جابه جایی بازیکنان چه خوب و چه بد، بخش بزرگی از دنیای ورزش است و هیجان اخبار نقل و انتقالات، چیزی است که هر ساله میلیون ها عشق ورزش را به وجد می آورد و حتی زمان هایی که مسابقه ای وجود ندارد نیز طرفداران با این خبرها خود را سرگرم نگه می دارند. برای بهتر متوجه شدن این مقاله، باید آشنایی مختصری با نحوه انتقال بازیکنان در لیگ های آمریکایی داشته باشد. به همین دلیل یادداشت زیر را مطالعه کنید:
نقل و انتقالات لیگ های ورزشی با اینکه در پایان همه یک هدف را دنبال می کنند، اما تفاوت های بعضا چشم گیری با یکدیگر دارند. برخلاف نقل و انتقالات دنیای فوتبال که واسطه های زیادی را شامل می شود و قیمت گذاری بازیکنان شاید هیچ معیار درست و معتبری نداشته باشد، لیگ های آمریکایی برای جابه جایی بازیکنان اقدامات مختلفی در نظر گرفته اند تا این انتقالات تا حد ممکن درست و معقول صورت گیرند. قبل از اینکه بخواهیم به تفاوت های نقل و انتقالات فوتبال اروپا با لیگ های معتبر آمریکایی بپردازیم، بد نیست که نگاهی مختصر داشته باشیم به ساز و کار اصلی این لیگ ها.
نقل و انتقالات فوتبال در برابر نقل و انتقالات لیگ های آمریکایی
اصولا در جابه جایی بازیکنان در هر ورزشی، با 2 گزینه مواجه می شویم؛ آیا بازیکن مورد نظر تحت قرارداد است یا این بازیکن با جایی قرارداد ندارد و آزاد به شمار می رود؟ در فوتبال اروپا اگر بازیکنی تحت قرارداد تیمی باشد، برای جذب او باید رقم فسخ قرارداد بازیکن به تیم پرداخته شود. فرض کنید بازیکنی تا 3 سال دیگر قرارداد دارد و رقم فسخ او 100 میلیون دلار است. تیمی که این بازیکن را می خواهد باید این 100 میلیون را پرداخت کند. این 100 میلیون رقمی است که تیم درخواست کرده و در اینجا کاری به هزینه هایی که مدیر برنامه ها طلب می کنند نیز نداریم، هزینه هایی که در پایان می تواند منجر به گران شدن یک بازیکن و انتقال او نیز شود. بعد از اینکه بازیکن جذب شد، اکنون بحث دستمزد او مطرح می شود. تیم های فوتبال طبق فیر پلی مالی نمی توانند هر چه قدر می خواهند خرج کنند و باید خرید و فروش شان را کنترل کنند. با این حال در این سال ها بارها شاهد هزینه های گزافی بوده ایم که فیر پلی مالی در قبال آن ها کاری انجام نداده است. تیم های فوتبال هیچ سقف قرارداد و دستمزدی هم ندارند. یعنی یک تیم فوتبال می تواند سالی 100 میلیون دستمزد به بازیکنان خود بدهد و این رقم اگر 150 یا 200 میلیون شود نیز محدودیتی ندارد. اگر بازیکنی تحت قرارداد نباشد اما پروسه جذب او بسیار آن تر است. تنها تیم و بازیکن باید سر شروط خود از جمله دستمزد توافق کنند تا این انتقال شکل بگیرد.
اکنون نگاهی داشته باشید به نقل و انتقالات لیگ های آمریکایی مانند لیگ فوتبال آمریکایی NFL، بسیبال MLB و بسکتبال NBA. همانطور که اشاره شد، در اینجا نیز با آزاد بودن یا قرارداد داشتن بازیکن مواجه ایم. تفاوت اصلی اما نحوه انتقال بازیکن تحت قرارداد است. معمول ترین روش انتقال بازیکنان در این لیگ ها ترید یا همان تبادل است، چیزی که نمی توان ادعا کرد در فوتبال اروپا شاهد آن نبوده ایم، اما اصلا روشی معمول و معتبری به شمار نمی رود. برخلاف فوتبال که ارزش بازیکنان معیار و متر مناسبی ندارد و یک تیم رقم فسخ قرارداد را هر چه قدر که بخواهد می تواند بگذارد، در لیگ های آمریکایی، قرارداد بازیکنان که همان دستمزدشان به شمار می رود، معیار است. تیمی که قراردادی 100 میلیون دلاری با یک بازیکن به امضا رسانده است، در صورت ترید او، باید همان اندازه در تبادل به دست آورد. فرض کنید از قرارداد 100 میلیونی بازیکن، همچنان 50 میلیون برای سال های آینده باقی مانده است. اگر این بازیکن بخواهد ترید شود، حتما باید 50 میلیون در این تبادل از تیم مقابل بگیرد. یعنی مجموع قرارداد بازیکنانی که با یکدیگر تبادل می شوند، باید برابر باشد( در ترید پول هم می تواند جابه جا شود که چندان مرسوم نیست). البته لیگی مانند NBA یک استثنا نیز قرارداده است و اجازه می دهد که در هر ترید با توجه به سقف قرارداد تیم، تا حد بسیار کمی هزینه ها بالا و پایین باشد که در این صورت، تیمی که در این ترید چیز کمتری گیرش آمده، می تواند در ترید بعد از آن هزینه باقی مانده استفاده کند. آزاد بودن بازیکن نیز بسیار ساده است و بازیکن مانند فوتبال با هر تیمی که می خواهد قرارداد می بندد.
