نِیْشابور از بزرگترین شهرهای شمال شرق ایران، مرکز شهرستان نیشابور و دومین شهر پرجمعیت استانهای خراسان پس از مشهد است. در دامنههای بلندیهای بینالود در شمالشرق ایران جای گرفته، از مهمترین مراکز تاریخی، گردشگری، صنعتی برای کشور و منطقه میباشد و همچو نمادی از تاریخ و فرهنگ ایران نامبرده میشود. در شرق ایران این شهر یکی از تاریخیترین شهرهای ایران بهشمار میآید.

نام نیشابور -که در متون گوناگون، به گونههای نیشاپور، نشابور و نیسابور نیز آمده- گونهٔ دگرگونشدهٔ واژهای مرکب از زبان پهلوی ساسانی است؛ دربرگیرندهٔ: نی + شا + پور. بخش اول: نی؛ سه دیدگاه دربارهٔ ریشهٔ آن مطرح است:
برگرفته از نِهْ؛ از ریشهٔ فعل نهادن؛ به معنی جای و شهر.
برگرفته از نْیْو؛ صفت؛ به معنی دلیر، مردانه، بهادر، زیبا و خوب
دگرگونشدهٔ نیک؛ صفت؛ به معنی خوب، خوش، زیبا و شخص نیکوکار
بخش دوم و سوم: شا + پور؛ دگرگونشدهٔ شاهپوهر (شاهپور، شاپور)؛ و گونهٔ معرب آن، سابور؛ به معنی شاهزاده و پسر شاه؛ شاهپوهر در واژهٔ نیشابور، نام خاص است و یادآور سازندهٔ شهر است شاپور یکم ساسانی نیشابور را ساخت و قدمت نیشابور متعلق به دوره ساسانیان است. نام نیشابور، به هر سه گونهٔ نِهْشاهپور (شهر شاپور)، نْیْوشاهپور [nēv-š(ā)hpur / nēv-šāpūr](شهر زیبای شاپور یا شاپور دلیر و خوب) و نیکْشاهپور (شاپور خوب و نیکوکار) به رویداد تاریخی نبرد شاپور اردشیران اشاره مینماید و چنانکه در بند پانزدهم نسک پهلوی شهرستانهای ایرانشهر آمدهاست: وی پس از شکست دادن پهلیزک تورانی، دستور داد تا در این نبردگاه، نیشاپور را بسازند.
نِیْشابور، نام رسمی و معاصر این شهر و شهرستان پیوسته به آن است که در نام دامنهٔ وبگاههای شهرداری، فرمانداری و دانشگاه نیشابور نیز ثبت شدهاست. این نام، همچنین بر پایهٔ شیوهنامهٔ آوانگاری کلی نامهای جغرافیایی ایران سازمان نقشهبرداری کشور؛ به گونهٔ آوانگارِ Neyšābur و نویسهنگارِ Neyshābūr ثبت شده؛ از این روی، گونهٔ نوشتاریِ درست این واژه در زبان انگلیسی Neyshabur است؛ اما نْیْشاپُور [Nišāpur] گونهٔ رایج خوانش نام این دیار، در متون انگلیسیزبان است. منابع انگلیسیزبان (به عنوان زبان بینالمللی) به نوشتار واژهٔ نیشابور به گونهٔ نْیْشاپُور (Nishāpur)-یعنی با حفظ همخوان (حرف بیصدای) «پ» (P)؛ به گونه پارسی این واژه- گرایش یافتهاند. به هر روی؛ در دانشنامههای پرکاربرد انگلیسیزبان همچون بریتانیکا، امریکانا و ایرانیکا، گونهٔ نوشتاری انگلیسیشدهٔ Neyshabur نیز پذیرفته شدهاست. همچنین نشابور [Nəšābur]، گونهٔ دگرگون و کوتاه شدهٔ نام نیشابور است که در گفتگوهای روزمرهٔ مردم، متون فارسی قدیم و همچنین نبشتههای ادبی و شعر کاربرد یافتهاست. یاقوت حموی (قرن هفتم هجری) یادآور شدهاست که مردم، این شهر را نَشاوُور مینامند. فریدون گرایلی، تاریخنگار معاصر، به نقل از زینتالمجالس مجدالدین محمد حسینی، گونههای دیگری از این نام، همچون نشاور، نشابور را ثبت کردهاست. در متون ادبی کهن فارسی، کاربرد گونهٔ نشابور، بسیار رایج است. چنانکه در حکایتهای کتاب اسرارالتوحید میخوانیم: «شیخ ما، به نشابور بود؛ بازرگانی، شیخ را تنگی عود آورد و هزار دینار نشابوری» گونهٔ نشابور هنوز هم در زبان نیشابوریان و بیان باشندگان نیشابور امروز، رایج است و آوانوشت آن [Nəšābur] میباشد. گفتنی است: واکه (حرف صدادارِ) ə در آوانوشت واژه نشابور [Nəšābur]، واکهای میانجی است که در زبان فارسی معیار امروز، کاربرد ندارد.
نامهای پرشمار -که در جای جای اسناد و متون تاریخی به آنها اشاره شده-، دستاورد حضور پایدار و هموارهٔ نیشابور در گذر دورانهاست. برخی از اینها نام رایج شهر بوده و شماری دیگر عنوانها و لقبهایی است که از سوی اهالی دانش، فرهنگ و سیاست؛ به سبب رویدادها یا ویژگیهایی به این دیار داده شدهاست. رئونت، ابرشهر، نیشاپور و شادیاخ (و مشتقات آنها) نامهایی است که این بوم، در دوره یا دورانهایی از تاریخ به آنها شناخته میشده؛ دهلیز مشرق و مغرب، دارالعلم، کلانشهر مشرقزمین، چشم خراسان، دارالملک، دارالاماره، امالبلاد، شادجهان، ایرانشهر، جهانشهر، خزانه مشرق و معدن فضلا و منبع علما و … نامهای دیگری است که در توصیف ویژگیهایی از این شهر، در منابع مختلف ثبت گردیدهاست.

سرآغاز و پیدایش نیشابور، همچون بسیاری از شهرهای تاریخی و دیرپای جهان، در هالهای از اسطوره و افسانه در پیچیده و در نگاهی کلی به منابع، سیمای نیشابور به عنوان یک بوم و شهر اساطیری و در اندازهٔ یکی از مراکز مهم این دوران توصیف میشود. رَئِوَنْت (به پارسی میانه: رِیوَنْد) کهنترین نام در اطلاق به حوزهٔ جغرافیایی ناحیهٔ نیشابور است که در نسک ایرانی اَوِستا از آن، سخن رفتهاست. بر پایهٔ روایت ایرانی آغاز آفرینش در نسک بندهش از کوه ریوند (در ناحیهٔ نیشابور خراسان) در شمار ۲۲۴۴ کوهی نام برده شده که از البرز فراز رستند. همچنین در جایی دیگر از همین نسک، در جریان ماجرای نبرد اهریمن با آب؛ به پیدایی دریاچهای به نام سووَر (سوبر یا سوگر) اشاره شده که در ابرشهر بوم (=ناحیهٔ نیشابور) بر سر کوه توس جای دارد. و چنانکه در گزارش رویدادهای دورانهای بعد آمدهاست: آذربرزینمهر در نزدیکی دریاچهٔ سوور و بر روی کوه ریوند قرار داشتهاست. و ابوعبدالله حاکم؛ انوش پسر شیث پسر آدم را نخستین شخصیتی معرفی نموده که کهندژ نیشابور را بر سنگی بزرگ، سفید، مدوّر (دایرهشکل) و املس (نرم و هموار) بنا گذاشت چنانکه مردمان آن روزگار، این بنا را دژ سنگی (قلعهٔ حجریه) میخواندند.
پیشدادیها نخستین فرمانروایان ایرانزمین، در دوران اساطیری؛ هوشنگ، تهمورث، جم، فریدون و منوچهر سرشناسترین آنهایند که قهرمانانی همچون آرش، گرشاسب و رستم؛ و دشمنانی همچون افراسیاب و ضحاک دارند. بر پایه نوشتار تاریخ الحاکم، در این دروان؛ شخصیتهایی همچون ذوالایکه، افراسیاب ساحر و ایرج پسر فریدونبر دژ-قلعه نیشابور دست یافته، آن را بازسازی نموده و بر گستره و آبادانی آن افزودهاند؛ اما در دوران منوچهر بود که بر پیرامون کهندژ، خندقی حفر نمودند و آتشکدهای برپای داشتند؛ چنانکه پس از آن، گروش مردمان و آبادانی آن، روزافزون گردید. اما حمدالله مستوفی بنیانگذار نیشابور را تهمورث دیوبند معرفی کردهاست. و بر پایه روایتی ایرانی؛ در روزگار تهمورث بوده که آتشدان پشت گاو اساطیری سریشوگ، به دریا افتاد و سه آتش فروزان در ژرفای دریا درخشان ماندند و آن سه آتش نوپدید: گشنسب، فرنبغ و برزینمهر بودند.
یافتههای کاوشهای باستانشناسی ناحیهٔ نیشابور که تا امروز به سرانجامی رسیدهاند؛ نشانگر پیدایی آثار دورههای گوناگون پیشاتاریخی و تاریخی، از نوسنگی گرفته تا ساسانی، در این ناحیه است. محوطهٔ پیشاتاریخی تپهٔ برج: با نظر به آثار قابل مشاهده در این محوطه، محدودهای در حدود شانزده هکتار را در بر میگیرد در شانزده کیلومتری جنوب شرقی شهر کنونی واقع شدهاست. پیشینه این محوطه با قدمت حدود ۵۵۰۰ پیش از میلاد به دوره نوسنگی جدید بازمیگردد. یکی از یافتههای برجستهٔ این محوطه، اسکلت زنی حدود ۴۵ ساله همراه با یک قطعه فیروزهٔ سوراخشده در نزدیکی کمر است؛ آزمایش C14 روی استخوان ساق پای اسکلت، گاهنگاری مطلق ۴۳۶۰ پیش از میلاد را نشان میدهد.
محوطهٔ پیشاتاریخی شهرک فیروزه: قدمت این محوطه به دورهٔ برنز جدید (اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم پیش از میلاد) میرسد در شمال غربی شهر کنونی و در پهنهٔ شرقی رودخانه فاروب رومان قرار دارد. از یافتههای برجستهٔ این محوطه میتوان به دو کورهٔ پخت سفال (که فضاهای دستکند درون زمین آنها برجای مانده) اشاره نمود.
محوطه پیشاتاریخی تپهٔ بلوچ: که قدمت آن به دورهٔ نوسنگی (حدود ۵۵۰۰ تا ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد) میرسد در ۲۰ کیلومتری شمال غربی شهر نیشابور و در شرق باغ نشاط تقیآباد از توابع شهرستان فیروزه امروزین، واقع شدهاست. نهشتههای باستانی این دوره، گاهنگاری چند دوره با فواصل زمانی از جمله دوره مس، سنگ و آهن را در کنار هم نمودار میسازد. ویژگی برجسته این محوطه پیشاتاریخی؛ فراوانی دستینهها و ابزارهای سنگی است که با شماری از اشیاء و ابزارهای برنزی و گل پخته و همچنین سازههای گودالی پخت نان و کوره همراه شدهاست.
افزون بر محوطههای پیشاتاریخی یادشده؛ در جایهای دیگری از ناحیهٔ نیشابور همچون کریمآباد، جنوب غربی شهر و یوسفآباد آثاری متعلق به عصر مفرغ و عصر آهن نیز کاوش شده؛ و گفتنی است که کاوشهای باستانشناسی ناحیهٔ نیشابور، هنوز به سرانجام بایستهٔ خود نرسیده و عرصههای کاویده نشدهٔ بسیاری در پیش روی باستانشناسان است.
رَئِوَنْت کهنترین نام جغرافیایی در اطلاق به ناحیهٔ نیشابور که در اَوِستا -کهنتری نبشتار ایرانی- از آن، یاد شده؛ نام کوهی است که آتشکده نامدار آذر بُرزینمِهر بر آن، جای داشته؛ مری بویس بر این باور است که آذران بُرزینمِهر، فرنبغ و گشنسپ، اگر نه پیشتر و در دوران هخامنشی، دستکم بایستی در اوایل دوران پارتیان نشانده شده باشند. همچنین ریچارد فرای نام ابرشهر (نام پیشین نیشابور) را ریشهگرفته از نامی کهن، به مفهوم شهر بالای هخامنشیان یا شهربانی بالای سلوکیان دانستهاست. یافتههای باستانشناسی در محوطه تاریخی سهتپه در جنوب دشت نیشابور، نیز بیانگر حیات تاریخی این ناحیه در دوران هخامنشی و اندکی پیش از آن و ارتباط نیشابور با همدان (فلات ایران) و ترکمنستان (آسیای مرکزی) است.
ابرشهر؛ نام پیشین نیشابور، به معنی شهر آپارناک (Aparnak یا Aparnoie یونانی؛ شهر اپارنی یا اپرنی) برجستهترین قبیله از سه قبیله داهه (Dahae) که دولت پارتیان (اشکانیان) را بنیان گذاشتند. یادکرد این شهر در نسک بندهش که ابرنکشهر نیز خوانده شده[۹۲] از شناختهشدگی و رونق ابرشهر در سرزمین پارت، نشان میدهد. و چنین به نظر میرسد بُرزینمهر -یکی از سه آتش مقدس کیش زرتشتی- که آتش خاص پارتیان بود و اشکانیان، خود را وقف این آتش مقدس نموده بودند و زائران بیشماری را در سرتاسر دورهٔ پارتی به زیارت آذر برزینمهر در این ناحیه، سوق میدادند. همچنین؛ نام ابرشهر بر روی سکهای از دوران فرهاد دوم اشکانی (حکومت: ۱۳۸–۱۲۸ پیش از میلاد) نقش بستهاست که حیات تاریخی این ناحیه را به عنوان محل استقرار ضرابخانه در این دوران، مستند مینماید. و مارکوارت در اشاره به پیشینهٔ نام کنارنگ در اطلاق به فرمانروای ابرشهر، چنین برداشت نموده که این فرمانروایی موروثی، به پیش از دوران ساسانیان (= پارتیان) بر میگردد که سرانجام؛ داوخواهانه، حکومت اردشیر ساسانی را پذیرا شده بودند.

