تیم های اسپانیایی بود که تصمیم گرفت از شیوه های تهاجمی استفاده کند. استادیوم مستایا توسط « رامون لئونارته » گسترش پیدا کرده بود. با وجود بازی زیبا نتیجه خوبی عاید تیم نمی شد.
خرید ستاره در اولویت قرار داشت. این کار نیز با صرف هزینه های بسیار انجام گرفت اما همچنان نتیجه..... دهه 30 به پایان رسید.
با آغاز سال های 40 جنبش جدیدی در باشگاه بوجود آمد. بازیکنان قدیمی آخرین سال های خود را در تیم سپری می کردند. اما جوانان قلب تپنده والنسیا بودند. لقب جدید آنها خفاش بود. خفاش ها به شکار رقبا رفتند.
در اولین فصل دست خالی بازگشتند. شکست مقابل مادرید و بارسلونا در جام حذفی مقداری ناامیدی را در تیم به وجود آورد اما مربی وقت با درایت این مشکل را حل کرد.
جام حذفی سال 1941 جولانگاه والنسیا بود. آنها در خانه حریفان مدارا کرده و در جو استثنایی مستایا حریف را نابود می کردند. با چنین شیوه ای تا فینال مشکلی پیش نیامد. در بازی نهایی آن سال که بسیار جذاب و تماشایی بود والنسیا نبرد پر تب و تاب را به سود خود خاتمه داد تا برای اولین بار با حضور در جایگاه ویژه جام را از دست ژنرال فرانکو بگیرد.
[Only Registered And Activated Users Can See Links]
اسپانیا درگیر جنگ های داخلی شد اما این امر در منطقه کوچکترین تاثیری به وجود نیاورد. طی فصل 1942 والنسیا درگیر جنگ ماراتن گونه قهرمانی در لیگ شد. مادرید افسانه ای با موجی از ستارگان بزرگ دنیای فوتبال دل هر تیمی را می لرزاند اما والنسیا خونسردانه مبارزه می کرد.
سرانجام برد نهایی در هفته آخر از آن والنسیا شد تا خفاش ها برای اولین بار تاج فوتبال اسپانیا را روی سر بگذارند. تیم هرگز پا پس نکشید و مزد جسارت خود را با قهرمانی دریافت کرد. شهر منفجر شد، مردم به کوچه و خیابان ها ریخته و به جشن و پایکوبی پرداختند.
2جام در عرض 2سال! برای والنسیای قحطی زده اوضاع چندان بد نمی گذشت. طی فصل 1943 والنسیا نتوانست درخشش 2فصل قبل را جبران کند. در جام حذفی از گردونه رقابت ها حذف شد و در لیگ نیز نظاره گر قهرمانی سایر تیم ها بود. اما دوران خوش سال های قبل بازگشت.
سال 1944 دوره طلایی به حساب می آمد.
رقابت شانه به شانه ای وجود نداشت خیلی زود دروازه های اسپانیا به روی مهاجمان باز شد تا در هفته آخر لیگ، جشن بزرگی در مستایا برگزار شود. والنسیا برای دومین بار فاتح لیگ شد. سیستم تهاجی اهالی مستایا تحسین دوست و دشمن را برانگیخته بود. خط دفاع آنها در اوج دوران خود سیر میکرد و هافبک های پر تلاش زمین بازی را تبدیل به جهنم رقبا می کردند.
از همه مهمتر سیاست گذاری مناسب رئیس باشگاه بود. کسی که ادعا می کرد هرگز رنگ شکست را به چشم ندیده است. اما سرانجام به زانو در آمد.
فصول 1945 و 1946 به بدترین نحو سپری شد.
هنگامی که باشگاه قصد ساختن تیم طلایی نیم دهه گذشته را داشت ناگهان صدای فریادی تمام فوتبال کشور را تحت تاثیر خود قرار داد. این فریاد در مستایا شنیده میشد. رئال مادرید زانو زد! همان طور که چند هفته قبل بارسلونا چنین وضعیتی داشت به مانند بیلبائویی که آنها نیز شکست خوردند.
