Mohammad mahdiآقای هادی ساعی من مردی رو میشناسم که زورش از شما خیییلی بیشتر بود کسی که درب قلعه ای رو از جا می کند و زرهش پشت نداشت کسی که یک تنه مقابل یک لشکر می ایستاد
همین مرد شبی که به خانه اش ریختن و حرمتش رو شکستند
سکوت کرد و دست به شمشیر نبرد که اگر میبرد فاتحه امتی همون جا خوانده میشد
من نمی دونم چی شنیدی و چی بهت گفتن ولی تو باختی آقای ساعی بدم باختی اینجا جاش نبود مرد حسابی