از نیشابور یا ابرشهر (= نام پیشین آن) در شماری از نبشتههای کهن همپیوند با دوران ساسانی یاد شدهاست، از این جملهاند:
کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت: در این سنگنبشته که قدمت آن یه حدود سال ۲۶۲ میلادی میرسد؛ نام ابرشهر، به گونهٔ تمامِ اپارخشتر (= نیشابور و توابع آن) در جرگهٔ ۲۹ امارت و ایالت ایران دورهٔ شاپور یکم ساسانی یادشدهاست.
سکههای ساسانی: ابرشهر در کنار شهرهای خراسانی مرو، بلخ، هرات و احتمالاً توس، خلم و سمرقند ضرابخانههای ساسانی بوده و نام این شهر بر سکههای پیروز، قباد، بهرام چوبین و خسرو اول نقش بستهاست.
متن ارمنی شهرستانهای ایرانشهر: در این متن که نوشتهٔ موسی خورنی (تولد بین سالهای ۴۰۵ تا ۴۱۰م) است؛ از ابرشهر به عنوان یکی از ۲۶ استانِ کوست خراسان -از کوستهای چهارگانهٔ ایران- نام برده شدهاست.
متن پهلَوی شهرستانهای ایرانشهر: این متن پارسی میانه که در اواخر دوره ساسانی نگاشته شده؛ نیشابور را در شمار شهرستانهای کوستِ خراسان ایرانشهر و شاپور پسر اردشیر را بنیانگذار این شهرستان، معرفی نمودهاست.
- سیاست و حکومت: قدیمترین رویداد ثبتشدهٔ این ناحیه در دوران ساسانی؛ به نقل از تاریخ طبری، مرتبط با اردشیر بابکان (حکومت: ۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی) است چنین که او پس از بهدست آوردن قدرت، شهرها و مناطق مختلف ایران از جمله ابرشهر را تحت سلطهٔ خویش درآورد. بنا به نوشتهٔ تاریخ الحاکم، شاپور پسر اردشیر، شهر نیشابور قدیم را در پیرامون کهندژ باستانی بنا کرده و از دفع حملهها و مزاحمت اتراک بر این شهر، خبر دادهاست. در روایت متن پهلوی شهرستانهای ایرانشهر؛ پهلیزک تورانی (pablēzag [Ī] tūr)، فرمانروای این مهاجمان است. این شهر در ۴۳۰م، اسقفنشین نسطوریان بود. و در حدود ۴۲۲ تا ۴۴۹م؛ یزدگرد دوم برای نزدیکی به مرزهای شمال خاوری کشور و رویارویی با تاخت و تاز و آزار اقوام کیدار و خیون (هون)؛ نیروی خود را در این ناحیه مستقر ساخت و پایتخت خود را از تیسفون به نیشابور (ابرشهر) منتقل نمود. همچنین در شماری از متون تاریخی رویدادهای: حضور قباد (حکومت: ۴۸۸–۴۹۸م) در ابرشهر و ازدواج ولی با دختر یکی از بزرگان شهر؛ به دنیا آمدن انوشیروان در این ناحیه؛ سکه زدن بهرام چوبین (در حدود ۵۹۰ تا ۵۹۱م) به نام خود در این شهر (در زمان شورش بر هرمز)؛ و فرونشاندن شورش پادگان ابرشهر به دست سمبات باگراتونی، از مرزبانان خسروپرویز ثبت شدهاست. نیشابور (ابرشهر) در دوران ساسانی، مرکز ناحیهای گسترده بود که رستاکهایی همچون ارغیجان، اسپراین، جوین، بیهک بیهق، باخرز، خواف، زوزن، زام و زاوه از رستاکهای آن بودند. مرزبان یا فرمانروای این منطقه، دارای لقب اختصاصی کنارنگ بود. در این دوران، حاکمانی که از خانواده سلطنت بودند لقب شاه داشتند و نیشابور یکی از ولایتهای ۲۶گانهٔ ایران بود که حاکم آن، شاه نامیده میشد. در نگاهی کلی؛ نیشابور (ابرشهر) این دوران، یکی از پایگاههای فرمانروایی و پایتختهای ساسانی است که به خاطر آتشکدهٔ بزرگ نامدار آذر برزینمهر در ناحیهٔ ریوند زیارتگاه مشهور ایران؛ در جایگاه یکی از مراکز فرهنگی-مذهبی ایران دوره مزدیسنایی نقشآفرینی نمودهاست.
- اقتصاد و فرهنگ: شاپور -که از وی به عنوان بانی شهر در دوره ساسانی، نام برده شده- به امور تجارت و اقتصاد، توجهی ویژه داشت؛ او در راستای نیرومندسازی موقعیت اقتصادی ابرشهر، نواحی شمال شرق ایران را -که در سیطرهٔ کوشان بود- تصرف نموده و فرمانروایانی -از جمله شاهزاده پیروز- را که پیرو وی بودند، بر این ناحیه نهاد. بهطور کلی؛ موقعیت ویژهٔ جغرافیایی نیشابور که در چهارراه ارتباطی شرق به غرب و شمال به جنوب در بخش خاوری ایران قرار گرفته مورد توجه ساسانیان قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از سنگرهای استوار در برابر یورشهای بیگانگان شرق قلمرو امپراتوری و پایگاه برقراری امنیت در جبههٔ شرقی راه ابریشم بهره بردند. قرارگیری در این مسیر که شاهراه شرق به غرب قلمرو ساسانی بهشمار میرفت؛ رونق شهر را در جایگاه یکی از مهمترین منزلگاهها و باراندازگاههای کاروانهای تجاری فراهم نمود. به گونهای که ساختارهای نظام توسعهیافتهٔ اقتصادی از جمله: نظام روشمند دریافت مالیات و نهاد رسمی ضرابخانه (در اندازهٔ یکی از ضرابخانههای عمدهٔ دوره ساسانی) در این شهر مستقر گردیدند. آثار و میراث هنر و صنعت سفالگری برجای مانده در کهندژ نیشابور نیز نشانگر رونق اقتصادی و زیستگاهی این شهر به عنوان یکی از مراکز عمدهٔ سفالگری شمال شرق ایران در نیمهٔ سده ۴ تا نیمه سدهٔ ۷ میلادی (همزمان با ساسانیان) است. در این دوران؛ آذر برزینمهر، یکی از سه آتشکده بزرگ و زیارتگاه مشهور ایران ساسانی، در ناحیهٔ ریوند نیشابور شعله میکشید و این بوم، به عنوان یکی از مراکز فرهنگی-مذهبی ایران دوره مزدیسنایی نقشآفرینی مینمود و برآمدن شخصیتهایی همچون برزویه، مزدک و آغاز دعوت مانی و حضور مسیحیان نسطوری نمودهایی از گونهگونی و پویایی فرهنگی و اجتماعی این ناحیه در دوران ساسانی است.
بیشتر تاریخنویسان، فتح اسلامی نیشابور را در ۶۴۳ به هنگام خلافت عمر بن خطاب ثبت کردهاند. برخی نیز این رویداد را در ۶۵۰م را به هنگام خلافت عثمان بن عفان نوشتهاند، بودن شماری از صحابهٔ پیامبر اسلام در سپاه خلافت راشدین، یکی از دلایل فتح بیجنگ این شهر ذکر شدهاست. حاکم نیشابوری نوشته که در۶۴۳م با صلحنامهٔ کنارنگ و عبدالله عامر فتح اسلامی به آن درآمد.پایهٔ توسعهٔ نیشابور در سدههای میانه را، شهرنشینی نهادینهشده در دورهٔ ساسانی در آن منطقه میدانند؛ از مراکز بزرگ اقتصادی راه ابریشم بود که بخشهای مرکزی فلات ایران را با خوارزم و ماوراءالنهر مرتبط میساخت. ابن رسته، مقدسی، اصطخری، ابن حوقل و یاقوت حموی دربارهٔ نیشابورِ سدههای میانهها نگاشتهاند یا در پژوهشهایشان به نیشابور نیز سفر کردهاند. ابن رسته این شهر را «صحرایی ـ کوهستانی» خوانده که زیرشهرهایی داشته مانند: جام، باخرز، جوین و بیهق؛ سپس سیزده روستا و چهار ربعِ شهر نیشابور را نام میبرد که ریوند، تکاب، بشتفروش و مازول بودهاند و روستاها نیز شامل استوا، ارغیان، اسفراین، پُشت، رخ، زاوه، زوزن، اشبند و خواف بودهاند. در ۸۱۵م، علی ابن موسی الرضا، هشتم شیعیان اثناعشری و ولیعهد مأمون عباسی به نیشابور درآمد، از سوی محدثان بسیار گرامی داشته شد و حدیث سلسلة الذهب را به درخواست آنان بیان کرد.امیرنشین طاهریان در ۸۲۱ بهدست طاهر بن حسین در مرو استقلال اعلام کرد. در ۸۳۰ نیشابور پایتخت امیرنشین طاهریان شد و پس از مرو، دومین پایتخت آنان بهشمار میرود. داستانی دربارهٔ بنیاننهادن شادیاخ در نیشابور به عبدالله بن طاهر نسبت دادهاند؛ که هدف از آن عدم مزاحمت سپاهیان برای مردم بودهاست. این داستان را به دیگران، از جمله غازان خان نیز نسبت میدهند. کاخ شادیاخ، تا سده هفتم هجری، آبادان بود.