هیچ دلیلی برای چگونگی کسب سومین جام دهه وجود نداشت. بازی زیبای تیم، مردان شهر والنسیا را به بام اسپانیا سوق داد اما افسوس که دوران زیبا چندان طولانی نبود. بازهم در موقعیت های پرشتاب باشگاه یک سال وقفه بوجود آمد اما در سال 1949 جام حذفی در دسترس ترین جام بود. والنسیا تک تک حریفانش را با شکست های سنگین بدرقه کرد. تیم در فینال نیز به همان راحتی دور یک چهارم نهایی،عمل کرد. یک جام حذفی دیگر به افتخارات باشگاه افزوده شد.
والنسیا به قدرتی بزرگ تبدیل شده بود هنوز رقابت های اروپایی به وجود نیامده بود تا میزان قدرت آنها مقابل رقبای خارجی سنجیده شود اما بازی های تدارکاتی ناامید کننده نشان میداد.
به هر حال گنجایش مستایا روز به روز افزایش می یافت. بعد از آنکه خفاش ها 3فصل اول دهه پر افتخار 40 را در سکوت، بی خبری و شکست طی کردند رئیس باشگاه از محدود کردن بودجه و ایجاد یک مقررات سخت سخن گفت.
چنین مسایل انضباطی، فوتبالیست های خارجی را از تیم فراری داد. چند آرژانتینی که از نوابغ تیم به حساب می آمدند به کشورشان بازگشتند. باشگاه دچار یک افت باورنکردنی شد. اگر زمانی به قصد صرفه جویی خرید می کردند حالا به خاطر بی پولی دوران را سپری نمی کردند.
کم کم تیم به پایین نشینی و حضور در دسته دوم عادت می کرد.
[Only Registered And Activated Users Can See Links]
از آغاز دهه 50 چندین رئیس باشگاه عوض شدند اما هیچ کدام چاره درد باشگاه را نمی دانستند. کمتر کسی نامی از والنسیا می شنید تا اینکه فصل 1954 از راه رسید، آنها ابتدا در لیگ قافیه را به رقیبان واگذار کرده بودند. تنها جام حذفی می توانست به والنسیا هویت ببخشد. رئال مادرید بزرگ در مقابل تیم هماهنگ و یکپارچه خفاش ها زانو زد. والنسیا راه را با قدرت تمام ادامه داد و سرانجام برای سومین بار در طول حیات خود جام پادشاهی را بالای دستان کاپیتان خود دید.
اما حکایت مانند انداختن تیری در تاریکی بود. تیر آنها به هدف اثابت کرد اما کمان خالی از سلاح دیگری بود. نتیجه این شد که والنسیا بار دیگر در جاده فراموشی قرار گرفت.
فصل 1955 با ناکامی توام شد. در فصل 1956 یکی از بدترین فصول آنها رقم خورد. فصل 1957 دست کمی از یک فاجعه نداشت.
دیگر نام آن تیمی که میانجی جنگ های رئال و بارسا بود و خود از آن درگیری ها نهایت استفاده را می برد فراموش شده بود.
چند سال بعد از فصل فاجعه، روسای جدید ساخت یک تیم طلایی دیگر را آغاز نمودند. جوانان زیادی رهسپار تیم شدند. اشتباهات آنها سدی در برابر موفقیت های اولیه را به وجود آورد اما این موضوع چیزی از اعتماد مربیان آنها کم نکرد.
همین جوانان در آغاز دهه 60 تاریخ را عوض کردند. فوتبال تهاجمی و بدون پروای جوانان امان بزرگترین تیم های کشور را بریده بود. تنها کمبود تجربه مانع از قهرمانی شد. این مشکل خیلی زود برطرف شد.
آلبرتو دی استفانو افسانه ای به والنسیا پیوسته بود. با قدرت رهبری ذاتی او بازیکنان برای کسب موفقیت حریص تر می شدند.
والنسیا بلافاصله پس از کسب یک جام، در رقابت های جام یوفا فصل 1962 شرکت کرد. تنها دارایی آنها بازیکن با تجربه شان بود.
حریفان اروپایی والنسیا را یک صید خوب می دانستند. آنها آماده بودند عقده های شکست از رئال دهه های 50 و 60 را روی سر والنسیای نگون بخت خالی کنند. اما قرار نبود والنسیا تسلیم شود.
