اختصاصی طرفداری / راه موفقیت اتلتیکو در فوتبال اسپانیا، از اوایل دهه 40 آغاز شد. آنها اولین و دومین برنده لالیگا، پس از روشن شدن دوباره موتور لیگ پس از 3 سال جنگ بی وقفه بودند. دو عنوانی که دست بر قضا، اولین موفقیت های اتلتیکو مادرید در سطح اول فوتبال اسپانیا به شمار می رفتند. پس از روی کار آمدن حکومت فرانکو، اتلتی دو پاره شد و برای تایید موجودیت آنها و همسو شدن با ملی گرایی نوین رژیم جدید، در سال 1939، تحت پوشش نیروی هوایی اسپانیا قرار گرفتند و نام آنها به اتلتیک آویاسیون تغییر داده شد. تنها یک سال بعد، پیشوند اتلتیکو بازگشت و برای 6 سال از سال 1940 تا 1946، اتلتیکو آویاسیون خوانده می شدند. اتلتیکو مادرید در سال 1946، به هویت واقعی خود بازگشت و همزمان هویت جدید و انقلاب کوچکی در مجموعه خود به وجود آورد. پس از بردن لیگ در سال 1941، خشکسالی بردن جام، تا سالها به وجود آمد، اما آنها هنوز چیزهایی برای بالیدن به خود داشتند. آنها در ترکیب خود از مهاجمان ابریشمی سود می بردند که شامل 5 مهره هجومی روخی بلانکوس، در آن سالها بود. فرانسیسکو کامپوس، مهاجم قدیمی آنها، کماکان در ترکیب تیم حضور داشت و در کنار او، خوزه خونکوسا، آنتونیو ویدال، آلفونسو سیلوا و آدرین اسکودرو حضور داشتند. به آنها مهره های هجومی لقب مهاجمان ابریشمی داده بوده بودند.
در 11 آگوست 1949، اتلتی راه متفاوتی را برای پایان دادن به سالها ناکامی خود در بردن جام ها، پیش گرفت و در این تاریخ هلنیو هررای بزرگ، جایگزین لینو تایولی آرژانتینی، در راس نیمکت تیم شد. هررا در آن تاریخ 39 ساله بود و هنوز به آوازه سالهای پرافتخار خود نرسیده بود. مرد اسپانیایی - آرژانتینی از رئال وایادولید، اولین مقصد و ماجراجویی اش در فوتبال اسپانیا، پای به متروپولیتانوی قدیمی، خانه روخی بلانکوس گذاشت. هررای جوان گرچه کم تجربه بود، اما سرسختی ذاتی اش از همان روزهای نخست، کاملا او را نسبت به مربیان هم نسل خودش متمایز می کرد. همزمان با هررا، اتلتیکو وینگر مشهوری را به ترکیب خود اضافه کرد. هنری کارلسون سوئدی که با سوئد در المپیک 1948، در کنار ستارگانی نظیر گونار نوردال و گونار گرن، مدال طلای المپیک را تصاحب کرده بود.
یک سال قبل از آن تاریخ و در سال 1948، دو ستاره دیگر به اتلتیکو پیوسته بودند. مارسل دومینگو، دروازبان فرانسوی که دو بار جایزه زامورا در سال های 1949 و 1953 برد و البته لربی بن بارک، یک هافبک بزرگ و افسانه ای. بن بارک با نام کامل العربی بن مبارک به روایتی در سال 1914 به دنیا آمد، اما منابعی تاریخ تولد او را سال 1917 اعلام کرده اند. اگر تاریخ تولد او را سال 1914 در نظر بگیریم، بن بارک در سن 34 سالگی پای به پولیتانوی قدیمی گذاشت. او کشف هررا در تیم استاده فرانس فرانسه بود، قبل از اینکه هررا پای به اسپانیا بگذارد. زمانی که بن بارک قصد خروج از فرانسه کرد، واکنش های بسیاری را در پی داشت. یک روزنامه نوشت:
برج ایفل را بفروشید، اما بن بارک را نه!
فوتبالیست های آفریقایی خارق العاده ای در تاریخ فوتبال وجود داشته اند. چند تای آنها را می شناسید؟ رباح ماجر، ژرژ وه آ، گادفری چیتالو، روژه میلا، جی جی اوکوچا، ساموئل اتوئو، دیدیه دروگبا و...همه آنها خارق العاده بودند اما اولین نبودند! بن بارک مراکشی الاصل، اولین سوپراستار آفریقایی تاریخ بود. فوتبالیست کمتر شناخته شده ای که در خط میانی با توپ جادو می کرد و هر چقدر مسن تر می شد، پخته تر و بالغ تر می شد. بن بارک در کازابلانکا چهره شد. زمانی که یک نوجوان با استعداد و ناشناس بود. راه خروج او از مراکش به فرانسه دشوار بود اما در اواخر دهه 30 مارسی موفق به این کار شد. نمایش بن بارک در مارسی خیره کننده بود و مورد توجه بسیاری قرار گرفت. هواداران مارسی او را دوست داشتند و در آنجا بود که به او لقب مروارید سیاه داده شد.