عبدالله بن طاهر پس از اخذ تصمیم خود مبنی بر عزیمت به خراسان، با شتاب تمام راه نیشابور را در پیش گرفت. وی سپس در سال ۲۱۵ ه.ق/ ۸۳۰ م، به مرو وارد شد و اقامتی کوتاه در آن شهر داشت، زیرا نیشابور را به عنوان پایتخت خویش برگزیده بود. وی نیشابور را به علت مزایایی که آن را مناسب پایتختی قرار داده بود، به عنوان مرکز حکومت خویش برگزید که از آن جمله آب و هوای نیکو را بیان میدارند. چنانکه عبدالله بن طاهر در پاسخ به چرایی گزیدن این شهر به پایتختی، هوای قوی، مردم سر به زیر و دارای عمر زیاد را عنوان کردهاست. همچنین ثعالبی نیز از پاکیزگی هوای این شهر در نزد یکی از طاهریان یاد کردهاست.
در کنار موارد مذکور میتوان دلایل دیگری را نیز برای این اقدام عبدالله بیان کرد اما در این میان، ممکن است دلایل سیاسی و نظامی که متأثر از حضور خوارج است، در اولویت باشند. در زمان تاختوتاز خوارج در خراسان، نیشابور در مرکز توجه آنان قرار داشت و در هنگام ورود عبدالله به خراسان نیز کانون این معضل بشمار میآمد، چنانکه علی بن طاهر، برادر و نایب عبدالله در حکومت خراسان، سراسر ایام کوتاه حکومتش را در درگیری با خوارج در نیشابور گذراند و سرانجام جان خویش را نیز در این راه از دست داد. دوران زمامداری محمد بن حمید طاهری پیش از عبدالله در خراسان به مرکزیت نیشابور، به ساخت عمارتهای متعدد و ستیز دایمی با خوارج سپری شد. شابشتی به نامهای از عبدالله به مأمون اشاره میکند که در آن، تعدد اقامتگاههای خوارج در اطراف نیشابور و اهمیت این منطقه را به همین سبب، گزارش میکند. در نتیجه حضور چشمگیر خوارج پیرامون نیشابور و نبرد حاکمان پیش از عبدالله با آنان، او را به توجه ویژه به این منطقه در راستای سرکوب این گروه واداشت.
به روایت حمزهٔ اصفهانی، سرزمینهای طبرستان و رویان نیز توسط مأمون به عبدالله واگذار شدند و امور اینچنینی که گسترش حکومت طاهریان را در پی داشت، موجب پررنگ شدن نقش نیشابور به عنوان پایتخت و شهری میشد که طاهریان از طریق آن بر سرزمینهای مختلف اشراف یابند و با دقت به ادارهٔ آن بپردازند. همچنین مرو به علت بافت قدیمیاش و محدودیتهای متأثر از آن، جاذبهٔ لازم را در برابر نیشابوری که دارای ظرفیت بیشتر برای احداث عمارتها و کاخهای جدید بود، برای حاکم مقتدر طاهری دارا نبود. اقدامات عمرانی عبدالله در نیشابور که مشتمل بر ساخت شادیاخ و عمارتهای تازه بود، نشانگر میزان علاقهٔ او به شهری بود که توانایی آبادی آن به سلیقهٔ خویش را داشت. اقدامات عبدالله آنچنان در آبادانی و گسترش نیشابور تأثیرگذار بود که موجب جذب عدهٔ زیادی از ادیبان و دانشمندان بدان شهر به موجب محاسن آن گشت و آن را در ردیف ثروتمندترین و پرجمعیتترین شهرها قرار داد.

در اوت ۸۷۲ یعقوب لیث صفاری بر نیشابور چیره شد. هنگامی که بزرگان نیشابور به مشروعیت او از سوی خلیفه خرده گرفتند، درباری باشکوه آماده ساخت، در حضور بزرگان شمشیرش را درآورد و گفت «امیرالمؤمنین را به بغداد نه این تیغ نشاندست؟ گفتند: بلی. گفت مرا بدین جایگاه نیز همین تیغ نشاند و عهد من و آنِ امیرالمؤمنین یکی است» جغرافیدانانها در این دوره، نیشابور را به عنوان شهری پرجمعیت توصیف میکنند که به ۴۲ بخش با یک فرسخ طول و عرض بخش شده بود و ارگ، مرکز شهر و یک حومهٔ شهری بیرونی را دربرمیگرفت که مسجد جامع نیشابور در این بخش جای داشت. در کنار این مسجد بازار همگانی و پادگانی بهنام المعسکر، کاخ حاکم (ارگ)، فضای باز دوم با عنوان میدان الحسین و زندان جای داشتند. ارگ دو دروازه داشت و مرکز شهر چهار دروازه: دروازهٔ پل، دروازهٔ راهی که از مقیل میآمد، دروازهٔ قلعه (بابالکهندز) و دروازهٔ پل تکین. حومههای شهری دیوارهایی با شمار بسیاری دروازه داشتهاست. شناختهشدهترین بازارها المربع الکبیرة (نزدیک به مسجد جامع) و المربع الصغیرة بودند. مهمترین خیابانهای بازاری در حدود پنجاه تا بودند و در خطهای یکراست متقاطع در زوایای سمت راست، سراسر شهر را میپیمودند؛ همه نوع کالایی در این خیابانها فروخته میشد. نهرهای بسیاری که از وادی سقاورسرچشمه میگرفتند از روستای باشتنکار یا باشتقان به سوی پایین حرکت کرده و ۷۰ مایل را طی میکردند، از اینجا به بعد از نزدیک شهر عبور کرده و خانههایی با ذخایر آبی وسیع را ایجاد میکردند. باغهای پایینشهر نیز بدین شیوه آبیاری میشدند. منطقهٔ نیشابور همچو حاصلخیزترین ناحیه در خراسان برجسته بود. کتاب تاریخ النیسابوریین در سپتامبر یا اکتبر ۹۹۸م بهدست ابوعبدالله حاکم نیشابوری نوشته شد؛ کتابی که به جغرافیا، تاریخ و علم حدیث در نیشابور پرداخته و بیش از ۲۵۰۰ تن از بزرگان نیشابور را معرفی و دلایل سرشناسی آنها را نه به شیوه تذکره که به صورت خلاصه یاد کردهاست. این اثر در سده هفتم قمری، بهدست محمد بن حسین خلیفه نیشابوری بازنویسی و بخشهای عربی آن به فارسی ترجمه شدهاست. خلیفه نیشابوری قسمتهایی از تاریخ نیشابور معاصر خود یعنی حدود سه قرن پس از متن اصلی کتاب را نیز به کتاب حاکم اضافه کردهاست. این کتاب را از آثار ارزشمندی میدانند که در حوزه تاریخنگاری محلی ایران نگاشته شده، گویا نسخهٔ کامل آن یافت شدهاست. در سال ۴۰۱ (قمری)، قحطیِ بزرگی در نیشابور روی داد که بر اثر سرمازدگی کشاورزی در سال ۴۰۰ (قمری) بودهاست.
ههنگام حملهٔ غزها به نیشابور در ۱۱۵۴م، جنگ داخلی مذهبی نیز در نیشابور رخ داد؛ «هر شب یک فرقه مذهبی به محله فرقه دیگر حمله میکرد و عدهای از آنان را میکشت» که نمونهای برجسته از درگیریهای مذهبی سده ششم هجری است، حتی اگر دو طرف از سوی دشمن مشترکی تهدید میشدند، از ستیزهجویی بازنمیایستادند. همهٔ منابع تاریخی دربارهٔ نبرد نیشابور (۱۲۲۱)، از سوی مسلمانان نوشته شدهاست. آنان حمله مغول و تأثیرات پس از آن را، به عنوان ضربهای رکودکننده در تاریخ نیشابور و در پی آن، تمدن اسلامی و ایران مطرح میکنند: «تبدیل به جویبارهای خون گردید، از سران مردان و زنان و کودکان هرمهایی ساخته شد، حتی به سگها و گربههای شهر نیز رحم نکردند.»
محمد خوارزمشاه در ۲۴ آوریل ۱۲۲۰ م به نیشابور وارد شد. مدّتی ماند و نیشابور نقش دربار خوارزمشاهیان داشت. عطاملک جوینی از چگونگی درهمآمیزی ازدحام و تشویش مردمان و نابسامی سلطنت خوارزمشاهیان نوشتهاست. سلطان محمد در یک خطبهٔ نماز جمعه در نیشابور بیان داشت که «کارِ این مغولان بلایی آسمانی است، هرکس چارهٔ خویش کند و برود یا تسلیم شود.» سپس سه تن را مأمور ادارهٔ شهر کرد: «نظامالدین ابوالمعالی جامی»، «ضیاءالملک زوزنی» و «مجیرالملک کافی»؛ سرانجام برای شکار از نیشابور سوی اسفراین رفت. جبه نویان و سبتای همراه گردانهایی در ۱۳ مه ۱۲۲۰م به نیشابور رسیدند و حاکمان سهگانه پیام پیروی به آن دو فرستادند. کمکم شورشهایی علیه بود-وباش سربازان امپراتوری مغولان در ربع نیشابور شدّت گرفت. سپس تولُی از سوی چنگیز، خان مغول مأمور رسیدگی شد که او تغاجار نویان را فرماندهٔ سپاه خود برگزید. تولیخان در ۲۰ نوامبر ۱۲۲۰م (نیمهٔ رمضان) به مرزهای ربع نیشابور رسید. در این درگیریها، تغاجار نویان با تیر یک کماندار مرزدار نیشابور کشته شد. شهابالدین زیدری نسوی از تغییر تاکتیک فرماندهان مغولان نوشته که تا بیست شهر از توابع نیشابور را تصرف نکردند، قصد نشابور نکردند. پس از چیرگی امپراتوری مغولان بر مرو، نیشابور در ۱۶ ژوئن ۱۲۲۱ م به فرماندهی تولُی سقوط کرد و در فرمان امپراتوری مغولان جای گرفت.
اکنون در شهرستان نیشابور، آثاری از دورهٔ خوارزمشاهیان بهجامانده که دربرگیرندهٔ تپه-قلعههای چهار گوشلی، دختر، گلبو، دهنه حیدری، رضی و کلیدر هستند. همچنین سردابه یام و قلعهٔ کهنهٔ سرده از این دستهاند. ابن ابیبرکات، علی سیفی، رضیالدین، امیرمعزی، ابوالفضل میدانی، ابن فندق، ابن ابوسعید، ابن ابی صادق، عبدالملک جونی، عمر خیام و فریدالدین عطار از برجستگان نیشابور در این دوره بودند.