فینال والنسیا و بارسلونا چیزی نبود که در ابتدای راه قابل تصور باشد. بارسا مهره طلایی چون «کاسیس» را در اختیار داشت اما این والنسیا بود که درس گلزنی را به آنها یاد داد. خفاش ها گل می زدند و بارسا نمی توانست جبران کند. فشار دقایق پایانی آبی و اناری ها بیهوده بود. سوت پایان نشان داد که والنسیا شخصیت یک تیم اروپایی را پیدا کرده است. سهم ویژه این کامیابی از آن باشگاه بود.
کسانی که ثمره اعتقاد به جوانان را دریافت کردند سال بعد دستاورد چندانی در لیگ بدست نیاوردند. در جام حذفی نیز سر به دیوار کوبیدند اما نمایش قدرت در جام یوفا ادامه داشت.
آنها باز هم همه حریفان را با اقتدار خاصی از پیش رو برداشتند و فینال را این بار مقابل دیناموزاگرب یوگسلاوی سابق برگزار کردند. حریف اهل بالکان به دندان گردی بارسلونا نبود. به این ترتیب دومین جام پیاپی اروپایی به خانه دیوانگان فوتبال رفت.
تب فوتبال به طور کامل شهر را فرا گرفته بود، پوستر بازیکنان از در و دیوار معابر عمومی شهر بالا می رفت. شهری که همواره پایگاه مخالفان دولت بود به وسیله نردبان فوتبال به آسمان ها رسید.
« لوانته » دیگر تیم این شهر به دسته اول آمده بود و نبردهای داغی را مقابل خفاش ها رقم می زد. والنسیا به خوبی از طرف شورای شهر حمایت می شد. اما افسانه شیرین اروپا دوام زیادی نداشت. آنها خیلی زود از« فیرز کاپ » بیرون افتادند.
4 فصل والنسیا خاموش بود تا اینکه در سال 1967 پس از 13 سال یک جام داخلی را فتح کرد. جام پادشاهی برای چهارمین بار به خانه تیمی رفت که همچنان بعد از سال 1947 طمع فتح لیگ را داشت!
روند باشگاه طوری پیگیری می شد که قهرمانی لیگ در اولویت قرار داشته باشد. والنسیا در فصول 1968،1969 و 1970 تا نزدیکی های قهرمانی پیش رفت. بالاخره کار نا تمام، فصل بعد به سرانجام رسید. لیگ بعد از 24 سال نامی غیر از بارسا،رئال و بیلبائو یا اتلتیکو مادرید را به عنوان قهرمانی در خاطر خود ثبت کرد.
ضیافت شام شهردار شهر پس از تثبیت قهرمانی نشان می داد که چقدر فوتبالیست ها برای اهالی سیاست مهم شده اند! وقتی چند هفته بعد نتایج انتخابات شهرداری ها با وعده نامزدها در مورد فوتبال مطابقت یافت دیگر کسی به استفاده ابزاری از والنسیا شک نکرد.
تا پایان دهه نامی از والنسیا شنیده نشد گاهی اوقات به قصد مساوی در نیوکمپ به میدان می رفتند و نتیجه می گرفتند. چندین مرتبه در برنابئو دست به آتش بازی زدند اما خبر دیگری نبود.
نقطه عطف والنسیای دوران جدید در آغازین سال های دهه 80 رقم خورد. باشگاه مجوز حضور در جام در جام اروپا را بدست آورده بود. جامی نامانوس که پیش از این کمتر مجال حضور در آن را پیدا کرده بودند.
آنها تا دور یک چهارم نهایی حریفان نسبتا آسانی را از پیش رو برداشتند اما در جمع 8 تیم برتر کار بسیار دشوار بود. تشویق های کرکننده در مستایا یک سوی قضیه بود و نتایج ضعیف بیرون از خانه سوی دیگر قضیه! به هر حال شور و علاقه بر همه چیز می چربید.
به این صورت بود که والنسیا به فینال جام رسید. توپچی ها قصد داشتند به لانه خفاش شلیک کنند اما موضوع به این سادگی ها نبود. دفاع منظم والنسیا مانع از بازگشایی دروازه شان شد. در 2 وقت 15 دقیقه ای ضد حملات والنسیا برای آرسنال خطرناک بود اما در نهایت همه چیز در ضربات پنالتی معلوم شد. هر 2 تیم ضربات پیاپی خود را تبدیل به گل کردند اما در آخرین ضربه، یک آرسنالی اشتباه بزرگی مرتکب شد.