تفاوت قرارداد در فوتبال اروپا و لیگ های آمریکایی
احتمالا تا اینجا برای شما سوال پیش آمده که این متر و معیاری که از آن نوشتیم و بازیکنان لیگ های آمریکایی را با آن سنجیدیم از کجا می آید. شاید با خودتان گفته اید که خب اگر فوتبال نیز گزینه ترید درست کند، حتما هزینه خروجی و ورودی ترید را برابر در نظر می گیرد. جواب سوال این است که برخلاف فوتبال اروپا، بازیکنان لیگ های آمریکایی هر چه قدر که بخواهند نمی توانند قرارداد ببندند. به عنوان مثال لیگ NBA قراردادهایی به نام مکس و سوپرمکس در نظر گرفته که به بازیکنان اجازه می دهد تا حدی قرارداد خود را بالا درنظر بگیرند. لیگ NBA برای این قراردادها ساز و کار مشخصی دارد. اگر بازیکنی تیم اصلی اش را تغییر ندهد (تیمی که توسط آن درفت شده)، بعد از 8 سال که از قرارداد ابتدایی و روکی او می گذارد، می تواند بالاترین ارقام را دریافت کند. قرارداد سوپرمکس به اینجا ختم نمی شود و این بازیکن باید در حداقل در یکی از 3 سال آخر قرارداد خود نیز در تیم های منتخب سال لیگ نیز انتخاب شود تا با توجه به آن قرارداد ببندد (بازیکنانی که تیم خود را تغییر می دهند نیز شامل قراردادهای مکس می شوند اما نمی توانند بالاترین قرارداد ممکن را ببندند). این شروط باعث شده تا هر بازیکنی نتواند قرارداد سوپرمکس ببندد و هر تیمی نیز به بازیکن خود این قراردادها را نمی دهد.
پس تا به اینجا فهمیده ایم که بازیکنان در لیگ های آمریکایی قراردادهای مشخصی دارند و هر رقمی نمی توانند بگیرند. این را نیز متوجه شده ایم که لیگ های آمریکایی تبادل بازیکن انجام می دهند که این تبادل نیز باید ورودی و خروجی آن یکسان باشد. اکنون می رسیم به یک مسئله مهم تر و آن سقف قرارداد تیم ها در لیگ های آمریکایی است. چرا تیم های فوتبال می توانند هر چه قدر که بخواهند به بازیکنان خود دستمزد دهند اما این مسئله در لیگ های آمریکایی وجود ندارد؟
لیگ های آمریکایی چیزی به نام سقف قرارداد دارند که اجازه نمی دهد تیم ها در یک سال بیشتر از عدد مشخصی دستمزد دهند. سقف قرارداد در لیگ های مختلف آمریکا متفاوت است. برخی سقف قراردادها سخت تلفی می شوند، مانند لیگ های NHL و NFL و برخی سقف قراردادها نیز نرم هستند مانند لیگ NBA. سقف قرارداد سخت یعنی تیم ها به هیچ وجه نمی توانند از رقم مجاز اعلام شده بیشتر دستمزد دهند اما سقف قرارداد نرم این اجازه را به تیم ها می دهد که بالای رقم اعلام شده هزینه کنند اما باید به ازای آن مالیات دهند که به آن مالیات لاکچری (Luxary Tax) می گویند. این مالیات طبقه بندی شده است و هر چه قدر هزینه ها بالاتر برود، مالیات لاکچری به ازای هزینه چند برابر می شود. این محدودیت ها، به تیم های آمریکایی اجازه نمی دهند که مانند فوتبال هر چه قدر بخواهند هزینه کنند و همین موضوع، مقابل مالک های ثروتمند که می خواهند یک شبه تیمی قدرتمند بسازند را می گیرد.