پس از براندازی نیشابور در ۱۲۲۱م، ساختار شهری آن ناتوان شد و فراوردههای کشاورزیاش کاهش یافت. غازانخان و ابوسعید بهادرخان برای آباد ساختن، مکانهایی در ساخته شد، جمعیت شهر فزونی گرفت و برخی روستاها باز-آباد شده. شهر جدید را در شمال و غرب شهر قدیم ساختند. در ۱۳۳۹م یا ۱۳۴۰م، حمدالله مستوفی در نیشابور بود. در زمان، این شهر و منطقهٔ آن، آبادان و مهم در خراسان بهشمار میرفته. کشاورزی در منطقهٔ مرکزی نیشابور بسیار رونق داشته بهطوریکه او از چهل آسیاب در کنار رود میرآباد (بهگفتهٔ او: آببوستان) سخن گفته که همگی بیایست کار میکردهاست. شتاب و گنجایش این آسیابها را از تشابهی ادبی که او گفته میتوان دریافت: «تا کشاورزان از دوختنِ سرِ یک جوال فارغ میشدند، یک خروار غلّه آرد میشد.» در بهار ۱۳۸۱م نیشابور بینبرد بهدست تیمور گرفته شد. در ۲۶ ژوئیه ۱۴۰۴م روی گونزالس دی کلاویخو سفیر هانری سوم پادشاه اسپانیا نزد تیموریان، به نیشابور رسید.
در ۱۴۰۵م زلزلهای شدید نیشابور را لرزاند که گویا پسلرزههایش تا چند روز پیوسته بوده. در ۲۰ آوریل ۱۴۴۷م، جنگی داخلی میان تیموریان در نیشابور رخ داد. ابن بطوطه جهانگرد مغربی، احتمالاً در دهه ۱۳۳۰ (میلادی) به نیشابور درآمد و این شهر را توصیف کرد:
یکی از شهرهای چهارگانهای است که پایتختهای خراساناند، از برای فراوانی میوهها، بوستانها، آبها و زیباییهایش «دمشق کوچک» نامیده میشود. چهار نهر در آن روان است، بازارهایش نیکو و گستردهاست، مسجد نوساختهاش در میانهٔ بازار است که چهار مدرسه در کنارش میباشد و آبوارههای فراوانی دارد. در ۱۴۹۳م مسجد جامع نیشابور با تلاش پهلوانی به نام علی بن بایزید کرخی (احتمالاً هراتی) ساخته شد که تا کنون برجامانده و کهنترین سازه در محدودهٔ کنونی نیشابور است. مدرسه گلشن، آرامگاه عطار، آرامگاه مغربی، قلعه شورگز و کاروانسرای فخر داوود از بناهای ساختهشدهٔ این دوران در نیشابور بوده که هنوز پابرجاست.در ۱۵۸۱م در پی ناسازگاریهای طوایف خراسان، قلعهٔ نیشابور محاصره شد. این نبرد میان دو سپاهِ موافق و مخالف حکومت مرکزی صفویان رخ داد؛ یک سپاه به فرماندهی مرتضیقلی پرناک و محمد روملو برای پشتیبانی از حکومت مرکزی صفویان (شاه محمد خدابنده) آماده شده بود و دیگری به فرماندهی علیقلی شاملو و قلیخان استاجلو برای پشتیبانی از عباس میرزا (بعدها شاه عباس یکم). نتیجهٔ این نبرد محاصره قلعهٔ نیشابور بهدست طوایف شاملو و استاجلو، عقبنشینی طوایف تکلو و ترکمان، به سلطنت رساندن شاه عباس یکم در خراسان و سرانجام عقبنشینی طوایف شاملو و استاجلو به هرات بود. در ۱۵۹۲م شاه عباس یکم در پی اختلافات شیبانیان و صفویان، نیشابور را از چیرگی شیبانیان درآورد.
از پنج سنگنوشته در مسجد جامع نیشابور، دوتای آن وابستهٔ شاه عباس یکم است که در دو سوی درگاه شمالیاش نصب است. این سنگنوشتهها، فرمانهایی از او دربارهٔ «کاهش مالیات و نپرداختن آن»، «تشویشزدایی مقامداران حکومتی از مردم نیشابور» به تاریخ رمضان ۱۰۲۱/ اکتبر ۱۶۱۲ میباشد.
کاروانسرای شاهعباسی، کاروانسرای قدمگاه، بازار سرپوشیده، گرمابه گلشن، آرامگاه فضل، مسجد محمد محروق، مسجد و زیارتگاه قدمگاه، سرای زهدی و گرمابهٔ کهنهٔ بازار از یادگارهای دورهٔ صفوی در نیشابور است. امامقلی خاکی، محمدحسین نظیری، عبدی، شاهمحمود، محمدیحیی سیبک، کاتبی ترشیزی، میرمحمد مخدوم، شاهمحمود رهی از برجستگان نیشابوری در این دو سده و چند دههٔ صفویاند. سعادت علی خان، زادهٔ ۱۶۸۰ در نیشابور (با ناماصلی میر محمدامین موسوی نیشابوری) به هند کوچید و سلسلهٔ نوابهای اَوَدْهْ در شبهقارهٔ هند را به سال ۱۷۲۲ بنیان نهاد که تا ۱۸۵۶ ادامه داشت. احمدشاه درانی در بهار ۱۷۵۱م با پشتیبانی توپخانهٔ سنگینش نیشابور را تصرف کرد و شاهرخ نوهٔ افشار را بر خراسان فرمانروایی داد. جیمز بیلی فریزر که در ۱۸۲۲م به نیشابور رسید، در اینباره نوشت:
به شهادت کسانی که آن رویداد را دیدهاند و هنوز زندهاند بلاهایی که از هجوم افغانها بر سر ساکنان نیشابور آمد دستکم از مصیبتهای ناشی از هجوم مهاجمان تاتار نداشت. به گفتهٔ یکی از سالخوردهترین ساکنان نیشابور هجوم احمدخان شهر را چنان ویران ساخت که در درون دیوار نیشابور یک خانه مسکونی نماند و مدتها این نابسامانی و دربدری ادامه داشت. او طول شهر را چهار هزار قدم و جمعیت آن را بین ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر گمان زد، بازار اقتصادی این شهر را راکد بیان کرد. در قحطسالی ۱۸۷۱م جایگاه اقتصادی نیشابور را بسیار ناتوان کرد بهطوریکه از ۶۰۰ باب دکان فقط ۱۵۰ باب پویا بود و دکانداران بهسختی از فروش نیازمندیهای سادهٔ روزانه میگذراندند. جرج کرزن در ۱۸۵۵م از راه دروازه پاچنار به نیشابور درآمد، در اینباره نوشت که «مدتها پیش از ورودش، دیوارهای شهر فروریخته بود و برج و باروهایش ویران گشته، ایوان و گلدستهٔ مسجد جامعش از دور نمایان بودهاست.» یک ستون در روزنامهٔ The Gazette Times به تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۱۱م دربارهٔ جایگاه عمر خیام، آرامگاهش و گمنامیاش در نیشابور نوشته شد که نخستین جملهٔ آن این است: این مَثَل که «یک پیامبر در سرزمین خود هیچ احترامی ندارد» در نیشابور، زادگاه عمر خیام، یک اثباتِ نمایان دارد.

