آریگو ساکی که یکی از پیشروترین مربیان عصر خودش محسوب می شد، همواره دید خاصی به مستطیل سبز داشته است.
به گزارش طرفداری و به نقل از یورو اسپورت، ساکی به تازگی مصاحبه ای جالب با گیلم میلارد پاچینی داشت که گزیده ای از آن را در ادامه می خوانید.
سری آ در حال حاضر بالاترین نرخ گل به ازای هر بازی (3.7) را در اروپا دارد. نظر شما در مورد تحول فوتبال ایتالیا چیست؟
اول از همه باید بگویم که از این بابت خیلی خوشحال هستم. نگرش ما به فوتبال منعکس کننده تاریخ و جامعه یک کشور است. متأسفانه ما از زمان رومی ها به بعد دیگر حمله نمی کردیم؛ یا اگر هم تلاش می کردیم، موفقیت آمیز نبود. حرف من فقط در مورد فوتبال نیست... ما به فوتبال محتاطانه، دفاعی و تاکتیکی عادت داشتیم. جنبه تاکتیکی نقطه قوت ما محسوب می شد ولی خبری از استراتژی نبود. باور داشتیم تاکتیک برای برنده شدن کافی است. برای مثال در باشگاهی مثل یوونتوس، شعار این بود: «تنها چیزی که اهمیت دارد، برنده شدن است». ما می خواستیم صرف نظر از ارزش هایی که باعث دلپذیر شدن زندگی می شوند، به پیروزی برسیم. منظورم شایستگی، زیبایی، احساسات، هیجان و نظم است. فقدان این عناصر اجازه نداد فوتبال ما تکامل یابد. خوشبینی به معنی زندگی کردن در گذشته نیست، بلکه به معنای زندگی کردن برای آینده است.
امروزه چه اتفاقی در فوتبال ایتالیا در حال وقوع است؟
شخصا نمی دانم. به نظرم با گذشت زمان، آن فرهنگ به ما منتقل شد. اگر کلی تر بگویم، ما اکنون در جهانی زندگی می کنیم که هرگز مشابه قبل نخواهد بود. این یک انقلاب است، نه یک تکامل. من به پیوند میان فوتبال، فرهنگ و زندگی اعتقاد دارم. موسسان فوتبال، آن را یک ورزش گروهی و تهاجمی می دانستند. اما در کشور من، ورزش آن وجهه را از دست داده بود. فوتبال به یک ورزش دفاعی و انفرادی تبدیل شد. حتی نظریات مربیان شخصی بود که این به باور من اشتباه بزرگی محسوب می شد. ایتالیا همیشه یک سبک به روز داشته است. در فوتبال اما، ما هرگز سبکی نداشتیم. کاتاناچیو، دفاع کردن با 11 نفر و برنده شدن در ضد حملات نمی توانست یک سبک باشد. امیدوارم فوتبال ایتالیا بالاخره به هویتی دست پیدا کند. برای اهالی آمریکای جنوبی، اسپانیا و سایر تیم ها، فوتبال یک ورزش تماشاگر پسند است. برای دیگران ورزشی است با قوانین دقیق. برای ما هم برنده شدن در آن اهمیت دارد.
آیا شما تفکرات را نسبت به تکنیک در اولویت می دانید؟
من هرگز به پاهای بازیکنانم نگاه نکردم. نگاه من به روحیه شان، به در خدمت بودن شان، به تواضع شان، به هوش و شور و اشتیاق شان بود. من بازیکنانی نمی خواستم که ارزش های آن ها خلاف یک ورزش گروهی باشد؛ مثلا نمی خواسنم خودخواه باشند، حسود باشند یا حتی حریص باشند. به نظرم جهان در چنین مسیری حرکت می کند. در عصر ما هواداران راهی ورزشگاه ها می شوند و می توانند در مورد صلاحیت یک تیم برای برنده شدن قضاوت کنند. اگر عملکرد تیم ضعیف باشد، شاید تیم به واسطه برنده شدن بتواند به کتاب تاریخ راه پیدا کند ولی هرگز به دل و ذهن مردم راه پیدا نخواهد کرد.
سبک آتالانتا چقدر شما را تحت تاثیر قرار می دهد؟
بازی با آژاکس فوق العاده بود. باید فیلم آن بازی را به تمامی بچه هایی که در آکادمی فوتبال حضور دارند، نشان بدهیم. وقتی هوادار سرگرم شود، جذابیت هم از راه می رسد. می بینم که تیم های دیگر هم همین رویه را در پیش گرفته اند و حتی تیم های کوچک هم تلاش می کنند با توپ بازی کنند؛ مخصوصا کروتونه، هلاس ورونا یا اسپزیا در سری آ. تیم های کوچک دچار یک انقلاب شده اند. می دانید چرا من در آن زمان راهی میلان شدم؟
برای ما تعریف کنید...