مثالی از اینکه چرا با قوانین لیگ های آمریکایی نمی توان یک شبه تیمی قدرتمند ساخت
ميخاييل پروخوروف روس كه در سال 2009 سومين فرد ثروتمند جهان نام گرفت، در همان سال اعلام كرد كه قصد خريد فرنچايز نتس را دارد و بالاخره در سال 2010 اين فرنچايز را خريد. پروخوروف می خواست مانند همتایان ثروتمند خود که وارد دنیای ورزش شده اند، نیوجرسی نتس (سال 2012 به بروکلین نتس تبدیل شد) را سریع به قدرت برساند. نتس در فصل 2012/13 خوب كار كرد و چهارم كنفرانس شرق شد و در راند اول پلی آف 4-3 به شيكاگو بولز باخت. پروخوروف اما می خواست تيمش بهتر و تبديل به مدعی شود و همين باعث شد تا مدیریت بروكلين در سال 2013 تريدی با بوستون سلتکیس انجام دهد. بوستون 3 تا از مهره های اصلی اش را به نتس تريد كرد؛ پال پيرس، كوين گارنت و جيسن تری. نتس در اين تريد چند پیک درفت نیز اضافه کرد. بروكلين به نظر می رسيد تيم قدرتمندی شده باشد ولی بازیکنان جذب شده، سن بالایی داشتند. پيرس فصل شانزدهم اش را سپری می كرد، گارنت 20 فصل در ليگ حضور داشت و تری سابقه 13 ساله در ليگ داشت. نتیجه تنها صعود نتس به راند 2 پلی آف بود و این تیم اصلا نتوانست توفیقی کسب کند. پيرس بعد از تنها 1 سال به واشنگتن ویزاردز رفت، كوين گارنت بعد از 1.5 سال حضور در بروكلين به تيم سابقش مينسوتا برگشت و تری هم بعد از 1 سال به ميلواكی باکس تريد شد. بروکلین خیلی سریع بار دیگر به تیمی ضعیف تبدیل شد و آن ها در این راه تمام پیک های درفت که می شد با آن ها آینده شان را بسازند نیز ترید کرده بودند. این نمونه خیلی سریع به مثالی برای عدم موفقیت یک شبه تیم ها در لیگ های آمریکایی تبدیل شد. این مثال ثابت کرد که حتی جذب چند ستاره نیز نمی تواند با وجود قوانین ممکن، یک تیم را قدرتمند سازد.
دستمزهای بالای فوتبال و قراردادهای نجومی بلندمدت در لیگ های آمریکایی
یکی از تفاوت های اصلی و عمده نحوه قراردادهای لیگ های فوتبال و لیگ های آمریکایی، مدت زمان این قراردادها است. علاوه بر اینکه لیگ های آمریکایی تا جای ممکن سعی در شفاف سازی نقل و انتقالات خود دارند، قراردادهای این لیگ ها از لحاظ مدت زمان نیز بعضا بسیار طولانی تر از لیگ های فوتبال است. لیگ های آمریکایی وقتی قراردادی به امضا می رسانند، رقمی را به صورت تضمین شده درنظر می گیرند که این رقم در هر شرایطی به بازیکن می رسد. بقیه قرارداد نیز در صورت رسیدن به شروطی است که در قرارداد آمده است. به عنوان مثال یک قرارداد 5 ساله 120 میلیون دلاری، ممکن است 80 میلیون دلار تضمین شده داشته باشد و در قرارداد آمده باشد که در صورت بازی در تمام 5 سال، 40 میلیون دیگر پرداخت می شود. قراردادهای تضمینی را در لیگ هایی مثل NFL مشاهده می کنید. این رقم تضمین شده به این علت است که بسیاری از قراردادها طولانی اند. به عنوان مثال در حال حاضر سنگین ترین قرارداد ورزشی دنیا، متعلق به پتریک ماهومز، کوارتربک تیم فوتبال آمریکایی کنزاس سیتی چیفس است که قراردادی 12 ساله به ارزش 503 میلیون دلار با این تیم دارد. همانطور که مشاهده می کنید، مدت زمان این قرارداد 12 سال است، چیزی که اصلا در فوتبال اروپا مشاهده نمی کنیم.