در دهههای پایانی سده نوزدهم م، شهر نیشابور بهشکل مربع-مستطیل بود که پیرامون آن به ۳۳۰۰ گز (۳۴۳۲ متر) میرسید. دو راه یکی شرق-به-غرب و دیگری جنوب-به-شمال داشته که این دو در میانهٔ شهر چهارسوقی (چهارراه) میساختهاند و که بازار نیشابور را چهار بخش میکردهاست. این چهار بازار از هر سو به دروازهای میرسیده. دروازهٔ جنوبی «عراق»، شرقی «مشهد»، جنوبشرقی «ارگ» و غربی «پاچنار» نام داشتهاست. حدود ده هزار نفر ساکنان شهر در چهارکوی «استخر»، «بالاگودال»، «سرسنگ» و «سعدشاه» زندگی میکردند و بیشتر اهالی، کشاورز و معدنچی (فیروزه و نمک) بودهاند. بخشی نیز دکاندار بودهاند و شریفتبارها (سادات) مستمری ویژه داشتهاند و از سوی دولت در پرداخت مالیات، معاف بودهاند. در این دوران، نیشابور ۱۱ گرمابه، دو مدرسه و دو کاروانسرا و ۴۵۰ دکّان داشتهاست. در ۱۹ ژوئن ۱۸۶۶م ناصرالدین، شاهِ قاجار، در نیشابور بارعام میدهد. او سالروز میلادش را در جشن گرفت و در سخنرانیاش این شهر را ستود. در نخستین دورهٔ مجلس شورای ملی (۱۹۰۶–۱۹۰۹)، نیشابور نمایندهای نداشت. در دورههای هجدهم و نوزدهم مجلس شورای ملّی (۱۹۵۶–۱۹۶۰/ ۱۹۶۰–۱۹۶۴)، عبدالله سعیدی به نمایندگی نیشابور برگزیده شد که نخستین نمایندهٔ بومی از نیشابور بودهاست. در ۱۹۳۱م، دارالإمارهٔ نیشابور برچیده و شهرداری نیشابور (بلدیّه) نهادینه شد. دروازهها، برجها، بارو و ارگِ نیشابور همگی در پی نوینسازی شهر، ویران شدهاند. صنعتهای برق، سینما، چاپ در دو دههٔ سی و چهل میلادی به نیشابور درآمد. «مهدی ملکافضلی» (۱۸۷۸ اردکان - ۱۹۶۵ نیشابور)، مشهور به بقراط الحکما، نخستین پزشک نوآموختهٔ ایرانی بود که و پزشکی نوین را در نیشابور پایهگذاری کرد. او همچنین دبستان بهنام شاهدخت را در ۱۹۳۲/ ۱۳۱۱ ساخت که نخستین آموزشگاه نوین ویژهٔ دختران در نیشابور بود؛ امروزه اثری از آن بهجانمانده. نخستین برنامههای باستانشناسی در نیشابور بهدست موزهٔ هنر کلانشهر نیویورک ۱۹۳۵-۴۰م انجام گرفت و این گروه در پایان سال ۱۹۴۷ و آغاز ۴۸م (زمستان ۱۳۲۶)، آخرین فصل کاوشهای خود را پایان داد. در ۱۹۴۰م، دبیرستان عمر خیام و سینما خیّام ساخته شدند؛ سپس سینماهای ایران و آسیا که هر سه در پی ناآرامیهای پس از انقلاب ۱۳۵۷، ویران یا سوزانده شدند. در همین سال، صنعت چاپ در نیشابور با یک دستگاه دستی (یک ربعی) راهاندازی شد، سپس در ۱۹۶۶م/ ۱۳۴۵ دستگاه خودکار چاپ (هایدلبرگ) راه افتاد. ۱۸ اوت ۱۹۴۰م/ ۲۷ مرداد ۱۳۱۹، کمالالملک پس از مدتها زندگی در روستای حسینآباد درگذشت و پیرامون آرامگاه عطار دفن شد. حدوداً در ۱۹۴۵م/ ۱۳۲۳، نخستین دستگاه اتوبوس مسافربری به نیشابور درآمد. در ۱۹۵۰م/ ۱۳۲۹، شهرستان نیشابور مرزبندی و مستقل سیاسی شد. ایستگاه قطار نیشابور، در ۲۳ ژوئیه ۱۹۵۶م/ ۱ مرداد ۱۳۳۵ رسماً گشایش یافت. در ۱ آوریل ۱۹۶۳م/ ۱۲ فروردین ۱۳۴۲ از آرامگاههای نوساختهٔ عمر خیّام و کمال الملک و آرامگاه بازساختهٔ عطار بهدست شهبانو فرح و محمدرضا شاه پهلوی رونمایی شد. تصوّف در نیشابور که ریشهای کهن از سدههای نخستین اسلامی داشتهاست، در حدود دهٔ هفتاد میلادی با تلاشهای «محمدرضا محقق نیشابوری» و سید ابوالفضل برقعی قمی برچیده شد. فریدون گرایلی در ژوئن ۱۹۷۸م/ تیر ۱۳۵۷ اثر خود بهنام نیشابور، شهر فیروزه نشر داد که نخستین کتابی بود که در دوران نوین دربارهٔ تاریخ نیشابور نگاشته شدهاست. حسین فریدون نخستین فرماندار نیشابور پس از انقلاب اسلامی بود. پانزدهمین گردهمایی جهانی پیش آهنگان برنامهریزی شده بود که در ژوئیه ۱۹۷۹/ مرداد ۱۳۵۸ در نیشابور برگزار شود که به سبب بیثباتی سیاسی-اداریِ پس از انقلاب، لغو شد. سیل بوژان ۲۴ ژوئیه ۱۹۸۷م/ ۲ مرداد ۱۳۶۶ رخ داد و بر اثر آن حدود ۴۰۰ نفر کشته شدند. نیروگاه سیکل ترکیبی نیشابور در ۱۹۹۳م/ ۱۳۷۲ بهراه افتاد. در ۱۳ مارس ۱۹۹۷/ ۲۳ اسفند ۱۳۷۵ یک فروند هواپیمای سی-۱۳۰وابستهٔ نیروی هوایی ارتش ایران که از دزفول به مشهد میرفت، در نزدیکی کوه شیرباد سقوط کرد و ۸۶ سرنشین آن کشته شدند. ساخت افلاکنمای عمر خیام از ۱۹۹۹م/ ۱۳۷۸ اجرایی شد که هنوز گشایش نیافتهاست.
دربارهٔ گویش فارسی نیشابوریان در سدههای میانه، مقدسی نوشت: زبان مردم نیشابور فصیح و قابل فهم بودهاست، جز آنکه آغاز کلمات را کسره میدادند و یائی بر آن میافزودند. مانند: «بیگو»، «بیشو»، و سین ای بیفایده (به بعضی صیغههای فعل) علاوه میکردند. مانند «بخردستی»، «بگفتستس»، «بخفتستی» و آنچه به این میماند؛ و در آن سستی و لجاجی بودهاست؛ و مینویسد که این زبان برای خواهش مناسب است. همچنین مقدسی زبان مردم نیشابور را معیاری برای سنجش زبانهای دیگر رایج در خراسان میدانستهاست. در ذیل زبان مردم طوس و نسا مینویسد که زبان طوس و نسا نزدیک به زبان نیشابوری بودهاست.
اسلام از ۶۴۳م، دین یکم در نیشابور است و از سدهٔ شانزدهم م، فقه شیعهٔ دوازدهامامی مهدیباور، بیشترین پیروان در نیشابور را دارد؛ همچنین شیعهٔ اسماعیلی، مذهب اسلامی دوم است که از سوی حکومت رسمیّت ندارد. برپایهٔ سخن مقدسی در احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم نوشتهٔ ۹۸۵م؛ در نیشابور معتزلیان آشکارند، ولی تسلط ندارند؛ شیعیان و کرامیان در آنجا جاذبیت دارند؛ اکثریت از آن پیروان ابوحنیفه است، مگر در خورهٔ چاچ، طوس، ابیورد، حومهٔ بخارا. چاچ، طوس، ابیورد، اسفراین و حومهٔ آن شافعی مذهباند و آیین ایشان به کار بسته میشود. خطیبهای شهر، همه شافعی مذهباند. در سده دهم میلادی، نیشابور یکی از مراکز تبلیغ اسماعیلیه در ایران و خراسان بزرگ بودهاست. اکنون اسماعیلیان نیشابور در دیزباد و گروهی نیز در شهر نیشابور زندگی میکنند. جماعتخانه دیزباد مهمترین مرکز اسماعیلیان در نیشابور امروزین است. از سدهٔ سوم تا ششم قمری نیشابور از مراکز تصوف بودهاست. بیشتر صوفیان و مشایخ صوفیه در نیشابور اهل سنت و پیروی مذهب شافعی بودند. در تاریخ نیشابور وجود اقلیت مسیحیان، زرتشتیان و یهودیان ذکر شدهاست. زرتشتیان در نیشابور کهن در روستای گرینه و مسیحیان در باغک و یهودیان در دیه یهودیه ساکن بودند. از سده پنجم میلادی تا سده سیزدهم میلادی، مسیحیان نسطوری در نیشابور شمار برجستهای داشتهاند. تئودور نیشابوری پزشک مسیحی در سده چهارم میلادی بود که به سفارش وی شاهپور دوم کلیسایی در نیشابور در سده چهارم میلادی بنا نهاد. گزارشهای از نویسندگان مسلمان، دربارهٔ گرایشها و گرویدنهای مسیحیان به اسلام در نیشابور در دست است. ابوعبدالله حاکم در تاریخ نیشابور از ابوعلی حسن بن عیسی نام میبرد که از خاندانی اصیل و ثروتمند مسیحی بوده که با راهنمایی عبدالله بن مبارک مسلمان شد و از میان فرزندانش، فقها و محدثان بنامی در نیشابور برخاستند. کلیسای جامع نیشابور در جنگها و زلزلههای سدهٔ ۱۳ میلادی نابوده شدهاست و بازسازی نشد.
مهاجرت ارمنیها به نیشابور در سدهٔ بیستم، به نوزایی مسیحیت در نیشابور انجامید. آنان را پایهگذار صنعت سینما در نیشابور میدانند که از ارمنیهای ایران یا از مهاجرین روسی پس از انقلاب ۱۹۱۷ بودهاند. شمار ارمنیهای نیشابور از دهه ۱۹۸۰ کاسته شد و امروزه اقلیتی ناچیز هستند. مسیحیان ارمنی در سدهٔ بیستم در نیشابور، یک خیابان به نامشان بود (خیابان ارامنه) که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در شورای نامگذاری، به «خیابان مسیح» تغییر نام داد. کلیسایی کوچک و آرامگاه خانوادگی (هاروتونیان) در این خیابان بودهاست که سرنوشتی ناروشن دارند. مسیحیت در نیشابور در سدهٔ بیست و یکم با فعالیتهای مسلمانانی مسیحیشده آشکار شد. در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۲، روزنامه خراسان دربارهٔ مسیحیشدن بیش از ۶۰۰ مسلمان در نیشابور بهدست آنچه «مبشرین مسیحی» نامید، خبر داد.
ترکیب قومیتی شهرستان نیشابور اکنون بهترتیب شمار فارس، ترک، کرد، بلوچ، عرب، ازبک و ارمن میباشد که فارسی زبان مشترک همهٔ اینهاست و قومگرایی غیر فارسیزبانان، بسته به جمعیتشان دگرگون است. مردم فارسیزبان، بزرگترین گروه قومی در نیشابور میباشند. کارِن، میکالی و طاهری از خاندانهای برجستهٔ فارسی در نیشابور کهن بودهاند. مردم کرد در شهرستان نیشابور را ایل تمنانلو، عمارلو و مژدگانلو تشکیل میدهند. خاندان تمنانلو در بخش سرولایت Sarvèlayat, عمارلوها در دشت ماروش Maarus یا ماروسک Maaruzsk و مژدگانلو در قالیباف و سبیان شهرستان نیشابور میباشد. در سدههای میانهٔ نیشابور، عربها، عربزبانها و مستعربها از بزرگترین گروه قومی بودهاند و دربرگیرندهٔ خاندانهای مانند سُلَمی، قُشَیری و خُزاعی بودهاند. امروزه مردم عرب در شهرستان نیشابور شامل خاندانهای عربخانی، ایرانی-عراقیها، هاشمیتبارها(موسوی، حسینی، قاضی و غیره) هستند. حدود ۴۵ روستای شهرستان نیشابور به لهجههای گوناگون ترکی سخن میگویند. بیاتها از قومهای برجستهٔ تُرکتبار در نیشابور امروزین اند که مرکزشان روستای عبدالله گیو میباشد. افشار، تیموری و جلایر از دیگر ایلهای ترکتبار در نیشابور. گروهی کوچک از بلوچهای خراسان در روستای سگزآباد ساکناند. خاندانهای «مهاجر»، «جلیلی»، «تاراش»، «اُرمُز»، «آبک»، «نبیزاده»، «حامد حیدری» «آزاده»، «اندوختی»، «غفورزاده»، «آسیایی»، «راهی»، «ظفر»، «خاکی»، اصالتاً از مهاجران سدهٔ بیستم از ازبکستان کنونی (سمرقند و بخارا) به نیشابور بودهاند. خاندانهای موسویهای اَوَدْهْ و عبقاتی در سدهٔ شانزدهم و هفدهم میلادی از نیشابور به هند مهاجرت کردند.