من رییسی (سیلیو برلوسکونی) داشتم که او با رییسی که فقط می خواهد به هر قیمت برنده شود فرق داشت. برلوسکونی عظمت داشت. او به من گفت: «ما باید به بزرگ ترین تیم جهان تبدیل شویم.» من پاسخ دادم: «اما این پروسه می تواند خسته کننده باشد و به صبر نیاز دارد.» نیاز داشتن به صبر و شکیبایی برایش قابل درک نبود. ولی ما کنار هم یک هدف داشتیم: که به بزرگ ترین تیم تاریخ تبدیل شویم. زمانی که سال ها بعد یوفا، ورلد ساکر، فرانس فوتبال و سو فوت میلان را به عنوان بهترین تیم تاریخ انتخاب کردند، تلفنم را برداشتم و با برلوسکونی تماس گرفتم. به او گفتم: «فهمیدی چرا به تو گفتم که باید صبر داشته باشی؟»
آیا زیبایی های فوتبال از نتایج مهم تر است؟
به ناپولی مائوریتزیو ساری نگاه کنید. او در آنجا قهرمان نشد ولی هواداران بنری با این مضمون در دست داشتند:«به خاطر خاطرات بسیار خوبی که داشتیم، از تو ممنونیم.» عجب تحسینی! آن ها قهرمان نشدند ولی ارزش کارش را درک کردند. ما باید این طرز تفکر را ترویج کنیم.
اغلب از سبک بازی پاری سن ژرمن انتقاد می شود. آیا با منتقدان هم عقیده هستید؟
من چندان بازی های پاری سن ژرمن را تماشا نمی کنم چون از سبک شان خوشم نمی آید. 30 دقیقه از بازی آن ها برابر استانبول باشاک شهیر را تماشا کردم و بعد تلویزیون را خاموش کردم. پاری سن ژرمن بر اساس نظم و زیبایی سازمان نیافته است. این تیم بر مبنای مهارت های فردی و قدرت مالی پیش می رود. آن ها یک گروه هستند، نه یک تیم. تیم یعنی گروهی 11 بازیکن که هدف مشترکی را دنبال کنند. این فراتر از تاکتیک و تکنیک است. منظور من گروهی است که بر اساس تمرینات شان، در مسابقات به صورت خودکار عمل کنند. ما این خودکار عمل کردن را خیلی در پاری سن ژرمن نمی بینیم. آتالانتا در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان سال گذشته در آستانه برداشتن یک قدم تاریخی بود و این در حالی است که ارزش یکی از بازیکن پاری سن ژرمن، از کل بازیکنان آتالانتا بیشتر بود.
نظرتان در مورد فرانسه دیدیه دشان چیست؟
او به دسته مربیان خوب تعلق دارد و هیج شکی در این باره نیست. او در دسته ای از مربیان قرار می گیرد که من آن ها را «تاکتیک دان ها» صدا می زنم و در این زمینه خیلی خوب عمل می کند. اما تاکتیک دان ها چه چیزی را کم دارند؟ زیبایی، نظم، همبستگی و احساسات را. نقطه اوج احساسات تیم ملی فرانسه تحت هدایت دشان، بر اساس فردیت شکل گرفته است، نه یک روحیه جمعی.
آریگو ساکی در نگاهی به کارنامه خودش، چه احساسی پیدا می کند؟
من به مدت 27 سال مربیگری کردم و قبل از ورود به سری بی، در تمامی دسته ها فعالیت کردم. هنوز زمانی که میلان تصمیم گرفت روی من قمار کند را به خاطر دارم. من در پارما حضور داشتم و ما یک دیدار دوستانه مقابل آن ها داشتیم. در حالیکه تیمی از بچه ها در دست من بود، برلوسکونی به تازگی پنج ملی پوش ایتالیایی را برای تیمش خریداری کرده بود. ما در آن بازی خوب کار کردیم. یک ماه بعد، دوباره در جام حذفی ایتالیا با آن ها رو به رو شدیم. ما به میلان رفتیم و به شایستگی 1-0 برنده شدیم.
برلوسکونی پس از آن با من تماس گرفت و گفت که کار مرا دنبال خواهد کرد. ما در ماه فوریه، دوباره با میلان بازی کردیم. 1-0 برنده شدیم. ظرف 10 روز برلوسکونی برای سپردن هدایت تیم به من، با من تماس گرفت؛ نه فقط به خاطر این که تیم من برنده شده بود، بلکه ما با شایستگی به آن نتیجه رسیده بودیم. برلوسکونی رهبری عالی است که به جزییات توجه می کند. اصول ما در میلان عبارت بودند از: برنده شدن، سرگرم کردن و جلب اعتماد. به نظرم به اهداف مان رسیدیم. من زندگی خودم را پای فوتبال گذاشتم و فوتبال هم با لحظاتی وصف ناپذیر برای من جبران کرد. من راضی هستم و هیچ حسرتی ندارم.
دوم شدن در جام جهانی 1994؟ برزیل بهتر بازی کرد و لایق برنده شدن بود. من همیشه دنبال برنده شدن در نهایت شایستگی بودم. برای من این چیزی است که اهمیت دارد.
همچنین بخوانید: