مسیری که تیم ملی آلمان این روزها با یواخیم لوو طی می کند، کم و بیش مشابه مسیری است که ایتالیا، رقیب دیرینه آن ها چند سال پیش تجربه کرد و اگر آلمان می خواهد از بروز فاجعه های بزرگ و اصلی جلوگیری کند، باید تصمیم درستی در خصوص آینده نیمکتش بگیرد.
یواخیم لوو قطعا یکی از مهم ترین افراد تاریخ تیم ملی آلمان است؛ هیچ کس نمی تواند منکر ثبات و موفقیت های او در مانشافت شود. قهرمانی مقتدرانه در جام جهانی 2014 کافی است تا نام یواخیم لوو در فوتبال آلمان جاودانه شود اما از سال 2016 به بعد، آلمان شرایط چندان جالبی را تجربه نمی کند و گزافه نیست که بگوییم مقصر بخش اعظمی از این ماجرا، سرمربی تیم ملی آلمان است. اوج ناکامی جایی بود که مانشافت در جام جهانی 2018 در گروه نه چندان سخت مکزیک، سوئد و کره جنوبی، مقابل کره جنوبی شکست خورد و با قرار گیری در رتبه چهارم گروه، یکی از ضعیف ترین نتایج خود در تاریخ جام های جهانی را کسب کرد. مسیر سقوط تیم ملی آلمان از جام جهانی 2018 شروع شد؛ پس از حذف فاجعه بار آلمان از جام جهانی، فدراسیون فوتبال آلمان در تصمیمی مصلحت اندیشانه به پاس موفقیت بزرگ یواخیم لوو در دوره گذشته جام جهانی، او را اخراج نکرد و لوو با شعار جوان گرایی، به کارش ادامه داد؛ جوان گرایی که به بدترین شکل ممکن انجام گرفت.
یواخیم لوو تصمیم گرفت متس هوملس، ژروم بواتنگ و توماس مولر، سه ستاره کلیدی سال های اخیر فوتبال آلمان که دوران افت را سپری می کردند را دیگر به تیم ملی دعوت نکند. تصمیمی که در ابتدا درست و منطقی به نظر می رسید زیرا لوو تصمیم داشت در بازی های مقدماتی یورو و لیگ ملت های اروپا 2018، به جوانان میدان دهد تا آن ها را مورد آزمایش قرار دهد و نسل جدیدی بسازد. آلمان در رقابت های مقدماتی یورو کار خیلی سختی نداشت. اما زنگ خطر اولیه، در دوره گذشته لیگ ملت های اروپا برای آلمان به صدا درآمد. جایی که آن ها در گروه سخت فرانسه و هلند قرار گرفتند. آلمان بدون کسب برد، در این گروه آخر شد و طبق قانون اولیه، قرار شد مانشافت به لیگ B سقوط کند اما با تصمیم یوفا، تعداد تیم های لیگ A به 16 تیم رسید تا بازی ها جذاب تر شود و آلمان به این ترتیب در سطح A ماندنی شد. شاید بگویید آلمان بدشانس بوده که با فرانسه و هلند هم گروه شده اما عیار تیم های بزرگ، باید مقابل تیم های بزرگ مشخص شود. پیروز نشدن حتی در یک مسابقه، چیزی نیست که برای آلمان پذیرفتنی باشد. هلند که حتی به جام جهانی 2018 نرسیده بود و دوران کابوس واری را سپری می کرد، با رونالد کومان نتایج درخشانی گرفت و با توجه به ثباتی که آن ها داشتند، با نسل جدید خود راهی لیگ ملت های اروپا شدند.