کمیسیون ملی یونسکو در ایران، پیشنهاد برگزاری همایش «نیشابور، شهر پایدار ایرانی» را مطرح کرد که هدف از آن بررسی و تحلیل جایگاه علمی و ادبی نیشابور و کمک به توسعهٔ آن و تقویت پیوند آن با سازمان یونسکو است و تصمیم گرفت میان نیشابور امروزین و تاریخ آن، پیوندی پایدار برقرار کند. همچنین از سوی یونسکو نیشابور پایتختِ علوم زمینِ ایران (دوره پنج ساله از ۲۰۰۵ میلادی) معرفی شد و وظیفهٔ ارزیابی بینالمللی علوم زمین کشور ایران را به این شهرستان سپرده شدهاست. یونسکو در سال ۲۰۱۰ (۸تیرماه۸۹) همایش «نیشابور شهر پایدار ایرانی» را در نیشابور برگزاری کرد و بیان شد که نیشابور «پایدارترین شهر تاریخ ایران» است.
از سدهٔ شانزدهم م، فرهنگ دینی برگرفته از فقه شیعه در نیشابور نیرو گرفت؛ همچنین در دهه ۱۹۸۰ و پس از انقلاب فرهنگی ایران، بهطور ویژه به بازسازی حدیث سلسلة الذهب و بازماندههای رضوی در نیشابور پرداخته شد. این فرهنگ دینی، پیشینهای در تاریخ نیشابور داشته؛ در غربِ ربعِ نیشابور، ولایت بیهق از پایگاههای برجستهٔ شیعیان خراسان قرار گرفته بود. در شرقِ آن، ولایت طوس بود که در حومهٔ آن هشتم شیعیان در سال ۸۱۸م /۲۰۲ق دفن شد که پیرامون آن، شهر مشهدِ (مرکز خراسان از صفویان) پدید آمد. بهنقل از تاریخ نیشابور نوشتهٔ حاکم، علی بن موسی الرضا بههنگام سفر از مدینه به مرو به سال ۲۰۰ق/ ۸۱۶م، محدثان و مردمان بسیاری در نیشابور از او پیشوازی بزرگ بهجای آوردند. پیشتر نیز محمد محروق از پیشوایان شیعهٔ زیدی در نیشابور قیام کرد و بهخاکسپرده شد. از سال ۱۳۸۵/ ۲۰۰۶، طبق مصوبه ۶۳ شورای عمومی فرهنگ استان خراسان رضوی، ۱۰ تیر/ ۱ ژوئیه یا ۳۰ ژوئن «روز ملی خراسان» نام گرفتهاست که یادبودی برای ورود رضا به نیشابور کهن است. دبیر شورای جامع فرهنگی ایران در اردیبهشت ۱۳۹۵ بیان داشت که پیگیر ثبت ۱۰ تیر در تقویم ملی ایران است. ستونی در صفحهٔ آخر روزنامهٔ خراسان به تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ با عنوان «غدیرِ خمِ نیشابور را دریابید» چاپ شد که اشاره دارد به بازسازی روستای طربآباد به مکانی زیارتی؛ جایی که از دید نویسنده بیانگاه حدیث سلسلة الذهب بودهاست. سید علی حسینی (نمایندهٔ نیشابور در دورهٔ هشتم) با اشاره به همین رویداد، در ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ نیشابور را «بهحق مدینة الرضا» توصیف کرد. دو مصرع از سرودِ ویژهٔ نیشابور بر این فرهنگ تأکید دارد: «گلکرده در چشمان تو نام قدمگاه» و «ای شهر ایثار و شهادت ای نشابور» در ۲۶ آذر ۱۳۹۴ همایشی ملّی برای فضل بن شاذان (عالم شیعهٔ خاکسپردهٔ نیشابور) برگزار شد که در آن بیان شد که «احیای مقام فضل بن شاذان، خدمت به هشتم است.». در ۱۳ تیر ۱۳۹۴ دفتر «حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس» در نیشابور فعال شد.
فرهنگ همگانی در نیشابور امروزی، تفاوتهای کمی با فرهنگ ایرانی در اجرا دارد و وابسته به سیزده بدر، ازدواج، شب یلدا، سوگواری محرم، خاکسپاری، چهارشنبهسوری، تولد و جشن سده است و خاستگاه اغلب آنها روستاهای شهرستان نیشابور میباشد. بسیاری از آیینگان مردم اراک و مردم نیشابور همانند است که به دلیل حضور بیاتها در این دو شهرستان است. از آیینهای بارانخواهی نیشابور بهویژه در میان کشاورزان و روستائیان، «چولهقزک» [čōw-la-qƏzak] (همچنین: «شولهکیشک» یا «چولهقیشک») میباشد که خود عروسکی برای باران است و کودکان اجراگر اصلی آن هستند.
نیشابور در دوران طلایی اسلام یکی از مراکز بزرگ صنعت سفالگری، کوزهگری و صنایع وابسته نیز بهشمار میرفتهاست. سده سوم و چهارم هجری را اوج هنر سفالگری در نیشابور بودهاست و نیشابور مهمترین مرکز هنر و صنعت سفالگری در ایران و خراسان در این دوره بودهاست. در سال ۱۹۸۸ میلادی- سال ۱۳۶۷ شمسی طی پژوهشهای باستانشناسی در نیشابور پیشینه سفالگری در نیشابور مشخص شد. آثار سفالین کشف شده از نیشابور در موزههایی موزه آبگینه و سفالینه و موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود. پژوهشگران، بر این باورند که هنر برجای مانده در سفالینههای نیشابور، در ادامهٔ روند هنر دوره ساسانی بر روی فلز است که بررسی در مهارت ساخت و به کار بردن تزیینات و عبارات مختلف و تحول خط را بر روی سفالینهها ممکن میسازد. هنر سفالگری نیشابور، علاوه بر تنوع در تکنیکهای ساخت، دارای تنوعهای تازه طراحی نقوش و خوشنویسی روی آن نیز هست که بیانگر قدرت و تسلط هنرمندان این هنر است. شکل لعابدهی، کتیبههای زیبای ظروف به خط کوفی، تزیینات نقوش گیاهی، حیوانات و انسان و نیز توانایی در ترکیببندی تصویری هر یک از این عناصر در ظروف، این بخش از هنر اسلامی را دارای برتری کردهاست. علاوه بر این، رابطه معنوی کلمات و جملات که شامل احادیث میشود-نیشابور یکی از مراکز نشر علم حدیث در دوران طلایی اسلام بهشمار میرفتهاست- از جمله ویژگیهای هنر این دورهاست که به تزیینات صرف اکتفا نکرده و همسویی و معنادار بودن این هنر را دربردارد. به سبب ویژگیهای موجود در سفالینههای سدهٔ سوم و چهارم معروف به سفال سامانی، این نوع سفال به لعاب «گِلی» معروف شدهاست که بیشتر در شرق ایران، بهویژه نیشابور، ساخته میشده. صنعتگرانِ حوزه سفال سازی در نیشابور با ترکیب نقوش ساسانی و هنر خوشنویسی اسلامی سفالینههایی را به وجود آوردند.
صنعت قالی بافی در بیش از ۴۷۰ روستای شهرستان نیشابور و شهر نیشابور رواج دارد مهمترین مناطق قالیبافی حومه نیشابور در روستاهای شفیعآباد، گرینه، دررود، باغشن، خرو، بزغان، سیدآباد، سرچاه، معدن و سلیمانی، اسحاقآباد و سلطان آباد از مهمترین مراکز قالیبافی نیشابور هستند. آمادگی و توانمندی نیشابور در بخش صنعت قالی بافی به گونهای است که اقدام به بافتن قالیهایی با متراژ چند هزار متری و در نوع خود بزرگترین در سطح جهان مینماید.

