وفاداری در فوتبال ایران یکی از شاخصههای بسیار مهم برای عشق فوتبالهاست. بازیکنی که پیراهنش را به هیچچیز نفروشد جایگاهی دست نیافتنی بین مردم دارد. اکبر کارگرجم (زاده ۵ دی ۱۳۲۳ - تهران) ملقب به سیم خار دار تاج از جمله بازیکن های مهم شاکله اصلی تاج است و از وفادارترین ها. او دومین فرزند از خانواده سه فرزندی کارگرجم بود. فوتبال را از نوجوانی در زمین های خاکی محل زندگی (بهجت آباد) آغاز و به سبب نزدیکی باشگاه تاج به محل سکونت به اتفاق سایر بچه محله ها به باشگاه رفته و آنجا تیم خردسالان تاج را تشکیل می دهند. بچه محله هایی که هر کدام خود آینده ای بس روشن پیشرو دارند محمدرضا عادلخانی - حسین فرزامی - عباس کرد نوری و...
کارگرجم شانزده سال بیشتر ندارد که باشگاه تاج، آنها را که زبده تر بودند به میدان مسابقات جدی تر و رسمی فرستاد. مسابقات جام ارتشبد خاتم، نخستین آزمایش برای اوست که در تیمی تحت نام کوروش (از تیم های پایه تاج) شرکت نمود و از بهترین بازیکنان مسابقه مذکور شناخته شد. تعالیم زنده یاد علی دانایی فرد موجب گردید که پله های ترقی را زودتر از آنجه انتظار می رفت بپیماید اما مشکلات خانوادگی سد راهش گردید تا چند سالی از دنیای توپ گرد دور شود و سپس دوران حضور نظام وظیفه. سروان آذرخش مسئول وقت تربیت بدنی، در جستجوی چهره های مستعد جهت تشکیل تیم های ورزشی بود و اکبر کارگر جم را به تیم سرباز فرستاد تا پس از مدت ها بار دیگر شوق فوتبال در رگ هایش به جریان افتد. از سوی دیگر استاد نائب روئین دل (ستاره فوتبال دهه 40 شمسی) که آن زمان عضو باشگاه راه آهن بود، نیز در تیم سرباز حضور داشت و پس از آشنایی، نوع بازی اش را می پسندد تا زمینه حضور او را در باشگاه راه آهن فراهم نماید بدین شکل اکبر کارگر جم در یک سال، در هر دو تیم بازی نمود. هم در مسابقات گردان های نظامی با تیم سرباز و هم با تیم باشکاه راه آهن در مسابقات باشگاه های تهران؛ اما دست تقدیر باز هم مانعش شد و در یک دیدار با تیم باشگاه نادر، با شکستگی از ناحیه پا مواجه گردید تا مسابقات را از نیمه راه از دست دهد و بار دیگر از فوتبال دور بماند. اما اینبار بسیار زود و تازه نفس و قبراق بازگشت. اکبر کارگر جم پیش از آنکه یک مدافع شود، در میانه میدان حضور داشت و در راه آهن نیز بعنوان یک هافبک پرتوان و مطمئن می درخشید. او بر پایه توانایی های تکنیکی و فیزیکی اش همانند سه هافبک برای راه آهن می دوید و رابطی میان خط دفاع و مهاجمان تیمش بشمار می رفت.
