آری من اَز آن سمت میایم!!
همان سَمتی که برای تو پُر است از نا دیده ها، نا شنیده ها،
همان سَمتی که کنجکاوی اَمان را زِ تو گرفته، چون فِکر میکنی خاصْ هستی!
جانِ مَن، خبری نیست، هَمینْ،
دربِدری ها، مُشتاقِ ورودت هستند،
مَنه مَن را بِبین،
قَبلِ رَفتن هَوا را داشتَم،
گِرفتند، حال و هوایَم را،
پیِ جبران، زَمینَم دادند،!
هَمَشْ هَمینه، تَهِشْ زَمینه،،،