والنسیا دومین جام معتبر اروپا را به چنگ آورد. ورزشگاه بروکسل برای والنسیا تبدیل به خاطره ای جاودان شد. وقتی آنها با جام عکس یادگاری می گرفتند تصور نمی کردند 2 دهه بعد دستاوردهایی از این مهمتر نیز کسب کنند.
کمبود منابع مالی تیم را از آسمان به زمین کوبید. در سالگرد قهرمانی کمتر کسی تقویم را به یاد داشت چرا که باشگاه مدام در حال سقوط بود.
نقطه امیدواری کسب سوپر جام اروپا با غلبه بر ناتینگهام فارست بود. ضعف سراسری تا اواخر دهه باقی ماند.
« پدرو کورتس » به ریاست باشگاه تکیه زد. افکار جاه طلبانه او اوضاع را متحول کرد با این وصف از افتخار خبری نبود. ورود به دهه 90 صحنه درگیری نا تمام با تیم های متوسط بر سر حضور در جام یوفا بود تا این که فصل موفق باشگاه با حضور یک ایتالیایی به نام کلودیو رانیه ری آغاز شد.
او که در جوانی بازیکن رم بود برای نظم اهمیت بسیاری قائل می شد. سیستم خشک وی در تمرینات مورد پسند بازیکنان قرار نداشت. از سوی دیگر سیستم بسته تاکتیک تیم، هواداران را عصبانی کرده بود.
رانیه ری به خاطر اعتراض آنها به سیستم جدیدی روی آورد که بر مبنای آن 3 مهاجم در زمین حاضر می شدند. تیم به وضوح پیشرفت داشت. یک گروه از جوانان قدرتمند توسط رانیه ری تربیت شده و در آستانه رسیدن به تیم بزرگسالان بودند. مرد ایتالیایی قبل از ترک تیم ، افتخار قهرمانی در جام حذفی را به دست آورد. پیروزی ای که از آن به عنوان « آغاز عصر بیداری » یاد می شد.
رانیه ری پس از کسب ششمین جام حذفی تاریخ باشگاه که به 2 دهه عطش افتخار پایان داد به خاطر اختلاف با رییس باشگاه تیم را ترک کرد.
[Only Registered And Activated Users Can See Links]
هکتور کوپر آرژانتینی که با « مایورکا » نایب قهرمانی جام در جام اروپا را به دست آورده بود جایگزین رانیه ری شد.
او تیم بزرگی را تحویل گرفت.
ستارگانی چون مندیه تا،لوپز،فارینوس،جرارد،کان یزارس،آلبلدا و کاربونی در ترکیب والنسیا قرار داشتند. مربی قبلی این افراد را پرورش داد اما افتخارش به نام کوپر ثبت شد.
خفاش ها در فصل 2000، مرحله اول گروهی جام باشگاه های اروپا را به سلامت طی کردند. در مرحله بعدی نیز موفق بودند و به جمع 8 تیم برتر را یافتند.
وقتی کوپر قبل از دیدار مرحله یک چهارم نهایی مقابل لاتزیو اعلام کرد که قصد دارد با والنسیا انتقام مایورکا را بگیرد، ایتالیایی های مغرور به حرف او خندیدند اما خنده آنها در یکی از تاریخی ترین شب ها مستایا تبدیل به خون گریه شد. والنسیا 5 بار تور دروازه لاتزیو را لرزاند. جوان فوق العاده سرعتی به نام کلودیو لوپز به تنهایی 4 گل وارد دروازه لاتزیو کرد. شکست ضعیف در المپیک رم جواز حضور در مرحله بعدی را صادر کرد. مندیه تای باسکی در اوج بود. بارسا حریف فینال سال 1962، رویاروی آنها ایستاد اما کاتالان ها نیزبدجوری در مستایا قافیه را واگذار کردند.
شکست بازی برگشت والنسیا را به فینال لیگ قهرمانان رساند. رئال مادرید قدرتمند آخرین سد بود. کوپر آن شب اعلام کرد تیمش قهرمان اروپا خواهد شد اما این رویایی بیش نبود. والنسیا استرس زیادی داشت 3 گل دریافت کرد و مدال نایب قهرمانی را با افتخار به گردن آویخت. تنها کیلی گونزالس اشک می ریخت.
