کتابخوانی از جمله صفاتی است که بسیاری از ما علاقه داریم واجد آن باشیم، اما اکثر ما وقت و حوصله کافی را به خواندن کتاب اختصاص نمی دهیم ، من در این پست سعی کرده ام با معرفی یک کتاب معروف شما را بیشتر با فضا کتاب خوانی آشنا کنم ، امیدوارم براتون مفید باشه . با ما همراه باشید
نام کتاب : سومین پلیس
درباره نویسنده :
برایان اونولان ملقب به فلن اوبراین در پنج اوکتبر سال ۱۹۱۱ در ایرلند به دنیا آمد . وی همواره به عنوان یکی از مشاهیر ایرلند در زمینه ادبیات مورد ستایش قرار می گیرد . ارزش آثار برجسته وی می توان به سومین پلیس ، زندگی سخت و چمن کرویسکین اشاره کرد . متاسفانه در بین کتاب های فلن اوبراین تنها رمان 《سومین پلیس》به زبان فارسی ترجمه شده است . رمان سومین پلیس یک سال پس از مرگ وی در سال ۱۹۹۶ توسط همسرش منتشر شده
این رمان بی نقص در بین سال های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۰ توسط نویسنده مشهور ایرلندی ، فلن اوبراین نوشته شد . اما پس از اینکه موفق به پیدا کردن ناشر برای کتاب خود نشد ، نسخه خطی کتابش را از چاپ خارج کرد و ادعا کرد که آن را گم کرده است. یک سال پس از مرگش یعنی سال ۱۹۶۷ همسرش کتاب را منتشر کرد . این کتاب به عنوان یکی از برترین آثار ادبی در ژانر طنز _ فلسفی در طول تاریخ شناخته می شود
دیالوگ های کتاب
سومین پلیس یکی از بهترین شروع ها را میان کتاب هایی که تا به حال موفق به مطالعیشان شده ام را داشته است . کتاب به شدت قاطع با اعتراف یک قتل برای خواننده ها از زبان شخصیت اصلی داستان شروع می شود
توجهتان را به شروع این کتاب جلب می کنم
«همه نمیدانند من چهطور فیلیپ مَتِرز پیر را کشتم، فکش را با بیل خرد کردم. ولی بهتر است اول راجعبه دوستیام با جان دیونی بگویم، چرا که مَتِرز پیر را اول او از پا انداخت، با یک تلمبهی دوچرخه که خودش از یک یک میلهی آهنی توخالی درست کرده بود محکم کوبید به گردنش. دیونی کارگری بود قلچماق، ولی تنبل و آزاد از مخ. متهم ردیف اول ماجرا او بود. او بود که به من گفت بیلم را بیاورم. او بود که دستورها را داد و گفت که در هر موقعیت چه باید بکنم》
اقتباس های سینمایی از روی این رمان :
متاسفانه تا الان هیچ فیلم اقتباسی از روی این رمان ساخته نشده . درحالی که سومین پلیس کاملا پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلم پیچیده نولانی را دارد . اگر من روزی کارگردان بشوم اولین کاری که می کنم ساخت یک فیلم پیچیده و جذاب از روی رمان سومین پلیس هست :) البته سریال لاست را می توان تا حدودی یک اثر اقتباسی از این رمان به حساب آورد
معرفی شخصیت ها :
توصیه من : یکی از مهم ترین قسمت ها در کتاب خوانی تصویر سازی ذهنی از کاراکتر های کتاب است ، اگر هنوز کتاب رو نخوانده اید تصاویر این بخش را نادیده بگیرید و رد کنید . همچنین بعضی از توضیحات کاراکتر ها ممکن است حاوی اسپویل ( لو رفتن حوادث داخل کتاب ) باشد ! عکس ها ربطی به شخصیت ها ندارد !
