خواب دیدم که دعوتم کردی
زیر بارون به صرف شب پرسه
خواب دیدم که تو دلم برزیل
با صدای تو سامبا میرقصه!
حس و حالم عجیب عالی بود
زیر چترت که راه میرفتم
پیرهنت بوی آسمون میداد
تا نفس های ماه میرفتم
ترس و دلشوره، شایدم تردید!
با تو از قلب من یکی میرفت
واژه های یه شعر رویایی
تو سرم موج مکزیکی میرفت
تو سرم جشنواره ی گل بود
وقتی لبخندو کردی تاکتیکت
سر الکس کبیر تعظیم کرد
به شیاطین سرخِ ماتیکت
مست بودم از الکل رویات
این قلم قد از تو گفتن نیست
فاتح تورنمنت خوشبختی
تا تو هستی کسی به جز من نیست
خواب بودم ولی تو میگفتی
دست از این وهم پوچ بردارم
گونه های ترم رو بوسیدی
گفتی باور کنم که بیدارم
من سه گل از خودم عقب بودم
اومدی با تو هت تریک کردم
غصه هامو دریبل زدی تا باز
من به روزای خوب برگردم
من به روزای خوب برگشتم
من هیاهوی اولدترافوردم
تا تو برگ برنده باشی من
رو نوار طلایی بردم