توپ گیری و تغذیه مهاجمان شگرد او بود و گاهی در نقش یک مهاجم در کنار حسین همیشه جوان قرار می گرفت. اما تا رسیدن به مرز مدعوین تیم ملی، نیازمند کوشش و آموختن بیشتر بود. راه آهن با وجود و چند چهره صاحب نام دیگر به گربه سیاه تیم های صاحب نام معروف گردید. چنانچه باشگاه تاج نیز شکستی را برابرشان تجربه نمود مسابقات باشگاه های تهران (۱۳۴۸) دو تیم راه آهن و تاج روبروی یکدیگر می ایستند و اکبر کارگر جم مسئول خنثی نمودن بهترین گوش چپ فوتبال ایران و آسیا (اکبر افتخاری) شده بود. مصاف اکبر کم نام و نشان (کارگرجم) با اکبر پر آوازه (افتخاری) خداوندگار تکنیک و دریبل، تنها یک برنده داشت؛ اکبر کارگر جم. تاج که همه امیدش به گوش چپ خویش بود تمام وقت قافیه را به راه آهن باخت و چنان که گویی افتخاری در زمین ناپدید شده است اما این پایان کار نبود چرا که یک ضربه آزاد، از ۳۰ و ۳۵ متری نصیب راه آهن می شود و اکبر کارگر جم پشت توپ می ایستد و با تمام توان بتوپ می کوبد و دروازه تاج را فرو می ریزد. راه آهن فاتح دیدار است. سپس با حضور زدراکو رایکوف فقید (مربی اهل یوگوسلاوی سابق) در باشگاه تاج و تصمیم به جوان گرایی از سوی مسئولان باشگاه، اکبر کارگر جم نیز مورد توجه رایکوف قرار گرفت تا ظرف مدت کوتاهی زمینه این انتقال فراهم شود. حالا او پس از گذشت هفت و هشت سال بار دیگر به باشگاه محبوبش می پیوست؛ همچون پرنده ای که دوباره به آشیانه اش بازگشته بود. رایکوف او را با متدهای روز فوتبال دنیا بیشتر آشنا ساخت و ایراد هایش را کاست و روز بروز بر توانایی هایش افزود تا سریالی از موفقیت های متوالی پیش روی کارگر جم و تاج قرار گیرد. قهرمانی جام باشگاه های آسیا نخستین موفقیت بزرگ اوست. پس از آن جام میلز هندوستان سه دوره و سپس قهرمانی ایران (تحت عنوان جام منطقه ای) در بهمن ماه ۱۳۴۹ که با گلزنی او در فینال نیز همراه گشت و سپس قهرمانی باشگاه های تهران (دو دوره) و سرانجام کاپ زیبای مسابقات جام تخت جمشید که در دستان او قرار گرفت. همه و همه از زیباترین خاطرات باشگاه محبوب آبی پوش تهران و اکبر کارگر جم بشمار می آید.
نخستین حضور اکبر کارگرجم در تیم ملی ایران نیز در دوران زنده یاد پرویز دهداری رقم خورد. او به همراه تیم ملی به کره جنوبی رفت و عضو نخستین تیم ملی بود که در کره موفق شد بر تیم ملی کره جنوبی پیروز گردد. در آن اردوی تدارکاتی، تیم ایران با یک برد و یک شکست از خاور دور بازگشت. اکبر کارگرجم عزیز از آن پس برای چهار سال متوالی، عضوی از تیم ملی ایران بود. مهم ترین بخش های حضور ملی اکبر کارگر جم عبارت است از: پیروزی و صعود به المپیک مونیخ، فتح جام ملت های آسیای ۱۹۷۲، حضور در جام جهانی کوچک (استقلال برزیل ۱۹۷۲) و سرانجام مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۴ و ثبت یک گل بسیار زیبا و حیاتی برابر سوریه در واپسین دقایق. آن روز در امجدیه، تیم ملی مقابل حریف به بن بست رسیده بود و تلاش مهاجمان برای گشودن دروازه ی سوریه بی نتیجه مانده بود. این مسابقه تا دقیقه ۸۲ با نتیجه تساوی بدون گل در جریان بود که در پی یک نفوذ اکبر کارگرجم قفل دروازه سوریه می شکند و ورزشگاه را لبریز از شور و احساس می کند. فردای آن روز کیهان ورزشی تیتر می زند: "گل اکبر کارگرجم، یخهای نا امیدی را آب کرد."