هلنیو هررا در مورد بن بارک می گوید:
من لربی را در کازابلانکا شناسایی کرده بودم. در طی یک اردوی آموزشی که در مراکش هدایت آنها را بر عهده داشتم. او در یک مسابقه بین زندانیان ایتالیایی و یک تیم مراکشی شرکت کرده بود. وقتی می خواستم او به پاریس بپیوندد گفتند که من دیوانه ام! اما او با مبلغ رکوردشکن یک میلیون فرانک آمد. و لربی 4 سال درخشان را در استاده فرانس تجربه کرد. سپس 4 سال دیگر در اتلتیکو مادرید. او یک ورزشکار نمونه بود که نمی نوشیدو سیگار نمی کشید. بازیکنی برجسته اما او فقط یک نقص کوچک داشت. سرعت زیادی نداشت. اما نفس او تمام نشدنی بود. پاس هایش میلی متری و هوش بازی اش استثنایی بود. او پسری جذاب، ساده، با ایمان و جدی بود. هنوز هم می توانم ببینم که او نماز خود را در گوشه ای از اتاقی که قفل کرده می خواند!
بن بارک شایسته ستایش هایی که از او می شد، بود. بزرگترین آنها اما شاید از جانب پله بود که در سال 1975 گفت:
اگر من سلطان فوتبال باشم، پس بن بارک خدای آن است!
اتلتیکوی هررا در سال 1949، تیمی یک دست بود. بن بارک، کارلسون و آلفونسو سیلوا در مرکز میدان مثلث خوبی را تشکیل داده بودند. مانوئل فاریاس، خونکوسا و آدرین اسکودرو در خط حمله مهره هایی قابل اتکا بودند. در هفته نخست اتلتیکو با یک چهره آشنا مواجه شد. ریکاردو زامورای افسانه ای که هدایت مالاگا را برعهده داشت. زامورایی که دو قهرمانی اتلتی، در اوایل دهه 40 با هدایت او به دست آورده بود. اتلتیکو بازی را 3-2 در خانه برد. در بازی که ششصدمین گل اتلتی در تاریخ لالیگا به ثمر رسید و خونکوسا صد و پنجاهمین بازی خود را در لیگ برای اتلتیکو انجام داد. اتلتیکو در بازی بعد 2-0 در گلیسیا از سلتا شکست خورد و زمانی که در هفته نهم دپورتیو لاکرونیا شدند، تیم نهم جدول بودند و 6 امتیاز با صدر جدول فاصله داشتند. پیروزی 4-0 اما مقابل بارسلونا با هت تریک کارلسون کمی اوضاع را در ظاهر بهبود بخشید اما آنها در هفته های آتی دو شکست بد 4-1 مقابل سوسیه داد و 6-0 مقابل والنسیا را تجربه کردند. شرایط برای هررا و اتلتیکو بحرانی به نظر می رسید اما آنها به روش هررا و تیم سختکوشش بازگشتند. هررا در متروپولیتانو هنوز به کاتناچیوی معروفش روی نیاورده بود، اما با روحیه جنگندگی که ایجاد کرده بود، با روشی متفاوت از چیزی که از او در ذهن داریم به موفقیت رسید.
تنها 3 هفته مانده به پایان فصل، اتلتیکو صدر جدول را در رقابتی نفس گیر و تنگاتنگ، علی رغم باخت 1-0 به بارسلونا در لس کورتس تصاحب کرد. در 3 هفته پایانی 3 تیم اتلتیکو، دپورتیوو و لاکرونیا و والنسیا برای قهرمانی می جنگیدند و رئال مادرید و بارسلونا از جنگ قهرمانی خارج شدند. اتلتی در دو هفته پایانی دو پیروزی خوب مقابل سوسیه داد و اوویدو کسب کرد تا کار به هفته پایانی و جدال با والنسیا بکشد. تا قبل از هفته پایانی اتلتیکو با 32 امتیاز صدرنشین بود و لاکرونیای 31 امتیاز و والنسیای 30 امتیازی در تعقیب آنها.
در ایستگاه آخر در حساس ترین بازی، اتلتیکو در متروپولیتانو، میزبان والنسیا بود. قبل از مسابقه اتلتیکو همه بلیط ها را برای تماشگران فروخته بود و به تماشاگران برای ازدیاد جمعیت و مواجه نشدن با فنس ها هشدار داده بود. بازی فینال گونه در 23 آوریل 1950 در حالی در مادرید آغاز شد که باد شدیدی در استادیوم در حال وزیدن بود. دومینگو دروازبان تیم از ناحیه پا مصدوم بود و به او نووکائین تزریق کرده بودند، با این وجود او در دقیقه 64 مصدوم شد و از بازی بیرون رفت. جریان بازی اما پر از هیجان و صحنه های زیبا بود. تنها 5 دقیقه از بازی گذشته بود که ایگوا، مهاجم والنسیا از روی نقطه پنالتی، دروازه اتلتی را باز کرد. در دقیقه 9 ضربه آزاد موخیکا مدافع اتلتیکو، با ضربه سر بن بارک تبدیل به گل شد. در دقیقه 39 پاس خونکوسا به بن بارک رسید و ستاره مراکشی دروازه والنسیا را برای دومین بار فرو ریخت.در دقیقه 46 خونکوسا این بار کارلسون را صاحب توپ کرد و ضربه بازیکن موبور سوئدی نتیجه را 3-1 کرد. 3 دقیقه بعد پنالتی به نفع اتلتی اعلام شد و موخیکا گل چهارم اتلتیکو را به ثمر رساند. اما این پایان کار نبود و والنسیا 3 بار دیگر دروازه اتلتیکو را پس از خروج دومینگو از بازی گشود تا بازی نهایتا 4-4 مساوی به پایان برسد. این تساوی برای حکم قهرمانی اتلتیکو و اولین موفقیت بزرگ هلنیو کافی بود. موخیکای 22 ساله روز را در پنجاهمین بازی خود در لالیگا داشت و دو گل او سبب شد تا با 12 گل به عنوان بهترین گلزن فصل اتلتیکو مادرید لقب بگیرد که برای یک مدافع آمار بسیار خوبی به حساب می آمد. اتلتی در ادامه پس از قهرمانی پای به کوپا ژنرالیسمو یا جام حذفی گذاشت اما با شکست مقابل رئال مادرید حذف شد و در آخرین رقابت فصل پای به لاتین کاپ گذاشت، اما در نیمه نهایی مهم ترین مسابقات فوتبال باشگاهی اروپا در آن زمان در نیمه نهایی مقابل بوردو فرانسه شکست خورد و از رسیدن به فینال بازماند. نکته جالب این بود که لسمس و پاهینیو، دو ستاره رئال مادرید در آن دیدار به عنوان بازیکن کمکی پیراهن اتلتیکو مادرید را پوشیدند. اتلتی در دیدار رده بنده با درخشش بن بارک، لاتزیو را مغلوب کرد و به عنوان سوم رسید.
اتلتیکو فصل 1950-51 را هم با اقتدار و با شگفتی های بسیاری ادامه داد. روخی بلانکوس تا هفته پایانی، این بار با سویا در کورس قهرمانی بود و هفته پایانی مشابه فصل گذشته یک دیدار فینال گونه تکلیف قهرمانی را مشخص می کرد. سویا در نرویون در آندولوس میزبان اتلتیکو بود و زمانی که مانوئل دومنک در دقیقه 20 دروازه دومینگو و اتلتی را باز کرد، سویا را در آستانه قهرمانی قرار داد. اتلتیکو 2 امتیاز از سویا بیشتر داشت و پیروزی سویل به معنای قهرمانی آنها در خانه بود. بازی می رفت که تا پایان نیمه اول به سود سویا تمام شود که لربی بن بارک دوباره فرشته نجات هررا شد و در دقیقه 43 نتیجه کار را برابر کرد و ورق را برگرداند. فیلم گل موجود است و به خوبی نشان می دهد بن بارک، روی دفع ناقص دروازبان روی یک ریباند در جلوی دروازه، قفل دروازه سویا را باز کرد. سویا توسط آرائوخو مهاجم خود به گل دیگری رسید اما داور به دلیل اینکه اعتقاد داشت توپ از خط دروازه عبور نکرده است، گل را مردود اعلام کرد. این تصمیم جو متشنجی را در استادیوم ایجاد کرد. اتلتیکو در نهایت مقاومت کرد و نتیجه 1-1 آنها را برای دومین سال متوالی به قهرمانی لیگ رساند. به دلیل جو متشنج روی سکوها دور افتخار کوتاهی زده شد. تیم هررا 87 گل به ثمر رساند که در آن زمان آمار قابل توجهی به شمار می آمد. بدون شک هررا مرد اول موفقیت های اتلتیکو بود. مردی باهوش، سرسخت و البته ساختار شکن. این ها را همه آنهایی که او را می شناختند اذعان داشتند. از جمله آدرین اسکودرو مهاجم افسانه ای اتلتیکوی آن زمان:
او نقش مربی را تغییر داد و یک روانشناس بزرگ بود. او قبل از بازی به زمین می رفت تا سرو صدای تماشاگران حریف را در بیاورد. وقتی همه چیز خوب پیش می رفت او خوب بود، اما در برخی مواقع او تبدیل به پسر شیطان می شد! او بدون شک از تمام مربیانی که داشته ام، بهتر بود.
اگر هررا شیطان بود، لربی بن بارک، خدا بود و با این ترکیب نامتعارف، اتلتیکو یکی از بهترین دوران های خود را پشت سر گذاشت.
ادامه دارد...
بیشتر بخوانید:
پاورقی لالیگا | بخش اول: بارسلونا 1929، اولین فاتح
پاورقی لالیگا | بخش 2: شیرهای باسک، بهترین تیم پیش از جنگ و بهترین تیم در خلال جنگ
پاورقی لالیگا | بخش 3: سپید، سپید، لاسائتا! پایان طلسم 21 ساله