با توجه به شهرت سنگ فیروزه نیشابور استخراج سنگ فیروزه یکی از صنعتهای قدیمی و تراشیدن آن از هنرهای قدیمی اهالی این شهر به حساب میآید. شهرستان نیشابور که به شهر فیروزه شهرت دارد، دارای کانیهای ارزشمندی از فیروزه میباشد که از بیش از ۲۰۰۰ سال پیش بهرهبرداری میشدهاست. فیروزه تراشی یکی از پیشههای قدیمی در استان خراسان و نیشابور است؛ و مراکز تراش فیروزه به فراوانی در بخشهای گردشگری نیشابور و مشهد دیده میشود. اشکال پیکانی و مسطح از جمله تراشهایی است که طرفداران فراوان دارد. فیروزه یکی از رهآوردهای مهم نیشابور است و بازار پررونقی در استانهای خراسان، و ایران دارد.
هنر کاشیکاری در نیشابور کاربردی وسیع دارد. در بسیاری از بناهای مهم نیشابور از این هنر استفاده شدهاست. در این خط کاشیکاریها از خط بنایی استفاده شدهاست. خط بنایی الهام گرفته از خط کوفی است و در کاشیکاری و معماری اسلامی جایگاه ویژهای دارد و در بناها و مساجد استفاده شدهاست. این نوع خط کاربرد زیادی در کاشیکاری و آجرکاری در نیشابور دارد. البته این هنر در نیشابور پیش از حمله مغول رواج داشته و امروزه دوباره رواج پیدا کردهاست. نمونه ساختمان بدون تزیین کاشیکاری در نیشابور مسجد جامع این شهر است. در این بنا از هنر سنگتراشی و آجرکاری استفاده شدهاست.
استادان کاشی کار نیشابوری فقط به مرمت بناهای نیشابور اکتفا نکردند. در سال ۲۰۰۸ (میلادی) به دعوت وزارت فرهنگ تاجیکستان چند تن از استادان کاشی کار نیشابوری به نمایندگی از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی استان خراسان رضوی برای مرمت آرامگاه رودکی سمرقندی به تاجیکستان اعزام گشتند. کار گروه ایرانی در این مرمت بازسازی گنبد آرامگاه رودکی به مساحت یکصد متر مربع به سبک افلاک نما، با بهرهگیری از کاشی فیروزهای نیشابور بودهاست.
نمدمالی و نمد بافی که از هنرهایِ صنعتی و دستی پُررونق در استانهای خراسان است در نیشابور و شهرستان نیشابور نیز رواج دارد. ۴ کارگاه صنایع نمدمالی در شهرستان نیشابور فعال است. این هنر از گذشته در این منطقه رواج داشته که نقش نیشابوری بر روی نمدهای ایرانی گویای این موضوع است. به جز کارگاهها نمدمالی در روستاهای شهرستان نیشابور به شکل سنتی رونق دارد.
یکی از صنایع دستی نیشابور امروز و روستای بوژان فرت بافی (در گویش نیشابوری= فردبافی f,rad bāfi) است. فَرد تغییر یافته واژه بَرد است. هنر فرت بافی که از صنایع دستی با قدمت دیرینه در نزد نیشابوریان شناخته شده مرکز آن روستای بیشتر بوژان میباشد. فرت بافی شامل حولههای دستی، حمام، لباس، روانداز و… میباشد. این هنر بیشتر در بین زنان رواج دارد. فرت بافی یک هنر روستایی است که در شهرستانهای خراسان رضوی از جمله کاشمر، گناباد، سبزوار، نیشابور وتربت جام رایج بودهاست و اکنون در حال فراموشی است. فرت در بین اهالی نیشابور قدیم به بَرد معروف بودهاست و بَرد نیشابوری یکی از محصولات مشهور این هنر بهشمار میرفتهاست. هنر «فرتبافی نیشابوری» (بَرد نیشابوری) به دست صنعتگران بافندهٔ نیشابور، که در آن زمانها در اوج شکوفایی و مرکز صنعتی، هنری و تجاری خراسان بود- به سایر نواحی خراسان بزرگ، گسترش یافته و پس از گذر از سدهها، امروز نیز در جای جای خراسان بزرگ به زندگی خود ادامه میدهد.
نیشابور یکی از مراکز سنتی پارچه بافی ایران است. اکنون در نیشابور ۲ کارگاه صنایع پارچه بافی فعال است. پیشینه پارچه بافی نیشابور در دوره اسلامی به اوج میرسد. در دوره ایلخانیان کارخانه متعدد پارچه بافی در نیشابور همانند دیگر شهرهای بزرگ ایران در آن زمان فعال بوده. پارچههای ابریشمی نیشابور در این دوره گرانبها بودهاست تا حدی که در شهرهای مصر (سده هشتم میلادی/از جمله تنیس و دمیاط) گرانترین پارچه نوع نیشابوری بودهاست. در زمینه هنر بافت پارچه در ایران سدههای نهم و دهم هجری را عصر طلایی این هنر نامیدهاند که نیشابور یکی از مراکز مهم و بزرگ بافت پارچه در این دوران بودهاست.
در سدههای چهارم و پنجم قمری در نیشابور و مرو بهترین پنبه و پارچه با تارهای نخی تولید میشد. نیشابور در دورة ساسانی بازاری بزرگ برای تجارت پارچه ابریشمی بود. در دوره سلجوقیان مورخان شهرهای نیشابور، ری، یزد و کاشان را به عنوان مراکز عمده پارچه بافی در ایران ذکر کردهاند. با حمله مغول به ایران در سده هفتم و به دنبال آن برپایی حکومت ایلخانان، مراکز مهم بافندگی چون ری و نیشابور از بین رفت. از دوره تیموری به ندرت منسوجی باقی ماندهاست. در این دوره، و پیش از آن، بسیاری از مراکز سنتی پارچه بافی ایران از جمله نیشابور، در یورش مغولان به نابودی کشیده شدند.
نیشابور در مسیر ترابری مشهد–تهران جای گرفته و همین امر در رشد ترابری و شمار گذرهایش تأثیرگذار بودهاست. بزرگراه ۴۴ شرق ایران از داخل این شهر میگذرد و مسافت نیشابور از طریق این جادهٔ بزرگراهی تا مشهد ۱۰۶ کیلومتر و تا تهران ۷۳۰ کیلومتر است. باجگیران با فاصلهٔ ۲۲۱ کیلومتر، نزدیکترین گذرگاه مرزی و عشقآباد با فاصلهٔ ۲۵۵ کیلومتر، نزدیکترین پایتخت به نیشابور است.
ایستگاه راهآهن نیشابور در ۱ مرداد ۱۳۳۵ افتتاح شد و از ایستگاههای مهم راهآهن خراسان بهشمار میرود. در دی ماه ۱۳۸۸ تقاطع غیرهمسطح این ایستگاه افتتاح شد که شرکت رجا این طرح را «بزرگترین تقاطع غیرهمسطح راه و راهآهن در ایران» معرفی کردهاست. روزانه حدود ۵ هزار نفر مسافر از ایستگاه راهآهن نیشابور جابهجا میشوند.
در شهرستان نیشابور، ۴۰۰ واحد صنعتی پویاست که دومین قطب صنعتی استان پس از مشهد است. اقتصاد این شهرستان بر پایهٔ کشاورزی-دامپروری، بازرگانی و برخی صنایع دستی و کارخانهای استوار است.

شهرداری نیشابور (در دوره پهلوی: بلدیهٔ نشابور) سازمانی عمومی غیردولتی مربوط به شهر نیشابور است که زیر نظر شهردار اداره میشود. شهرداری نیشابور در ۱۳۱۰ شمسی-۱۹۳۱ میلادی تأسیس شد. وظیفه این سازمان، پاکیزه نگاهداشتن شهر، جمعآوری و حمل زباله شهری، صدور مجوزهای ساخت و ساز شهری، دریافت عوارض شهری از شهروندان، برگزاری جشنها و همچنین برقراری نظم در شهر و حمل و نقل است. شهرداری نیشابور به دو اداره و نیز سه منطقه از نظر تقسیمات شهری تشکیل شده: منطقه ۱ محدوده مرکز شهر و سمت غرب منطقه ۲ سنت شمال شهر و منطقه ۳ سمت جنوب و جنوب شرقی ادراه میشود، همچنین اکیپ انتظامی حفاظت از مناطق باستانشناسی در محدودههای تاریخی نیشابور به خصوص منطقه شادیاخ توسط این نهاد نگهداری میشود.
در طول تاریخ، زمینلرزههای ویرانگری در نیشابور رخ داده که بیشترشان ثبت نشدهاند؛ ولی بهطور میانگین، این شهر هر ۶۳ سال یکبار بر اثر زمینلرزه تا حد زیادی ویران شده و زمینلرزههای بزرگسالهای ۶۶۸ و ۷۰۸ هجری نیز نیشابور را بهطور کامل با خاک یکسان کردند. به دلیل بالابودن میزان خطر زمینلرزه در این شهر، احداث اردوگاههای اسکان موقت مورد توجه قرار گرفتهاست.
در وصف این شهر سخنانی نیز موجود است، چنانکه بنابر نظر ابن حوقل، در سرتاسر خراسان شهری را در سلامت هوا، وسعت و تعدد عمارات، همپای نیشابور نمیتوان یافت و حاکم نیشابوری نیز نیشابور را اینگونه وصف میکند و در ادامه با دیگر شهرها مقایسه مینماید: «نیشابورست، هوای او صافی به صحت آبدان وافی، خالی از خطایا و عاری از وبا و اکثر بلایا… عروس بلدان، خزانه خراسان، دار امارت، لطیف عمارت، موطن ادیبان… در سیستان، باد آن… سند و هند حرارت شدید… خوارزم و ترکستان سرمای آن… مرو و حوالی آن از پشه و امثال آن»، همه موجب آزار و زحمت مردم هستند اما در نیشابور درازی عمر مردم در نتیجه نیرومندی هوای آن است.
آب و هوای نیشابور توسط دو عامل تعیین میشود:
تودههای مهم هوا (جریانهای هوایی سیبری، مدیترانهای، شمالی و غربی اقیانوس اطلس، موسمی اقیانوس هند و صحرایی عربستان) که شمال شرق کشور را تحت تأثیر خود قرار میدهند.
ارتفاع و جهت رشته کوههای بینالود و کوه سرخ که دشت نیشابور را احاطه کردهاند.
تابستانهای خشک و گرم و زمستانهای سرد و کوتاه از خصوصیات آب و هوایی نیشابور است. با توجه به اختلاف زیاد ارتفاع (حدود ۲۳۰۰ متر) بین دشت نیشابور و کوههای منطقه، شرایط خاص آب و هوایی در این شهر حاکم است.
جاذبه های نیشابور
آرامگاه خیام: آرامگاه خیام مدفن ریاضیدان و ستارهشناس بزرگ ایرانی «حکیم عمر خیام نیشابوری» است که در جنوبشرقی نیشابور قرار گرفته است. مجموعه خیام از باغ، کتابخانه، موزه و مهمانخانه تشکیل شده است که باغ آن از باغهای دیدنی در ایران معاصر به حساب میآید. بنای یادبود مزار این دانشمند بزرگ به سال ۱۳۴۱ شمسی با طرح و نقشه «مهندس هوشنگ سیحون» ساخته شد. تندیسی از حکیم عمر خیام در محوطه ورودی باغ نصب شده است.

دهکده چوبی : دهکده چوبی، روستایی چوبی در ایران است که توسط «مهندس حمید مجتهدی» ساخته شده است و از دیدنیترین تفرجگاههای نیشابور به شمار میرود. مسجد چوبی بینظیری که در این دهکده قرار دارد نه تنها در ایران بلکه در جهان منحصربهفرد است. گفته میشود، این مسجد به گونهای ساخته شده که تا صدها سال آسیب نمیپذیرد و حتی تا هشت ریشتر زلزله را میتواند تحمل کند. منارهها در سقف بهگونهای اتصال دارند که در داخل مسجد ستونی وجود ندارد. در ساختمان و تزیینات داخلی چوبهای مختلفی از درختان مثمر و غیر مثمر مانند انواع کاجها، اشن، سپیدار، گیلاس، گلابی، زبان گنجشک، گردو و توت استفاده شده است. نورپردازی ویژه مجموعه، هارمونی ویژهای از رنگهای شاد، در شبها جلوه خاصی دارد.