مرد سال فوتبال ایران، استاد اکبر کارگر جم، به واسطه خونسردی و هوش سرشار و همچنین برخورداری از تکنیک و قدرت بازی خوانی، قابلیت حضور در هر یک از پست های خط دفاع را داشت. سال ۱۳۵۲ و با آغاز رقابت های جام تخت جمشید، پیشرفت او به حد کمال رسید و آن قدر مسلط و توانا در مرکز خط دفاع تیم ملی و باشگاه تاج درخشید که از سوی اغلب کارشناسان بعنوان چهره برگزیده سال فوتبال ایران انتخاب شد. او سپس این موفقیت را با کسب عنوان بهترین مدافع فوتبال ایران (با اختلاف بسیار نسبت به دیگران) کامل تر نیز نمود تا یک سال سرشار از موفقیت را سپری کرده باشد. بی تردید کاپیتان اکبر کارگر جم، از بزرگ ترین و موفق ترین چهره های جام تخت جمشید می باشد. او طی چهار دوره حضور، موفق به کسب یک عنوان قهرمانی و نائب قهرمانی و دو عنوان چهارمی دست یافت تا اینگونه یکی از بهترین های فوتبال باشگاهی دهه پنجاه شمسی ما باشد. خط دفاع تاج همواره با وجود او نظم و شکلی بهتر و مطمئن تر میافت و در حقیقت اکبر کارگر جم مرکز ثقل سازمان دفاعی آبی های محبوب تهران بود. آنگونه که در جام چهارم که به سبب مصدومیت و تشخیص مربی کمتر به میدان می رفت، تاج نیز استحکام کمتری در خط دفاعی اش احساس کرد. نقطه اوج حضور تخت جمشیدی استاد اکبر کارگر جم، جام اول تخت جمشید بود که بارها و بارها در تیم منتخب هفته نامه ی دنیای ورزش انتخاب شد و همانگونه که پیشتر اشاره شد در نهایت بعنوان چهره برتر سال نیز معرفی گردید. استاد کارگرجم در جام دوم نیز نمایشی درخشان دارد به ویژه در نیم فصل اول که تاج با آماری فوق العاده و کم نظیر روزهای بیاد ماندنی را سپری کرد (یازده مسابقه - ده برد و یک تساوی) با جدایی جواد الله وردی و کناره گیری نصرالله عبداللهی در میانه مسابقات و همچنین مصدومیت منصور پورحیدری، خط دفاع آبی های صدرنشین، دغدغه اصلی مربی و هواداران شد و این فشار و مسئولیت اکبر کارگر جم را دو چندان می نمود اما با تلاش و کوشش اکبر کارگر جم و سایر بازیکنان، تاج فاتح جام تخت جمشید شد. جام سوم اما در ابتدا ترکیب او و سعید باغوردانی جوان، بسیار آرمانی می نمود و اکبر کارگرجم بعنوان مدافع آخر، پشتیبان سه مدافع دیگر نقش هدایت کننده و رهبر را برعهده داشت. هر چند قدری کمتر از قبل می دوید اما تجربه ای او نعمتی بود بزرگ برای خط دفاعی تاج. جام چهارم با کاپیتانی اکبر کارگر جم در تاج همراه بود.
پایان همکاری علی جباری با تاج، او را تبدیل به قدیمی ترین عضو تاج نمود تا صاحب افتخاری بس ارزشمند گردد اما یک مصدومیت و سپس بروز اختلاف و نیمکت نشین شدن با تجربه ها از سوی سرمربی تیم مانع شد که تاج و اکبر کارگر جم روزهای با شکوه قبلی را تکرار نمایند. جام چهارم پایان دوران فعالیت مدافع شایسته و استوار تاج و تیم ملی بود. او در این هنگام تنها ۳۲ سال داشت و به تشخیص مسئولان باشگاه، می بایست جای خود را به جوانترها بسپارد. کارگرجم تا ۷ فصل و تا سال ۱۳۵۵ در تیم تاج بازی کرد و با پیراهن تاج از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. کارگرجم از معدود بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است که به همه افتخارات و عناوین دست یافته است؛ جز جام جهانی! که البته آن هم ایران شرایط قهرمانی و بردن جام نداشت. از افتخارات او که پیش تر هم اشاره شد می توان به مرد سال فوتبال ایران در سال ۱۳۵۲، صعود به المپیک مونیخ در سال ۱۹۷۲ به همراه تیم امید ایران، حضور در المپیک مونیخ در سال ۱۹۷۲ به همراه تیم امید ایران، قهرمانی در جام باشگاههای آسیا ۱۹۷۰ به همراه تیم تاج، کسب مقام سوم جام باشگاههای آسیا ۱۹۷۱ به همراه تیم تاج، قهرمانی در جام باشگاه های تهران در سال ۱۳۵۱ به همراه تیم تاج، قهرمانی در لیگ تخت جمشید در سال ۱۳۵۳ به همراه تیم تاج، قهرمانی در جام حذفی در سال ۱۳۴۸/۴۹ به همراه تیم تاج و... اشاره کرد. اکبر کارگرجم، زننده گل قهرمانی تاج در لیگ سال ۱۳۴۹، سیم خاردار تاج، مردی بی ادعا که صدای بلندش را کسی نشنید، خود ضربه دید و به کسی ضربه نزد! در گلزنی ها شادی اش عجیب بود، یک دست تکان دادن ساده و تمام! با غرور راه می رفت هرگز به کسی بی احترامی نکرد و مردی که دلش انگار دریایی از غم بود اما شکایت نکرد. ای کاش قدر چون تویی را بیشتر بدانیم معنای مردانگی تاج. در زادروزت، بار دیگر آرزو میکنیم تنت تا ابد سلامت باد اسطوره.