فصل بعد حکایت تکرار شد. خفاش ها تا مرحله یک چهارم نهایی بدون دردسر پیش رفتند. حریف آرسنال بود. ستاره ای چون آیمار به تیم پیوسته بود اما او نیز نتوانست از شکست تیمش جلوگیری کند. شکست 2بر1 امید صعود را زنده نگه می داشت سرانجام جان کارو در دقیقه 80 بازی برگشت حکم صعود والنسیا را صادر کرد. یک تساوی بدون گل در « الندرود » و پیروزی قاطع 3 بر صفر در « مستایا » دومین فینال پیاپی والنسیا را رقم زد.
کوپر اعلام کرده بود که پس از پایان دیدار فینال والنسیا را ترک می کند و چه رویایی بود خداحافظی اختیاری در شبی که باشگاهی را به بزرگترین افتخار تاریخش رهنمون کنی..... اما تنها یک نیمه رویا باقی ماند.
بازی بایرن مونیخ در پایان 120 دقیقه تساوی یک بر یک را به دنبال داشت.
کاربونی،زاهوویچ و باراخا آرزوی والنسیا را هدر دادند. این بار همه اشک می ریختند به جز کیلی گونزالس..... به هر حال کوپر رفت.
عده ای رو سقوط والنسیا به دسته دوم شرط بندی کرده بودند چرا که تیم از هر گونه ستاره تهی شده بود اما فرد ناشناسی چون « رافائل بنیتز » کاری با شکوه تر از آنچه کوپر کرد، به انجام رساند.
والنسیای او نه تنها سقوط نکرد بلکه درفاصله یک هفته مانده به پایان لالیگای فصل 2002 بالاتر از غولی چون رئال مادرید پس از 31 سال قهرمان کشور نام گرفت. شور و هیجان بار دیگر بازگشت.
این دوران مصادف با ریاست « خایمه اورتی » بر باشگاه بود. والنسیا در فصل 2003 با بدشانسی مقابل اینتر کوپر شکست خورد تا از جمع 8 تیم برتر فراتر نرود.
صحبت های بنیتز پس از پایان آن دیدار جالب بود : اگر همه تیم ها به مانند اینتر تدافعی بازی کنند چیزی از فوتبال باقی نخواهد ماند!
به هر حال والنسیا ناامید نشد. فصل 2004 رویایی ترین دوره باشگاه بود. آنها باز هم یک هفته زودتر رئال ناکام گذاشته و قهرمان لالیگا شدند.
شاهکار اصلی در جام یوفا رقم خورد. جایی که با شکست المپیک مارسی در گوتنبرگ سوئد جام زیبای یوفا را برای سومین بار بالای سر بردند.
بنیتز به لیورپول رفت، رانیه ری به تیم بازگشت اما بنا به دلایلی دوام نیاورده و از تیم خارج شد و .....
بنیتز رکوردی به وجود آورد که در تاریخ باشگاه بی سابقه بود.
اگر والنسیا روزی جام لیگ قهرمانان را بالای سر ببرد به حریم 4 بزرگ تاریخ فوتبال که موفق به فتح هر 3 جام اروپا شدند وارد خواهد شد. آنها دوبار در آستانه قهرمانی پیش رفتند اما خفاش های کارگر در شهری زیبا انتظار زجرآور را تحمل کرده تا در موقع مناسب بیرون آمده و صید خود را شکار کنند
سرمربیان :
1. خوان آرمت---------------- 1922-1921
2. آگوستین سانچو---------- 1923-1922
3. آنتون فیوبر---------------- 1927-1923
4. جیمز هریوت-------------- 1929-1927
5. آنتون فیوبر---------------- 1931-1929
6. رودولفو گالووی------------ 1933-1931
7. جک گرین ول-------------- 1934-1933
8. آنتون فیوبر---------------- 1935-1934
9. آندرس بالسا------------- 1936-1935
10. رامون انکیناس---------- 1942-1939
11. کاستا رینو--------------- 1943-1942
12. ادواردو کوبلس----------- 1946-1943
13. لوئیز کاساس------------ 1948-1946
14. جاسینتو کوئینکاسس-- 1954-1948
15. کارلوس ایتوراسپ------- 1956-1954
16. لوئیز میرو--------------- 1958-1956
17. جاسینتو کوئینکاسس-- 1959-1958
18. پدرو بومبل-------------- 1960-1959
19. دومینگو بالمانیا--------- 1962-1960
