از آلبوم خال پانک، سال انتشار: 2008
سالها
سالها
سالها
سالها در راه تحصیل هنر کوشیده ام
ته گرفتم بس که در دیگ هنر جوشیده ام
در تئاتر روی حوضی و تماشاخانه ها
خرده نقشی داشتم، صحنه هایی دیده ام
نقش یوسف و گهی نقش فرهاد و گهی
جامه سلطان و شبان بر روی سن پوشیده ام
کارگردانی کردم، داستانها ساخته ام
سوفلوری کردم زمانی هم گریمور بوده ام
من کی ام
من چی ام
اون کیه
این چیه
من کی ام
من چی ام
اون کیه
این چیه
مدتی
مدتی
مدتی خواننده گشتم درمیان اهل دل
سوزدل را برزبان آورده و نالیده ام
من نواختم جاز و تنبک گاه تمپو می زدم
هرکه سازی زد برایم من واسه اش رقصیده ام
سوی هر شهری روان گشتم به سیاری و شب
با دگر نقش آفرینان روی سن خوابیده ام
اندر این کار صرف کردم کل عمر خویش
گاه خندان و گهی گریان شد از غم دیده ام
من کی ام
من چی ام
اون کیه
این چیه
من کی ام
من چی ام
اون کیه
این چیه
عاقبت
عاقبت
عاقبت سودای نشر یک کاست زد بر سرم
لاجرم سوی آنجا روان گردیده ام
دست رد بر سینه ام کوبیدن و رد کردنم
بس اهانتها شنیدم، بارها رنجیده ام
من که دلقک نیستم ای عاشقان اهل دل
من بر این شوریدگی سالها بالیده ام
بود عمر من از اول تا به آخر رو هوا
سالها چون کرم دورادور خود پیچیده ام
بارالها هرکه با امثال ما بد تا کند
پاش بچسبه روی این زیلو که روش خوابیده ام
چون که قدر زحمت ما را نمی داند کسی
آخر از فرهنگ و کانون هنر ببریده ام
من کی ام
من چی ام
اون کیه
این چیه
من کی ام
من چی ام
اون کیه
این چیه
من کی ام
من چی ام
اون کیه
این چیه
من کی ام
من چی ام
اون کیه
این چیه