این بین اما باید یک شفاف سازی نیز صورت گیرد. شاید در نگاه اول قرارداد 12 ساله 503 میلیون دلاری، به صورت سالانه نیز به عنوان سنگین ترین قرارداد به شمار آید، اما باید بدانید که برخی از قراردادهای فوتبال با اینکه مدت کمتری دارند، اما به طور سالانه سنگین تر هستند. برای مثال در سال 2020، لیونل مسی طی قراردادی که با بارسلونا داشته، 72 میلیون دلار کسب کرده که بیشترین دستمزد میان تمام ورزشکاران دنیا است (این مبلغ قبل از کم شدن دستمزدها به دلیل شیوع ویروس کرونا است). این در حالی است که قرارداد ماهومز به طور میانگین دستمزدی نزدیک 42 میلیون دلار در سال به همراه دارد. پس یک تفاوت دیگر این قراردادها، مدت زمان آن است که در فوتبال اروپا مدت کمتر و در لیگ های آمریکایی مدت زمان طولانی تر را شاهد هستیم. در آخر جالب است بدانید که لیگ بسکتبال NBA، به طور میانگین بیشترین دستمزد را به بازیکنان خود می دهد. در این لیگ هر بازیکن به طور میانگین، سالانه دستمزدی 8.3 میلیون دلاری دارد در حالی که در لیگ برتر انگلیس، همین رقم به چیزی حدود 4 میلیون دلار در سال می رسد.
آیا می توان از قوانین لیگ های آمریکایی در فوتبال استفاده کرد؟ آیا روزی شاهد ترید در فوتبال خواهیم بود؟
در حال حاضر بسیار سخت و بعید به نظر می رسد که شاهد چیزی مانند ترید و تبادل در دنیای فوتبال باشیم. برای اینکه ترید در فوتبال رسم شود و به یک راه معتبر جهت نقل و انتقالات بازیکنان تبدیل شود، باید لیگ های مختلف، قوانینی در این باره وضع کنند. همین موضوع خود می تواند چالش های بیشتری به همراه آورد. تصور کنید لیگ های فوتبال اروپا برای ترید قوانینی درست کنند. احتمالا هر لیگ قوانین خاص خود را داشته باشد که این موضوع می تواند در ترید میان تیم هایی که از یک کشور نیستند، مشکل ایجاد کند. به غیر از این، تیم های فوتبال اروپا با سایر قاره ها نیز سر و کار دارند و به عنوان مثال بازیکنان زیادی هر ساله از برزیل راهی فوتبال اروپا می شوند که وضع قوانین ترید و تبادل، قطعا موانعی را در این راه بوجود خواهد آورد. البته می توان تصور کرد که ترید در کنار خریدهایی که همین حالا نیز مرسوم هستند، ایجاد شود اما با نکاتی که ذکر شد، بعید به نظر می رسد که ترید به راهی مرسوم تبدیل شود. این ها به کنار، قطعا برای ایجاد ترید، باید متر و معیار مناسبی هم وجود داشته باشد که این مسئله نیز خود به ایجاد سقف قرارداد متکی است. سقف قرارداد نیز همین چالش های ذکر شده را دارد زیرا احتمالا هر لیگ قوانین خاصی را برای خودش وضع می کند.
شنیده می شد که ترید و تبادل با شیوع ویروس کرونا در دنیای فوتبال نیز هر چند متفاوت و مثل تبادل الکسیس سانچز و هنریک مخیتاریان دیده شود، اما تا به اینجا این موضوع نیز چندان رنگ واقعیت به خود نگرفته است. چیزی که می توان ترید را وارد دنیای فوتبال کند، احتمالا تشکیل لیگی مانند سوپرلیگ اروپا است. اگر روزی چنین لیگی ساخته شود، احتمال وضع قوانینی مانند سقف قرارداد نیز وجود خواهد داشت؛ قانونی که پایه و اساس تشکیل ترید و تبادل را نیز فراهم می آورد. همان اندازه که تشکیل سوپرلیگ اروپا پیچیده و شاید غیرممکن به نظر می رسد، مرسوم شدن ترید و تبادلی مانند لیگ های آمریکایی نیز در فوتبال سخت و احتمالا بعید است. ترید و تبادل چیزی نیست که به این سادگی ها و مخصوصا با گذشت این همه سال از ساز و کار نقل و انتقالاتی فوتبال، وارد این رشته شود و حداقل فعلا باید منتظر بمانیم تا ببینیم که فوتبال از این امکان به هر نحوی استفاده خواهد کرد یا باید شاهد تغییراتی انقلابی مانند تشکیل سوپرلیگ اروپا باشیم تا این امکان را وارد رشته فوتبال کند.
نظر شما چیست؟ شما کدام نقل و انتقال را بهتر و مفیدتر می دانید؛ نقل و انتقالات فوتبال اروپا یا نقل و انتقالات به ظاهر پیچیده لیگ های آمریکایی؟ آیا موافق ترید و تبادل در فوتبال اروپا هستید؟