معدن فیروزه نیشابور : معدن فیروزه نیشابور در پنجاه و سه کیلومتری شمالغربی نیشابور قرار گرفته است و از جمله معادن عمومی شهر است. میزان ذخیره فیروزه این معدن نزدیک به هشت هزار تن است و سالانه چهل تن مجوز استخراج دارد.
باغ قدمگاه : باغ قدمگاه در دامنههای جنوبی کوه بینالود مشرف به دشت نیشابور در فاصله ۲۴ کیلومتری شرق شهر نیشابور، در جانب شمالی جاده نیشابور به مشهد و در دامنه جنوبی ارتفاعات بینالود، بنای مذهبی موسوم به قدمگاه حضرت ابوالحسن الرضا (ع) در دل یک باغ مشجر و باصفا از دور جلبتوجه میکند. دلیل این نامگذاری وجود سنگ بزرگی در این باغ است که بر روی آن دو ردپا دیده میشود که بیشتر مردم بر این باورند که این ردپاها متعلق به «امام رضا» است. زائران زیادی سالانه برای تماشای قدوم «امام رضا» راهی این باغ دیدنی میشوند.این بنا به شماره ۲۳۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آرامگاه عطار نیشابوری: آرامگاه عطار نیشابوری مدفن «شیخ فریدالدین عطار»، شاعر، عارف و ادیب ایرانی است که در قرن هفتم هجری توسط «یحیی ابن صاعد» برپا شده است. این آرامگاه که در محله باستانی شادیاخ نیشابور در خیابان عرفان کنونی قرار گرفته است، سالانه میزبان علاقهمندان به ادب، معماری و فرهنگ ایرانی است. در سال ۱۳۴۱ شمسی انجمن آثار ملی بنای ویران شده را مرمت و بازسازی کرد و با کاشیهای الوان آن را به شکلی زیبا آراست. کاشیکاریهای گنبد عطار مزین به گلوبوته و نقوش هندسی و کتیبه کوفی و معلقی به رنگهای سبز ، زرد ، لاجوردی و سفید است.

مقبره کمال الملک : مقبره کمال الملک در جوار آرامگاه شاعر معروف پارسی، «شیخ عطار نیشابوری» قرار گرفته است و مدفن «محمد غفاری» معروف به «کمالالملک»، بزرگترین نقاش کشور، در سده اخیر و از پرنفوذترین شخصیتهای تاریخ معاصر ایران در دوران قاجاریه است. آرامگاه کمالالملک نیز مانند آرامگاه خیام توسط «استاد هوشنگ سیحون» طراحی شده و طراحی آن در هماهنگی با آرامگاه عطار نیشابوری نقش مهمی در تاکید بر ارزشهای فرهنگ ایرانی در این مکان داشته است.

آبشار گرینه : آبشار گرینه در چهل کیلومتری شمالشرقی نیشابور در روستایی با همین نام در مکانی زیبا و خوش آب و هوا قرار گرفته است. باغات سرسبز، مناظر زیبا و رودخانهای پرآب، از این آبشار، منطقهای تماشایی ساخته است.

روستای خروعلیا : روستای خروعلیا در درهای خرم و مصفا و مملو از درختان گوناگون و سرسبز قرار گرفته است. آبشاری نیز در ارتفاعات این روستا سرازیر است که به جذابیتهای این روستا افزوده است.
بقایای شهر کهن نیشابور : آثار و بقایای شهر کهن نیشابور در کناره جنوبشرقی شهر کنونی نیشابور به صورت تپههای باستانی قرار گرفته است و با نامهای «کهن دژ»، «آلپ ارسلان»، «سبزپوشان»، «شادیاخ»، «تپه مدرسه»، «بازار»، «قنات تپه» و «تپه تاکستان» مشهور هستند. از این میان «تپههای طرب آباد»، «سبزپوشان» و «قنات» در سالهای ۱۳۱۵ و ۱۳۱۸ شمسی توسط هیئت باستانشناسی موزه متروپولتین و شهر کهنه نیشابور در سال ۱۳۸۴ به دست هیئتی ایرانی-فرانسوی مورد کاوش قرار گرفت.

منطقه باستانی شادیاخ: شادیاخ یکی از نقاط در شهر کهن نیشابور است که از اهمیت ویژهای برخوردار است. بوسیله کاوشهای باستانی که کارشناسان در این محل انجام دادند، توانستند تالار عام، اندرونی، خانههای ویژه سفالگری، شیشهگری و آهنگری و ظروف و لوازم فرهنگی نظیر سازههای سفالی، شیشهای و گچبریها را در این منطقه پیدا کنند. این مکان اکنون یکی از مراکز باستانشناسی در نیشابور است که بخشی از بقایای شهر کهن نیشابور در این محل نهفته است. همچنین این محوطه، در شمار آثار تاریخی ملی ایران به شمار میرود و شماره ثبت آن ۱۰۹۱۰ است.

غار سرنی: غار سرنی بزرگترین غار آبی خراسان است که در پنجاه کیلومتری شمالغربی نیشابور قرار گرفته است و جاده آن از زیباییهای چشمنوازی برخوردار است. گردشگران تنها میتوانند از قسمت ابتدایی این غار بازدید کنند، زیرا حوضچههای آبی که در داخل غار وجود دارد، اجازه پیشروی بیشتر را نمیدهد.
رباط شاهعباسی: کاروانسرای نیشابور که به رباط شاهعباسی شهرت دارد از بناهای تاریخی و زیبای نیشابور است که در دوران حکومت «شاه عباس صفوی» ساخته شده است و امروزه یکی از موزههای دیدنی شهر تاریخی نیشابور محسوب میشود. این کاروانسرا در دوره قاجاریه، مدتی بهعنوان نوانخانه و محل نگهداری ایتام و مستمندان به کار برده میشد و در دوره پهلوی نیز به پادگان نظامی ژاندارمری تبدیل گشت. بعد از انقلاب، مدتی در اختیار جهاد سازندگی بود تا اینکه در سال ۱۳۶۷ به میراث فرهنگی تحویل و بازسازی آن شروع شد و پس از آن در سال ۱۳۷۴ همزمان با برپایی کنگره جهانی بزرگداشت عطار نیشابوری، تحت عنوان «مجموعه فرهنگی» و «موزه» (گنجینه) شروع به فعالیت کرد.
روستای بوژان : روستای کوهپایهای بوژان در ارتفاعات جنوبی رشته کوه بینالود واقع شده و دارای معماری سنتی بسیار زیبا و پلکانی است. بافت مسکونی این روستا به صورت متمرکز در شیب ملایم ساخته شده و از کوچه پس کوچههای نامنظمی تشکیل شده است. در فصول محتلف سال، میتوانید شاهد چشماندازهای رویایی و رنگارنگی در این روستا باشید.

افلاک نمای خیام : افلاکنمای خیام یک مجتمع پژوهشی در نیشابور است که در نزدیکی آرامگاه خیام قرار گرفته است. گفته میشود که این افلاکنما بزرگترین افلاکنمای خاورمیانه است.

آرامگاه بی بی شطیطه : آرامگاه بی بی شطیطه، مدفن «بانو شطیطه»، یکی از زنان فاضل نیشابوری است که در قرن دوم هجری قمری، مورد عنایت خاص «امام موسی کاظم» بوده است. مهمترین تزئینات آرامگاه فعلی این آرامگاه شامل آینهکاری نمای داخلی گنبد و دو کتیبه کاشیکاری شده در دو طرف در ورودی اصلی، در جنوب غربی، به آرامگاه است. در کتیبه جانب شرقی، سمت راست، تاریخ تولد و در کتیبه جانب غربی، تاریخ وفات یا شهادت چهارده معصوم به تاریخ هجری قمری نوشته شده است.
آبشار بار : آبشار بار در میان رشته کوههای بینالود در شهری به همین نام در منطقهای زیبا قرار گرفته است. دور تا دور این آبشار را کوهها و باغهای گردو احاطه کردهاند و چشماندازهای ناب و طبیعی را پدید آوردهاند.

دره هفت غار : «هفتغار» نیشابور، با نگاهی به پیشینه حضور عرفانی سلطانالعارفین قرن دوم هجری، ابراهیم ادهم و حرکت انقلابی رهبر نهضت سربداران خراسان در آن، نماد خلوتگاه رازونیاز عارفانه و آمادگاه آزادی و آزادگی نفس و جامعه، به شمار میآید. از جهتی بین ساختمان این غار هفت لایه، پیشینه تاریخی، حضور رازگونه عارفی بزرگ در آن و هفت مقام سیر و سلوک عرفانی یعنی توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا را میتوان تناظر با معنایی تصور کرد. منطقه هفتغار جزو ییلاقات اصلی نیشابور به شمار میآید. دره هفت غار نیشابور یکی از زیباترین جاذبههای گردشگری نیشابور هست. همانطور که از نامش پیداست برای رسیدن به چشمه باید از مسیر ۷ غار عبور کرد. در مسیر، رودخانهها و آبشارهای کوچک و بزرگ فوقالعاده زیبایی وجود دارد.
گنبدهای شه میر : گنبدهای آجری شهمیر که «مهرآباد»، «مهراوا» و «شادمهر»، نیز نامیده میشوند، از مهمترین بناهای تاریخی نیشابور هستند. گنبد بزرگتر در دوران سلجوقی ساخته شده و به نظر میرسد که آرامگاه شخصی که این بنا به خاطر او ساخته شده در این محل باشد. گنبد کوچکتر در دوره ایلخانی ساخته شده و هنوز اطلاعات درستی در مورد آن وجود ندارد. با توجه به اطلاعات موجود، هنوز ابهاماتی در مورد گذشته پر فراز و نشیب محوطه تاریخی مهراوا وجود دارد و به عقیده برخی تاریخنگاران، وجود کلمه مهر در نامهای محوطه، از ارتباط تاریخی آن با آیینهای مهرپرستی ایران پیش از اسلام نشان میدهد که با وجود آتشکده آذربرزینمهر در ریوند نیشابور و رواج آیین زرتشت در زمان حکومت ساسانیان و پیش از آن، ارتباط دارد.

باغرود : باغرود، منطقهای سرسبز و مملو از درختان سیب، گردو و گیلاس است که در دامنه رشته کوه بینالود در درهای زیبا قرار گرفته است و رود آبی خروشان در آن جریان دارد. در منطقه باغرود سدی خاکی با همین نام نیز ساخته شده است که دریاچه آن به مکانی تفریحی برای گردشگران تبدیل شده است.

قلعه لک لک آشیان : قلعه لکلک آشیان، قلعهای در بخش مرکزی روستای لکلک آشیان در نیشابور است که متعلق به دوران حکومت قاجار است و از آثار تاریخی ثبت شده در فهرست ملی ایران است.

.................................
آرشیو