یواخیم لوو که طی سالیان اخیر معمولا از سیستم 1-2-3-4 و 3-3-4 استفاده می کرد، تصمیم گرفت به سبک مربیان ایتالیایی، استفاده از سیستم های سه دفاعه یعنی 2-5-3 و 3-4-3 را امتحان کند، آن هم در حالی که ابزار لازم برای اجرای آن در خط دفاعی را نداشت. ایتالیای آنتونیو کونته با خط دفاعی بارتزالی، بونوچی و کیه لینی و هلند این روزها با خط دفاعی ده لیخت، دی فرای و فن دایک مسلما ابزار استفاده از سیستم سه دفاعه را داشتند اما یواخیم لوو در تصمیمی لجبازانه، با امثال یوناتان تا، آنتونیو رودیگر و حتی امره جان که در اصل هافبک است از این سیستم استفاده کرد. لجبازی لوو آن جایی بیشتر شد که حتی با بازگشت متس هوملس و ژروم بواتنگ به اوج بازهم آن ها را به بهانه تمام شده دوره شان، استمرار پروژه جوان گرایی و بازنگشتن به عقب، به تیم ملی دعوت نکرد و این در حالی بود که تیم ملی آلمان واقعا به یک رهبر در خط دفاعی نیاز داشت. مانوئل نویر در فصل 20-2019 ثابت کرد که بهترین دروازه بان دنیاست اما با حضور رابین کخ و یوناتان تا که حتی در لیدز یونایتد و بایر لورکوزن هم مدافع مطمئنی نیستند، چه طور می توانست آلمان را نجات دهد؟ توماس مولر را فراموش نکنیم؛ بازیکن 30 ساله ای که در فصل بیش از 20 پاس گل به ثبت می رساند، چه طور می تواند به بهانه جوان گرایی از تیم ملی کنار گذاشته شود؟ شاید مولر برای جام جهانی و آینده دور گزینه ایده آلی برای آلمان نباشد اما این آلمان یواخیم لوو، رهبر و تجربه کافی ندارد و مولر می توانست همان رهبر باشد. سانه، هاورتس، ورنر و گنابری همه بازیکنان خوبی هستند اما کدام یک از آن ها می توانند یک رهبر باتجربه باشند؟ باستین شواین اشتایگر هم به این نکته اشاره داشت؛ هیچ کس نبود که در جریان بازی اسپانیا و آلمان، سر بازیکنان فریاد بکشد تا به خودشان بیایند.
نکته عجیب لجبازی یواخیم لوو آن جا بود که او مدت ها از سیستم سه دفاعه استفاده کرد و آلمان به خاطر این تغییر افراطی سیستم حتی مقابل تیم هایی چون سوئیس و اوکراین هم متزلزل ظاهر شد اما در حالی که آلمان حتی با همان مدافعانی که در کلاس جهانی نبودند کم کم در حال رسیدن به ثبات بود، لوو به یکباره تصمیم به تغییر دوباره سیستم گرفت. این جا بود که دوباره غیبت هوملس به چشم آمد. هوملس که در سیستم سه دفاعه دورتموند می درخشد، می توانست رهبر خط دفاعی سیستم سه دفاعه آلمان باشد. شاید بتوان گفت یواخیم لوو با شکست 6-0 تیمش مقابل اسپانیا به جهانیان نشان داد که کاملا به بن بست تاکتیکی رسیده است و هیچ چیز بیشتر دیگری برای ارائه ندارد. اسپانیا درست است که یکی از قدرت های اروپا است اما تیم بی نقصی هم نیست و بسیاری از مهره های آن ها، بازی های ملی شان دو رقمی هم نشده است اما آلمان حتی نتوانست یک شوت به سمت چارچوب دروازه اسپانیا بزند. این یعنی در صورت ماندنی شدن یواخیم لوو، ممکن است فاجعه دیگری برای آلمان این بار در یورو 2020 رقم بخورد؛ آن هم در گروهی که پرتغال و فرانسه، دو ابر قدرت این روزهای فوتبال ملی حضور دارند.
شاید بهتر بود یواخیم لوو پس از جام جهانی 2018 از هدایت تیم ملی آلمان کنار می رفت اما او تصمیم گرفت ریسک کند و با جوان کردن تیم، تیمش را برای موفقیت های بعدی پایه ریزی کند، ریسکی که تا الان جواب نداده است. پایان تلخ کار یواخیم لوو با این شکست تحقیرآمیز، می تواند بهتر از تلخی بی پایان و ناکامی بزرگ دیگری در تورنمنت های بعدی باشد چرا که مسیری که تیم ملی آلمان اکنون طی می کند، مقصدش موفقیت نیست.