برنامه ملاقات با چهره ها با حضور هومن افاضلی به قسمت دوم رسیده است. در این بخش تفاوت مربیان تئوری و تجربی بررسی و بیشتر در خصوص مربیان فوتبال کشور مان صحبت می شود. افاضلی مسائل قابل توجهی درخصوص مربی گری در ایران مطرح می کند. همچنین از او پرسیدیم آیا به عقیده مجید جلالی که می گوید مربیان ما در زمینه استعداد بالقوه چیزی از مربیان خارجی کم ندارند، باور دارد؟ افاضلی صحبت های همکارش را تایید کرد و گفت ایرانی ها نشان دادند وقتی به سیستم دیگری می روند بهتر رشد می کنند و این محیط است که تفاوت ها را رقم می زند. وقتی پرسیدیم پس چرا مربی ایرانی وقت تیم ملی امید به جلسه فنی نیامد، افاضلی پاسخ جالبی داد. این بخش از گفتگو را از دست ندهید.
بخش دوم گفتگوی سامان خدائی با هومن افاضلی را می بینید و می خوانید:
آقای محمد ربیعی در تعطیلات بین دو فصل، مهمان ما بود. بحثی شکل گرفت با ایشان درخصوص تفاوت بین مربی تئوری و تجربی. نظر شما در این باره چیست؟
مربی تئوری که اصلا در زمین نباید بیاید. می رود پای تخته و می شود مدرس. شانسش هم بگیرد، نمی تواند تاثیری بگذارد. مگر اینکه بیاید در پکیج و کنار یکی کار کند. مربی تجربی هم مربی ای است که در جامعه ما که مدرن نیست و سنتی هم نیست. گیر کرده ایم این وسط. هنوز دیدگاه سنتی خیلی قوی است. مثلا یک مربی، 30 سال است که مربی است. کاری ندارم که چقدر می تاند کار نو ارائه دهد. برای همین است که هنوز خیلی در کشور ما رایج است. اما این اتفاقاتی که در این 2-3 سال در لیگ ما رخ داده است، نشان داده است که ما داریم گذر می کنیم. حالا ممکن است که انتخاب های ما نپخته است و بهترین راه حل را ممکن است که انتخاب نکنیم اما همین که جوان ها می آیند خوب است. چون جوان ها با خودشان یک انرژی جوانی می آورند. الزاما بهترین کار نیست ولی چیزهای جدیدی می آورد و این خوب است. ولی درخصوص تجربی چون صحبت می کنیم، مربی تجربی نیز کیفیت خودش را دارد. یک جاهایی قطعا می تواند خیلی کمک کند. ولی به نظر من بهترین نتیجه تلفیق است. یعنی اینکه شما یک چیزهایی را بلد هستید به عنوان علم و بعد این شانس را داشته باشی که بتوانی در طی یک مدتی این ها را در عمل بگذاری و اشکالاتش را در بیاوری و آن می شود یک چیز پخته. شما صاحب یک دیدگاه می شوی به عنوان یک مربی. اما اینکه به چه کسی باید شانس بدهی که بیایید این تجربه را انجام دهد، به نظر من باید به آدمی بدهی که آن دیدگاه علمی را داشته باشد. چون اگر نداشته باشد، کسی که می آید تا تجربه کند، خیلی رشد نمی کند با تجربه صرف ولی اگر شما یک دیدگاه علمی پشتش داشته باشی این تجربه به شما خیلی می تواند کمک کند. بنابراین آن اول در همه جای دنیا می بینی که وقتی می روند یک مربی جوان 28 ساله مثل ناگلزمن را می آورد و می گذارند بالا سر یک تیم لیگ برتری، این برای این است که آن بیس را دارد. آن قسمت علمی را دارد و می گویند بذارید این تجربه کند. بعد یک چیزی که خیلی در کشورهای دیگر هست و اتفاقا پریروز با آقای وحید هاشمیان داشتیم صحبت می کردیم، ایشان گفت که در آلمان غیر از بحث علمی که مبنا است، روی اتیک و اخلاقیات طرف هم تاکید می کنند. یعنی اگر ببینید کسی در یک سری چیزها در فاکتورهای اخلاقی شاخص نیست، می روند یکی را پیدا می کنند که هم تراز او باشد و در اخلاق هم مشکلی نداشته باشد و به او شانس می دهند. بعد سیستم شان خورد خورد و تکه تکه مثبت می شود. این ها چیزهایی است که ما باید یاد بگیریم. ما باید یاد بگیریم که به چه کسانی شانس بدهیم که رشد کنند.
می گویند کسانی که آنالیزور و تئوریسین بودند و سرمربی شدند آن فوت آخر کوزه گری را یاد نگرفتند. مثلا تیم شان خوب شروع می کند ولی وقتی که به بحران می خورند، دیگر نمی توانند برگردند و آن بحران را مدیریت کنند. حالا به این مسئله می رسیم که شما قبل از آنالیزور برانکو بودن، سرمربی شهاب زنجان بودید ولی بحث ما کلی است، این مسئله را قبول دارید یا نه؟
این برمی گردد به همان شانسی که به شما می دهند. یکی آن است چون بالاخره باید یک سری چیزها را تجربه کنید به عنوان یک مربی. الان من یک سوال از شما می پرسم. اگر شما صرفا به عنوان یک بازیکن بشوی سرمربی و تجربه نکرده باشی مربیگری را چون دنیای بازیگری با مربیگری خیلی فرق دارد، بعد شما به یک بحران بخورید، بلدید حل کنید؟ نه. شما هم بلد نیستید. پس کسی که این را می تواند انجام دهد، کسی است که تجربه کرده است. حالا چطوری بفهمیم چه کسی تجربه کند؟ این دیگر برمی گردد به بحث قبلی و سوال قبلی شما. یک چیز یگر هم هست. مربیگری هم مثل هرچیز دیگری کمی ذاتی هم هست. یک سری از آدم ها ذاتا یک هنری دارند. آن هم یک بخش دیگر است. شما نمی توانید انکار کنید که بگویید نه هرکس که کتاب بخواند می تواند مربی شود.
حالا ما که اصلا معتقد نیستیم که یک مربی اولش باید بازیکن باشد یا نه، اما انصافا اگر شما خودتان مدیر بودید، کدام مربی را انتخاب می کردید؟ کسی که تجربه بازی داشته است یا نه؟
من یاد این می افتم که ببینم کجا هستم که می خواهم انتخاب کنم. یک وقتی شما یک تیمی دارید که هدفش این است که بتواند سهمیه اش را حفظ کند. بازیکن هم درست کند. من می روم سراغ یک مربی جوان که حس کنم این خمیر را دارد و به او اجازه می دهم که رشد کند. یک وقتی می خواهم بروم جایی و یک تیم متوسط را تکان بدهم. آن وقت می روم سراغ یک مربی ترکیبی که قبلا تجربه کرده باشد. یک وقتی می خواهم یک تیم را قهرمان کنم، که همیشه جزو سه تیم اول بوده است. آن وقت می روم یک مربی می آورم که قبلا تجربه قهرمانی داشته. آن خصلت هایی که من می خواهم را نیز داشته باشد. هیچ چیزی در این دنیا مطلق نیست. همه چیز نسبی است. و موقعیت زمانی و مکانی این نسبیت را تعیین می کند. مدیر خوب مدیری است که می تواند این را ارزیابی کند و تصمیم خوب بگیرد.
آقای مجید جلالی یکی دو هفته پیش مهمان ما بودند، ایشان روی حرف شان بودند که مربیان ایرانی ما چیزی از مربیان خارجی کم ندارند فقط تفاوت شان این است که محیط فرق می کند. شما هم با مربی داخلی کار کردید و هم خارجی. به این صحبت آقای جلالی اعتقاد دارید؟
حرفی که آقا مجید زده است، معنی اش این است که خیلی با هم فرق دارند. برای اینکه شما در محیط با توجه به تجربه ای که می کنید، صاحب یک شرایطی برای آموزش می شوید، صاحب یک شرایط برای تجربه کردن می شوی. وقتی سطح یکی بالاتر باشد، آن مربی تصمیمات بهتری می گیرد. آقا مجید درست می گویند. از نظر من یک بازیکنی در تیم ملی اسپانیا، مثلا راموس، خب این قطعا یک بازیکن بااستعداد در کلاس جهانی است. خوب هم آموزش دیده و رشد کرده است. ولی ما مثل راموس ممکن است در ایران هم داشته باشیم ولی هیچ وقت راموس نمی شود. مثل یک بذری است که یک جایی می کارید و همه چیزش مهیا است، می شود درخت، همان را یک جای دیگر می کارید، هیچ وقت درخت بزرگی نمی شود. چون محیطش مناسب نیست. آقا مجید از این نظر درست می گوید که این آدم ها می توانند آن بشوند، ولی محیط این اجازه را به آن ها نمی دهد. آموزشی که بازیکنان آلمان می بینند با بازیکنان ما فرق دارد. آن ها کیفیت بهتری را ارائه می دهند. می بینید در کشورهای اروپایی، خیلی از بازیکنان از کشورهای دیگری آمدند و در سیستم کشورهای اروپایی بازی می کنند. این برای آموزش است. آن ها اگر مثلا در کشور خودشان بودند الان تیم ملی آلمان یک بازیکن دارد به اسم ندیم امیری. این بازیکن برای افغانستان است. آن اگر در افغانستان بود هیچ وقت به آن جا نمی رسید. چون محیطش اجازه نمی دهد. بنابراین من با آقا مجید موافقم از این نظر، چون ما استعداد داریم قطعا. چون ایرانی ها نشان دادند که همه جا با استعداد هستند و وقتی در یک سیستم دیگر می روند، خوب رشد می کنند. از طرف دیگر محیط به ما اجازه نمی دهد.