20. آلخاندرو اسکوپلی------ 1963-1962
21. برناردو پرز--------------- 1964-1963
22. ادموندو سوارز---------- 1965-1964
23. سابینو باریناگا--------- 1966-1965
24. ادموندو سوارز---------- 1968-1966
25. خوزه ایگلسیاس------- 1969-1968
26. انریکه بوکه-------------- 1970-1969
27. آلفردو دی استفانو------ 1974-1970
28. میلوان سیریچ---------- 1975-1974
29. میلوسویچ-------------- 1975
30. مانوئل مستری--------- 1976-1975
31. هریبرتو هررا------------ 1977-1976
32. مانوئل مستری--------- 1977
33. مارسل دومینگو-------- 1979-1977
34. برناردو پرز--------------- 1979
35. آلفردو دی استفانو------ 1980-1979
36. برناردو پرز--------------- 1982-1980
37. مانوئل مستری--------- 1982
38. میلجان میلجانیچ------- 1983-1982
39. کولدو آگوئر-------------- 1983
40. فرانسیسکو گارسیا---- 1984-1983
41. روبرتو گیل-------------- 1985-1984
42. اوسکار روبن------------ 1986-1985
43. آلفردو دی استفانو------ 1988-1986
44. روبرتو گیل--------------- 1988
45. ویکتور اسپارراگو-------- 1991-1988
46. گاس هیدینگ----------- 1993-1991
47. فرانسیسکو رئال--------- 1993
48. هکتور نونیز-------------- 1994-1993
49. خوزه مانوئل ریلو--------- 1994
50. گاس هیدینگ------------ 1994
51. کارلو آلبرتو پریرا---------- 1995-1994
52. خوزه مانوئل ریلو-------- 1995
53. لوئیز آراگونس----------- 1997-1995
54. خورخه والدانو----------- 1997-1996
55. خوزه مانوئل ریلو-------- 1997
56. کلودیو رانیه ری--------- 1999-1997
57. هکتور کوپر------------- 2001-1999
58. رافائل بنیتز------------ 2004-2001
59. کلودیو رانیه ری--------- 2005-2004
60. آنتونیو لوپز-------------- 2005
61. کیکه سانچز فلورس---- 2007-2005
62. اوسکار فرناندز---------- 2007
63. رونالد کومان------------ 2008-2007
64. سالوادور گونزالس ورو-- 2008
65. اونای امری------------- ?-2008
رئیس ها :
1. اوکتاویو آگوستو---------- 1922-1919
2. آلفردو پونسه------------ 1922
3. فرانسیسکو مونز-------- 1922
4. رامون ریبرا--------------- 1924-1922
5. فرانسیسکو رومئو------- 1924
6. پابلو کومس------------- 1925-1924
7. فاکوندو پاسکوال--------- 1929-1925
8. خوان کانوواس----------- 1932-1929
9. مانوئل گارسیا----------- 1933-1932
10. آدولفو سوریانو-------- 1935-1933
11. فرانسیسکو آلمنار----- 1936-1935
12. لوئیز گینر-------------- 1936
13. آلفردو خیمنز---------- 1940-1936
14. لوئیز گینر-------------- 1959-1940
15. ویسنته گیل----------- 1961-1959
16. میگوئل و مارتینز------ 1973-1961
17. فرانسیسکو کاسارس-- 1975-1973
18. آلفردو کورال------------- 1976
19. خوزه کاستا------------- 1983-1976
20. خوزه بارراچینا---------- 1983
21. ویسنته آلفونسو------- 1986-1983
22. پدرو گارسیا------------ 1986
23. آرتور گیل--------------- 1993-1986
24. خوزه دومینگو---------- 1993
25. ملچور پرز-------------- 1994-1993
26. فرانسیسکو آلفونسو-- 1997-1994
27. پدرو گارسیا----------- 2001-1997
28. خایمه اورتی----------- 2004-2001
29. خوان باتیستا سولر--- 2008-2004
30. آگوستین موررا-------- 2008
31. ویسنته سوریانو------- 2009-2008
32. فرناندو یورنته----------- ? - 2009
این بود خفاش های عاشق❤🇬🇧