شخصیت اصلی : برای لو نرفتن توضیحی نمی دهم
جان دیونی : کارگر خانه شخصیت اصلی
فیلیپ مَتِرز : مردی ثروتمند _ صاحب اصلی جعبه سیاه_ مقتول
حقایق جالب درباره این رمان :
📖 سریال لاست و رمان سومین پلیس :
جالب است بدانید که بسیاری از خط های داستانی سریال پر بیننده لاست از داستان رمان سومین پلیس الهام گرفته شده است . همچنین در یکی از صحنه ها سریال لاست یکی از شخصیت های اصلی در حالی که این رمان را با خودش حمل می کند دیده می شود ( که می توان این حرکت را نوعی ادای احترام دانست )
📖رمان سومین پلیس یک سال بعد از فوت نویسنده اش منتشر شد :
همانطور که بالاتر هم اشاره کردم ، اوبراین این رمان را به خاطر پیدا نشدن ناشر ، در زمان حیاتش منتشر نکرد . پس از گذشت یک سال از فوت وی در سال ۱۹۷۶ ، این رمان توسط همسرش به انتشار رسید و شهرت جهانی پیدا کرد
نقد اختصاصی رمان سومین پلیس ( توسط خودم )
سومین پلیس _ پیچیده تر از آثار نولان
متن زیر کتاب را اسپویل می کند !!!!
اگر هنوز کتاب را مطالعه نکرده اید از خواندن آن پرهیز کنید
تنها واژه ای می توانم برای وصف این کتاب به کار ببرم ، واژه《عجیب》 است ! احتمالا همتون حتی برای یک بار هم که شده آثار کارگردان مشهور هالیوود کریستوفر نولان رو دیده باشید یا حداقل آوازه آنها را شنیده باشید ، شاخص ترین ویژگی فیلم های وی پیچیدگی بیش از اندازه آنها است به طوری که بیشتر تماشاگران بعد از اتمام تماشا فیلم ، بسیاری از تکات آن را متوجه نمی شوند و برای فهم کامل ، باید چندیدن بار به تماشا آن بنشینند . حال پیچیدگی فیلم های کریستوفر نولان را وارد دنیا کتاب کنید ، به شاهکار فلن اوبراین خواهید رسید . کتابی که شاهکار بودنش را به ذهن بسیار خلاق نویسنده اش مدیون است ، فضا سازی ها و شخصیت پردازی ها به شکل معجزه آسایی عالی هستند و کتاب خواننده را در دنیایش غرق می کند . روایت به دو قسمت به قولی قبل از《 مرگ 》شخصیت اصلی و بعد از آن تقسیم می شود . کتاب داری ۱۲ فصل است که ۲ فصل آن به زندگی وی و ۱۰ فصل آن مربوط به زندگی پس از مرگش است . نوع روایت از فصل دو به بعد با مردن شخصیت اصلی به طور کل تغییر می کند که برخلاف انتظار اصلا تو ذوق نمی زند و تغییر ها یک آن صورت نمی گیرد بلکه پله پله و با ظرافت انجام می گردد . به طوری که ما به عنوان خواننده در دو فصل اول با یک داستان پلیسی جذاب روبه رو می هستیم ، اما کم کم داستان کتاب از دنیای واقع گرایانه فاصله می گیرد و نویسنده با نمایش اتفاقات غیر عادی ، ذهن خواننده ها را برای فهمیدن اینکه آیا دنیایی که توش هستیم واقعی است یا خیالی به بازی می گیرد . شخصیت اصلی داستان ، در طول کتاب همواره به دنبال ابدیت است که در پایان موفق به پیدا کردن آن می شود . ابدیت در اصل همان سومین پلیس است که با دیدنش تمام جهان های ذهنی راوی به یک دیگر متصل می شود و بالاخره شخصیت اصلی را متوجه دنیا هولناکی که در آن قرار دارد می کند . در کل از نظر من سومین پلیس به عنوان یه رمان طنز _ معمایی هیچ چیزی کم ندارد
|
_ مطلب کاملا اورجینال می باشد و از سایت های دیگر که در در زمینه معرفی کتاب فعالیت می کنند کپی نشده است
پایان پست ، امیدوارم براتون مفید بوده باشه