من کاملا حق می دهم که از هم صنف های تان دفاع کنید. ولی خب فقط تفاوت محیط است؟
آره.
من یک مثال می زنم. شما خودتان مدیر فنی تیم امید بودید. بعد از یک بازی تدارکاتی بدی که تیم داشت، شما به سرمربی ایرانی وقت گفتید که یک جلسه فنی بگذارید در مورد بازی، تا ببینیم چه اتفاقی افتاده است. که ایشان گفتند من بروم دوش بگیرم و بیایم که ایشان رفتند دوش بگیرند و هنوز نیامدند.
شما از کجا این را می دانید؟
خبرنگار هستیم دیگر، شغل مان این است.
نه این فقط در کشور ما نیست که. در همه جا ممکن است که اینطوری باشد. وقتی که شما در یک سیستم کار می کنید و فکر می کنید که تحمل شده، ممکن است آن مربی اصلا دوست ندارد با من کار کند، چون من بعد از او آمدم.
یعنی بخاطر این نبوده که او مسئله فنی نداشته برای بازی؟
نه من اینطور فکر نمی کنم. چیزی که فکر می کنم این است که آدم ها از شمات خوش شان نمی آید و وقتی که سیستم از اول خوب سازماندهی نشده است و یک سری فاکتور جدید داخلش اضافه شود، آدم ها احساس ناامنی می کنند. طبیعی است. چیزی است که 40 سال است در اروپا حل شده و ما هنوز حلش نکرده ایم. بزرگترین ضعف فوتبال ما مدیریت است. شما در کشورهای پیش رو در تکنولوژی، کسانی که می روند مدیریت می خوانند، آدم های نخبه ای هستند. ما نخبگان مان پزشک و مهندس می شوند. این پله اول همه معضلات اجتماعی ماست. تازه این ها تحصیل کرده هستند، خیلی ها را کیلویی مدیر می کنیم. طرف هیچ تجربه مدیریتی نداشته است و طرف را می گذاریم مدیر یک جایگاه مهم. الان در کمپانی های بزرگ سر انتخاب مدیرعامل دعواست. بعد ما سر ریز نخبگان مان می شود مدیر که آن ها هم در بازی نیستند. الان شما چند مدیرعامل در لیگ برتر دارید که دکترای مدیریت ورزشی داشته باشند؟ 2 تا. کافی است؟ پس اشکال است دیگر. تازه گفتیم که نخبگان ما می روند پزشک و مهندس می شوند. در کنکور اینطوری است دیگر. سر خودمان را که نمی خواهیم کلاه بگذاریم. پس کلا این ها اشکال است و ما اشکال ساختاری داریم و باید برطرف کنیم.
پایان بخش دوم
سه قسمت پایانی فردا (جمعه 7 آذر) تقدیم شما می شود...
همچنین ببینید:
هومن افاضلی: موفقیت همسرم مسیر را برای بانوان هموار می کند / سرمربی ماشین سازی صحبت در لیگ را یاد می گیرد
هومن افاضلی: دوام در فوتبال با انگیزه گرسنگی ممکن است، مثالش رونالدو؛ الان شانس برای بچه پولدار هاست